راهکارهاي پيروزي در سرمايهگذاري
-(3 Body)
|
راهکارهاي پيروزي در سرمايهگذاري
Visitor
360
Category:
دنياي فن آوري
آيا شما نيز در فکر يک سرمايهگذاري مناسب و اصولي براي مازاد درآمد و پس اندازتان هستيد؟ اگر اينچنين است ابتدا بايد بدانيد که يک نقشهي کاري «BUSSINES PLAN» درست و مديريت شده براي سرمايهگذاري با رويکردي به افق چشماندازهاي مالي آينده، شما را در رسيدن به اهدافتان ياري مينمايد . حتي تصور اينکه يک تيم ورزشي هم بتواند بدون اتخاذ يک استراتژي از پيش تعيين شده، گوي سبقت را از تيمهاي ديگر بگيرد، کمي مشکل و دور از ذهن است . با اين وجود وقتي بحث از سرمايهگذاري در بازار سرمايه ميشود، نخستين مساله خريد و فروش اوراق بهادار است که در بين مردم رواج بيشتري دارد آن هم بدون اينکه استراتژي خاص يا هدف معيني در نظر گرفته شده باشد . بايد دانست که بدون يک برنامهي مدون و مشخص، تضمين اينکه سرمايهگذاري شما خواهد توانست نيازهاي مالي شما را برآورده سازد کمي دور از منطق است. در دوران بحران اقتصادي هيچ چيزي مهمتر از داشتن يک استراتژي قوي و کارآمد نيست. در اين دوران حتي سرمايهگذاران مجرب و حرفهاي هم ممکن است با ترديد به چشماندازهاي توسعه بنگرند و از خود بپرسند آيا اين احتمال وجود دارد که اهداف مالي آينده برآورده شود؟ چرا که آنها ميدانند بدون يک راهکار مدون و اصولي تضمين ادامه سياستهاي گردش مالي بسيار سخت ميشود حتي ممکن است پيشنهادهاي خوب و بلکه ايدهآل کنوني را هم از دست رفته ببينند . پس ناگفته پيداست ايجاد يک استراتژي طولاني مدت لزوما موجب خلق مشکل نخواهد بود. پس با پيروزي از يک برنامهي منظم و بلندمدت و انجام سرمايهگذاريهايي در حد متوسط و معمولي اين احتمال براي اين گونه سرمايهگذاران وجود خواهد داشت که به حفاظت از داراييهاي در گردش خود در مقابل اين چهار خطر اصلي بازار کمک کنند: نوسانات نرخ بهره، خطر اعتبارات، ريسک سرمايهگذاري مجدد و نقدينگي . اينجاست که بايد گفت: يک نقطه شروع مناسب براي شما آن است که يک الگو و مدلي را متناسب با نيازها و شرايط خود طراحي نماييد. براي مثال يک سرمايهگذار محافظه کار ممکن است 50 درصد اوراق قرضه. 25 درصد سهام و 25 درصد نقدينگي را نياز مبرم تسلط بر بحرانهاي آتي بداند و در مقابل يک سرمايهگذار حرفهاي و پيشتاز که به دنبال به حداکثر رساندن سود خود است، ممکن است که سرمايه خود را تبديل به 15 درصد اوراق قرضه، 80 درصد سهام و 5 درصد نقدينگي کند. بطور کلي هر چه سرمايهگذاران به دوران بازنشستگي خود نزديک و نزديکتر ميشوند سياست اوراق قرضه بيشتر و نقدينگي بيشتر را اتخاذ مينمايند. اگر چه خطر در بازار اوراق قرضه مانند بازار سهام نيست ولي يک سرمايهگذار بايد آگاه باشد که احتمال شکست و نزول سرمايه هميشه وجود دارد و فقط از طريق بررسي دقيق اوراق بهادار و تمرکز بر روي متنوعسازي، تحقق اهداف طولاني مدت و کوتاهمدت محتملتر خواهد بود . براي اطمينان از فلسفه سرمايهگذاري، هر فرد بايد انواع سرمايهگذاريهايي را که مجموعه اوراق بهادار او را تشکيل ميدهند، تعيين نمايد. براي نمونه شخصي که علاقمند به حفظ سرمايه است ممکن است خزانهها را انتخاب کند، در حالي که فردي که بدنبال افزايش سود خود ميباشد بر اوراق مشارکتي تکيه نمايد . با اين وجود انتخاب درست از ميان انواع اوراق بهادار هم خود نياز به تحقيق و کندوکاو مبسوطي دارد که اين امر از واجبات تحقق سرمايهگذاريهاي آينده نگرانه محسوب ميشود . خطر اعتبارات: يک سرمايهگذار اوراق قرضه ابتدا بايد تعيين نمايد که تا چه مقدار و کدام سطح از ريسک سرمايهگذاري براي وي قابل قبول است زيرا بر روي اوراق قرضه هميشه احتمال کاهش و نزول سرمايهگذاريها وجود دارد . ريسک سرمايهگذاري مجدد: اگر چه بسياري از سرمايهگذاران به انتظار داشتن اوراق با درآمد ثابت وارد بازار ميشوند، شرکت يا سازماني که آن اوراق قرضه را صادر ميکند ممکن است که قادر به بازخريد آن باشد يا آن را تا يک ميزان يا