جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
اصل مقدمه‌ گويي در آموزش
-(5 Body) 
اصل مقدمه‌ گويي در آموزش
Visitor 330
Category: دنياي فن آوري
به طور كلي بايد بدانيم كه هر درس بدون توجه به ماده، موضوع و كلاس درس مربوطه، بر يك عده اصول روان‌شناختي مبتني است و ميزان موفقيت معلم در تدريس يا آموزش با مقدار اطلاعات و تجارب علمي وي درباره اين اصول، رابطه مستقيم دارد. اين اصول عبارتند از:
1ـ مقدمه 2ـ مراجعه به درس قبلي 3ـ ماده يا موضوع درسي (معلومات) 4ـ روش تدريس پرسش و پاسـخ 5ـ دانش‌آموزان و وضع عمومي كلاس 6ـ انضباط 7ـ وسايل كمك آموزشي 8ـ خلاصه درس 9ـ كاربرد آموخته‌ها 10ـ آمادگي معلم يا تهيه طرح درس 11ـ امـــتــحان يا ارزشــيابي 12ـ گزارش وضع تحصيلي 13ـ شخصيت معلم
كه ما در اينجا به بحث مقدمه يعني موضوع نخست مي‌پردازيم.
* مقدمه: در بحث از قانون‌هاي يادگيري به اين نتيجه مي‌رسيم كه انسان مطلب تازه را وقتي بهتر و آسانتر ياد مي‌گيرد كه آمادگي لازم (بدني، ذهني، عاطفي، اجتماعي و تجربي) را داشته باشد يعني هم خود را نيازمند يادگيري احساس كند و بتواند ياد بگيرد و هم ميان تجربه‌هاي قبلي و موضوع تازه ارتباط برقرار شود. به همين سبب تدريس هر موضوعي با يك مقدمه آغاز مي‌شود و در آن بايد به نكات زير توجه نمود.

الف) هدف:

معلم در بيشتر درس‌ها براي اينكه دانش‌آموزان را از فضاي بازي به فضاي درس بكشاند، از لحاظ رواني يا ذهني براي موضوع درسي جديد آماده‌شان كند و دقتشان را برانگيزد و بي‌اختيار به درس جديد توجه نمايند، به مقدمه‌چيني مي‌پردازد.

ب) انواع مقدمه:

مقدمه ممكن است به چند شكل باشد: گفتن داستاني كه براي دانش‌آموزان تازگي دارد به شيوه جذاب و جالب. يا طرح چند پرسش با نشان دادن تصوير، نقشه يا نمونه‌اي كه محور بحث يا مجموعه‌اي از پرسش‌ها باشند. با استفاده از يك رويداد فعلي واقعي مانند باريدن باران يا برف، پوشيدن لباس نو، صداي يك گربه يا سگ، آمدن يك دانش‌آموز جديد و... يا با يادآوري خاطرات دانش‌آموزان از روندهاي تحصيل يا جشن و يا استفاده از حوادث سياسي يا اجتماعي كه در شهر، كشور و يا جهان اتفاق افتاده‌اند و...

پ) شرايط مقدمه:

