جواني نعمتي بي بديل در طول حيات انسان و داراي اهميت و حساسيت فراواني است که از دست دادن آن، مايه خسراني غيرقابل جبران خواهد گشت.
براي بهره برداري هرچه بهتر از جواني و حفظ آن از انحراف و تباهي، نياز فراوان بر آگاهي داريم؛ ولي آيا صرف آگاهي از ويژگي هاي جوان مي توان در مسير تربيت صحيح قدم گذاشت؟ آيا تنها با پرورش خصايص و شناخت زمينه هاي آن جوان مي تواند به کمال برسد؟ آيا شناخت آفات و آسيب هاي جواني لازم نيست؟
به طور کلي هر نعمت الهي به نوعي عرصه آزمايش افراد است. براي استفاده صحيح از نعم الهي و موفقيت در آزمايش خداوندي، شناخت آفات هر نعمت و زدودن آن لازم است. مسلماً «جواني» که از موهبت هاي بزرگ الهي برخوردار است از اين قانون، مستثنا نيست.
جواني به خاطر گران قدر بودن و مهم بودن آن، آفات و آسيب هاي زيادي را هم در بر دارد.[1]
جوان در عصر شگفتن و رشد سريع غرايز و احساسات قرار دارد، آفات و آسيب هاي جواني از اين ناحيه است. اگر جوان آسيب ها را بشناسد و سعي در از بين بردن آنها بکند غرايز و عواطف مسير صحيح خود را طي مي کند و جوان را به کمال مي رساند. حال به شناخت اين آسيب ها مي پردازيم.
جهل و ناپختگي:
جهل و ناداني سابقه اي ديرين در گمراهي انسان ها بوده، اساس اختلافات و انحرافات بشر و مايه بدبختي و فلاکت دنيوي و اخروي او بوده است.[2] در اين ميان، جوانان که هنوز در کوران حوادث روزگار تجربه نديده اند و در آغاز مسير رشد و کسب آگاهي قرار دارند.
اگر جوان از اين آسيب مهم غفلت بورزد زمينه انحطاط او فراهم مي شود و او را به منجلاب پستي ها مي کشاند پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله وسلم در اين باره مي فرمايند:
«شر الدنيا و الاخرة مع الجهل ؛
شر و بدبختي دنيا و آخرت به همراه جهل و ناداني است».[3]
از اين حديث متوجه اين نکته مي شويم، کسي که جاهل باشد نه تنها در دنيا بلکه در آخرت نيز بدبخت و سرافکنده خواهد شد. پس جوان بايد بکوشد و سطح آگاهي خود را بالا ببرد. در وصيت امام علي عليه السلام به فرزندنشان امام حسن عليه السلام به کسب آگاهي در سنين جواني اشاره شده است، مي فرمايند:
«فان اشکل عليک شيء من ذلک فاحمله علي جهالتک فإنک اول ما خلقت به جاهلاً ثم علمت و ما أکثر ما تجهل من الأمر ؛
اگر درباره جهان و تحولات روزگار مشکلي براي تو پديد آمد آن را به عدم آگاهي ارتباط ده؛ زيرا تو ابتدا با ناآگاهي متولد شدي و سپس علوم را فراگرفتي و چه بسيار است آنچه را که تو نمي داني و خدا مي داند که انديشه ات به آن راه ندارد. و بينش تو سرگردان سپس آنها را مي شناسي».[4]
بنابراين جوان بايد بکوشد و علم خود را در زمينه هاي مختلف علمي و تجربي بالا ببرد البته بعضي امور ماوراء طبيعي هستند که علم به آنها ممکن نيست در اينجا جهالت مطرح نيست بلکه جهالت در اموري است که اگر فرد نداند به گمراهي کشيده مي شود.
