جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
زندگي نامه ي آخوند ملا محمد كاظم خراسانى رحمت الله عليه
-(2 Body) 
زندگي نامه ي آخوند ملا محمد كاظم خراسانى رحمت الله عليه
Visitor 349
Category: دنياي فن آوري
در سـال 1255 , در مـشـهـد, در يـك خـانـواده غير معروف متولد شد و در 22 سالگى به تهران مهاجرت كرد و مدت كوتاهى تحصيل فلسفه كرد, سپس به نجف رفت دو سال درس شيخ انصارى را درك كرده است , اما بيشتر تحصيلاتش نزد ميرزاى شيرازى بوده است ميرزاى شيرازى در سال 1291 سـامـرا را محل اقامت خود قرار داد, ولى آخوندخراسانى از نجف دور نشد و خودش مستقلا حـوزه درس تـشـكـيـل داد او از مـدرسين بسيار موفق است , در حدود هزار و دويست شاگرد از محضرش استفاده مى كردند و درحدود دويست نفر آنان , خود مجتهد بودند.
فـقـهـا عـصـر اخـيـر, نـظير مرحوم آقا سيد ابوالحسن اصفهانى , مرحوم حاج شيخ محمدحسين اصـفـهانى , مرحوم حاج آقا حسين بروجردى , مرحوم حاج آقا حسين قمى , ومرحوم آقا ضيا الدين عـراقـى هـمـه از شـاگـردان او بوده اند شهرت بيشتر آخوندخراسانى , در علم اصول است كتاب كـفـايـة الاصـول او, يـك كتاب درسى مهم است , وحواشى زيادى بر آن نوشته شده است آرا اصولى آخوند خراسانى , همواره درحوزه هاى علميه نقل ميشود و مورد توجه است آخوند خراسانى هـمـان كسى است كه فتوى به ضرورت مشروطيت داد مشروطيت ايران , رهين اوست او در سال 1329هجرى قمرى درگذشت 1.

آثار و تاليفات:

از تاليفات او مى توان كتب زير را نام برد:
1 ـ كتاب الاجاره .
2 ـ الاجتهاد و التقليد.
3 ـ التكلمة للتبصرة .
4 ـ حاشيه بر اسفار ملا صدرا.
5 ـ حاشيه بر رسائل شيخ مرتضى انصارى (ره ).
6 ـ حاشيه بر مكاسب شيخ (ره ).
7 ـ القضا و الشهادات .
8 ـ كفاية الاصول در دو جلد.
و مـشـهورتر از همه تاليفات او, اين كتاب آخرى است كه در تمام اقطار, درنهايت اشتهار مى باشد دانـشـمـندان حاشيه ها و تعليقه هاى متعددى بر آن افزوده اند كه از مشهورترين آنها, حاشيه شيخ مـحـمـد حـسـين اصفهانى , شيخ محمد على قمى , شيخ ‌عبدالحسين آل شيخ , و ميرزا ابوالحسن مـشكينى است كه هر كدام در كشف معضلات و ابراز حقايق آن كتاب , تلاش فراوانى نموده اند كه در روشـنگرى مطالب آن كتاب مفيد مى باشد و تاسيس چند مدرسه علميه را در نجف اشرف , در سرى كارهاى علمى و تربيت علما او مى توان ذكر كرد.

سياست :

