جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
خانواده‏وتجمل‏گرايي
-(3 Body) 
خانواده‏وتجمل‏گرايي
Visitor 345
Category: دنياي فن آوري
در شماره قبل به اين مسأله اشاره كرديم كه «تنوع‏خواهي» غير از «تجمل‏گرايي» است. انسان تغيير، دگرگوني و جابه‏جايي اشياء اطراف خود را دوست دارد و بدين منظور در حد معقول و اعتدال از وسايل و ابزار مادي بهره مي‏گيرد و روزنه‏اي جديد در زندگي مادي خود مي‏گشايد.
آدمي براي ادامه زندگي از تأمين يك سلسله نيازمندي‏ها از قبيل غذا، مسكن، لباس، اعمال غريزه جنسي ناگزير است و علاقه به اين امور در سرشت او به وديعه نهاده شده است و در دستورات اسلامي نيز در حد اعتدال به تهيه و تأمين اين نيازمنديها ترغيب شده است. خداوند در باب خوردنيها مي‏فرمايد:
«ياايهاالذين آمنوا كُلوا من طيّباتِ ما رزقناكُم و اشْكُرواللّه»(1)
«اي مؤمنان! از روزي‏هاي پاكيزه‏اي كه به شما داديم بخوريد و خدا را سپاس گوييد.»
امام صادق عليه‏السلام مي‏فرمايد:
« اِنّ اللّه اِذا اَنْعَم علي عبده بنعمَةٍ اَحبَّ اَنْ يَري عَليه اَثَرها قيل: كيفَ ذلك؟ قال: يُنَظّفُ ثَوبَه و يُطَيّبُ ريحَه و يُجَصّصُ دارَه و يُكنَسُّ اَفنَيَتَه»(2)
«هنگامي كه خداوند نعمتي را به بنده‏اش عطا مي‏كند دوست دارد اثر آن را در او ببيند. گفته شد كه چگونه؟ فرمود: لباسش را پاكيزه
كند، خوشبو باشد، منزلش را گچ كند و درب خانه‏اش را جارو كند.»
علي عليه‏السلام در وصف افراد با تقوا مي‏فرمايد:
«مَلْبسَهُمُ اَلاِقتصاد»(3)
«لباس پوشيدنشان در حد اعتدال و ميانه‏روي است.»[نه آن‏قدر گران قيمت است كه شبيه اشراف شوند و نه آنقدر پاره و ژنده كه به افراد پست و بي‏ارزش شبيه گردند.]
مطالبي پيرامون استفاده از مسكن مناسب، لباس پاكيزه و مناسب شأن و موقعيت افراد و تشويقاتي كه براي تسريع در امر ازدواج پسران و دختران شده است، همه گوياي عنايت شرع مقدس به برخورداري انسانها از نعمتهاي الهي مي‏باشد.
«جمال» به معناي زيبايي و نيكويي است و «تجمل» به معناي زيبا دوستي و خودآرايي است كه مورد تأكيد روايات قرار گرفته است و اين، غير از آن چيزي است كه در فرهس تعاليم•••ل،ظواهر زندگي و خروج از حد اعتدال در استفاده از وسايل دنيوي كه از آن به «تجمل گرايي» تعبير شده است، مذموم است. انساني كه به تجمّلات عادت كرد نمي‏تواند سختي‏هاي راه خدا را تحمّل كند، نمي‏تواند همنشيني و معاشرت با مردم فقير و مستمند را شيوه اجتماعي خود قرار دهد، بناچار بتدريج از توده مردم فاصله گرفته و نسبت به دردمندان و محرومان بي‏تفاوت خواهد شد.

