جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
دانشوري خود ساخته
-(4 Body) 
دانشوري خود ساخته
Visitor 304
Category: دنياي فن آوري

كودكي و تحصيلات

محيط طباطبايي در خرداد ماه سال 1281 ش. در روستاي گزلاي پايين، واقع در پنجاه كيلومتري زواره و جنوب اردستان ـ كه ييلاق خانوادگي سيد ابراهيم فناء توحيدي (پدرش) بود ـ ديده به جهان گشود. او تحصيلات مقدماتي را نزد مكتب‏داران معروف زواره، همچون ملاعلي حاج حسن و ملا محمدرضا آموزگار و نزد پدر فاضلش كه دانش‏آموخته حوزه اصفهان و از شاگردان آخوند ملا محمد كاشي و ميرزاجهان‏گيرخان قشقايي بود، سپري كرد2؛ سپس بنا به علاقه مادرش، به تحصيل طب روي آورد و مقدمات اين دانش را تا حدودي از روي كتاب‏هاي موجود فراگرفت3.
در سال‏هاي پس از جنگ جهاني اوّل در مدرسه لطفعلي‏خان تُرشيزي زواره، معالم و كتاب‏هاي طهارت و شرح لمعه را نزد حاج سيد مرتضي عالم مرتضوي آموخت. در سال 1338 ق. براي تحصيل طب به اصفهان رفت و در مدرسه كاسه‏گران اين شهر اقامت نمود؛ امّا پس از چهارماه به زواره بازگشت. در سال 1300 ش. بار ديگر به اصفهان عزيمت كرد و طي شش ماه در مدرسه مذكور سكونت اختيار نمود و به تحصيل زبان فرانسه و فراگيري دروس دوره اول متوسطه پرداخت و بعد به زادگاه خويش مراجعت نمود. در سال 1301 ش. كه مدرسه ابتدايي سادات زواره به مديريت كاوه‏زاده تأسيس گرديد، محيط ضمن كمك به وي، در سامان‏دهي امور مدرسه و تدريس برخي دروس، نزد وي زبان انگليسي را آموخت4.
از آن پس، اگر چه وي در امور كشاورزي به خانواده كمك مي‏كرد، امّا توأم با اين تلاش، به مطالعات شخصي، مباحثه و مذاكره و ياد دادن و ياد گرفتن مشغول بود و بدين ترتيب ارتباطش با درس و تحصيل محفوظ ماند و كاستي‏هايي را كه در متون تحصيلي‏اش بود، توسط پدرش برطرف مي‏نمود5.

عزيمت به تهران

محيط طباطبايي از دوران نوجواني به روزنامه‏نگاري علاقه داشت و از طريق يكي از بستگان خويش كه در تشكيلات سردار صولت بختياري در آبادي مزدآباد واقع در شرق زواره، منشي بود، به روزنامه‏هايي كه وي پس از مطالعه به منشي خويش مي‏داد، دست مي‏يافت و با مطالعه آنها، اندك اندك به نقش روزنامه در تحول افكار عمومي پي‏برد و در ضمن به سبك نگارش مطبوعات آشنا گرديد. سرانجام در اواخر فروردين سال 1302 ش. به سليقه خودش براي پي‏گيري كار مطبوعاتي و بنا به توصيه پدر براي ادامه تحصيلات به تهران رفت. ورود او به مركز حكومت، مصادف با بدرفتاري رضاخان ـ وزير جنگ وقت ـ با مطبوعات و نشريات بود و اين وضع، او را از روزنامه‏نگاري منصرف ساخت. چون مقداري زبان فرانسه مي‏دانست، در صدد تحصيل در مقطع متوسطه برآمد و پس از يك سال دانش‏آموزي در دبيرستان قاجار، وارد دارالفنون گشت و دوره شش ساله ادبي اين مركز مهم آموزشي را در مدت سه سال طي كرد. مدتي نيز در مدرسه عالي حقوق تحصيل كرد؛ ولي از ادامه آن منصرف گرديد6. در اين ايّام فرصتي به‏دست آورد تا زبان فرانسه را به‏طور كامل فراگيرد و از اين رهگذر با آثار ادبي دنياي جديد و نويسندگان و شاعران اروپا آشنا شود.

