مسلك عرفاني
اهل سير و سلوك و عرفان در سير تكاملي و تهذيب و تزكية روح كه زمينة شهود را فراهم ميكند، شيوهها و روشهاي متفاوتي داشتند كه به برخي از روشها اشاره ميشود.
1. سكوت
عارفان عدهاي از براي تصفيه و تزكية نفس، سكوت را اختيار كردهاند كم گويي و گزيده گويي را از راههاي رياضت مشروع و نيل به مطلوب شمردهاند.
كم گوي و گزيده گوي چون دُر تا زاندَك تو جهان شود پُر
2. گرسنگي
از ديگر شيوههاي زمينه ساز براي رسيدن به مقام شهود كه در مكتب عرفان هم به آن اشاره شده است، گرسنگي است.
دربارة حضرت مسيح آمده است: «كان ادامه الجوع»؛ همواره خودش او تحمل گرسنگي بود.
3. كم خوابي
كم خوابي از ديگر راههاي پسنديدة عارفان است. آيات قرآن نيز به فضيلت آن اشاره كرده است.[1]
4. تنهايي
تنهايي اين فرصت را به انسان عارف ميبخشد كه فارغ از هر پديدة مادي به اعمال دروني و نفساني خويش بپردازد. اشتغال طولاني همانا نفس را به دنياي مادي فرا ميخواند و اجازة به خود انديشيدن را از انسان ميگيرد.
6. اخلاص -
از جمله راههاي سير و سلوك، تزكيه نفس و اخلاص ورزيدن است. اگر اخلاص راه جداگانهاي هم تلقي نشود، حداقل از آداب و شرايط مهم تزكيه نفس و خودسازي است.
7. خوف و رجاء
بزرگترين عامل ترقي و تكامل بشر، به ويژه عارفان و سالكان همين بيم و اميد است. از مظاهر ادب در پيشگاه خداوند، بيم از عذاب و اميد به رحمت الهي است. خوف و رجاء هميشه به يك اندازه نزد عارفان مطرح نبوده و برخي بعد قويتر و در برخي ديگر بعد رجاء غلبه داشته است و دستة سومي هم وجود داشتهاند كه به هر دو، نگاهي متعال و عاقلانه داشتهاند.
يك نيمه رخت و لست منك ببعيد يك نيمه دگر انّ عذابي لشديد
بنابر آثار به جا مانده از بهاري وي خبر دستة دوم ميباشد؛ يعني او بعد رجاء را بر بيم او غلبه ميداد. در اين زمينه، علامه آيت الله سيد محمد حسين حسيني طهراني مينويسد:
در حقيقت بازگشت ادب به سوي اتخاذ طريق معتدل بين خوف و رجاء است و لازمة عدم رعايت ادب كثرت انبساط است كه چون از حد درگذرد مطلوب نخواهد بود. مرحوم حاج ميرزا علي آقا قاضي ـ رضوان الله تعالي عليه ـ مقام انبساط و ارادتش غلبه داشت بر خوف ايشان. و هم چنين مرحوم حاج شيخ محمد بهاري (ره) اين طور بود. در مقابل حاج ميرزا جواد آقا ملكي تبريزي ـ رضوان الله تعالي عليه ـ مقام خوفش بر رجاء و انبساط غلبه داشت و اين معني از گوشه و كنار سخنانشان مشهود و پيداست. هركسي كه اميدواري و انسباط او بيشتر باشد، او را «خراباتي» و هر كه خوف او افزون باشد، او را «مناجاتي» نامند؛ ولي كمال در رعايت اعتدال است. از حائز بودن كمال انبساط در عين حال كمال خوف و اين معني فقط در گفتار و كردار و قول و فعل ائمه اطهار ـ عليهم السلام ـ موجود است.[2]
بهاري در اين مشرب عرفاني از استاد خود، آخوند همداني پيروي كرده است.
وفات
آيت الله شيخ محمد بهاري در نجف مريض شد و به سفارش پزشكان، به ايران بر ميگردد. عازم مشهد ميشود. او مدتي بعد، قصد بازگشت به نجف اشرف ميكند كه شدت يافتن بيماري، او را از اين تصميم منصرف ميسازد و او ناچار به زادگاهش، بهار برميگردد و در نهم ماه مبارك رمضان 1325 هـ . ق. روحش به رضوان الهي پر ميكشد و پيكر پاكش در شهر بهار به خاك سپرده ميشود.
علامه شيخ آقا بزرگ تهراني، تاريخ وفات شيخ محمد بهاري را نهم ماه مبارك رمضان سال 1325 هـ . ق. داند و ميفرمايد: در تاريخ وفات مرحوم بهاري، اين گونه وارد شده است: «آه خزان شد گل و بهار محمد».[3]
مرقد منور آن مرحوم هم اكنون در ميان بيش از 160 تن از شهيدان سرافراز و گلگون كفن انقلاب اسلامي و جنگ تحميلي عراق عليه ايران، در باغ بهشت شهداي بهار، زيارتگاه مردم است. يكي از بزرگان نقل كردهاند: اطرافيان بهاري در زمان حياتش، به ايشان پيشنهاد ميكنند بعد از رحلتش، جنازهاش را به نجف منتقل كنند و در آن جا به خاك بسپارند. ايشان با قاطعيت ميگويد: مرا در گورستان شهر بهار دفن كنيد. چون ميخواهم كنار شهيدان باشم.
آرامگاه وي زيارتگاه مردم از شهرهاي مختلف كشور است. گاه اشخاص گرفتار و حاجتمند براي رفع گرفتاري و برآورده شدن حاجات خويش، به آستان مبارك و شفابخش آن ابرمرد زهد و تقوا، روي اميد ميآورند. كرامات فراواني نيز در اين زمينه از ايشان نقل و مشاهده شده است!
پي نوشت :
[1] . سوره ذاريات، آيات 16 ـ 18 و سوره سجده، آيات 10 ـ 11.
[2] . رساله لب اللباب، ص 117 و 118.
[3] . الذريعه، ج 4، ص 46.
منبع:www.andisheqom.com
معرفي پايگاههاي اينترنتي