عوامل تجم

1 ـ مُترفين

س تعاليم اسلام، توجه مفرط به ظواهر زندگي و خروج از حد اعتدال در استفاده از وسايل دنيوي كه از آن به «تجمل گرايي» تعبير شده است، مذموم است. انساني كه به تجمّلات عادت كرد نمي‏تواند سختي‏هاي راه خدا را تحمّل كند، نمي‏تواند هم شخصيت حقيقي خود غافل شده‏اند تحت تأثير
زندگي آنها قرار مي‏گيرند و در نهايت بي‏بندوباري، اسراف و بي‏اعتنايي به اصول انساني و نيز فسق رونق مي‏گيرد.
مرفّهين بي‏درد، با لباسهاي متنوع و رنگارنگ و ساختمانهاي مجلّل و اتومبيلهاي آخرين مدل و آنچناني در جامعه حاضر شده، به فساد پرداخته و زمينه سقوط معنوي و ارزشي جامعه را فراهم مي‏آورند. خداوند مي‏فرمايد:
«و اِذا اَرَدْنا اَنْ نُهْلِكَ قَريَةً اَمَرْنا مُتْرَفيها فَفَسَقُوا فيها»(4)
«و چون بخواهيم قريه‏اي را هلاك كنيم ثروتمندانش را فرمان دهيم تا در آنجا تبهكاري كنند.»

2 ـ رهبران فكري و اجتماعي جامعه

از آنجا كه روشهاي رفتاري و گفتاري مسؤولان جامعه ـ بويژه رهبران فكري و معنوي ـ درشكل‏گيري ارزشهاو ضد ارزشهاي اجتماعي تأثير مستقيم دارد، روي‏آوري آنها به تشريفات و بهره‏وري بيش از حد از زيبايي‏هاي دنيوي، موجب روحيه «تجمل‏گرايي» در بين توده مردم مي‏شود. زيرا به فرموده اميرالمؤمنين علي(ع):
«الناس‏بأُمَرائهم‏اَشبه‏مِن آبائهم.»(5)
«مشابهت مردم با اميران و زمامداران خود بيش از شباهتي است كه به پدران خود دراند.»
متأسفانه گرايش به تجمل گرايي و روي‏آوردن به فرهنگ تظاهر و تجمل در بين عده‏اي كه زندگي آنان مي‏تواند براي ديگران الگو و يا حداقل تسكيني براي ناگواريهاي ديگران باشد به شدت رشد يافته و در ساختن ساختمانهاي مجلّل و استفاده از جلوه‏ها و نماهاي شيك به رقابت پرداخته‏اند.
اگر مردم باورشان شود كه مسؤولان كشور گرفتار تجمل‏گرايي و تشريفات زندگي شخصي هستند و سيره حكومتي علي(ع) را به فراموشي سپرده و زهد و ساده‏زيستي را كنار گذاشته‏اند، نسبت به اصل نظام اسلامي و حقّانيت سخن و راه آنها بدبين خواهند شد.
امام باقر عليه‏السلام در خصوص شيوه حكومتي علي(ع) مي‏فرمايد:
«و لَقَد وَلِيَ (عليُّ) خَمسُ ِسنين، ما وَضَع آجرةً علي آجرةٍ و لا لِبْنةً علي لبنةٍ و
لاقُطع‏قَطيعاولااَورثَ‏بيضاءولاحَمرا»(6)
«علي عليه‏السلام پنج سال زمـامداري كـــرد و درآن مـــدت [بــراي خــود[ آجري روي آجــري ننـهـاد؛ خشـتـي را روي خشـت نـگـذاشـت،] ساخـتـمانـي بـراي خود نساخت ] گـلـه گـوسفـنـدي تـهيـه نـكرد و هـيـچ چـيز [از مال دنيا [به ارث نگذاشت.»
اگر اين سيره حكومتي در نظام اسلامي مورد توجه و اهتمام بعضي از مسؤولان قرار گيرد و در دوران قبول مسؤوليت از ساختمان سازيهاي غيرمتعارف و خلاف انتظار و راه‏اندازي مزارع و كارگاههاي شخصي، اجتناب كنند، بسياري از توقّعات و نارضايتي‏هاي مردمي كاهش مي‏يابد و يقين مي‏كنند كه در نظام اسلامي، عدالت اجتماعي در بين همه اقشار جامعه حكمفرماست. علي (ع) مي‏فرمايد:«اِنّ اللّهَ‏تعالي فَرَضَ عَلي اَئمةِ‏العَدلِ اَنْ يُقَدّرُوا اَنْفُسهمْ بِضَعْفة‏النّاس كَيلا يَتَبَيّغَ بِالفَقير فَقَره»(7)«خداوند بر پيشوايان عادل واجب كرده است كه زندگي خود را با طبقه ضعيف تطبيق دهند كه رنج فقر، مستمندان را ناراحت نكند.»
در شرح حال فقيه بزرگوار مرحوم آيت‏ا.. وحيد بهبهاني مي‏نويسند: «روزي يكي از عروسهاي خود را مشاهده كرد كه پيراهني رنگارنگ از نوع پارچه‏هايي كه معمولاً زنان اعيان و اشراف آن عصر مي‏پوشيدند، به تن كرده است. فرزندشان (مرحوم آقا محمد اسماعيل شوهر آن خانم) را مورد ملامت قرار دادند، او در جواب پدر اين آيه قرآن را خواند: قُلْ مَن حَرَّمَ زينَةَ‏اللّهِ التّي اَخْرَج ِلعَبادِه و الطّيِّباتٍ مِن‏الِرزْقِ؟ يعني «بگو چه كسي زينتهايي را كه خدا براي بندگانش آفريده و هم‏چنين روزيهاي كه پاكيزه را تحريم كرده است؟»، ايشان جواب دادند من نمي‏گويم خوب پوشيدن و خوب نوشيدن و از نعمتهاي الهي استفاده كردن حرام است، خير در اسلام چنين ممنوعيتهايي وجود ندارد، ولي يك مطلب ديگر هست و آن اينكه ما و خانواده ما به اعتبار اينكه پيشواي ديني مردم هستيم وظيفه خاصي داريم، خانواده‏هاي فقير وقتي كه اغنيا را مي‏بينند كه از همه چيز برخوردارند طبعا ناراحت مي‏شوند، يگانه مايه تسكين آلامشان اينست كه خانواده «آقا» در تيپ خودشان هستند؛ اگر ما هم در زندگي به شكل تيپ اغنيا در آييم اين يگانه مايه تسكين آلام هم از ميان مي‏رود. ما كه قادر نيستيم عملاً وضع موجود را تغيير دهيم لااقل از اين مقدار همدردي مضايقه نكنيم.»(8)
حالا چه بهتر كه همسران مسؤولان در مراسم عروسي و جشنها بگونه‏اي لباس بپوشند و در حدّي طلا و جواهرات بر خود بياويزند كه سؤال‏برانگيز نباشد؛ مجالس عروسي فرزندان و مهريه و جهيزيه دختران خود را به شكلي تعيين كنندكه از سطح طبقه متوسط جامعه بالاتر نباشد.