مقدمه بايد كوتاه باشد زيرا وسيله است نه هدف و مدت آن به نظر معلم بستگي دارد. همچنين بايد آسان و مفهوم و با سطح سني و ذهني دانش‌آموزان متناسب باشد؛ بر تجارب و اطلاعات قبلي آنان مبتني باشد؛ دقت و توجه آنان را برانگيزد و براي آموختن موضوع جديد تشويق نمايد. ضمناً مقدمه هر درس بايد طبيعي و به جا باشد بطوري كه دانش‌آموزان آن را نامربوط به موضوع درس تلقي نكنند. در بحث از مقدمه درس يادآوري چند نكته زير ضروري است: موفقيت بيشتر درس‌ها بر همان دقيقه‌هاي نخست شروع درس، شكل مقدمه، روش اجراي مقدمه و نتيجه‌اي كه دانش‌آموزان از آن مي‌گيرند بستگي دارد و اگر معلمي در اين مرحله، توفيق پيدا نكند نه تنها در خود آن درس موفقيتي نخواهد داشت بلكه در ساير درس‌هايش نيز اثر منفي خواهد گذاشت و اين خطر بسيار مهم براي معلم وجود دارد كه دانش‌آموزان او را به عنوان معلم ضعيف بشناسد و تغيير و تعديل اين شناخت هم بسيار دشوار است.
گاهي ممكن است نيازي به مقدمه نباشد زيرا ماهيت موضوع به مقدمه احتياج ندارد كه در اين صورت معلم مي‌تواند مستقيماً به موضوع درس وارد شود به عبارت ديگر، معلم است كه بايد نياز يا بي‌نيازي به مقدمه درس را تشخيص دهد و خود را مقيد و محدود نسازد چنان كه بارها اشاره خواهد شد همه فعاليت‌هاي معلم به اين هدف متوجه هستند كه دانش‌آموزان به سرعت و سهولت و در كمترين مدت، بيشترين تجارب را ياد بگيرند.معلم موفق كسي است كه مي‌تواند مقدمات جالبي به ابتكار شخصي تهيه كند و از ذكر مقدمه‌هاي كلاسيك (قديمي) يا سنتي كه غالباً خشك و ملال‌انگيز هستند، بپرهيزد.

مراجعه به درس قبلي:

الف) هدف:

معلم در آغاز درس ناگزير است به درس قبلي مراجعه كند تا از ميزان و كيفيت يادگيري دانش‌آموزان آگاه شود و درس جديد را برپايه محكمي قرار بدهد بخصوص كه در بيشتر درس‌ها موضوع‌ها كاملاً به هم پيوستگي دارند و دانش‌آموزان بايد اين پيوستگي و وحدت را دريابند. علت اينكه دانش‌آموزان و حتي دانشجويان ما كمتر نظام و وحدت فكري دارند و نمي‌توانند مطالب مختلف را به هم ارتباط دهند غالباً به همين سبب است. مثلاً دانش‌آموزان مي‌كوشند كه هيچ لغتي يا كلمه‌اي را در درس املا غلط ننويسند ولي در درس انشا به درست نويسي لغات چندان توجهي ندارند زيرا در نظر ايشان املا و انشا دو درسي با دو موضوع جدا و مستقل از هم هستند.

ب) شرايط:

معلم در اين مرحله از تدريس بايد نكات زير را مورد توجه قرار دهد: هدف معلم از مراجعه به درس گذشته تنها پي‌بردن به كميت معلومات قبلي دانش‌آموزان نيست بلكه مي‌خواهد ميزان درك و فهم آنان را نسبت به موضوع درس گذشته دريابد و برايش روشن شود كه آن موضوع تا چه اندازه جزئي از شخصيت آنها شده است، يا به قول معروف، چقدر توانسته‌اند آن موضوع يا مطلب را هضم كنند كه در اين رابطه بايد به نكات ذيل توجه كرد:
* بايد به نكات مهم درس قبلي مراجعه شود نه جزييات آن.
* بايد روابط و موارد تشابه درسي قبلي با درس جديد توضيح داده شوند.
* معلم در ضمن مراجعه به درس قبلي بايد دانش‌آموزان ضعيف يا آنهايي را كه خوب مطالعه نكرده‌اند بشناسد و به نقاط ضعف آنها پي ببرد تا بتواند آن ضعف را جبران كند و آنان را به پاي همكلاسانشان برساند.
* مراجعه به درس قبلي خود بايد توجه دانش‌آموزان را نسبت به آن برانگيزد و به آمادگي آنها براي آموختن درسي جديد كمك كند.