در وزارت معارف وفرهنگ

در سال 1305 ش. محيط به استخدام وزارت معارف درآمد و براي امر تعليم و تربيت، عازم خوزستان گشت. در سال 1309 ش. به تهران انتقال يافت و در دبيرستان‏هاي شرف، دارالفنون، ايرانشهر، مدرسه نظام و دانشسراي مقدماتي به تدريس تاريخ، جغرافيا و ادبيات روي آورد. از سال 1307 تا 1328 ش. ده‏بار براي اصلاح و تغيير برنامه‏هاي درسي از طرف وزارت فرهنگ دعوت گرديد7.
هنگامي كه طرح اصلاح تأليف و نشر كتاب‏هاي درسي و جلوگيري از نابساماني در اين زمينه به اجرا درآمد، وي به عضويت كميسيون انتخاب كتاب‏هاي درسي ادبيات فارسي برگزيده شد و اين دعوت را با شجاعت خاص پذيرفت؛ زيرا داوري درباره تأليفات استاداني چون فروزانفر، همايي، رضازاده شفق، احمد متين دفتري، علي اكبر سياسي و...و ايستادن در برابر اعتراض‏ها و جنجال‏ها دل شير مي‏خواست و بدين صورت كتاب‏هاي درس انسجامي خاص پيدا كرد و روند واحدي را به دست آورد8.

حضور موءثر در محافل علمي و فرهنگي

محيط طباطبايي در اغلب همايش‏هاي ادبي ـ فرهنگي همچون همايش فردوسي، شيخ طوسي، خواجه نصيرالدين طوسي، ناصرخسرو، دقيقي، خواجه رشيدالدين فضل‏اللّه‏ همداني، ابن‏سينا، مولوي، فارابي، بيهقي، خوارزمي، حافظ، سعدي و...با علاقه فراوان شركت نمود و مقالات و نوشته‏هايي به اين مجامع ارائه داد و يا آن‏كه به ايراد خطابه پرداخت و غالباً به مناسبت مقام علمي و اشتهار اجتماعي، عضو كميته مشورتي اين همايش‏ها بود. در همايش بين‏المللي خاورشناسان ـ در پاريس ـ وي عضو هيئت اعزامي ايران بود. يكي ديگر از محافلي كه محيط در آن عضويت داشت، انجمن ايراني فلسفه و علوم انساني وابسته به كميسيون ملي يونسكو در ايران بود كه وي در طي دوازده سال، به طور منظم در آن حضور مي‏يافت. در سال 1369 ش. محيط طباطبايي به عضويت فرهنگستان زبان و ادب فارسي درآمد كه در اين مركز، نظرات خود را در خصوص حفظ هويت زبان و ادبيات فارسي و نيز مسائل لغوي و واژه‏شناسي ابراز مي‏داشت.9
محيط طباطبايي بين سال‏هاي 1348 تا 1371 ش. مشغول ارزيابي و بررسي كتاب‏هاي خطي كتابخانه مجلس شوراي اسلامي بود.