3 ـ صدا و سيما و مطبوعات

همانطور كه حضرت امام خميني(قده) فرمودند: صدا و سيما «دانشگاه» است. در همه خانه‏ها حضور دارد و در شكل‏دهي به شيوه‏هاي رفتاري فردي و اجتماعي افراد جامعه و بينندگان، اثر مستقيم دارد، از اين‏رو بايد در انتخاب سوژه‏ها، الفاظ و القاب، دكورها، گريم و محل اجرا، عنايت كامل كند. پخش سريالهاي متنوع در قالب دكورهاي تجملي و مبلمانها و لباسهاي جذاب و گاهي نامناسب هنرپيشه‏ها، تبليغات بازرگاني و تجارتي در مورد كالاهاي لوكس و غيرضروري، زمينه‏ساز صدور فرهنگ تجمل‏گرايي به همه جا حتي روستاها و نقاط سالم فرهنگي و مذهبي است. در مناسبتهاي مختلف، مصاحبه شوندگان بعضا زنان و مرداني نيستند كه بتوانند الگوي يك انسان صالح و وارسته باشند. دختران و پسران جوان و نوجواني كه شاهد اين نوع افراد هستند، ناخودآگاه در انتخاب روش و گزينش لباس و نحوه حرف‏زدن از آنها پيروي مي‏كنند و زندگي موفق و شيرين را در بي‏قيدي و يا بي‏اعتقادي مي‏بينند. فرهنگ حجاب در قالب چادر يا حجاب در قالب مانتو، از طريق تلويزيون توسعه مي‏يابد و مسؤولان صدا و سيما هستند كه با برنامه‏ريزي و انتخاب مُجريان مكتبي، رسالتي بس خطير در پاكسازي جامعه از فرهنگ‏طاغوت‏وگرايش‏به‏ابتذال،برعهده دارند.

