در شماره قبل به اين مسأله اشاره كرديم كه «تنوعخواهي» غير از «تجملگرايي» است. انسان تغيير، دگرگوني و جابهجايي اشياء اطراف خود را دوست دارد و بدين منظور در حد معقول و اعتدال از وسايل و ابزار مادي بهره ميگيرد و روزنهاي جديد در زندگي مادي خود ميگشايد.
آدمي براي ادامه زندگي از تأمين يك سلسله نيازمنديها از قبيل غذا، مسكن، لباس، اعمال غريزه جنسي ناگزير است و علاقه به اين امور در سرشت او به وديعه نهاده شده است و در دستورات اسلامي نيز در حد اعتدال به تهيه و تأمين اين نيازمنديها ترغيب شده است. خداوند در باب خوردنيها ميفرمايد:
«ياايهاالذين آمنوا كُلوا من طيّباتِ ما رزقناكُم و اشْكُرواللّه»(1)
«اي مؤمنان! از روزيهاي پاكيزهاي كه به شما داديم بخوريد و خدا را سپاس گوييد.»
امام صادق عليهالسلام ميفرمايد:
« اِنّ اللّه اِذا اَنْعَم علي عبده بنعمَةٍ اَحبَّ اَنْ يَري عَليه اَثَرها قيل: كيفَ ذلك؟ قال: يُنَظّفُ ثَوبَه و يُطَيّبُ ريحَه و يُجَصّصُ دارَه و يُكنَسُّ اَفنَيَتَه»(2)
«هنگامي كه خداوند نعمتي را به بندهاش عطا ميكند دوست دارد اثر آن را در او ببيند. گفته شد كه چگونه؟ فرمود: لباسش را پاكيزه
كند، خوشبو باشد، منزلش را گچ كند و درب خانهاش را جارو كند.»
علي عليهالسلام در وصف افراد با تقوا ميفرمايد:
«مَلْبسَهُمُ اَلاِقتصاد»(3)
«لباس پوشيدنشان در حد اعتدال و ميانهروي است.»[نه آنقدر گران قيمت است كه شبيه اشراف شوند و نه آنقدر پاره و ژنده كه به افراد پست و بيارزش شبيه گردند.]
مطالبي پيرامون استفاده از مسكن مناسب، لباس پاكيزه و مناسب شأن و موقعيت افراد و تشويقاتي كه براي تسريع در امر ازدواج پسران و دختران شده است، همه گوياي عنايت شرع مقدس به برخورداري انسانها از نعمتهاي الهي ميباشد.
«جمال» به معناي زيبايي و نيكويي است و «تجمل» به معناي زيبا دوستي و خودآرايي است كه مورد تأكيد روايات قرار گرفته است و اين، غير از آن چيزي است كه در فرهس تعاليم•••ل،ظواهر زندگي و خروج از حد اعتدال در استفاده از وسايل دنيوي كه از آن به «تجمل گرايي» تعبير شده است، مذموم است. انساني كه به تجمّلات عادت كرد نميتواند سختيهاي راه خدا را تحمّل كند، نميتواند همنشيني و معاشرت با مردم فقير و مستمند را شيوه اجتماعي خود قرار دهد، بناچار بتدريج از توده مردم فاصله گرفته و نسبت به دردمندان و محرومان بيتفاوت خواهد شد.
عوامل تجم
1 ـ مُترفين
س تعاليم اسلام، توجه مفرط به ظواهر زندگي و خروج از حد اعتدال در استفاده از وسايل دنيوي كه از آن به «تجمل گرايي» تعبير شده است، مذموم است. انساني كه به تجمّلات عادت كرد نميتواند سختيهاي راه خدا را تحمّل كند، نميتواند هم شخصيت حقيقي خود غافل شدهاند تحت تأثير
زندگي آنها قرار ميگيرند و در نهايت بيبندوباري، اسراف و بياعتنايي به اصول انساني و نيز فسق رونق ميگيرد.