بيان حقايق و انتقادهاي سازنده

محيط طباطبايي علاوه بر آن‏كه خود مديريت چندين نشريه از جمله مجله محيط و آموزش و پرورش را عهده‏دار بود، در چندين دهه تلاش مطبوعاتي، با بيش از پنجاه مجله و روزنامه همكاري كرد. مقالات مفيد، پيشنهادهاي ابتكاري و نقدهاي منصفانه‏اش در جرايد، شهرت علمي و فرهنگي وي را ارتقا داد. او روزنامه نگاري توانمند بود. او از افرادي بود كه با احساس مسئوليت و علاقه به كار، همراه با خلاقيت و استعداد ذاتي به اين موضوع، هويت و اصالت بخشيد. محققان معاصر اذعان نموده‏اند كه محيط در روزنامه‏نگاري هم كمتر از تحقيقات علمي استعداد و قريحه نشان نداد. علاقه به مسائل اجتماعي ـ فرهنگي كه در عصر او مطرح بود و در مقابل آنها نمي‏توانست آرام و خاموش بماند، او را به عرصه مطبوعات كشانيد، امّا در اين زمينه هم كارش مهم، اساسي، مفيد، تأثيرگذار و سازنده بود. او روزنامه‏نگاري بود كه قلمش به هزل، هجو و فحش ـ كه معمول عصر بود ـ آلوده نشد؛ بلكه تلاش او به بحث و فحص در ريشه دردها و گرفتاري‏هاي جامعه و گره‏گشايي از مشكلات معطوف گشت. جرأت و جسارت همراه با دقت و انصاف و پرهيز از تملق و چاپلوسي، ويژگي برجسته محيط بود. وي در هر مجالي حقايق را بي پروا و بدون ملاحظه اما غالباً با رعايت انصاف و عفت كلام بر روي كاغذ مي‏آورد11.
محيط طباطبايي در مقالات و يادداشت‏هاي خود، ضمن نقد و بررسي آثار ادبي، رجالي و تاريخي، از نقد روند تصميم‏گيري‏هاي فرهنگي ـ اجتماعي كارگزاران وقت ابايي نداشت. محيط در چندين شماره از روزنامه «ايران»، ضمن بررسي سير و سابقه اعزام دانشجو به خارج از كشور، به اين نتيجه رسيد كه بازده چنين حركتي مثبت نخواهد بود و عوارض غير قابل اغماضي به‏دنبال خواهد داشت. او با دلايل كافي و مدارك معتبر ثابت كرد دولت بر فارغ التحصيلان و بازگشت آنها هيچ‏گونه نظارتي ندارد و معلوم نيست اين دانشجوياني كه از خارج آورده‏اند، چه معلوماتي اندوخته‏اند و نتيجه چيست و سرانجام پيشنهاد كرد مدارسي در ايران ايجاد شود. در واقع محيط اولين و تنها فردي بود كه موضوع تأسيس دانشگاه را تحت عنوان دارالعلم در ايران مطرح كرد و مقاله‏هاي او زمينه وجود آمدن مدرسه عالي و دانشگاه تهران را فراهم آورد. سرانجام دانشگاه تأسيس شد و برخي دوستان محيط كه در دبيرستان‏ها تدريس مي‏كردند، به دانشگاه دعوت شدند؛ ولي او به دانشگاه دعوت نشد، چون استقلال فكري داشت و نمي‏خواست وابسته به تشكيلات سياسي رژيم پهلوي يا احزاب باشد.