آثار تجمّل گرايي

1 ـ غفلت از ياد خدا

افراط در تجمّل و دلگرمي بيش از حدّ به زخارف مادي، موجب قساوت قلب مي‏شود و درنتيجه‏تمامي‏روزنه‏هاي ورود «يادخدا» مسدود شده و خدا فراموشي بر انسان عارض مي‏شود.
وابستگي بيش از حدّ به بهره‏برداري از امكانات تشريفاتي در افراد و مسؤولان و معتاد شدن به آن موجب مي‏شود تا حق و فضيلتهاي انساني در مقابل آدمي بي‏ارزش گشته و تن به عدالت اجتماعي و انصاف ندهد. در اينجاست كه بتدريج ارزشهاي اسلامي و انساني وارونه شده و در جهت منفي متجلي مي‏شوند.
آيا هيچ ديده‏ايد كه افراد تجمّل‏گرا پس از غفلت از ياد خدا، به «بهانه‏گيري» روي آورده و هر روز تازه‏اي را طلب مي‏كنند؟ قوم موسي(ع) پس از آنكه خداوند «منّ و سلوي»(9) به آنها عطا كرد، به جهت ناراحت كردن موسي و بازگشتن به مصر، به بهانه‏گيري‏پرداختند و گفتند: «لَنْ نَصْبر علي طعام واحد فادع لنا ربّك يخرج لنا مما تنبت الارض من بقلها و قثائها و فومها و عدسها و بصلها»(10) «ما هرگز راضي نيستيم به يك نوع غذا اكتفا كنيم، از خدا بخواه كه از گياهان زمين از سبزيجات خيار، سير، و پياز براي ما بروياند.» طبيعي است كه با مردمي داراي چنين روحيه‏اي، موسي نمي‏تواند رسالت سنگين خود را به نحو احسن انجام دهد و ممكن است در بين راه او را تنها گذارند. از اين رو خداوند كه مي‏دانست آنها گرفتار روحيه رفاه طلبي و خوش‏نشيني هستند، فرمان داد وارد شهر شده و تمام خواسته‏هاي خود را تأمين كنند. آنگاه خداوند در همان آيه سرانجام ملتي اين چنين را كه با روح راحت طلبي بهانه‏گيري مي‏كنند، اينگونه بيان مي‏كند: «ضُرِبَتْ عليهم‏الذلة والمسكنة و باؤا بِغَضَبٍ من‏اللّه» «خداوند مُهر ذلت و نياز بر پيشاني آنها زد و گرفتار غضب پروردگار شدند.» در اينجا يك سؤال مطرح مي‏شود و آن اينكه تنوّع در بهره‏برداري از نعمتهاي مادي جزء خواسته‏هاي طبيعي بشر است. طبيعي است كه انسان پس از مدتي از غذا و ساير اشياء يكنواخت خسته مي‏شود و اين عمل خلافي نيست كه بني‏اسرائيل مورد سرزنش قرار گرفته باشند؟ در پاسخ بايد توجه داشت كه تنوع طلبي گاهي به صورت افراط است و گاهي صورت طبيعي دارد. بني‏اسرائيل جنبه افراطي آن را دارا بودند و الاّ خـداوند بشر را به خاطر يك خواسته طبيعي سرزنش نمي‏كند.(11)

2 ـ فاصله گرفتن از توده مردم

يكي از مهمترين اثرات تجمل‏گرايي، دورشدن از واقعيتهاي اجتماعي است. قشر محروم جامعه هميشه در راستاي رفع نيازمنديهاي خود، اهتمام و توجه ثروتمندان جامعه را به خود دوست دارد. اما قشر مرفّه و تجمل‏گرا در هر جامعه بواسطه حرص و طمعِ به تزيين و زيباسازي محيط زندگي خود، علاوه بر اينكه بر عطش روحي خود دامن مي‏زنند، از درد دردمندان و نياز نيازمندان جامعه خويش بيگانه مي‏شوند و روابط و رفت‏وآمدهاي خود را با قشر محروم و عيالوار محدود مي‏كنند و بتدريج آنها را فراموش مي‏كنند و اينكه در روايات و احكام اسلامي بر توجه و همنشيني با فقرا تأكيد شده است، به جهت بيگانه نشدن از قشر محروم جامعه است.
سلمان فارسي(ره) مي‏گويد:
رسول خدا(ص) مرا به هفت چيز سفارش كرد بطوري كه در هيچ حال آنها را رها نكنم... فقرا را دوست داشته باشم و به آنها نزديك شوم»(12)