مرفّهين بيدرد، با لباسهاي متنوع و رنگارنگ و ساختمانهاي مجلّل و اتومبيلهاي آخرين مدل و آنچناني در جامعه حاضر شده، به فساد پرداخته و زمينه سقوط معنوي و ارزشي جامعه را فراهم ميآورند. خداوند ميفرمايد:
«و اِذا اَرَدْنا اَنْ نُهْلِكَ قَريَةً اَمَرْنا مُتْرَفيها فَفَسَقُوا فيها»(4)
«و چون بخواهيم قريهاي را هلاك كنيم ثروتمندانش را فرمان دهيم تا در آنجا تبهكاري كنند.»
2 ـ رهبران فكري و اجتماعي جامعه
از آنجا كه روشهاي رفتاري و گفتاري مسؤولان جامعه ـ بويژه رهبران فكري و معنوي ـ درشكلگيري ارزشهاو ضد ارزشهاي اجتماعي تأثير مستقيم دارد، رويآوري آنها به تشريفات و بهرهوري بيش از حد از زيباييهاي دنيوي، موجب روحيه «تجملگرايي» در بين توده مردم ميشود. زيرا به فرموده اميرالمؤمنين علي(ع):
«الناسبأُمَرائهماَشبهمِن آبائهم.»(5)
«مشابهت مردم با اميران و زمامداران خود بيش از شباهتي است كه به پدران خود دراند.»
متأسفانه گرايش به تجمل گرايي و رويآوردن به فرهنگ تظاهر و تجمل در بين عدهاي كه زندگي آنان ميتواند براي ديگران الگو و يا حداقل تسكيني براي ناگواريهاي ديگران باشد به شدت رشد يافته و در ساختن ساختمانهاي مجلّل و استفاده از جلوهها و نماهاي شيك به رقابت پرداختهاند.
اگر مردم باورشان شود كه مسؤولان كشور گرفتار تجملگرايي و تشريفات زندگي شخصي هستند و سيره حكومتي علي(ع) را به فراموشي سپرده و زهد و سادهزيستي را كنار گذاشتهاند، نسبت به اصل نظام اسلامي و حقّانيت سخن و راه آنها بدبين خواهند شد.
امام باقر عليهالسلام در خصوص شيوه حكومتي علي(ع) ميفرمايد:
«و لَقَد وَلِيَ (عليُّ) خَمسُ ِسنين، ما وَضَع آجرةً علي آجرةٍ و لا لِبْنةً علي لبنةٍ و
لاقُطعقَطيعاولااَورثَبيضاءولاحَمرا»(6)
«علي عليهالسلام پنج سال زمـامداري كـــرد و درآن مـــدت [بــراي خــود[ آجري روي آجــري ننـهـاد؛ خشـتـي را روي خشـت نـگـذاشـت،] ساخـتـمانـي بـراي خود نساخت ] گـلـه گـوسفـنـدي تـهيـه نـكرد و هـيـچ چـيز [از مال دنيا [به ارث نگذاشت.»
اگر اين سيره حكومتي در نظام اسلامي مورد توجه و اهتمام بعضي از مسؤولان قرار گيرد و در دوران قبول مسؤوليت از ساختمان سازيهاي غيرمتعارف و خلاف انتظار و راهاندازي مزارع و كارگاههاي شخصي، اجتناب كنند، بسياري از توقّعات و نارضايتيهاي مردمي كاهش مييابد و يقين ميكنند كه در نظام اسلامي، عدالت اجتماعي در بين همه اقشار جامعه حكمفرماست. علي (ع) ميفرمايد:«اِنّ اللّهَتعالي فَرَضَ عَلي اَئمةِالعَدلِ اَنْ يُقَدّرُوا اَنْفُسهمْ بِضَعْفةالنّاس كَيلا يَتَبَيّغَ بِالفَقير فَقَره»(7)«خداوند بر پيشوايان عادل واجب كرده است كه زندگي خود را با طبقه ضعيف تطبيق دهند كه رنج فقر، مستمندان را ناراحت نكند.»
