مقدمه:
آنچه در حيات انساني حائز اهميت است نياز به همزيستي با يکديگر و روابط انساني است . روابط انساني موهبتي است که در انسان به وديعه گذاشته شده تا بتوانند يکديگر را درک کنند و با هم زندگي کنند . روابط انساني سرمنشأ رفع همه نيازهاي انساني است . در سايه ي روابط انساني روان انسان ، تلطيف مي يابد ، استعدادش مي شکفد و به بار مي نشيند .
تعليم ، تغيير در رفتار است و مدرسه جولانگاه تغيير و تبديل است . پايه و اساس تغيير هم عشق و محبت است که در روابط انساني محقق مي گردد . تا مدير با معلم ، مدير با دانش آموز ، مدير با اولياء و … رابطه برقرار نکند چگونه مي تواند احساسات و عواطف خود را بدانها منتقل کند و موجب تغيير گردد ؟
از عوامل مهمي که بر روابط انساني در آموزشگاه اثري غير قابل انکار دارد شرايط و جو حاکم بر مدرسه است و مدير به عنوان هماهنگ کننده ، در ايجاد جو مسئوليتي سنگين تر دارد .
روابط انساني :
روابط انساني به مطالعه راه هاي ايجاد زمينه ها و شرايط مناسب براي زندگي و رشد افراد مي پردازد . محيط و شرايط مناسب به وضعيت و يا موقعيتي اطلاق مي شود که در آن افراد بتوانند از طريق دست يافتن به نياز هاي منطقي خود رشد کنند ، رشدي که در راستاي فطرت آن ها ست . در نهايت ، استعداد و توانايي هاي بالقوه آنان را شکوفا مي کند به طوري که با ويژگي هاي موجود زنده سازگاري داشته باشد.
جو :
«جو» مجموعه اي از حالات ، خصوصيات يا ويژگي هاي حاکم بر يک محيط يا فضاي آموزشي مانند مدرسه است که آن را قابل اعتماد يا غير قابل اعتماد ، جاذب يا دافع ، رعب آور يا آرام بخش ، بازدارنده يا محرک ، خلاق يا راکد و . . . مي سازد و موجب مي گردد ، مدارس يک مقطع تحصيلي ، با اينکه از يک دستورالعمل و آئين نامه آموزشي ابلاغ شده تبعيت مي کنند داراي جوي متفاوت باشند .
مشاهده شده است عواملي مانند ويژگي هاي اقتصادي ، اجتماعي ، فرهنگي ، عمراني و غيره در دو مدرسه نسبتاً نزديک در يک مقطع تحصيلي کاملاً مشابهت داشته باشند لاکن جو حاکم بر آن ها متفاوت است . در بين دانش آموزان و کارکنان (معلمان و کادر اداري) و حتي اوليا اصطلاحاتي چون جو سالم ، جو ناسالم ، جو باز ، جو بسته ، جو مسموم و مانند آن مورد استفاده قرار مي گيرد ، که به نوعي بر روابط انساني حاکم بر مدارس حکايت ميکند .
جو باز و سالم : جوي است که افراد در آن احساس آزادي مي کنند و خود را در تصميم گيري ها و سرنوشت مدرسه شريک مي دانند . در اين جو با اعتقاد به اجراي دستورالعمل ها و قوانين اداري شيوه هاي مناسب براي رشد آموزشي و تربيتي مدرسه اتخاذ مي گردد . زمينه براي رشد استعدادها و خلاقيت افراد فراهم بوده و نوعي صميميت و احساس پشتيباني و حمايت در محيط وجود دارد .
جو بسته و ناسالم : جوي ست که افراد از نظر فکري و رفتاري محدوديت هايي دارند بطوريکه در داخل مدرسه نمي توانند خارج از مرز هاي تعيين شده اظهار نظر و رفتار کنند . قوانين و دستورالعمل ها به صورت آزار دهنده و بازدارنده بر افراد تحميل مي شوند بطوريکه رنجش در افراد بوجود مي آيد . در اين جو ، نه تنها خلاقيت و نوآوري افراد رشد نمي کند بلکه دردسر آور است . فرد خود را جداي از مدرسه مي بيند و احساس حمايتي از آن در وي ايجاد نمي شود .
جو مسموم : جوي است که علاوه بر بسته بودن و عدم اعتماد ، افراد به يکديگر مظنون هستند و به کنجکاوي در احوال يکديگر مي پردازند و ايجاد آسيب از سوي ديگران را احساس مي کنند . آسيب پذيري عاطفي ، اجتماعي و رواني در چنين جوي بسيار زياد است . بر چسب و تهمت زدن ، کاري رايج به حساب مي آيد و وحشت از حضور در محيط بر افراد حاکم مي شود . نتيجه چنين جوي معمولاً خستگي ، فرسودگي و بيزاري در افراد است .
