ولادت
نعره زد عشق، که خونين جگري پيدا شد
حسن لرزيد، که صاحب نظري پيدا شد
« ملکي مرا به آسمان ها برد از طبقات آسمان ها عبورم داد و آن گاه پيامبر(ص) را ديدم که سرشان را بالا آوردند و بشارت فرزندم را به من داده و فرمودند:
خيلي مواظب اين بچه باش که مورد نظر ماست. »
و اين خواب مادري است پاکدامن که مي خواهد در آغوش پرمهرش کودک دلبندي را پرورش دهد که روزگاري آتش بر دل سوختگان شيدا زند.
فريد عصر و حسنه دهر، ترجمان قرآن و سلمان زمان آيتالله العظمي حاج شيخ محمد جواد انصاري همداني( قدسسره) فرزند مرحوم حاج ملا فتحعلي همداني در سنه 1320 هجري قمري مطابق با 1281 هجري شمسي در شهر همدان و در خانوادهاي روحاني چشم به جهان گشود.
والدين
پدر ايشان مرحوم حاج ملافتحعلي همداني، از علما و فضلاي همدان بود. البته زادگاه ايشان شيراز بود، ولي بعدها براي تبليغ و برنامه هاي مذهبي مأموريت پيدا کرد و به همدان آمد و در آنجا رحل اقامت افکند.
مادر ايشان انساني وارسته بود به نام ماه رخسارالسلطنه که از بستگاه ناصرالدين شاه بود و فرزندان آقاي انصاري از آن جا که بعد از رحلت مادر و پدر بزرگوارشان بيشتر تحت کفالت ايشان بودند از او بسيار به نيکي و بزرگي ياد مي کردند.
تحصيلات و اساتيد
از همان كودكي آثار عظمت روحي و استعداد معنوي عجيبي در ايشان مشاهده ميگرديد و با وجود ناراحتيهاي جسماني كه تا دوازده سالگي دامنگيرشان بود، به لحاظ هوش و قريحه ذاتي فراوان از سن هفت سالگي دروس حوزوي و صرف و نحو را نزد والد محترمشان شروع كردند.
با رحلت والد محترمشان در سن دوازده سالگي از محضر اساتيد ديگر بهرهمند گرديدند، فقه و اصول و بعضي کتب فلسفه نظير منظومه سبزواري و اسفار را نزد علمايي همچون آيتالله ميرزا علي خلخالي و مرحوم حاج سيد عرب و حاج آقا علي شهيدي و آقا محمد اسماعيل عمادالاسلام و رشتههاي طب خمسه يوناني و ابوبكر زكرياي رازي و علم معرفه النفس و درس اخلاق را نزد حاج ميرزا حسين كوثر همداني برادر حاج آقا رضا واعظ معروف گذراندند و در همان سنين جواني صاحب قوه استنباط گرديدند.
در طبابت نيز صاحب نظر بودند به گونه اي که فرزندانشان نقل مي کردند در منزل همگي از معالجه اطبّاء بي نياز بودند و پدر، خود بهترين طبيب بود، البته اين فقط در مورد فرزندان نبود و گاهي از اطراف و اکناف براي معالجه خدمتشان مي رسيدند که در اين راستا بعداً به جريان معالجه بيماري يک يهودي اشاره خواهيم کرد.
در حدود بيست و چهار سالگي با زني پاكدامن از خانوادهاي اصيل ازدواج كردند كه ثمره اين ازدواج دو فرزند پسر و سه فرزند دختر شد، شيخ محمد جواد انصاري با داشتن استعداد و توانايي ذاتي بسيار بالا و نيز پشتکار و همتي والا در همان سنين جواني موفق به دريافت درجه اجتهاد در همدان شد.
بعد از اين که مرتبه اجتهاد ايشان توسط علماي همدان تأييد مي گردد، به تشويق علماي همدان به شهر مقدس قم رهسپار گرديد و در محفل نوراني و درس حضرت آيت الله العظمي حاج شيخ عبدالكريم حائري(ره) حاضر گرديد و با وجود آن که شيخ عبدالکريم به ايشان مي فرمايد شما ديگر نيازي به تحصيل در قم نداريد و همان برگه اجتهادشان را تأييد مي کند، ولي آقاي انصاري چند سال در خدمت آن بزرگوار مي ماند. آقاي حائري ايشان را به خدمت آسيد ابوالحسن اصفهاني نيز مي فرستد و ايشان برگه اجتهادشان را با تجليل امضاء مي کند.
هم چنين برگه اجتهاد آقاي انصاري به تأييد بزرگاني مانند آيت الله محمدتقي خوانساري و آيت الله قمي بروجردي مي رسد.
سابقه آشنايي آقاي انصاري با بزرگاني نظير امام خميني ، آيت الله آخوند ملاعلي معصومي و آيت الله سيد محمد تقي خوانساري در همان حوزه درسي شيخ عبدالکريم حائري بود و هم مباحثه ايشان آيت الله گلپايگاني بود.
آيت الله انصاري همواره و به طور مكرر در جلساتش با احترام از امام خميني (قدسسره) ياد ميكردند و ميفرمودند:
« حاج آقا روح الله مرد بزرگي است حاج آقا روح الله آتيهاي بسيار روشن دارند» و امام خميني هم از ايشان به نيكي ياد ميكرد.
آيت الله انصاري پنج سال بصورت مداوم در درس حضرت آيت الله العظمي حائري شرکت کردند و مراتب عالي فقه و اصول را تکميل کردند، و در اين اثناء بود که شروع به حاشيه زدن بر عروه الوثقي كردند سپس به همدان برگشتند و در اثر انقلاب دروني كه در ايشان ايجاد شده بود تا پايان عمر به تهذيب نفس و تربيت نفوس مستعده پرداختند و از شهرهاي مختلف ايران و كشورهاي همجوار شيفتگان زيادي به محضرشان ميرسيدند و از أنفاس قدسيه ايشان بهره ميبردند.
منبع:کتاب در کوي بي نشانها و کتاب سوخته