راه درمان:
راه درمان جهالت مشخص و واضح است و با يادگيري علم و دانش قابل درمان است و جوان براي اينکه با جهل خود دستمايه افراد سودجو نشود بايد علم و دانش ياد بگيرد همان گونه که امام صادق عليه السلام مي فرمايند:
«يا معشر الفتيان حضنوا اعراضکم بالادب و دينکم بالعلم ؛
اي گروه جوانان شرف انساني را با ادب محافظت نماييد و سرمايه گرانبهاي دين خود را با علم و دانش از دستبرد ناپاکان حفظ کنيد».[5]
در بعضي از مسائل که از آن آگاهي نداريم و دسترسي به آن ممکن نيست جوان براي اينکه از سردرگمي و انحطاط نجات يابد، بايد به رهبران ديني و عالمان رجوع کند و از آنها پيروي کند. امام علي عليه السلام در اين باره به امام حسن عليه السلام مي فرمايند:
«يا بني أن أحداً لم ينبئ عن الله کما أنبأ عنه الرسول صلي الله عليه و آله فأرض به رائداً و الي النجاة قائداً فإني لم آلک نصيحة ؛
بدان پسرم! هيچ کس چون رسول خدا صلي الله عليه و آله از خدا آگاهي نداده است، رهبري او را پذيرا باش و هميشه راهنمايي او را بپذير تا رستگار شوي.»[6]
فساد و تباهي:
يکي از عوامل هلاکت و نابودي جوامع گسترش فساد و فحشا است. در روايات و آيات قرآن به اين امر اشاره شده است که رواج فساد برابر با پايان حيات معنوي و آغاز بدبختي دنيا و آخرت است.[7]
اگر در جامعه فساد رواج پيدا کند، اولين طيف گسترده اي که در معرض آن قرار مي گيرند جوانان هستند که آنها را به پرتگاه نابودي مي کشاند. دليل اينکه جوانان اولين قربانيان اين آسيب هستند اين است که طغيان غرايز و شهوت در دوران جواني است و اين دو عامل موجب مي شود که به فساد و فحشا کشانده شوند، در واقع پيرو هواي نفس و شيطان شده اند. امام علي عليه السلام در اين باره مي فرمايند:
«منحرفان، شيطان را معيار کار خود گرفتند و شيطان نيز آنها را دام خود قرار داد و در دل هاي آنان تخم گذارد و جوجه هاي خود را در دامانشان پروردش داد. با چشم هاي آنان مي نگريست و با زبانهاي آنان سخن مي گفت، پس با ياري آنها بر مرکب گمراهي سوار شد و کردارهاي زشت را در نظرشان زيبا جلوه داد.[8]
در اين سخن امام به اين نکته نيز اشاره شده که جوان گاه به خاطر جهل به مفاسد و همچنين زيبايي مفاسد که در نظرش جلوه مي کند آن را زشت ندانسته و به سوي آن کشيده مي شود.
راه درمان:
با استفاده از تعاليم علوي و ديگر ائمه راه درمان مفاسد آگاهي ازعواقب شوم آنهاست. همچنين راه ديگر مبارزه با فساد جلوگيري از ترويج عوامل تحريک کننده همانند نشر داستان ها، فيلم ها و عکس هاي غيراخلاقي است. جوان بايد سعي کند نه تنها آنها را ترويج ندهد بلکه به دنبال دريافت و کسب اين عوامل نباشد، جوان بايد امر به معروف و نهي از منکر کند. جوان بايد براي مبارزه با فساد، شرايط و محيط مناسب بر فعاليت هاي فرهنگي و مذهبي در جامعه ايجاد کند و خودش را نيز مشغول اينگونه برنامه ها کند.[9]
غرور و مستي در جواني:
يکي ديگر از آفاتي که بر اثر رشد جسمي، احساس کاذب بي نيازي و طغيان غريزه خود دوستي در سنين جواني خود را نشان مي دهد، «غرور و مستي جواني» که گونه شتاب دار آن، قدرت منطق و خويشتن داري را از جوان مي گيرد و او را تا سر حدّ جنون پيش مي برد.