در شرح حال فقيه بزرگوار مرحوم آيتا.. وحيد بهبهاني مينويسند: «روزي يكي از عروسهاي خود را مشاهده كرد كه پيراهني رنگارنگ از نوع پارچههايي كه معمولاً زنان اعيان و اشراف آن عصر ميپوشيدند، به تن كرده است. فرزندشان (مرحوم آقا محمد اسماعيل شوهر آن خانم) را مورد ملامت قرار دادند، او در جواب پدر اين آيه قرآن را خواند: قُلْ مَن حَرَّمَ زينَةَاللّهِ التّي اَخْرَج ِلعَبادِه و الطّيِّباتٍ مِنالِرزْقِ؟ يعني «بگو چه كسي زينتهايي را كه خدا براي بندگانش آفريده و همچنين روزيهاي كه پاكيزه را تحريم كرده است؟»، ايشان جواب دادند من نميگويم خوب پوشيدن و خوب نوشيدن و از نعمتهاي الهي استفاده كردن حرام است، خير در اسلام چنين ممنوعيتهايي وجود ندارد، ولي يك مطلب ديگر هست و آن اينكه ما و خانواده ما به اعتبار اينكه پيشواي ديني مردم هستيم وظيفه خاصي داريم، خانوادههاي فقير وقتي كه اغنيا را ميبينند كه از همه چيز برخوردارند طبعا ناراحت ميشوند، يگانه مايه تسكين آلامشان اينست كه خانواده «آقا» در تيپ خودشان هستند؛ اگر ما هم در زندگي به شكل تيپ اغنيا در آييم اين يگانه مايه تسكين آلام هم از ميان ميرود. ما كه قادر نيستيم عملاً وضع موجود را تغيير دهيم لااقل از اين مقدار همدردي مضايقه نكنيم.»(8)
حالا چه بهتر كه همسران مسؤولان در مراسم عروسي و جشنها بگونهاي لباس بپوشند و در حدّي طلا و جواهرات بر خود بياويزند كه سؤالبرانگيز نباشد؛ مجالس عروسي فرزندان و مهريه و جهيزيه دختران خود را به شكلي تعيين كنندكه از سطح طبقه متوسط جامعه بالاتر نباشد.
3 ـ صدا و سيما و مطبوعات
همانطور كه حضرت امام خميني(قده) فرمودند: صدا و سيما «دانشگاه» است. در همه خانهها حضور دارد و در شكلدهي به شيوههاي رفتاري فردي و اجتماعي افراد جامعه و بينندگان، اثر مستقيم دارد، از اينرو بايد در انتخاب سوژهها، الفاظ و القاب، دكورها، گريم و محل اجرا، عنايت كامل كند. پخش سريالهاي متنوع در قالب دكورهاي تجملي و مبلمانها و لباسهاي جذاب و گاهي نامناسب هنرپيشهها، تبليغات بازرگاني و تجارتي در مورد كالاهاي لوكس و غيرضروري، زمينهساز صدور فرهنگ تجملگرايي به همه جا حتي روستاها و نقاط سالم فرهنگي و مذهبي است. در مناسبتهاي مختلف، مصاحبه شوندگان بعضا زنان و مرداني نيستند كه بتوانند الگوي يك انسان صالح و وارسته باشند. دختران و پسران جوان و نوجواني كه شاهد اين نوع افراد هستند، ناخودآگاه در انتخاب روش و گزينش لباس و نحوه حرفزدن از آنها پيروي ميكنند و زندگي موفق و شيرين را در بيقيدي و يا بياعتقادي ميبينند. فرهنگ حجاب در قالب چادر يا حجاب در قالب مانتو، از طريق تلويزيون توسعه مييابد و مسؤولان صدا و سيما هستند كه با برنامهريزي و انتخاب مُجريان مكتبي، رسالتي بس خطير در پاكسازي جامعه از فرهنگطاغوتوگرايشبهابتذال،برعهده دارند.