محيط بر نوشته‏هاي برخي كه ادعاي فضل و دانش مي‏نمودند، با دليل و سند انتقاد مي‏كرد و هر بار كه تيغ انتقادش تندتر مي‏گرديد، آنان بيش از گذشته از وي فاصله مي‏گرفتند.
وي درمقاله‏هاي انتقادي خود عيب‏ها، كاستي‏ها و بايسته‏هاي مراكز علمي و آموزشي را بازگو مي‏نمود و شرايط واقعي يك دانشگاه علمي ـ پژوهشي را بيان مي‏كرد كه استاد محقق، بايد چه توانايي‏ها و صلاحيت‏هايي را دارا باشد. برخي تنگ‏نظران تُنك‏مايه كه قلم لجاج بر احتجاج مي‏كشيدند و آتش رشك و شعله‏هاي كينه و نقاق بر مي‏افروختند، مي‏گفتند: چون محيط به دانشگاه راه نيافته، اين‏گونه مي‏نويسد؛ امّا حقيقت غير از اين بود و هنگامي كه پروفسور عنايت‏اللّه‏ رضا، محيط طباطبايي را براي تدريس تاريخ به دانشگاه تهران دعوت كرد، باز هم انتقادات وي به دانشگاه ادامه يافت. در سال 1355 ش. كه درجه دكتراي افتخاري در دانشگاه ملي (شهيدبهشتي كنوني) به او اعطا گرديد، باز هم گفتارها و نوشته‏هاي اصلاحي و انتقادي وي درباره مراكز آموزش عالي، قطع نگرديد12.
محيط طباطبايي پيشنهاد كرد كه زبان فارسي بايد به عنوان زبان تدريس علوم در دانشگاه‏ها انتخاب شود و اين خود مستلوم ايجاد مركزي براي واژه سازي بود كه مقدمات تأسيس فرهنگستان را پديد آورد13.
محيط به اتكاي سوابق تاريخي كه از تفحّص در متون و اسناد تاريخي و سياسي به دست آورده بود، به خوبي مي‏دانست كه هماهنگي با رژيم كمونيستي شوروي سابق، چه عواقب و عوارض خطرناكي را به دنبال خواهد آورد و از اين جهت با حركت چپ‏روي در ايران مخالفت اصولي نمود و با نگارش مقالاتي اين‏گونه گرايش را تقبيح كرد.وقتي قوام‏السلطنه حزب توده را در امور اداري و سياسي با خود شريك نمود و بر مسئله امتياز نفت شمال و اعطاي آن به روس‏ها اصرار ورزيد، محيط طباطبايي نيش قلم را به جانبش روانه كرد و گفت: اين رَجُل سياسي به درد كار مثبت نمي‏خورد و براي تخريب امور مناسب است، نه سازندگي و اصلاح. محيط در مجله‏اي كه خود مديريتش را داشت، راجع به نفت و امتياز آن و سهم خانواده قوام و برادرش وثوق الدوله به افشاگري پرداخت كه اين روشن‏گري‏ها در سقوط قوام و نفرت نسل جوان از وي موءثر بود14.