رابطه حسنه :
رابطه ي مثبت و هدفداري که با درک متقابل نيازها ، احساسات و عواطف يکديگر با هم در تعامل بوده و از اين رابطه نوعي احساس رضايت و خرسندي در افراد ايجاد مي شود .
درک احساسات و بيان و انتقال آن دروازه ي برقراري رابطه انساني است . چه بسا انسانهاي خوش قلبي که توانايي بيان و انتقال احساسات خود را به ديگر افراد ندارند و در عوض انسانهاي متظاهري که با بيان احساسات خود در برقراري رابطه موفق هستند .
بنابراين سنگ زير بناي ايجاد روابط حسنه در يک محيط آموزشي ، شناخت نيازها و احساسات افراد و توانايي براي بيان احساسات متقابل و انتقال آن به افراد است . مدير براي ايجاد جوي مثبت بايد احساسات و عواطف افرادي که با آنها در ارتباط است را بشناسد و در روابط خود ، توجه لازم به آن احساسات را داشته باشد .
ا صول مهم درايجاد روابط حسنه از سوي مدير مدرسه :
1- مدير بايد سعي کند پس از شناسايي احساسات خود ، احساسا ت منفي و متعارض (احساس منفي مانند : احساس ترس ، گناه ، رنج ، پوچي ، عدم اعتماد ، دشمني ، عدم پذيرش و احساس متعارض حالتي که فرد نمي تواند افکار و احساسات خود را يک سويه سازد . مانند : شادي و غم ، رضايت و عدم رضايت و غيره) خود را به طريق منطقي از بين ببرد و احساسات مثبت (مانند : امنيت ، شادي ، پذيرش ، اعتماد به نفس ، ارزشمندي ، محبت ، حق شناسي) را جايگزين آنها سازد و اين اصل را بکار گيرد که تا «من» نگرش و احساس مثبتي به ديگران نداشته باشم نمي توانم با آنان رابطه برقرار کنم (اصل داشتن نگرش مثبت) .
2- مدير بايد به اين اصل اعتقاد داشته باشد که انسانها در شرايط عادي و معمولي احساسات و عواطف خود را به همان شکلي به او منتقل مي کنند که مدير احساسات و عواطفش را به آنان منتقل کرده است (اصل تعادل مبادله) .
3- مدير بايد توانايي بروز يا توقف انتقال عواطف و احساساتش را آن گونه که بهترين نتيجه را بتواند بگيرد داشته باشد (اصل کنترل احساسات و عواطف) .
4- مدير بايد بتواند با بهره گيري از الفاظ ، کلمات ، جملات ، حرکات ، ايما و اشاره احساسات و عواطف خود را توصيف کند به طوري که طرف مقابل عواطف و احساسات مثبت مدير را به خوبي درک کند . داشتن روحي لطيف و ستايشگر نسبت به انسان ها و همه مظاهر خلقت ، در تحقق اين امر کمک مي کند (اصل انتقال عواطف و احساسات) .
قوانين و فنون کلي در روابط حسنه :
قانون اول : با ديگران آن چنان رفتار کنيد که مايليد با شما رفتار کنند .
انتظار گوش دادن ، بررسي مشکل ، رفتاري مناسب همراه با کرامت ، اغماض ، حداقل انتظاري است که در روابط انسان ها وجود دارد .
قانون دوم : قانون ناگزيري (چاره نداشتن)
انسان الزاماً نمي تواند همه چيز را به همان شکلي که خود مي خواهد داشته باشد و يا آن را به هر شکلي که مي خواهد تغيير دهد . با رعايت اين قانون بجاي گريز و فرار از امر ناخواسته بهتر است بگوئيم که چگونه مي توان با وضعيت موجود ساخت و با او زندگي کرد و بالاخره چگونه مي شود از او چيزي بهتر ساخت ؟
قانون سوم : قانون دوري از جدال و ستيزه
جدال و ستيزه حتي درگيري لفظي سبب از دست دادن حرمت ، ارزش و احترام هر دو طرف مجادله مي شود که به سادگي نمي توان آن را جبران کرد . مدير نبايد در هيچ موردي اهميت و ارزش خود را طوري دستخوش تهديد قرار دهد که ناچار شود براي حفظ آن با طرف مخالف به ستيز برخيزد . زيرا عاقبت الامر وضعي براي هر دو طرف بوجود مي آيد که عقب نشيني بدون از دست دادن احترام براي هيچ يک ميسر نخواهد بود .