استعداد و نيروي جواني و قدرت و توان جوان بايد در راه درست و براي وصول به سعادت و در جهت استکمالات روحي و معنوي و رفع نيازهاي مادي مورد استفاده قرار گيرد و زمينه ساز قلدري و زورگويي و غرور نشود.[10]
اين آفت يعني غرور و مستي در روايات و احاديث با نام «سکر الشباب» معرفي گرديده است. جوانان بايد با اين آفت بزرگ مبارزه کنند تا راه پيشرفتشان به سوي کمال باز شود امام علي در اين رابطه مي فرمايند:
«ينبغي للعاقل أن يحترس من سکر المال و سکر القدرة و سکر العلم و سکر المدح و سکر الشباب فان لکل ذلک رياحاً خبيثة تسلب العقل و تتخف الوقار ؛
بر فرد عاقل سزاوار است که خود را از مستي مال، مستي قدرت، مستي دانش، مستي ستايش و مستي جواني دور نگه دارد که هر يک از آنها بادهاي پليدي دارد که عقل را از بين مي برد و شخصيت را زبون مي کند.»
منظور از مستي در اين روايت فريفتگي انسان در مقابل موارد مذکور است به گونه اي که نتواند ضعف ها و آفات را ببيند.[11]
پيامدهاي غرور و مستي عبارتند از: 1- ضعف و نابودي عقل، امام علي در اين رابطه مي فرمايند: «کم من عقل اسير تحت هوي امير؛ چه بسيار عقلي است که اسير هواي نفس است» بنابراين ديگر طبع فرد پيرو هواي نفس است و عقل اسير هواي نفس و فرد در اين هنگام بنده هواي نفس و مغرور به خود شده و نمي خواهد که از عقل خود کمک بگيرد 2- شکست و تنزل موقعيت اجتماعي، فرد مغرور پيروي خواهش گشته و ديگر از نيروي عقل براي تصميم گيري و هدايت استفاده نمي کند، بنابراين دست به اموري مي زند که مناسب شأن انساني نيست در نتيجه تنزل شخصيت پيدا مي کند. در واقع غرور جوان به خاطر اين است که تصوير نادرست از خود در ذهن داشته است و همچنين ارزش انساني خود را درک نکرده است و درک نکردن ارزش انساني برابر با نابودي فرد است.[12] در اين حديث از امام علي عليه السلام به اين نکته اشاره شده است که مي فرمايند:
«هلک امرؤ لم يعرف قدره ؛
هر که از ارزش خود بي خبر باشد، در هلاکت و بدبختي است.»[13]
جوان بايد بکوشد اين آفت و آسيب را در خود از بين ببرد و گرنه در هلاکت و بدبختي است.
راه درمان:
طبق احاديث براي درمان اين آسيب بايد در ابتدا ارزش انساني خود را بشناسيم بايد در حد امکان از اين بيماري اخلاقي پيشگيري کنيم، جوان بايد خودش غرور و مستي را سرکوب کند. و تواضع و فروتني را بياموزد و هميشه افرادي که از نظر علم و قدرت از او بالاتر هستند ببيند تا اين فروتني در او تقويت شود.[14]
طغيان شهوت:
نيروي غريزه جنسي براي بقاي نسل و ادامه حيات در سرشت انسان به وديعت نهاده شده است که استفاده صحيح و به جا و جلوگيري از طغيان آن بر همگان واجب است تا مايه حفظ فرد از انحطاط و سقوط گردد. همان طور که اشاره شد، دوران جواني دوره رشد همه جانبه انسان به گونه اي گسترده و پر شتاب است، غرايز جنسي يکي از غرايز انساني است که در اين دوره رشد چشم گيري دارد و باعث مشغوليت زياد دل و فکر جوان مي شود و عقل را به انزوا مي کشاند.[15] در قرآن نيز به اين نکته اشاره شده است: «ارايت من اتخذ الهه هواه افانت تکون عليه وکيلاً[16] ؛ اي رسول گرامي، آن کس را ديده اي که هواي نفس خود را به خدايي گرفته، آن را معبود خويش ساخته و در خدمت و اطاعتش درآمده است. مگر تو مي تواني حافظ و کفيل او باشي و او را از پيروي هوي و خواهش هاي نفسانيش بازداري؟» يعني وقتي دل همراه خواهش هاي نفس باشد و عقل و فکر کنار گذاشته شود ديگر گفتار و نصيحت بر او اثر نمي گذارد البته اين ها همه از جهالت فرد است که تمام وجود خود را درگير شهود و هواي نفس بکند.