ماده يا موضوع درسي (معلومات)

الف) انواع :

ماده يا موضوع درسي (يعني معلومات) در يكي از سه گروه زير مي‌باشد:
* معلومات براي دانش‌آموزان تازگي دارند و معلم براي نخستين بار آنها را مطرح مي‌كند.
* دانش‌آموزان در درس قبلي آن را آموخته‌اند و معلم به آن معلومات مراجعه مي‌كند و با روش نو آنها را عرضه مي‌نمايد.
* دانش‌آموزان، افكار و عقايدي دربارة ماده يا موضوع علمي در زندگي روزانه خود كسب كرده‌اند و معلم به تصحيح و تكميل و تنظيم آنها مي‌پردازد.

ب) شرايط:

ماده درس بايد از لحاظ كمي با سن زماني و عقلي دانش‌آموزان متناسب باشد و معلم در آماده ساختن موضوع درس بايد به معلومات اساسي لازم براي دانش‌آموزان توجه نمايد و نيز تفاوت‌هاي فردي ميان دانش‌آموزان را در نظر بگيرد. درس جديد معلم بايد عين آنچه در كتاب درسي يا كتاب معلم آمده است، نباشد بلكه بر منابع موثق علمي جديد مبتني باشد، و نيز مطالب آن چنان با هم پيوستگي داشته باشد كه وحدت و كليت منظم را نشان بدهند. ماده علمي بايد صحيح و از اوهام و اشتباهات بدور باشد. گاهي ممكن است درس خسته كننده يا خشك باشد ولي دقت در انتخاب مسائل و تنظيم آنها در يك قالب فكري جامع، درس را نشاط‌انگيز مي‌نمايد. ترتيب معلومات يا مطالب درس بايد منطقي، روان‌شناختي و يا حاوي هر دو باشد. منظور از تربيت منطقي اين است كه مطالب ار لحاظ پيرايش و تكامل در نظر انسان، به هم مربوط باشند به عبارت ديگر، ماده يا موضوع درسي برپايه تربيت تكاملي، تدريس شود مثلاً تدريس جغرافيا را با تعريف آن و چگونگي گسترش اين علم آغاز كنند.

آمادگي قبلي معلم و شاگرد براي درس:

معلم و شاگرد بيش از آنكه درس آغاز شود و قبل از آنكه شاگرد سؤالي مطرح سازد، در مورد درس و سؤال خود دقت و تامل نمايند و آن را آماده سازند تا از شتابزدگي و لغزش و تصورات و واژگوني درك و فهم مصونيت داشته باشند.

مقدمه يا معرفي:

هر عمل فكري از جايي آغاز مي‌شود كه معلم احساس كند دانش‌آموزان توانايي اجراي آن را دارند يا لازم است آن را بياموزند معلم مي‌تواند مهارت را در درسي مقدماتي به مدت سي تا پنجاه دقيقه معرفي كند؛ البته مدت زمان واقعي به توانايي دانش‌آموزان و تبحر آنان در مهارتهاي پيش‌نياز و پيچيدگي مهارت معرفي شده بستگي دارد. هدف مقدمه، معرفي اجزاء يا عناصر اصلي مهارت فكري جديد است. اگر مهارت معرفي شده، مهارتي اساسي و مهم باشد، معلم بايد به طور مستقيم آن را آموزش دهد؛ البته نبايد فقط به معرفي و ارائه يك الگوي عملي طراحي شده اكتفا كند بلكه با راهنمايي مناسب فرصت يا فرصتهايي را براي درگير شدن دانش‌آموزان با موضوع فراهم نمايد.زماني كه معلم در يك درس يا در موقعيت آموزشي خاصي احساس كند دانش‌آموزان بايد بهتر از گذشته قادر به تفكر باشند به آموزش مهارت تفكر مي‌پردازد. زمان و محتواي مورد نياز براي آموزش اين مهارت به پيچيدگي مهارت، توانايي و تجارب گذشته دانش‌آموزان بستگي دارد.

انواع مقدمه:

براي تدريس درس، مقدمه‌هاي بي‌شماري وجود دارد كه در اينجا به پنج نمونه معمول اشاره مي‌شود:

الف) مقدمة مروري:

اين نوع مقدمه، نگرشها، مهارتها و دانش پيشين را مرور مي‌كند بدون داشتن يك چنين مقدمه‌اي هيچ جرقه يا تكاني براي علاقه‌مند كردن فراگيرندگان به درس وجود نخواهد داشت.