الف ـ عوامل ايجاد و تحکيم روابط انساني از ديدگاه کيمبل :
- ايجاد جو اعتماد و اطمينان ، دوستي و محبت
- احساس آزادي بيان ، افکار و عقايد ، احساس تعلق به مدرسه
- راز داري مدير ، اغماض از بعضي از خطاها
- رعايت عدالت در رفتار (تشويق و تنبيه) ، رعايت ادب و نزاکت ، طرز سخن گفتن
- احترام به افکار و احساسات فرد و شناخت احساسات و انعکاس درک احساس ، حفظ خونسردي و متانت در مسائل بحراني ، مخصوصاً بحث هاي عاطفي
- از صميم دل دلسوزي کردن ، سعي و کوشش براي بر آوردن نيازها و رفع گرفتاري هاي افراد
- برقرارکردن روابط غير رسمي و صميمي بر مبناي نقاط مشترک
- ايجاد محيط براي بروز و پرورش استعدادها و شکوفايي آنها
- کاربرد به جا و به موقع از قدرت و اختيار و دوري از افراط و تفريط در کاربرد آنها
- توانايي خود را به جاي ديگران قرار دادن و درک مشکلات و مسائل از ديد طرف مقابل
ب ـ علايم و نشانه هاي وجود اختلال در روابط انساني :
- وجود بي نظمي و لاابالي گري ، عدم توجه و يا سرپيچي از قوانين و دستورات اداري .
- وجود بي تفاوتي نسبت به مدير ، پيدايش گروه هاي مختلف با ديد و نظرات متعارض
- عدم هماهنگي بين افراد مدرسه در رابطه با اهداف سازمان
- دليل تراشي هاي بي مورد کارکنان ، وجود اشتباهات ، ضايعات ، حوادث در محيط کار
- وجود غيبت هاي غير ضروري با تمسک به قوانين و يا تمارض ، افزايش نقل و انتقالات بي مورد
- عدم اعتماد نسبت به سازمان و مديريت در مورد خير خواهي نسبت به کارکنان
- وجود تملق ، چاپلوسي ، مبالغه و تظاهر ، وجود احساس خستگي و کسالت و عدم رغبت بين کارکنان
- وجود ترس از تنبيهات بزرگ و غير منطقي به دليل اشتباهي کوچک و غيرعمدي
- وجود دوگانگي در گفتار و کردار ، وجود غيبت و نفاق و رفتار منافقانه
- وجود گلايه بين کارمندان و کارکنان از مديريت
- احساس عدم امنيت شغلي ، احساس عدم تعلق فرد به سازمان و سازمان به فرد
- احساس بي اهميت بودن در سازمان و مؤثر نبودن و عدم مشارکت در تصميمات
از اساسي ترين کارهاي مدير در راستاي ايجاد جوي سالم و شرايطي مناسب ، ايجاد احساس خوشحالي و رضايت خاطر در معلمين (کارکنان) ، دانش آموزان و اوليا است .
راه ايجاد رابطه حسنه با معلمين (کارکنان) :
در اين جهت توجه مدير به موارد زير معطوف مي گردد :
احترام به شخصيت و افکار معلمين با تشکيل جلسات جهت بيان ايده و نظرات و جلب مشارکت آنان و تشويق آنها به فعاليت هاي اجتماعي در راستاي ايجاد روابط نزديک ، صميمي و دوستانه . داشتن رفتار مناسب (با وقار ، متين و سنجيده در حد شأن جو تربيتي مدرسه و مورد قبول) ، توجه به مشکلات آنان و تلاش براي رفع مشکلات
راه ايجاد رابطه حسنه با دانش آموزان :
احترام به شخصيت دانش آموز به نحوي که در دانش آموز احساس تعلق و پذيرفته شدن ايجاد گردد . با هر دانش آموز منصفانه و عادلانه رفتار شود . دانش آموز احساس کند که مدير و معلمان دوستان او هستند . دانش آموز بداند که احساسات و توانايي هايش مورد توجه مدرسه است .
راه ايجاد رابطه حسنه با اوليا :
مدير با شناخت ارزش و نقش خانواده در شکوفائي استعدادها ، تربيت ، آموزش و چگونگي ارتباط آنها با مدرسه زيربنايي ترين گام را در ايجاد رابطه حسنه با اوليا بر مي دارد . مدير با شناخت ويژگي ها و خصوصيات اجتماعي ، سياسي ، مذهبي ، اخلاقي و فرهنگي جامعه و خانواده در جلب مشارکت اوليا ، با شرکت دادن آنان در وظايف ، مسئوليت ها و عمليات تلاش کند به طوري که نتيجه آن ، احساس تعلق و مؤثر بودن باشد .
در اين مسير نيز بايد کليد اصلي ارتباط و حلقه اتصال خانه و مدرسه يعني دانش آموز را دريافت . مدير بايد بداند که اصل اساسي استحکام رابطه با اوليا بر پايه پيوند هاي رواني ، عاطفي و فکري است . بيان احساسات مثبت و سازنده و دلسوزي نسبت به سر نوشت دانش آموزان و ايجاد نگرش مثبت در اوليا نسبت به مديريت و مدرسه راهي مؤثر در برقراري روابط انساني است .
منابع : 1- ميرکمالي ، سيد محمد : روابط انساني در آموزشگاه ، نشر يسطرون
2- وايلز ، کيمبل : مديريت و رهبري آموزشي ، مترجم محمد علي طوسي
www.edujavanrood.blogsky.com /خ