سـيـاسـت و تشريك مساعى در امور عمومى , و مصالح كلى مسلمين , يكى ازوظايف مهم و بزرگ عـلـمـا و فقها و دانشمندان علوم الهى است كه خداوند متعال دخالت در اين امور را بر عهده آنان واگذاشته است و متعهد ساخته است كه هرگز دربرابر عربده هاى سيرى سيران مست و مغرور, و ضجه فريادهاى گرسنگى گرسنگان مظلوم , آرامش و سكوت اختيار ننمايند, و طبق فرمان علم و معرفت و ايمان خويش ,كه از معارف الهى كسب كرده اند, به اين وظيفه مهم الهى و اسلامى قيام ورزنـد, هـرچـنـد كـه راحت طلبان و آسايش خواهان مى خواهند كه هميشه علم و مدارس علمى ودانـشـمـندان علوم الهى را از اين مسئوليت , عارى سازند و علم را در زاويه مقدسه كنج مدارس پرورش دهند, و ديگر هيچ وظيفه اى و مسئوليتى و نه تعهد و مقاومتى دربرابر نفوذ افكار شيطانى و اعمال جابرانه ستمكاران و جباران تاريخ نداشته باشند واين جدالى است قديمى و طولانى كه از دورانـهـاى گذشته نه چندان نزديك , به يادگارمانده است و متاسفانه در عصرهاى اخير تا عصر انـقـلاب اسـلامـى ايـران , بـا تـلاش و بـاآن هـمـه سـرمايه گذارى استعمارگران , مسيحيان و سـياستمداران و راحت طلبان كه دراين راه مبذول داشته اند كفه دوم ترازو بر كفه اول آن برترى پيدا كرده است و انزوا وسكوت و اشتغال محض به درس و بحث و كتاب بر حوزه نجف سايه افكنده بـود كـه جـريـان مـشـروطـيت و مبارزه با ديكتاتورى و خودسرى فرد حاكم بر سرنوشت عمومى مسلمانان , در ايران اوج گرفت و فرياد مظلوميت مسلمانان به گوش مراجع عاليقدر نجف اشرف رسـيـد آخوند ملا محمد كاظم خراسانى شاگرد و تربيت يافته مكتب ميرزاى شيرازى , از كسانى بـود كـه بـه ايـن نـداى مـظلومان پاسخ مثبت داد وهمراه با ديگر اساتيد علم , مانند: آية اللّه شيخ عبداللّه مازندرانى و برخى ديگر از علمااحكام روشن و فتاواى صريح در مورد خلع محمد على شاه قـاجـار از سلطنت وتشييد مبانى حكومت الهى و وجوب وحدت ميان امت اسلامى , صادر نمودند ومـشروطيت را كه خود گامى به جلو در راه استوارى عدالت بود, به وجود آوردند هرچند از اين مـشـروطـيت عوامل نفوذى و مامورين استعمار و استثمار سؤ استفاده ها كردند و نتايج ناروايى از آن گرفتند, ولى اساس كار و آن هسته اوليه و نقطه مركزى كار, بر اساس قويم و نيت پاك و اقدام الهى استوار بود.

مبارزه با اومانيسم و لامذهبى :

بـحث و گفتگو از مشروطيت و دقايقى كه منجر به جدا شدن نيروى روحانيت گرديد, يك بحث تـاسـف آور و خـارج از عـهده امروزين نگارنده است و اكنون چندان نيز مفيد فايده نمى بيند, ولى مـوضوعى كه امروز نيز مطرح است , موضوع روشنفكرى و خودرايى و صاحب راى و نظر بودن در بـرابـر احـكـام قـطعى خدا و اوامرمذهب است كه نمونه اش در روزگار مشروطيت , سياستمدار مـعروف , سيد حسن تقى زاده و ملكم خان و دار و دسته آنان بود, كه معتقد بودند: ايرانى بايد از نظرروحى و جسمى و آداب اخلاق , پوشش , كوشش و صد در صد اروپايى و فرنگى باشد و مفهوم روشـن ايـن سـخـن , مبارزه با تمام مبادى اخلاق و آداب و رسوم وفرايض اسلامى بود كه با روش فـرنگى مغايرت پيدا مى كرد و تقى زاده از جمله كسانى بود كه وارد مجلس شوراى ملت اسلام آن روز گـرديـد, و ايـن طـرز فـكر را القا و تبليغ ‌و تقنين مى كرد و حزبى به نام حزب دموكرات تـشـكـيل داد كه باعث هيجانهاى شديدسياسى گرديد بدين جهت مجتهد عالى مقام , آخوند ملا محمد كاظم خراسانى وهم رزم او آية اللّه شيخ عبداللّه مازندرانى كه هميشه پاسدار استقلال احكام بودند,تلگراف زير را داير بر اخراج او از مجلس و تبعيد او از كشور صادر نمودند:
از قـصـرشيرين به تهران : چون ضديت مسلم سياسى سيد حسن تقى زاده كه تاكنون جدا آن را تـعقيب نموده است , با اسلاميت مملكت و قوانين شريعت مقدسه برخود و اعيان ثابت شده است و از مـكنونات فاسده اش علنا پرده برداشته است , لذا ازعضويت مجلس مقدس ملى و قابليت امانت نـوعـيـه لازمه آن مقام منيع , بالكليه خارج قانونا و شرعا منعزل است , منعش از دخول در مجلس مـلـى و مـداخله در امور مملكت و ملت بر عموم آقايان علما و اوليا امور و امنا دارالشورى كبرى و قـاطـبـه امـرا وسـرداران عظام و آحاد عساكر معظمه مليه و طبقات ملت ايران ايدهم اللّه تعالى بنصره العزيز, واجب و تبعيدش از مملكت ايران فورا لازم , و اندك مسامحه و تهاون حرام ودشمنى با صاحب شريعت (ع ) است به جاى او فرد امين دين پرست و وطن پرور,ملت خواه صحيح المسلك انـتـخاب فرموده , او را مفسد و فاسد مملكت شناسند, و به ملت غيور آذربايجان و ساير انجمنهاى ايـالـتـى و ولايـتى هم اين حكم الهى عز اسمه رااخطار فرمايند, و هر كسى از او همراهى كند, در هـمـيـن حـكم است , ولا حول و لا قوة الا باللّه العلى العظيم و به جميع ما رقم قد صدرالحكم من الاحقر عبداللّه مازندرانى ,قدر صدر الحكم من الاحقر الجانى , محمد كاظم خراسانى بذلك .
پس از انتشار اين حكم تلگرافى , مجلس شوراى ايران ترتيبات اخراج او را به منظور تبعيد از تهران صادر كرد تقى زاده به تبريز آمد و مدتى در آنجا اقامت كرد وعاقبت به استانبول رفته و متعاقبا به وطن ايده آل خويش كه همان اروپا باشد, رهسپارشد 3.