آثار تجمّل گرايي
1 ـ غفلت از ياد خدا
افراط در تجمّل و دلگرمي بيش از حدّ به زخارف مادي، موجب قساوت قلب ميشود و درنتيجهتماميروزنههاي ورود «يادخدا» مسدود شده و خدا فراموشي بر انسان عارض ميشود.
وابستگي بيش از حدّ به بهرهبرداري از امكانات تشريفاتي در افراد و مسؤولان و معتاد شدن به آن موجب ميشود تا حق و فضيلتهاي انساني در مقابل آدمي بيارزش گشته و تن به عدالت اجتماعي و انصاف ندهد. در اينجاست كه بتدريج ارزشهاي اسلامي و انساني وارونه شده و در جهت منفي متجلي ميشوند.
آيا هيچ ديدهايد كه افراد تجمّلگرا پس از غفلت از ياد خدا، به «بهانهگيري» روي آورده و هر روز تازهاي را طلب ميكنند؟ قوم موسي(ع) پس از آنكه خداوند «منّ و سلوي»(9) به آنها عطا كرد، به جهت ناراحت كردن موسي و بازگشتن به مصر، به بهانهگيريپرداختند و گفتند: «لَنْ نَصْبر علي طعام واحد فادع لنا ربّك يخرج لنا مما تنبت الارض من بقلها و قثائها و فومها و عدسها و بصلها»(10) «ما هرگز راضي نيستيم به يك نوع غذا اكتفا كنيم، از خدا بخواه كه از گياهان زمين از سبزيجات خيار، سير، و پياز براي ما بروياند.» طبيعي است كه با مردمي داراي چنين روحيهاي، موسي نميتواند رسالت سنگين خود را به نحو احسن انجام دهد و ممكن است در بين راه او را تنها گذارند. از اين رو خداوند كه ميدانست آنها گرفتار روحيه رفاه طلبي و خوشنشيني هستند، فرمان داد وارد شهر شده و تمام خواستههاي خود را تأمين كنند. آنگاه خداوند در همان آيه سرانجام ملتي اين چنين را كه با روح راحت طلبي بهانهگيري ميكنند، اينگونه بيان ميكند: «ضُرِبَتْ عليهمالذلة والمسكنة و باؤا بِغَضَبٍ مناللّه» «خداوند مُهر ذلت و نياز بر پيشاني آنها زد و گرفتار غضب پروردگار شدند.» در اينجا يك سؤال مطرح ميشود و آن اينكه تنوّع در بهرهبرداري از نعمتهاي مادي جزء خواستههاي طبيعي بشر است. طبيعي است كه انسان پس از مدتي از غذا و ساير اشياء يكنواخت خسته ميشود و اين عمل خلافي نيست كه بنياسرائيل مورد سرزنش قرار گرفته باشند؟ در پاسخ بايد توجه داشت كه تنوع طلبي گاهي به صورت افراط است و گاهي صورت طبيعي دارد. بنياسرائيل جنبه افراطي آن را دارا بودند و الاّ خـداوند بشر را به خاطر يك خواسته طبيعي سرزنش نميكند.(11)
2 ـ فاصله گرفتن از توده مردم
يكي از مهمترين اثرات تجملگرايي، دورشدن از واقعيتهاي اجتماعي است. قشر محروم جامعه هميشه در راستاي رفع نيازمنديهاي خود، اهتمام و توجه ثروتمندان جامعه را به خود دوست دارد. اما قشر مرفّه و تجملگرا در هر جامعه بواسطه حرص و طمعِ به تزيين و زيباسازي محيط زندگي خود، علاوه بر اينكه بر عطش روحي خود دامن ميزنند، از درد دردمندان و نياز نيازمندان جامعه خويش بيگانه ميشوند و روابط و رفتوآمدهاي خود را با قشر محروم و عيالوار محدود ميكنند و بتدريج آنها را فراموش ميكنند و اينكه در روايات و احكام اسلامي بر توجه و همنشيني با فقرا تأكيد شده است، به جهت بيگانه نشدن از قشر محروم جامعه است.