امام علي عليه السلام مي فرمايند:
«الجاهل عبد شهوته ؛
انسان جاهل بنده و مطيع شهوات خويشتن است.»[17]
بنابراين انسان دانا هيچگاه به دنبال شهوات خود نمي رود و پيرو خواهش هاي نفس نيست، چون فرد دانا ارزش انساني خود را بالاتر از آن مي داند که مدام در پي شهوت راني و هوس راني باشد، امام علي عليه السلام در تأکيد اين امر مي فرمايد:
«الکيس من احيي فضائله و امات رذائله و يقمع شهوته و هواه ؛
فرد دانا و زيرک کسي است که خوبيهايش را زنده کند و بديهايش را بميراند و خواهش ها و هوس هاي خود را از بيخ بکند.»[18]
بنابراين جوان بايد خود را تربيت کند و سعي کند هواي نفس خود را به کنترل عقل درآورد و در راه صحيحي که اسلام براي کنترل شهوات فرموده است قدم بگذارد از جمله ازدواج، عفت و پاکدامني و تقوا را در هر حال حفظ کردن.
راه درمان:
براي هر بيماري اخلاقي بايد ابتدا از عواقب شوم آن اطلاع يافت در قدم بعدي تقويت نيروي عقل و انديشه سالم و همچنين اراده خود را جوان تقويت کند و توجه به امور عبادي و ارتباط با خدا، روزه گرفتن و کم خوري در درمان شهوت راني مؤثر است.[19]
پينوشت:
1- محمد علي خادمي کوشا، جوان در پرتو اهل بيت، ص 77.
2- همان، ص 79.
3- محمد علي خادمي کوشا، جوان در پرتو اهل بيت، ص 79.
4 - نهج البلاغه، مترجم محمد دشتي، نامه 31، ص 525.
5 - علي بيات، علي الگو کامل تربيت، ناشر نواي قلم، بي جا، 1382، ص 87.
6 - نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتي، نامه 31، ص 252.
7- محمد علي خادمي کوشا، جوان در پرتو اهل بيت، ص 87.
8- نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتي، خطبه 7، ص 53.
9- محمد علي خادمي کوشا، جوان در پرتو اهل بيت، ص 93.
10- همان، ص 94.
11 - محمد رضا جواهري، اخلاق جواني، ص 30.
12- محمد خادمي کوشا، جوان در پرتو اهل بيت، ص 95.
13 - نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتي، حکمت 149، ص 663.
14 - محمد خادمي کوشا، جوان در پرتو اهل بيت، ص 99.
15 - همان، ص 107.
16- سوره فرقان ، آيه 43.
17- م- وجداني، حديث تربيت، ص 153.
18- غرر الحکم و درر الکلم، ترجمه محمد علي انصاري، انتشارات مهر آيين، تهران، 1312، ص 79.
19 - محمد خادمي کوشا، جوان در پرتو اهل بيت، ص 104.
منابع:
1.قرآن کريم
2.نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتي
3. غرر الحکم و درر الکلم، ترجمه محمد علي انصاري
4. جوان در پرتو اهل بيت، محمد خادمي کوشا
5. علي الگو کامل تربيت، علي بيات
6. - حديث تربيت، م- وجداني
7. اخلاق جواني، محمد رضا جواهري