3ـ بي‏اثرشدن مواعظ مسؤولين براي مردم

ساده زيستي و اجتناب از زخارف دنيوي يكي از اصول سيره حكومتي پيامبر(ص) و امامان(ع) بوده است. زيرا كيفيت زندگي رهبران و مديران هر جامعه ـ در همه رده‏ها و سطوح ـ در ايجاد روح تجمّل گرايي يا قناعت و صرفه‏جويي اثري مسقيم دارد و در سطح جامعه تنش مثبت يا منفي به وجود مي‏آورد.
آنگاه كه گرايش به بهره برداري از مظاهر دنيوي در بين مسؤولان و آشنايان به اخلاق
پيامبر و امامان و خانواده آنها رشد يابد و به گفته‏هاي خود عمل نكنند، ساده‏زيستي و ساده‏پوشي را كنار گذارند و در مجالس و محافل با لباسهاي آنچناني و غيرمنتظره عموم حضور يابند، از اعتبار و ارزش عمومي فرو مي‏افتند و نصايح و ارشادات آنها بي‏اثر خواهد شد و مصداقي از «عالِم غير عامِل» مي‏گردند. خداوند در سؤالي همراه با توبيخ مي‏فرمايد: «اَتَأمُرُونَ النّاسَ بِالبِّر و تَنْسَونَ اَنْفُسَكُم»(13)
«آيا مردم را به خوبي و نيكي فرمان مي‏دهيد و خود را فراموش مي‏كنيد؟»
امام صادق عليه‏السلام مي‏فرمايد:
«اِنَّ العالِم اذا لمْ‏يَعْمَل بِعِلْمِه زَلَّتْ موعظتُه عَنِ القُلُوبِ كما يَزِلُّ المَطَرُ عَنِ‏الصَّفا»(14) «هر گاه كه عالم به علم خود عمل نكند موعظه‏اش از دلها لغزيده و فرو افتد همانگونه كه باران از روي سنگ صاف فرو افتد.» خلاصه اينكه اگر مردم باورشان شود كه مسؤولان كشور گرفتار تجمّل‏گرايي و تشريفات زندگي شخصي و يا اداري هستند، نسبت به اصل نظام و حقّانيت سخن آنها بدبين و سست مي‏شوند و به تدريج نسبت به احكام اسلامي بي‏اعتقاد خواهند شد.

