جستجوي صحيح حقيقت مستلزم فکر باز و به نحو گسترده اي در مسير جريان مربوطه قرار گرفتن است و جستجوي ما بايد عميق تر از صرفا احساس کردن مطلب باشد، بايد به عمق چگونه و چراي موضوع وارد شويم. صرف مشاهده يک محصول جالب چيزي به انبان خلاقيت ما نمي افزايد. ليکن در صورتي که دريابيم محصول چگونه کار مي کند و چرا مورد توجه قرار گرفته ممکن است سرنخ يک رشته فکري را به دست دهد که قدرت تصور ما آن را به طلا تبديل کند. جستجوي ما بايد شامل نقشه هاي شکست خورده نيز بشود زيرا ايده هاي خوب غالبا با تفحص در علل شکست افشا مي شوند. گشادگي فکر آنقدر براي خلاقيت حائز اهميت است که گاهي بايد عواملي را که ممکن است مغز ما را در جستجوي ايده ها ببندد از خود دور کنيم. گاهي بايد فکر خود را با مسدود کردن محيط باز نگهداريم مانند پاستور که وقتي به جنوب فرانسه براي يافتن علت بيماري کرم ابريشم مراجعه کرد، نظريات پرورش دهندگان کرم ابريشم او را قانع نکرد و آنها نتوانستند نظريات خود را به او بقبولانند، اگر وي اين نظريات را قبول مي کرد هرگز قادر به يافتن پاسخي با ارزش نمي شد.
هدف خود را گشاده کردن فکر (گشاده فکر بودن) قرار دهيد. هشيارانه در انتظار ظن هاي خلاق خود باشيد و هرگاه چنين ظني در آستانه ضمير آگاهتان ظاهر شد با آغوش باز از آن استقبال کنيد. اين کار يک روزه شما را به نابغه اي تبديل نخواهد کرد ليکن تضمين خواهد کرد که به شما در يافتن گنجينه اي از ايده ها که در اعماق مغزتان مخفي است کمک کند.
اينک به بررسي راه هاي پرورش خلاقيت مي پردازيم تا هشيارانه زندگي کردن را بياموزيم.
راه هاي پرورش خلاقيت
1) تفکر خلاق ما نياز به طرز تلقي مثبت دارد.
بايد اميدوار باشيم.
نياز به شور و شوق داريم.
2) بايد خود را تشويق کنيم تا آنجا که اعتماد به نفس پيدا کنيم زيرا اعتماد به نفس نيروي عظيمي در تداوم خلاقيت به شمار مي رود. شواهد علمي وجود دارد که اگر فکر کنيم قادر به کاري هستيم خواهيم توانست آن کار را انجام دهيم حتي ثابت شده که مغزهاي ما قادر است وزن سنگين را سبک جلوه دهد.
3) استفاده از قدرت تصور جانشيني که به وسيله آن مي توانيم خود را به جاي ديگران قرار دهيم به عنوان مثال در تماشاي تئاتر و سينما و تلويزيون ما از اين تصور بهره مي گيريم و خود را به جاي بازيگران قرار مي دهيم. احکام اديان که غالبا حاکي از احساس همدردي نسبت به همنوع است والاترين کاربرد تصور جانشيني را تشکيل مي دهد. براي آن که با ديگران نوعي رفتار کنيم که مايليم با ما رفتار شود اول بايد تصور کنيم که مردم مايلند با آنان چگونه رفتار شود و نيز بدانيم که ما مي خواهيم چگونه با ما رفتار شود.
اگر بيشتر مي کوشيديم که خود را به جاي ديگران قرار دهيم در امور بشر هماهنگي بيشتر و اختلاف کمتري وجود مي داشت.
4) بايد کوشش آگاهانه اي به کار ببريم که غيرعادي ترين و عجيب ترين ايده هاي ممکن را خلق کنيم و به جاي آن که به اين جرقه هاي اوليه بخنديم بايد آنها را يادداشت کنيم.
به منظور به حرکت درآوردن مغزهايمان، مداد مانند اهرمي عمل مي کند. تقريبا تمام افراد برجسته راز موفقيت خود را کوشش مداوم در قبال عدم موفقيت هاي مکرر بيان کرده اند و ادعا کرده اند استعداد خلاقيت آنان به مراتب پايين تر از حد نبوغ است.
5) در کوشش خلاق بايد مانند دو فرد مختلف عمل کنيم که گاه بايد مغز قضاوت کننده خود را خاموش کرده، مغز خلاق خود را روشن کنيم و مدت لازم صبر کرده سپس چراغ قضاوت خود را روشن کنيم. نوعي روش تناوب بين تفکر خلاق و تفکر داورانه معمولا مفيد واقع مي شود.
6) وقتي به قضاوت مي رسيم اگر بتوانيم به جاي نظر دادن محض آزمايش کنيم بسيار بهتر است زيرا قضاوت شخصي به ندرت مي تواند به اندازه لازم بي طرفانه باشد.