سلمان فارسي(ره) ميگويد:
رسول خدا(ص) مرا به هفت چيز سفارش كرد بطوري كه در هيچ حال آنها را رها نكنم... فقرا را دوست داشته باشم و به آنها نزديك شوم»(12)
3ـ بياثرشدن مواعظ مسؤولين براي مردم
ساده زيستي و اجتناب از زخارف دنيوي يكي از اصول سيره حكومتي پيامبر(ص) و امامان(ع) بوده است. زيرا كيفيت زندگي رهبران و مديران هر جامعه ـ در همه ردهها و سطوح ـ در ايجاد روح تجمّل گرايي يا قناعت و صرفهجويي اثري مسقيم دارد و در سطح جامعه تنش مثبت يا منفي به وجود ميآورد.
آنگاه كه گرايش به بهره برداري از مظاهر دنيوي در بين مسؤولان و آشنايان به اخلاق
پيامبر و امامان و خانواده آنها رشد يابد و به گفتههاي خود عمل نكنند، سادهزيستي و سادهپوشي را كنار گذارند و در مجالس و محافل با لباسهاي آنچناني و غيرمنتظره عموم حضور يابند، از اعتبار و ارزش عمومي فرو ميافتند و نصايح و ارشادات آنها بياثر خواهد شد و مصداقي از «عالِم غير عامِل» ميگردند. خداوند در سؤالي همراه با توبيخ ميفرمايد: «اَتَأمُرُونَ النّاسَ بِالبِّر و تَنْسَونَ اَنْفُسَكُم»(13)
«آيا مردم را به خوبي و نيكي فرمان ميدهيد و خود را فراموش ميكنيد؟»
امام صادق عليهالسلام ميفرمايد:
«اِنَّ العالِم اذا لمْيَعْمَل بِعِلْمِه زَلَّتْ موعظتُه عَنِ القُلُوبِ كما يَزِلُّ المَطَرُ عَنِالصَّفا»(14) «هر گاه كه عالم به علم خود عمل نكند موعظهاش از دلها لغزيده و فرو افتد همانگونه كه باران از روي سنگ صاف فرو افتد.» خلاصه اينكه اگر مردم باورشان شود كه مسؤولان كشور گرفتار تجمّلگرايي و تشريفات زندگي شخصي و يا اداري هستند، نسبت به اصل نظام و حقّانيت سخن آنها بدبين و سست ميشوند و به تدريج نسبت به احكام اسلامي بياعتقاد خواهند شد.
4 ـ پوچي و بيهدفي در زندگي
اصرار بر داشتن زندگي تجمّلي علاوه بر كمرنگ شدن ارزشهاي انساني و اسلامي، پوچي و بيهدفي را براي حيات انسان به ارمغان ميآورد. تجمل گرايان بيهدف خود را در يك مسابقه و رقابت پر دردسر و جانفرسا درگير ميكنند؛ هر كجا كه ميروند و به هر خانهاي كه قدم ميگذارند و با هر كس كه مينشينند، چشمشان به دنبال وسايل تجمّلي افراد و اطراف است، آرزو ميكنند همه چيز داشته باشند. اگر اطاق را با فرش زيبا و گل ... مفروش كنند به دنبالش تلويزيون رنگي، پردههاي زيبا و مبل و ... ميخواهند و به ناچار راحتطلب و تنبل ميشوند.