4 ـ پوچي و بي‏هدفي در زندگي

اصرار بر داشتن زندگي تجمّلي علاوه بر كمرنگ شدن ارزشهاي انساني و اسلامي، پوچي و بي‏هدفي را براي حيات انسان به ارمغان مي‏آورد. تجمل گرايان بي‏هدف خود را در يك مسابقه و رقابت پر دردسر و جانفرسا درگير مي‏كنند؛ هر كجا كه مي‏روند و به هر خانه‏اي كه قدم مي‏گذارند و با هر كس كه مي‏نشينند، چشمشان به دنبال وسايل تجمّلي افراد و اطراف است، آرزو مي‏كنند همه چيز داشته باشند. اگر اطاق را با فرش زيبا و گل ... مفروش كنند به دنبالش تلويزيون رنگي، پرده‏هاي زيبا و مبل و ... مي‏خواهند و به ناچار راحت‏طلب و تنبل مي‏شوند.
بديهي است كه تهيه اين وسايل با هزينه‏هاي كمرشكن امروز، كار آساني نيست.به تمام آنها نمي‏توانند برسند و به قسمتي از آنها نيز قانع نيستند و در هر حال تمام افكار و انرژي‏هاي خود را در اين جهت بكار مي‏گيرند و در نتيجه از اهداف اصلي خلقت خويش (يعني تربيت و اتّصاف به محاسن و مكارم اخلاقي) و داشتن هدف مشخص و آرامش روحي لازم فاصله مي‏گيرند و زندگي را فقط در مثلثِ، خوردن، خوابيدن و تجملات خلاصه مي‏كنند. اينگونه افراد با دلهره و اضطراب زندگي مي‏كنند، به همه بدبين هستند، شخصيت را در طلا و جواهرات زياد، مبل و دكوراسيون و مهريه بالا و جهيزيه سنگين مي‏دانند، از غذاي روح غافل مي‏شوند؛ اثر ايمان در زندگي آنها كمرنگ و ضعيف مي‏گردد و خلاصه به هر چه نگاه مي‏كنند آن را توخالي و بي‏محتوا مي‏بينند. رسول گرامي اسلام(ص) مي‏فرمايد:
«مَنْ اَتْبَعَ بَصَرهُ بِما في اَيدي النّاسِ طالَ هَمُّهُ وَ لَمْ‏يَشْفِ غيظُهُ».(15)
«كسي كه چشم خود را براي نگاه كردن به اموال و ثروت ديگران بگشايد، اندوهش طولاني خواهد شد و خشمش هرگز شفا نمي‏يابد.»
مهمتر از همه اينكه گرفتار اضطراب و دلهره شده و در حفظ و نگهداري وسايل لوكس و تجملاتي زندگي خود، نگران مي‏شوند و هر روز آرزو مي‏كنند تا زندگي آرام و بي دغدغه‏اي داشته باشند.