تلگراف آخوند خراسانى به آية اللّه انگجى :

پس از صدور حكم فساد راى سياسى تقى زاده , و مغايرت او با احكام مقدسه اسلام , معروف شد كه تـقى زاده از سوى مرجعيت اسلام تكفير شده است عده اى ازدوستان و طرفداران او شروع به نامه پراكنى و ايجاد جو مصنوعى نمودند و آية اللّه خراسانى , محض جلوگيرى از اتلاف وقت مسلمانان در امـورى كـه ضـرورت نـدارد,تلگرافى در پاسخ اين همه نامه ها به آية اللّه انگجى (مرحوم ميرزا ابـوالحسن انگجى ,جد بزرگوار حجة الاسلام والمسلمين سيد على انگجى معروف كه در مسجد مـلـك تهران اقامه جماعت مى فرمايند ) كه يكى از وزنه هاى بزرگ روحانيت آذربايجان بود, صادر نمودند كه متن تلگراف چنين است :
از قصرشيرين به تبريز, عدد كلمات 98 , تاريخ اصل مطلب 5 شوال 1328.
جناب مستطاب شريعتمدار كهف الانام ثقة الاسلام آقاى حاج ميرزاابوالحسن انگجى دام تاييده :
در خـصـوص حـكـمى كه از اين خادمان شرع انور درباره آقا سيد حسن تقى زاده صادر شده بود, مكاتيب و سؤالاتى از تبريز رسيده , لازم است جناب مستطاب عالى به عموم علما و قاطبه مسلمين اعلام فرمائيد حكم مزبور تكفير نبوده و نسبت تكفيربى اصل است , فقط حكم به عدم جواز مداخله در امور نوعيه مملكت و عدم لياقت عضويت مجلس محترم ملى و لزوم خروجش بوده , لاغير البته زايد بر مدلول حكم اثرى مترتب نشود 4 .
ايـن نـوع دقـت و مـوشـكافى در مورد يك فرد سياسى , از ديانت و اعتقاد عميق ايمانى و الهى آن مـردان بـزرگ الـهـى سـرچـشمه مى گيرد كه در مورد حفظ اساس تشكيلات اسلامى , آن چنان دلسوزى و مراقبت نشان مى دهند و در اين راه جان خويش را به مخاطره مى افكنند, ولى در حفظ آبـرو و حيثيت و شئون يك فرد مسلمان ناسالم هم اين قدر تلاش و كوشش دارند تا مبادا افزون بر حكم الهى آثارى بر اومترتب سازند كه فردا در پيشگاه عدل الهى مورد مؤاخذه قرار گيرند.
ولى اى كاش اين همه دقت و ريزبينى , و اين همه تعهد و مسئوليت در برابرقوانين الهى را ديگران نيز بتوانند درك كنند و مورد بررسى و دقت قرار دهند و دست از توطئه ها و نقشه كشيها در مورد چـنين رجال الهى و خدمتگزاران شريعت آسمانى بردارند و با اين مردان راستين و صادق از صفا و وفا, نه از راه غدر و جفا رفتار نمايند.

وفات:

او در سـال 1329 ه ق , پس از عمرى تلاش و كوشش در راه خدا به لقا اللّه پيوست رحمت و رضوان خدا شامل حالش باد.

پي نوشت :

1 آشنايى با علوم اسلامى , ص 310 .
2 آخـونـد كـلمه اى است فارسى , و معناى آن معلم و استاد مى باشد, و آن دو كلمه آقا و خـوانده است و باسواد تركيب يافته است و در اصطلاح متاخرين در صورت مطلق ذكر شدن , مقصود از آن در علوم عقلى ,ملا صدراى شيرازى , و در علوم نقلى (فقه و اصول ) آخوند ملا محمد كاظم خراسانى صاحب ترجمه فوق مى باشد. 3 اوراق تازه ياب مشروطيت و نقش تقى زاده , به كوشش ايرج افشار, ص 208 . 4 اوراق تازه ياب مشروطيت , ص 217 .

منبع:  فقهاى نامدار شيعه

معرفي پايگاههاي اينترنتي
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image