تمرين و تشويق خلاقيت
به طور منظم با يکديگر در مشاوره بودن براي تدبير راه حل هاي جديد بسيار مفيد است. هر کسي وقتي همکاري داشته باشد که در همان زمينه کار کند، بهتر کار مي کند.
7) يک نوع عامل موثر بيروني در خلاقيت عبارت از تشويق به وسيله ديگران است، نزديکان بهترين مشوقين اند. در داخل خانواده تشويق با ارزش تر از هر جاي ديگر است «بايد به هر اقدام ممکن که افراد را به خلق ايده هاي بهتر و بيشتر تشويق مي کند مبادرت ورزيم.»
موسسات صنعتي و تجاري دريافته اند که هر چه در سيستم پيشنهادات خود عامل تشويق را تقويت کنند اين سيستم بهتر نتيجه مي دهد. البته اين سخن توماس کارلايل نويسنده معروف اسکاتلندي نيز درست است که:«قدري مخالفت براي هر کس کمک بزرگي است.»
8) اگر خلاقيت را ولو جزئي، تکرار کنيم برايمان ايجاد عادت مي شود. لذا بايد از خود سؤال کنيم در جستجوي داده ها باشيم، تجربه بيندوزيم و ترمزها را نگاه کنيم بالاتر از همه قدرت تصور خدادادي خود را به کار اندازيم به محض آنکه اين فوت و فن به عادت تبديل شد چنانکه هميشه خواهد شد درخواهيم يافت که قدرت تصور مانند قدرت ايمان مي تواند کوه ها را به حرکت درآورد.
هميشه روزهاي تاريکي وجود دارد ولي اگراعتقادتان به ارزش مساله چنان است که با وجود اشکالات شجاعانه به کار ادامه دهيد، احتمال زيادي وجود دارد که بالاخره به موفقيت نائل آئيد.
9) متواضع بودن - در حقيقت اکثريت قاطع افرادي که در خلاقيت مشهور بوده اند تا حد حقارت متواضع بوده اند. البته حقارت را به قصد تواضع نبايد با حماقت اشتباه کرد.
راه ترغيب ديگران به قبول يک ايده عبارت از بيان آن موضوع به نحوي ملايم و دقيق است اين باعث مي شود که شنونده شما چه بسا شما را به ارزشمند بودن ايده تان قانع کند ليکن اگر با آهنگ صدايي مملو از خودبيني و نخوت با وي برخورد کنيد، احتمال آن دارد که وي را عليه ايده خود - هرچند هم که خوب باشد - برانگيزيد.
10) تمرين دادن مداوم قدرت خلاقيت با فعاليت هايي که بيشترين امکان را براي پرورش قدرت تصور خلاق به وجود مي آورند (حتي قدرت حافظه يا خصوصيات عاطفي را مي توان ازطريق تمرين بهتر کرد، هر چه بيشتر مهرباني کنيم مهربان تر مي شويم.)
بهترين نوع تمرين، ترکيب کردن عملي کوشش با قدرت تصور است.
11) علاوه بر تمرين، تجربه کردن غني ترين سوخت براي ايده جوئي است. تجربه دست اول غني تر از تجربه دست دوم مانند خواندن سطحي، گوش دادن يا تماشا کردن است.
مسافرت بالاخص سفر به نقاط دور افتاده يک نوع تجربه بسيار خوب است و اگر در حين مسافرت از مشاهدات و ايده هائي که تدبير مي کنيم يادداشت برداري کنيم ارزش کاربردي سفرمان را به مقياس وسيعي ارتقاء مي بخشيم. در نقاط دوردست چون شخص ناچار است مصائب را تحمل کرده، به خود متکي باشد بهتر قادر خواهد بود که ايده هاي جديد تدبير کند.
12) تماس هاي شخصي افراد با يکديگر براي تغذيه و تهييج تصور مي تواند بسيار مفيد واقع گردد. اين موضوع به خصوص در صورت تماس ما با کودکان بيشتر صادق است زيرا بزرگسالان مي توانند در نتيجه کار با کودکان از لحاظ قدرت تصور رشد کنند. در تماس با کودکان بايد خود را به آنها نزديک کرد، بايد با آنها صميمانه برخورد کرد.
نکته قابل توجه عبارت از آن است که ارزش خلاقيت تماس با کودکان بيشتر بستگي به طرز تلقي بزرگسالان دارد. اگر با آنان با نظر حقارت سخن بگوئيم به سرعت ما را ساکت خواهند کرد ليکن اگر بتوانيم لنگر تصور بزرگسالي خود را رها کنيم با آنان در افق زيبايي از تخيل وارد مي شويم.
بازي و سرگرمي هاي خلاقيت زا
13) بازي هاي فکري عامل خوبي براي پرورش خلاقيت هستند. البته خلاقيت مقدار زيادي بستگي به نحوه بازي دارد بدين معني که به جاي بازي کردن بر طبق عادت، بکوشيم روش هاي جديد و جسورانه اي براي رسيدن به هدف به کار بريم. اين، باعث مي شود که بازي، تفريحي تر و تمرين فکري بهتر شود.
