|
مقابله بچهها
-(5 Body)
|
مقابله بچهها
Visitor
311
Category:
دنياي فن آوري
شكى نيست خانواده شرايط همانندسازى سالم را براى كودك فراهم مىآورد و شكى نيست معمولاً اولين تجربه مهم كودك در اين ارتباط با مادر است. هر چند با گذشت زمان بچهها با افراد ديگر خانواده مرتبط شده، روابط عاطفى و اجتماعىشان را گسترش مىدهند. در اين زمان ساختمان اوليه شخصيت بچهها ساخته شده و جهانبينى و نگرش آنان نسبت به زندگى و ديگران به ميزان زيادى مشخص مىشود. در خانوادههاى سنتى، چون محدوده ارتباطى وسيعتر و تنوع همانندسازى بچهها بيشتر است، اگر آنان حتى نتوانند با پدر و مادر خود ارتباط برقرار كنند، غالبا با ديگر اعضاى خانواده ارتباط برقرار كرده و عمده نيازهاى خود را از طريق آنان برآورده مىكنند. لكن در شهرهاى بزرگ و كلانشهرها كه والدين بار سنگين زندگى را بر دوش دارند، بچهها از داشتن روابط عاطفى عالى و متنوع غالبا محرومند كه اين موضوع زمينهساز احساس ناامنى در آنها خواهد شد. اين موضوع از آنجا حايز اهميت است كه شرايط اجتماعى افراد اگر مثبت باشد، خصوصيات مثبت در آنها تقويت مىشود و چنانچه شرايط اجتماعى منفى باشد، صفات و واكنشهاى منفى افراد را برمىانگيزاند. بد نيست به اين نكته توجه داشته باشيم مدرسه نيز همانند خانه اگر فضا و محيط مناسبى نداشته و زمينهساز رشد بچهها را فراهم ننمايد (چه به دليل كمّى يا به دلايل كيفى) بر افكار بچهها اثر منفى داشته و احساس حقارت و ناايمنى را در آنها تشديد مىنمايد. اگر كودكى به علل مختلف و به طور مداوم و پيوسته مورد عدم توجه و مراقبت والدين يا اولياى مدرسه قرار گيرد، يا در كوچه و خيابان يا مدرسه مورد اذيت و آزار، تحقير و تهديد قرار گيرد، طولى نخواهد كشيد دچار احساس اضطراب و ناايمنى شده يا اينكه درونگرا و منزوى مىشود. لازم به ذكر است تأثيرى كه احساس ناامنى بر شخصيت افراد متظاهر مىسازد، ايجاد حالت تنش و برانگيختگى و عدم تعادل است. برخى از نشانههاى اين احساس عبارتند از: 1ـ احساس طرد شدن و احساس عدم علاقه ديگران به خود؛ 2ـ احساس تنهايى؛ 3ـ دانستن دنيا به عنوان مكانى تاريك، خصمانه و خطرناك؛ 4ـ بدبينى به ديگران و برشمردن آنان به عنوان افرادى شيطانى و خودخواه؛ 5ـ احساس فشار، كشمكش درونى همراه با خستگى و بىحوصلگى، ناراحتى، كابوس و بىارادگى؛ 6ـ ميل شديد براى دستيابى به امنيت به صورت يك هدف. در برخى موارد بچهها اين احساس ناخوشايند ناامنى را با پرخاشگرى جبران مىكنند. عدم توجه والدين و اولياى مدرسه به بچهها و پرورش نادرست باعث مىشود كه بسيارى از آنان بزهكار، دزد، قاتل، منحرف، بيمار روانى يا معتاد بار بيايند. لطمات شديد و جبرانناپذيرى كه به شخصيت اين گونه افراد در دوران كودكى وارد آمده، آنها را حقير و ناايمن كرده، نتيجتا آنها مىخواهند با ناسازگارى به مقابله دنياى ناامن و نامهربان بپردازند. احساسى كه از كودكى در آنها ريشه دوانيده و مهمترين دليلش عدم توجه والدين و اولياى مدرسه به بچههاى بى گناه بوده است.
|
|
|