بديهي است كه تهيه اين وسايل با هزينههاي كمرشكن امروز، كار آساني نيست.به تمام آنها نميتوانند برسند و به قسمتي از آنها نيز قانع نيستند و در هر حال تمام افكار و انرژيهاي خود را در اين جهت بكار ميگيرند و در نتيجه از اهداف اصلي خلقت خويش (يعني تربيت و اتّصاف به محاسن و مكارم اخلاقي) و داشتن هدف مشخص و آرامش روحي لازم فاصله ميگيرند و زندگي را فقط در مثلثِ، خوردن، خوابيدن و تجملات خلاصه ميكنند. اينگونه افراد با دلهره و اضطراب زندگي ميكنند، به همه بدبين هستند، شخصيت را در طلا و جواهرات زياد، مبل و دكوراسيون و مهريه بالا و جهيزيه سنگين ميدانند، از غذاي روح غافل ميشوند؛ اثر ايمان در زندگي آنها كمرنگ و ضعيف ميگردد و خلاصه به هر چه نگاه ميكنند آن را توخالي و بيمحتوا ميبينند. رسول گرامي اسلام(ص) ميفرمايد:
«مَنْ اَتْبَعَ بَصَرهُ بِما في اَيدي النّاسِ طالَ هَمُّهُ وَ لَمْيَشْفِ غيظُهُ».(15)
«كسي كه چشم خود را براي نگاه كردن به اموال و ثروت ديگران بگشايد، اندوهش طولاني خواهد شد و خشمش هرگز شفا نمييابد.»
مهمتر از همه اينكه گرفتار اضطراب و دلهره شده و در حفظ و نگهداري وسايل لوكس و تجملاتي زندگي خود، نگران ميشوند و هر روز آرزو ميكنند تا زندگي آرام و بي دغدغهاي داشته باشند.
5 ـ روي آوري به درآمدهاي نامشروع
علاقه افراطي به بهرهوري از مظاهر مادي و چشم و هم چشميهاي نا معقول زن و مرد، بتدريج مرد را به انحراف و رويآوري به درآمدهاي نامشروع (رشوه گيري، اختلاس) و چند شغلي وادار ميكند. غافل از اينكه چند شغلي مرد كه روشنايي بخش خانه و مايه اميد و نظم افراد خانواده است، پيامدهاي رواني نامطلوب بر اخلاق و رفتار خود و همسر و فرزندانش دارد. او شب كه دير به خانه ميآيد با اعصابي خسته و روحيهاي افسرده، عشق به همنشيني با فرزندان را در خود از بين برده است. فرزندي كه چشم انتظار پدر بوده تا ساعتي در كنار او نشسته و درد دل كند، اميدش به نااميدي تبديل شده و بتدريج پيوند عاطفي او با پدر به سستي ميگرايد.
و نيز از طرفي پول حرام اثر منفي خود را بر روح افراد خانواده گذارده، بيايماني، بيقيدي و بيارادگي را برايشان به ارمغان ميآورد.
چند تذكر:
الف: يكي از شيوههاي جايگزيني روحيه استفاده از مظاهر مادي در حد اعتدال اين است كه زن و مرد زندگي خود را بر محور «قناعت» و «صرفهجويي» پايه ريزي كنند.
مهمترين نقش از آنِ زن است. او ميتواند با بكارگيري هنرهاي فطري خويش ـ كه خداوند در وي به وديعت نهاده است ـ با كمترين امكانات، بهترين، باصفاترين و پراميدترين خانوادهها را ايجاد كند. صرفهجويي در مقدار پخت غذا، پوشيدن لباس، خريد نان و يا سفرههايي كه به بهانههاي مختلف با نام «ختمانعام» پهن ميشود، با درايت و كياست زن خانه امكان پذير است. در محيط خانواده اگر روحيه قناعت حاكم باشد و زن و مرد زندگي خود را بر اساس «آنچه كه دارند» تنظيم كنند، بسياري از مشكلات و ناراحتيهاي روحي ـ رواني آنها حل خواهد شد.
