عروج به قلههاي بزرگ معرفت، و دستيازيدن به حقيقت، هدف همه خداباوران و تزکيهکنندگان نفس است، چه بسيار سالکاني که در تلاش براي رسيدن به حقيقت مطلق عزم و اراده خود را بکار ميگيرند، ولي در پايان راه معدودي از آنها به قلة عبوديت و ملاقات محبوب نائل ميآيند، «چه سعادتمند و پيروزند آنان که در نشيب و فرازها و پست و بلنديهاي حيات خويش به دامهاي شيطاني و وسوسههاي نفساني نيفتاده، آخرين حجاب بين محبوب و خود را با محاسن غرق به خون خرق نموده و به قرارگاه مجاهدين فيسبيلالله راه يافتند.»[1] و عبد واقعي خداوند شدند.
روزگاري که زندگي بشريت به جولانگاه شياطين تبديل شده، تيرگي و ظلمت بر همهجا سايه افکنده، ستارگاني در آسمان معرفت و هدايت بدرخشيدند و انسانهاي سرگردان زيادي را نجات دادند، شناخت زندگي اين ستارگان در عصر بحران فرهنگي پاسخي است به پويندگان راه حقيقت و تلاشي براي حفاظت از ارزشها و خط اسلام ناب محمّدي. يکي از اين اسوههاي معرفت و هدايت شهيد محراب آيتالله اشرفي اصفهاني است که حيات و مماتش سراسر عزت و افتخار در راه اسلام بود.
شهيد عطاءالله اشرفي اصفهاني در سال 1281 شمسي در خميني شهر اصفهان (سده) در خانوادهاي اهل علم و دانش متولد شد. پدر، پدربزرگ و اجدادش همه از سلسله روحانيت بودند، ايشان پس از تحصيل مقدماتي در مکتبخانههاي سده براي ادامه تحصيل راهي حوزه اصفهان گرديد، و از اساتيد بارز آن زمان، آيتالله بشارتي، درچهاي و ساير علما بهره گرفت و در سن 20 سالگي براي ادامه تحصيل وارد شهر قم شد، و چند ماهي از درس آيتالله حائري استفاده نمود و بعد از فوت آيتالله حائري، شهيد اشرفي در درس علماي ثلاث حضرات آيات عظام حاج محمّدتقي خوانساري، آيتالله حجت و آيتالله صدر حضور يافت و بيشترين بهره را از درس اصول آيتالله حجت گرفت.
پس از ورود آيتالله بروجردي به شهر قم، شهيد اشرفي در درس ايشان حاضر شد و مدت 12 تا 15 سال در محضر وي به تلمذ پرداخت. شهيد اشرفي با يادداشت درس فقهي استاد به خصوص تقريرات فقهي مورد لطف و تقدير استاد قرار گرفت و از نزديکان ايشان گرديد و با اين شايستگي و تبحر علمي آيتالله بروجردي ايشان را به عنوان ممتحن درس رسائل و مکاسب قرار دادند.
آيتالله اشرفي با سالها تلاش در راه کسب معرفت در سن چهل سالگي به درجه اجتهاد نائل آمد. تحولات سياسي ايران بعد از مشروطه و تلاش رضاخان در دو دهه براي اسلامزدايي، باعث تضعيف و کندي رشد فرهنگ اسلام در جامعه گرديد. عواقب جنگ دوم جهاني همچون ناامني، فقر، جدال احزاب و گروهها سياسي در دهه 1320 ش، مانع جدي براي جبران خلأ فرهنگ اسلامي بود. در دهه 1330 آيتالله بروجردي با درک مشکلات بر سر راه ترويج فرهنگ اسلامي، تلاشهاي زيادي را در جهت نشر و تبليغ براي جبران عقبماندگي آن نمود. يکي از فعاليتهاي ماندگار آن مرد بزرگ ايجاد مدارس و حوزههاي ديني در بعضي از استانها و شهرها بود. به همين منظور حوزه علميهاي را در سال 1335 در کرمانشاه تأسيس نمود تا با تربيت طلاب و مبلغين، فرهنگ اسلام را در منطقه غرب کشور تقويت نمايد. لذا اداره آن حوزه را که داراي حساسيت ويژهاي بود به آيتالله اشرفي اصفهاني محول کرد و ايشان با تبعيت از فرمان استاد در سال 1335 راهي منطقه غرب کشور شد و با استقبال گرم مردم مسلمان کرمانشاه رحل اقامت در اين شهر گسترانيد.
بررسي تاريخ معاصر نشان ميدهد که کرمانشاه به دليل موقعيت سوقالجيشي هميشه موردتوجه سياستمداران و فعالان سياسي و کانون مناقشات داخلي و خارجي و بزرگترين دروازه براي تهاجم مختلف از جمله فرهنگي بوده است. با توجه به چنين موقعيتي آيتالله بروجردي توجه خاصي به آن نمود. تأسيس حوزه علميه و تربيت طلاب راهي بود که ميتوانست خلأ فرهنگي چند دهه اسلامزدايي را جبران نمايد، لذا براي اداره حوزه نياز به شخصيتي با توانمندي بالا در علم، اراده و مديريت قوي صبر و تعامل در ايجاد همدلي و وفاق مذهبي در منطقه بود. همه اين خصائل در شخص آيتالله اشرفي وجود داشت. حضور ايشان در کرمانشاه و سرپرستي حوزه علميه اين استان زمينه را براي گسترش فرهنگ اسلامي در منطقه فراهم آورد، شخصيتي که همه همه آموزههاي خود را در جهت تقويت مباني دين اسلام و ايجاد فرهنگ پايدار بکار گرفت و تا آخر عمر آيتالله بروجردي بر تعهد خويش در اداره حوزه، ثابت و استوار باقي ماند.
ٱ آيت الله اشرفي اصفهاني پس از سالها تلاش علمي در سن چهل سالگي به درجة اجتهاد نايل آمد
ٱ حضور ايشان در کرمانشاه و سرپرستي حوزه علميه اين استان، زمينه را براي گسترش فرهنگ اسلامي در منطقه فراهم آورد
ٱ بعد از فوت آيتالله بروجردي، آيتاللله اشرفي اصفهاني قصد بازگشت از کرمانشاه را داشت که امام خميني ايشان را بر ادامه راه و خدمت در همان استان، تشويق و تکليف نمود
شهيد اشرفي در اين چند سال توانست با تلاش و پشتکار باورهاي مردم خونگرم منطقه را به اسلام تقويت نمايند و با ايجاد همدلي ميان اهل تسنن و تشيع تلاش دشمنان اسلام را ناکام بگذارد. بعد از فوت آيتالله بروجردي، آيتالله اشرفي قصد بازگشت از کرمانشاه را داشت که امام خميني ايشان را بر ادامه راه و خدمت در همان استان، تشويق و تکليف نمود.
من سر نمينهم، مگر اندر قدوم يار
من جان نميدهم، مگر اندر هواي دوست[2]