5 ـ روي آوري به درآمدهاي نامشروع

علاقه افراطي به بهره‏وري از مظاهر مادي و چشم و هم چشميهاي نا معقول زن و مرد، بتدريج مرد را به انحراف و روي‏آوري به درآمدهاي نامشروع (رشوه گيري، اختلاس) و چند شغلي وادار مي‏كند. غافل از اينكه چند شغلي مرد كه روشنايي بخش خانه و مايه اميد و نظم افراد خانواده است، پيامدهاي رواني نامطلوب بر اخلاق و رفتار خود و همسر و فرزندانش دارد. او شب كه دير به خانه مي‏آيد با اعصابي خسته و روحيه‏اي افسرده، عشق به همنشيني با فرزندان را در خود از بين برده است. فرزندي كه چشم انتظار پدر بوده تا ساعتي در كنار او نشسته و درد دل كند، اميدش به نااميدي تبديل شده و بتدريج پيوند عاطفي او با پدر به سستي مي‏گرايد.
و نيز از طرفي پول حرام اثر منفي خود را بر روح افراد خانواده گذارده، بي‏ايماني، بي‏قيدي و بي‏ارادگي را برايشان به ارمغان مي‏آورد.
چند تذكر:
الف: يكي از شيوه‏هاي جايگزيني روحيه استفاده از مظاهر مادي در حد اعتدال اين است كه زن و مرد زندگي خود را بر محور «قناعت» و «صرفه‏جويي» پايه ريزي كنند.
مهمترين نقش از آنِ زن است. او مي‏تواند با بكارگيري هنرهاي فطري خويش ـ كه خداوند در وي به وديعت نهاده است ـ با كمترين امكانات، بهترين، باصفاترين و پراميدترين خانواده‏ها را ايجاد كند. صرفه‏جويي در مقدار پخت غذا، پوشيدن لباس، خريد نان و يا سفره‏هايي كه به بهانه‏هاي مختلف با نام «ختمانعام» پهن مي‏شود، با درايت و كياست زن خانه امكان پذير است. در محيط خانواده اگر روحيه قناعت حاكم باشد و زن و مرد زندگي خود را بر اساس «آنچه كه دارند» تنظيم كنند، بسياري از مشكلات و ناراحتي‏هاي روحي ـ رواني آنها حل خواهد شد.
زن چون يكي از دو ركن اصلي خانواده و نيز مدير داخلي خانه است، بايد بناي زندگي را بر اقتصاد و اعتدال پايه‏گذاري كند و از شوهرش بيش از توان ماليش توقع نداشته باشد و او را به خريد بعضي اشياء لوكس، تشريفاتي و تجملاتي وادار نكند. پيامبر اكرم(ص) مي‏فرمايد:
«هر زني با شوهرش مدارا نكند و او را به [تهيه] چيزي و [انجام] كاري كه توان آن را ندارد، وادار كند، هيچ عمل و كار خوبي از او قبول نخواهد شد و در قيامت خدا را در حالي ملاقات خواهد كرد كه بر او خشمگين است.»(16)
از اين‏رو به خواهران متأهل توصيه مي‏كنيم كه به صفا و معنويت زندگي خود بيش از رونق مادي و تجملات ظاهري غيرضروري بينديشند و از زندگي خود مأمن و مأوايي با صفا و صميمي بسازند نه محل نمايش انواع لوازم تجمّلي! و نيز اين را بدانند كه «وفاي به نذر» اگر به صورت سفره‏هاي رنگين «ختم انعام» كه همه شركت كنندگان با بهترين لباس و آرايش و بيشترين طلا و جواهر، به خودنمايي به كنار آن آمده‏اند باشد، تبديل به «ريا»، «اسراف» مي‏شود و ارزش معنوي آن را مي‏كاهد.
ب: اگر چه فرزندان ما براي رشد فكري و پيشرفت درسي به لوازم بازي و لوازم‏التحرير نيازمند مي‏باشند، اما نوع و نحوه انتخاب و توجيه نكردن فرزندان مي‏تواند آثار نامطلوب به دنبال داشته باشد. افراط والدين در خريد لوازم بازي، لوازم‏التحرير و خوراكي‏هاي غيرمفيد ـ و چه بسا مضرّـ موجب آن مي‏شود كه فرزندان ـ بويژه دختران ـ با تعريف همراه غرور و فخر فروشي براي همشاگرديها و دوستان خود، موجبات تحقير، توقّع و حقارت آنها را فراهم آورند. از اين‏رو لازم است والدين و مربّيان در تهيه اينگونه ابزار و لوازم موقعيت شاگردان كلاس و دوستان فرزندان خود را مراعات كنند و هر چه را كه آنها خواستند برايشان تهيه نكنند و زمينه تجمل‏گرايي را در فرزندان خود نابود نمايند.
ج: مادري كه فقط به خريدن، پوشيدن لباس و تغيير نماي خانه و لوازم خانگي بويژه از نوع خارجي و لوكس بينديشد، علاوه بر بازماندن از هدف اصلي تربيت، ناتواني و عدمِ غناي روحي و رواني فرزندان خود را تقويت كرده است زيرا اين فرزندان در محيط اطرافشان فقط با ارزشهاي مادي سروكار داشته و از ارزشهاي انساني و اسلامي بي‏خبر مانده‏اند.

پى نوشتها

1 ـ آيه 172، سوره بقره.
2 ـ وسايل‏الشيعه، ج3، ص341.
3 ـ نهج‏البلاغه، صبحي‏صالح، خطبه193، ص303.
4 ـ اسراء، آيه16
5 ـ تحف‏العقول، ص208.
6 ـ امالي‏صدوق، ص250.
7 ـ نهج‏البلاغه، صبحي‏صالح، خطبه209، ص325.
8 ـ سيري در نهج‏البلاغه، شهيد مطهري، ص229.
9 ـ غذايي از غذاهاي بهشتي.
10 ـ سوره‏بقره، آيه61.
11ـاقتباس‏ازتفسيرنمونه،ج1،ص190.
12 ـ وسايل‏الشيعه، ج6، ص309.
13 ـ سوره بقره، آيه44.
14 ـ اصول كافي، ج1، ص44.
15 ـ تفسير صافي، ص350.
16 ـ بحار، ج103، ص244.
ماخذ :
اصول كافي
تفسير صافي
بحارالانوار
وسايل‏الشيعه
نهج‏البلاغه,صبحي‏صالح
تحف‏العقول
امالي‏صدوق
سيري در نهج‏البلاغه,شهيد مطهري
تفسيرنمونه

منبع:ماهنامه نامه پيام زن
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image