بيشتر ادا کند. اگر چه ممکن است که درآمدها را بتوان از چنين اقداماتي تشخيص داد ولي يک سرمايهگذار خيلي اوقات خودش را در وضعيتي ميبيند که مجبور به سرمايهگذاري مجدد پول با ميزان پايينتري از سود ميباشد. پس با وجود اين گونه مصداقها دانستن اين مساله بسيار مهم است که کدام اوراق قرضه ويژگي فراخواني را دارند و کدامشان ندارند. از آنجا که اوراق و اسناد قابل فراخواني سود بيشتري از ساير اوراق دارند، سرمايهگذاران ممکن است اينگونه نتيجهگيري نمايند که اضافه کردن ترکيبي از اوراق قابل فراخواني و غيرقابل فراخواني سود و عاديات آنها را افزايش ميدهد . نقدينگي: اگر يک سرمايهگذار بخش زيادي از نقدينگياش را در يک اوراق قرضه جداگانه و يا سبدي از اوراق (که در همين زمان به موعد خود ميرسد) سرمايهگذاري ميکند، بايد مطمئن شود که مجبور نخواهد بود قبل از رسيدن موعد سرمايهگذاري، پول خود را از بازار بيرون بکشد. اگر چه ممکن است بعضي اوقات براي رسيدن به سود بيشتر و يا رفع يک مشکل مالي اوراق قرضه خود را بفروشيد ولي اين احتمال وجود دارد که با يک فقدان و يا يک شکست اساسي مواجه شويد؛ هر چند بسياري از سرمايهگذاران به گونهاي برنامهريزي مي کنند که اوراق خود را به سرانجام برسانند ولي حوادث زندگي و نوسانات رويدادهاي سياسي و اقتصادي ممکن است مزاحم اين روند شوند . نوسانات نرخ بهره: به روشني پيداست که راهي براي جلوگيري از بالا و پائين رفتن نرخ سود وجود ندارد و در حقيقت همين تغييرات نرخ سود است که باعث بوجود آمدن فرصتهاي بزرگ در زندگي بسياري از افراد ميشود. در ضمن اين نکته بسيار مهم را نيز حتي المقدور نبايد فراموش کنيد که بهتر است سبدي از سهام را تهيه کنيد که سررسيد آنها در تاريخهاي متفاوت با يکديگر باشند . کليد اصلي ايجاد يک استراتژي موفق اين است که يک سبد متنوع از اوراق و سهام متناسب با برآيند کارشناسيها و برآورد نيازهاي فردي جمعآوري شود. اين مساله ميتواند بدين معنا باشد که ترکيبي از سهام شرکتها، اوراق قرضه دولتي و يا اوراق رهن مناسبترين گزنيه باشد. همچنين اين استراتژي مشخصا ميبايست شامل تاريخ تنظيم سررسيد، ميزان نقدينگي، ريسک اعتباري و موضوع نرخ سود نيز باشد. بايد توجه داشت که صرفا خريد سهام فقط يک شرکت ميتواند خطر قابل توجهي را براي سرمايه شخص ايجاد نمايد و البته از سوي ديگر نيز خريد اوراق بهادار آن هم بدون يک استراتژي و برنامه مشخص غالبا يک ريسک جبرانناپذير براي سرمايهگذار به شمار ميرود . روش پلکاني و توازني (Iadering and barbelling) در بسياري از موارد سرمايهگذاران حرفهاي اوراق بهادار ميتوانند از استراتژيهاي مشخص سرمايهگذاري از جمله پلکاني (Iadering) و توازني (barbelling) استفاده نمايند. بطور خلاصه بايد گفت: در استفاده از روش پلکاني، سرمايهگذار تاريخ سررسيد براي اوراق ايجاد مينمايد نظير 2 سال،4 سال،6 سال و... در نتيجه چنين مجموعهاي از اوراق قرضه يک ميانگين سررسيد چند ساله را ايجاد مينمايد. اين روش اگر خوب طراحي شود خطرات ميزان نقدينگي، فراخواني، اعتباري و سرمايهگذاري مجدد را به ميزان بسيار قابل توجهي کاهش ميدهد. روش ديگري نيز روش توازني است که آن هم به نوبه خود ميتواند اين دسته از ريسکها و خطرات را کاهش داده باعث افزايش سود شده و عوايدي را نيز نصيب فرد کند . در اين روش هم به مانند روش قبلي از استراتژي تاريخهاي سررسيد استفاده ميشود ولي با اين تفاوت که تاکيد بر روي هر دو تاريخ سررسيد طولاني مدت و کوتاهمدت ميباشد . براي نمونه يک سرمايهگذار ممکن است بخشي از اوراق بهادار را 2 ساله يا 5 ساله و بقيه ارواق را 15 ساله يا 20 ساله خريداري نمايد. به اين ترتيب مشخصه اين روش و استراتژي دارا بودن قابليت انعطافپذيري بيشتر نسبت به روش قبلي ميباشد . به هر روي اگر در فکر بازانديشي و ايجاد راه کارهاي موفقيتآميز در سرمايهگذاريهايتان هستيد حتما بر روي مطالب و موضوعات فوق پرداختهاي گستردهتري را انجام دهيد. منبع: روزنامه تفاهم
|
|
|