مدافع راستين فرهنگ اسلامي

محيط گفته است: قبل از انجام هر كاري ـ به خصوص امور تحقيقي ـ با التماس و استدعا از خداوند خواسته‏ام كه اگر انجام آن كار ممكن است موجب بدآموزي در جامعه شود، توفيق آن را از من سلب كند15.
در سال‏هاي رواج فرهنگ جاهليت و آن دوراني كه مي‏خواستند رژيم پهلوي را به ايران قبل از اسلام وصل كنند و گروهي از نويسندگان وابسته به دستگاه ستم، از ايران باستان سخن مي‏گفتند و مي‏خواستند سيزده قرن تاريخ ايران را به فراموشي بسپارند و كارنامه پرشكوه و عظيم فرهنگي ـ علمي ايران را ناديده تلقي كنند تا جامعه را براي پذيرش فرهنگ بيگانه مهيا سازند، محيط با شجاعت و استواري خاص از فرهنگ اسلامي، مشاهير ايراني، تمدن پربار و غني اسلام سخن گفت و افتخارات اسلامي را باز گو كرد.
وقتي دانشمندان غربي كوشيدند تا در بحث از تاريخ فلسفه، دوره‏هاي متمايز را معرفي كنند كه يكي مربوط به يونان باستان و ديگري بعد از رنسانس اروپاييان بود، ولي درباره سرنوشت علم و فلسفه در قرون وسطي سكوت كردند و از سهم مهم و اساسي اسلام در تمدن جهان ـ جز اندكي ـ سخن نگفتند، محيط در آثار خود نوشت: مقارن دوران وحشت‏زاي اروپا و فشار خفقان‏آور كليسا بر دانشمندان، منطقه پهناوري از جهان ـ از سواحل اقيانوس اطلس تا اقيانوس هندـ در پرتو تعاليم قرآن، فرهنگي عظيم و تمدني چشم‏گير پيدا كرده بود. اروپاييان خود به وجود اين فرهنگ ارزشمند پي‏بردند و به تعليم و ترجمه آثار علماي اسلامي روي آوردند و چنين متون ترجمه شده‏اي را در دانشگاه‏هاي خويش به داوطلبان آموزش مي‏دادند16.
عده‏اي از نويسندگان در گفته‏ها و نوشته‏هاي خود فرهنگ ايران باستان را موجه جلوه دادند و پذيرش اسلام توسط ايرانيان را امري اجباري و تهاجمي تلقي نمودند، نه اختياري و با ميل باطني و گرايش دروني. محيط طباطبايي در نوشته‏هاي خود خاطرنشان ساخت: عقايد، افكار و رسوم مردم ايران در زمان ساسانيان، تحت فشار نظام طبقاتي راه انحطاط را پيش گرفت و وسيع‏ترين اقشار مردم، حتي حق درس خواندن نداشتند. چنين مردمي كه از حيث استعداد ذاتي، شايستگي هر گونه رشد و ترقي فكري و فرهنگي را دارا بودند، انتظار موقع مناسب براي اظهار وجود را مي‏كشيدند؛ از اين‏رو با ظهور اسلام، آن را پذيرفتند و بدين ترتيب موانع طبقاتي با گرايش به آيين جديد از بين رفت و راه پيشرفت براي همه گشوده شد. عنصر شايسته ايراني زمينه بسيار مساعدي براي ابراز لياقت به‏دست آورد و از اواخر قرن اول اسلامي تا قرن پنجم از حيث بلوغ عقلي و طي مراحل كمال و فضيلت، جاي مردم يونان را در دنياي خرد و حكمت گرفت و عصري كم‏نظير در تاريخ فرهنگ و تمدن بشري به وجود آورد.17
در سال 1313 ش. كه جشن هزاره فردوسي برپا گرديد، برخي براي خوش‏آمد زمامداران وقت كه با اسلام و مظاهرش به ستيز برخاسته بودند، مي‏كوشيدند فردوسي را زرتشتي و يا حداقل بي‏علاقه به ديانت معرفي كنند كه در اين ميان محيط طباطبايي در سلسله مقالاتي محققانه و توأم با استدلال و مدرك ثابت نمود كه فردوسي مسلمان و شيعه بوده است و چنين نوشت: تشيع فردوسي و علاقه‏مندي او به حضرت علي‏عليه‏السلام و اهل‏بيت پيامبرصلي‏اللّه‏عليه‏وآله چيزي نيست كه بتوان درباره‏اش ترديدي روا داشت و به اتكاي برخي تصورات و احتمالات موهوم و دور از حقيقت، براي او ديني جز اسلام و مذهبي جز شيعه پنداشت.18
در هنگامه تيرگي و تباهي رژيم پهلوي كه گروهي از نويسندگان با حمايت نظام استبدادي و بدون توجه به احساسات مسلمانان جهان، وقيحانه تجاوزهاي وحشيانه رژيم صهيونيستي را مي‏ستودند، محيط طباطبايي بدون هراس از اين اختناق و حركت‏هاي تبليغي مسموم، در سلسله مقالاتي از مسلمانان فلسطين، تشكيل دولت فلسطيني و قدس شريف به عنوان خانه مسلمانان سخن گفت و ادعاي پوچ اشغال‏گران صهيونيستي را بر ملا ساخت و اشعاري نيز به دفاع از امت مظلوم و آواره فلسطين سرود.19