ب) مقدمة موضوعي:

اين نوع مقدمه ارجاعاتي به وقايعي دارد كه به تازگي اتفاق افتاد و در خبرها و مطبوعات و راديو و تلويزيون آمده است. اين مقدمه بايد حتماً به رخدادهايي اشاره كند كه در چند روز اخير در مراكز و محيط‌هاي گوناگون روي داده است. مقدمه‌هاي عنواني پيوند نزديكي ميان كلاس و دنياي خارج از كلاس ايجاد مي‌كنند. چنين مقدمه‌هايي به سادگي قابل طرح و ارائه هستند و نشان مي‌دهند كه معلم در جريان وقايعي كه در خارج از كلاس اتفاق مي‌افتد قرار دارد.

پ) مقدمه روايتي:

در اين نوع مقدمه‌ها، از تجارب عمومي براي تصوير كردن يك اصل استفاده مي‌كنند گاهي لازم است قياسي نيز صورت گيرد. اين عمل وام گرفتن انديشه‌اي از رشته‌اي و به كار بردن آن در زمينه ديگر است. مقدمه‌هاي روايتي روشنگر موضوعات هستند و از آنجا كه چنين مقدمه‌اي تا حدي مشكل است بايد موارد قبلاً تعيين و براي كلاس آماده شوند.

ت) مقدمه تاريخي:

مقدمه تاريخي نوعي از مقدمه است كه در‌ آن، از رخدادهاي تاريخي استفاده مي‌شود. تاريخ منبع فوق‌العاده‌اي براي مقدمه يا شروع درس است و منبع تغذية پايان‌ناپذيري براي اين منظور به شمار مي‌رود. ممكن است مقدمه‌هاي تاريخي فريبنده باشند، به اين سبب، بايد محتاطانه از آنها استفاده كرد. استفاده زياد از مقدمه‌هاي تاريخي سبب خستگي مي‌شود.

هـ) مقدمه شوك‌آور:

اين مقدمه، محركي بسيار قوي است و برانگيزانندة علاقه و جلب كننده توجه است. آغاز كردن درس با اين روش، فراگيرندگان را با واقعيت رودررو مي‌كند اما از مقدمه‌هاي شوك‌آور بايد با احتياط استفاده كرد. زيرا فراگيرندگان را مي‌ترسانند و سطح اضطراب آنان را بالا مي‌برند. اگر شوك وارده زياد باشد،‌دانش‌آموزان در برگشتن به حالت اوليه و آماده شدن براي توجه به درس با مشكل مواجه خواهند شد صرف‌نظر از نوع مقدمه‌هايي كه به كار گرفته مي‌شود لازم است مقدمه در جايي پايان يابد. نقطه‌اي كه مقدمه خاتمه مي‌يابد پيكره اصلي درس شروع مي‌شود و ضرورت دارد كه در مقدمه، اهداف درس فهرست‌وار ذكر شود و منظور از اهداف مورد نظر نيز بيان گردد.

نتيجه‌گيري

هر معلم يا مدرس براي تدريس خود در ابتداي تدريس از مقدمه‌گويي استفاده كند خيلي بهتر است و نتيجه مي‌دهد ولي اگر استفاده نكند و معلم بدون مقدمه وارد بحث اصلي درس شود دانش‌آموز چه مي‌داند اين موضوع درس در چه مورد است و چرا بايد ياد بگيرد و سؤالات ديگر...ولي در استفاده از مقدمه‌گويي نبايد زياد مقدمه طولاني و نبايد كوتاه باشد بلكه بايد طوري استفاده شود كه دانش‌آموز بداند موضوع درس چيست. چرا كه مقدمه هدف نيست بلكه يك وسيله براي يادگيري دانش‌آموزان است.
منبع:روزنامه اطلاعات
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image