زن چون يكي از دو ركن اصلي خانواده و نيز مدير داخلي خانه است، بايد بناي زندگي را بر اقتصاد و اعتدال پايهگذاري كند و از شوهرش بيش از توان ماليش توقع نداشته باشد و او را به خريد بعضي اشياء لوكس، تشريفاتي و تجملاتي وادار نكند. پيامبر اكرم(ص) ميفرمايد:
«هر زني با شوهرش مدارا نكند و او را به [تهيه] چيزي و [انجام] كاري كه توان آن را ندارد، وادار كند، هيچ عمل و كار خوبي از او قبول نخواهد شد و در قيامت خدا را در حالي ملاقات خواهد كرد كه بر او خشمگين است.»(16)
از اينرو به خواهران متأهل توصيه ميكنيم كه به صفا و معنويت زندگي خود بيش از رونق مادي و تجملات ظاهري غيرضروري بينديشند و از زندگي خود مأمن و مأوايي با صفا و صميمي بسازند نه محل نمايش انواع لوازم تجمّلي! و نيز اين را بدانند كه «وفاي به نذر» اگر به صورت سفرههاي رنگين «ختم انعام» كه همه شركت كنندگان با بهترين لباس و آرايش و بيشترين طلا و جواهر، به خودنمايي به كنار آن آمدهاند باشد، تبديل به «ريا»، «اسراف» ميشود و ارزش معنوي آن را ميكاهد.
ب: اگر چه فرزندان ما براي رشد فكري و پيشرفت درسي به لوازم بازي و لوازمالتحرير نيازمند ميباشند، اما نوع و نحوه انتخاب و توجيه نكردن فرزندان ميتواند آثار نامطلوب به دنبال داشته باشد. افراط والدين در خريد لوازم بازي، لوازمالتحرير و خوراكيهاي غيرمفيد ـ و چه بسا مضرّـ موجب آن ميشود كه فرزندان ـ بويژه دختران ـ با تعريف همراه غرور و فخر فروشي براي همشاگرديها و دوستان خود، موجبات تحقير، توقّع و حقارت آنها را فراهم آورند. از اينرو لازم است والدين و مربّيان در تهيه اينگونه ابزار و لوازم موقعيت شاگردان كلاس و دوستان فرزندان خود را مراعات كنند و هر چه را كه آنها خواستند برايشان تهيه نكنند و زمينه تجملگرايي را در فرزندان خود نابود نمايند.
ج: مادري كه فقط به خريدن، پوشيدن لباس و تغيير نماي خانه و لوازم خانگي بويژه از نوع خارجي و لوكس بينديشد، علاوه بر بازماندن از هدف اصلي تربيت، ناتواني و عدمِ غناي روحي و رواني فرزندان خود را تقويت كرده است زيرا اين فرزندان در محيط اطرافشان فقط با ارزشهاي مادي سروكار داشته و از ارزشهاي انساني و اسلامي بيخبر ماندهاند.
پى نوشتها
1 ـ آيه 172، سوره بقره.
2 ـ وسايلالشيعه، ج3، ص341.
3 ـ نهجالبلاغه، صبحيصالح، خطبه193، ص303.
4 ـ اسراء، آيه16
5 ـ تحفالعقول، ص208.
6 ـ اماليصدوق، ص250.
7 ـ نهجالبلاغه، صبحيصالح، خطبه209، ص325.
8 ـ سيري در نهجالبلاغه، شهيد مطهري، ص229.
9 ـ غذايي از غذاهاي بهشتي.
10 ـ سورهبقره، آيه61.
11ـاقتباسازتفسيرنمونه،ج1،ص190.
12 ـ وسايلالشيعه، ج6، ص309.
13 ـ سوره بقره، آيه44.
14 ـ اصول كافي، ج1، ص44.
15 ـ تفسير صافي، ص350.
16 ـ بحار، ج103، ص244.
ماخذ :
اصول كافي
تفسير صافي
بحارالانوار
وسايلالشيعه
نهجالبلاغه,صبحيصالح
تحفالعقول
اماليصدوق
سيري در نهجالبلاغه,شهيد مطهري
تفسيرنمونه
منبع:ماهنامه نامه پيام زن/خ