آثار و تأليفات

محيط طباطبايي در طي بيش از هفتاد سال تحقيق و فعاليت مطبوعاتي، متجاوز از 2500 مقاله در بيش از 55 روزنامه و مجله نگاشت و براي سي جلد كتاب، مقدمه نوشت. وي نوزده جلد كتاب تأليف كرد و هشتصد سخنراني علمي، ادبي، تاريخي و فرهنگي در راديو تلويزيون، كنگره‏هاي علمي، محافل و مجالس ادبي و اجتماعي ايراد كرد و در مدارس گوناگون ـ مدارس عالي و برخي دانشگاه‏ها ـ حدود شش هزار شاگرد تربيت كرد و حدود بيست هزار شعر از خودش به يادگار گذاشت.20
اگرچه محيط هر آن‏چه ياد گرفته، به صورت خودجوش بوده و تحصيلات رسمي اندكي داشته است، اما تمامي آثارش آكنده از تحقيق و ابتكار مي‏باشد كه از احاطه وسيع او به علوم و معارف گوناگون، حافظه‏اي قوي، همتي بالا، كاوشي صادقانه و كوششي خالصانه حكايت دارد.
برخي از آثار مستقل محيط ـ اعم از چاپ شده و يا آماده چاپ ـ عبارتنداز:
1.جغرافياي نو در دو مجلد 2.نقش سيد جمال‏الدين اسدآبادي در بيداري مشرق زمين 3.دادگستري در ايران 4.آن‏چه بايد درباره حافظ دانست. 6.فردوسي و شاهنامه. 7.خيّام يا خيّامي. 8.تصحيح و مقدمه ديوان حافظ. 9.تصحيح و مقدمه گلستان سعدي. 10.تصحيح و مقدمه ديوان مجمرزواره‏اي. 11.دانش و دانشوران. 12.نادرشاه افشار. 13.تاريخ تحليلي مطبوعات ايران. 14.تاريخچه اعزام محصّل به اروپا. 15.تطوّر حكومت در ايران بعد از اسلام. 16.تاگور، شاعر و فيلسوف هندي. 17.فرهنگ اسلامي. 18.تاريخ بابيه (نقطة‏الكاف). 19.تاريخچه دارالفنون. 20.شرح حال محمد زكرياي رازي. 21.مسلمانان فلسطين. 22.ديوان اشعار.
سرانجام اين بحر دانش، ادب و تحقيق در ظهر روز سه شنبه 27 مرداد 1371 ش. به سراي باقي شتافت و پيكرش پس از تشييع در شهرستان ري و در محوطه برج طغرل به خاك سپرده شد.

پي‏نوشت

1. 1371 ـ 1281 ش.
2.مقاله دكتر سيد محمد رضا جلالي نائيني، مندج در كتاب محيط ادب، ص 454 ـ 455.
3.دكتر اقبال قاسمي پويا، مدارس جديد در دوره قاجاريه، ص 52.
4.محيط تحقيق، مقاله سيد عبدالعلي فناء توحيدي، مندرج در كتاب گلشن جلوه.
5.مصاحبه محيط طباطبايي با مجله تاريخ و فرهنگ معاصر، سال اول، شماره دوم، زمستان 1370، ص 233 ـ 234.
6.يادي از استاد، مجله رهنمون، شماره دوم و سوم، پاييز و زمستان 1371 ص 13، 14.
7.گلشن جلوه، ص 182 ـ 183.
8.مقاله دكتر سيد هادي حائري، مجله آشنا سال سوم، مهر و آبان 1372، ص 67؛ به نقل از مجله دنياي سخن، شماره 50.
9.رشد آموزش زبان و ادب فارسي، شماره 47، ص 23، مجله آينده، مقاله ايرج افشار، سال 18، ص 303 ـ 304، مجله رهنمون، همان، ص 16 و 17.
10.فهرست اين سخنراني‏ها در مجله آينده، سال 19 آمده است.
11.عبدالحسين زرين كوب، حكايت همچنان باقي است، ص 401.
12.درگذشت محيط دانش و ادب، ضياءالدين سجّادي، دنياي سخن، شماره 50، ص 26 ـ 27.
13.ميراث ماندگار، ج اول، ص 158.
14.مجله محيط به انضمام خاطرات مطبوعاتي محيط طباطبايي، به كوشش سيد فريد قاسمي، ص 238.
15.مصاحبه با مجله تاريخ و فرهنگ معاصر، همان شماره، ص 234.
16.محيط طباطبايي، فرهنگ اسلامي، ص 17 ـ 18.
17.همان، ص 21 ـ 22.
18.محيط طباطبايي، فردوسي و شاهنامه، ص 111 ـ 112.
19.گلي زواره، سيماي قدس. مصلاي پيامبران، ص 226 ـ227،مجله تهران مصور، سال 25، شماره 1247.
20.مجله محيط به انضمام خاطرات مطبوعاتي محيط طباطبايي، مقدمه سيدفريد قاسمي، ص 12.

Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image