بازي هاي فکري از جمله: شطرنج، بيست سوالي، بازيهايي که در هواي آزاد انجام مي شوند، حل معما، حل جدول، ايجاد و افشاي رمزها، ساختن وسايل نو و زيبا از وسائل خراب و بي مصرف، بازي با لغات (يافتن مترادف ها، متضادها و...) مانند اديسون که به حل معما به عنوان تمرين در خلاقيت اعتقاد زيادي داشت.
14) سرگرمي ها و هنرهاي زيبا مانند ساختن کاردستي ها -
کاردستي ها براي ما از نظر خلاقيت داراي اثر بيشتري خواهند بود در صورتي که خود هم طرح را به وجود آوريم و هم آن را اجرا کنيم.
کارهاي دستي مانند سبدسازي- تکه دوزي- فلزکاري - مدل سازي - منبت کاري، هنرهاي زيبا مستلزم کاربرد قدرت تصور است زيرا چنان که ارسطو بيان مي دارد «بايد چيزي را به عرصه وجود آورد». اين مطالب در مورد موسيقي، مجسمه سازي، نقاشي صادق است.
نتيجه اخلاقي که از يک هنر به دست مي آوريم بستگي به چگونگي اجراي آن دارد وقتي غيرفعال به موسيقي گوش مي دهيم تنها حالت انگيزش قدرت تصور را به وجود آورده ايم ليکن وقتي بکوشيم آهنگ بسازيم خلاقيت خويش را به نحوه فعالي به تمرين در مي آوريم.
15) مطالعه عامل پيشرفت و پرورش خلاقيت است. چنان که فرانسيس بيکن فيلسوف انگليسي قرن شانزدهم اظهار داشت: «مطالعه انسان را کامل مي کند».
يک آزمايش براي آنکه چه مطالبي بخوانيم عبارت از پرسش اين سوال است «آيا اين مطلب تا چه حد تمرين خوبي براي مغز خلاق من فراهم خواهد ساخت.»
داستانهاي خيالي، داستانهاي اسرارآميز امکان فراهم نمودن تمرينات خلاق مناسب را بهتر فراهم مي کند در صورتي که آنها را چنان بخوانيم که گويي در رل قهرمانان داستان شرکت مي کنيم نه فقط به عنوان تماشاچي يا اينکه از زبان قصه گوي توانايي اين داستانها را بشنويم.
پربارترين نوع خواندن عبارت از خواندن بيوگرافي است يعني بهره مندي از تجربيات ديگران. به طور کلي در امر مطالعه بايد بين اطلاعات و تنوير فکري تمايز قائل شد و براي کسب تنوير فکر بايد هنگام خواندن تعمق کنيم.
يادداشت برداري در حين مطالعه، تمرين خلاقيت بسيار بهتري را به وجود مي آورد يکي از محاسن اين کار آن است که در ما انرژي بيشتري القاء مي کند.
طرز صحيح خواندن سرشار از ويتامين است بعضي نيز توانسته اند از جانشين نزديک آن يعني تجربه غني تغذيه کنند ليکن اين به يک روند بسيار طولاني تري نياز دارد.
16) نويسندگي عامل ديگري در تمرين و پرورش خلاقيت محسوب مي شود. با نويسندگي مي توان به نحو بارزي قدرت تصور را پرورش داد. آزمايش هاي علمي «روان بودن در نويسندگي» را به عنوان يک شاخص اساسي استعداد خلاقيت ارزيابي کرده است حتي برنامه نويسي ممکن است در صورتي که به نحو صحيحي انجام شود آموزش مفيدي فراهم سازد.
17) تمرين در حل خلاق مسائل: مستقيم ترين روش براي پرورش خلاقيت عبارت از پرداختن به کار خلاق يعني واقعاً تدبير نمودن راه حل براي مسائل مشخص حقيقي است.
18) روشن کردن هدف و تمرکز بر روي آن. تمرکز به عنوان کليد خلاقيت شمرده مي شود. مثلاً مي خواهيم خانه اي بخريم پس ابتدا مي خواهيم درآمد لازم کسب کنيم.
نمي توانيم آگاهانه خرمن شانس و تصادفات خوشبختي آور را زياد کنيم ليکن با کوشش آگاهانه مي توان چنين کرد.
19) حساسيت به مسائل- از کنار مسائل بدون دقت و توجه عبور نکنيم بلکه در جستجوي حل مسائل برآييم بدين معني که حل اين مسائل به معني ايجاد فرصت هاي جديد و مناسب باشد.
20) پيروزي هاي خلاقيت همچنين از طريق شيرجه رفتن به اعماق براي جستجوي مسائل جديد بدست مي آيد فقط به مشاهده اکتفا نکنيم بلکه درباره آن چه که مي بينيم تعمق کنيم.
منبع:روزنامه کيهان