جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
محيط بي‏ صفاي خانواده
-(9 Body) 
محيط بي‏ صفاي خانواده
Visitor 343
Category: دنياي فن آوري
جدال و کشمکشهاي دائمي بين والدين تأثير نامطلوبي بر روح و روان فرزندان مي‏گذارد. محيط بي‏صفاي خانوادگي، فقر فرهنگي والدين از نقطه‏نظر تربيت فرزندان، بي‏مهري، خشونت و ... کانون خانه را سرد و بي‏فروغ مي‏سازد. در چنين خانواده‏اي پدر و مادر به جاي مهرورزي به يکديگر و به فرزندان، به مجادله با يکديگر مي‏پردازند و فرزندان را به حال خود وا مي‏گذارند.
الفاظ زشت و ناخوشايندي که بعضي از والدين بدون پروا در مقابل فرزندان، به يکديگر مي‏پرانند، صرف‏نظر از جنبه بدآموزي، روح و روان فرزندان را تيره مي‏سازد.
«...» 18 ساله و اهل قم مي‏باشد. وي در دوره پيش‏دانشگاهي درس مي‏خواند و در اين باره مي‏گويد: «پدر و مادرم افراد تحصيل‏کرده‏اي هستند. مادرم ليسانس روان‏شناسي و پدرم ليسانس اقتصاد دارد. از بيرون هر کس زندگي ما را ببيند به حال ما غبطه مي‏خورد؛ درآمد خوب، رفاه مطلوب، پدر و مادر تحصيل‏کرده و فرزندان باهوش و مستعد. اما از درون همه اينها جز مشتي خاکستر نيست. پدر و مادرم هر دو شاغل هستند و بيشتر اوقات در کنار هم نيستند، ولي همين که از سر کار برمي‏گردند خانه به جهنمي سوزان تبديل مي‏شود. مثلاً پدرم به مادرم مي‏گويد چرا استکاني که براي من در آن چايي آوردي، اين قدر لک دارد و توجيه مادرم که به علت آب شور، ظرف‏ها همه لک مي‏شوند و او وقت ندارد ظرف‏ها را دستمال بکشد، همين مسأله به ظاهر بسيار کوچک، باعث نزاعي سخت بين پدر و مادرم مي‏شود. و ما فرزندان هم انگار نه انگار که وجود خارجي داريم تا کمي به ما فکر کنند. براي اينها فقط آنچه مهم است؛ خوراک خوب، پوشاک خوب و به قول امروزي‏ها کلاس گذاشتن جلوي ديگران است! پدرم بيماري خودخواهي دارد و مادرم هم فکر مي‏کند، چون سر کار مي‏رود، ديگر نبايد دست به کاري در خانه بزند. گويا نمي‏داند مهمترين وظيفه يک زن، خانه‏داري است. من و خواهرم بيشتر سعي مي‏کنيم اوقات خودمان را در کتابخانه سپري کنيم تا خانه!».
کانون خانواده که بر اثر تعارض و نفاق و جدال بين پدر و مادر آشفته است، آثاري در روان فرزندان مي‏گذارد که چندين سال بعد به صورت عصيان جواني و سرکشي از مقررات پيرامون خود بروز مي‏کند. بررسي زندگي بسياري از نوجوانان بزهکار ثابت کرده که بي‏مهري و نزاع بين والدين و نامساعد بودن اوضاع خانواده، تأثير عمده‏اي در بروز بزهکاري آنان داشته است. درون خانه هم، فرزندان ممکن است همان رفتاري را که والدين نسبت به يکديگر اعمال مي‏کنند، نسبت به آنها اعمال کنند. دوستي مي‏گفت پسري را مي‏شناسد که از بس پدر او به بهانه‏هاي واهي مادرش را کتک زده است، پسر هم ياد گرفته و بر سر کوچکترين موضوع مادرش را به باد کتک مي‏گيرد.
عدم احترام والدين به يکديگر، متوقع بودن از يکديگر، انتظارات بيجا داشتن و ... باعث مي‏شود فرزندان نيز اين گونه خودسر و بي‏پروا بار بيايند.
«...» که 16 سال دارد و در رشته رياضي درس مي‏خواند، چنين درددل مي‏کند: «من پدر و مادرم را به شدت دوست دارم و دلم مي‏خواهد که آنها نيز همديگر را دوست داشته باشند. اما پدر و مادرم مثل دو نفر بيگانه و غريب با يکديگر زندگي مي‏کنند. مادرم هميشه پدرم را به خاطر نداشتن ماشين و خانه آن‏چناني سرکوب مي‏زند و ... پدرم نيز مادرم را به خاطر آنکه از لحاظ ظاهري چندان جذاب نيست، مورد سرزنش قرار مي‏دهد. البته اين طور که من محترمانه مي‏گويم سرزنش مي‏کنند نه! بلکه بعضي وقت‏ها کلمات و الفاظ آنها از حد و حدود خود خارج مي‏شود و به نهايت زشتي و ... مي‏رسد. جالب اينجاست که هر دوي آنها به يکديگر مي‏گويند، اگر به خاطر من که تنها فرزندشان هستم، نبود حاضر نبودند يک روز هم، يکديگر را تحمل کنند! اما به خاطر من حاضر نيستند دست از لجبازي‏هاي خود بردارند و کانون خانواده را به کانوني سرشار از لطف و صفا تبديل نمايند. دلم مي‏خواست مي‏توانستم بين آنها صلح و صفا برقرار کنم و بگويم که مادر من! همين پدر را که تو روزي صد بار او را بدبخت‏تر و بيچاره‏تر از ديگران مي‏پنداري، دوست دارم و يا پدر من همين مادر را که تو بارها به او گفته‏اي: «قيافه‏ات به همه چيز مي‏ماند، مگر به آدميزاد! آدم بايد کفاره بدهد تا بتواند به قيافه تو نگاه کند و ...» دوست دارم.»
نوجوانان و جوانان مهمترين انتظاري که از پدر و مادر دارند، مهر و محبت مي‏باشد. صفاي خانوادگي و احترام گذاشتن به يکديگر از هر چيزي براي آنها دلنشين‏تر است.
يادمان باشد که والدين بايد در درجه اول به يکديگر عشق بورزند و ثمره اين عشق را در روح و روان فرزندان متجلي نمايند. نوجوانان و جوانان نيز بايد با درک مسائل و مشکلات احتمالي والدين، سعي کنند از بروز تنش‏ها و جدال‏ها در خانواده جلوگيري نمايند.
ايجاد روحيه نظم و همکاري در خانواده، احترام گذاشتن به عقايد يکديگر، گذشت نسبت به خطاهاي کوچک، عيب‏جويي نکردن از يکديگر، سپاسگزار بودن نسبت به هم، و نداشتن توقعات بيجا از يکديگر در ارتباط فرزندان با والدين و والدين با يکديگر، باعث مي‏شود که کانون خانواده سرشار از صفا و محبت باشد. در چنين خانواده‏اي است که پيوند روحي و عاطفي عميق بين والدين با يکديگر و با فرزندان به وجود مي‏آيد و اين پيوند سبب مي‏شود که بسياري از نيازهاي روحي فرزندان در محيط خانواده برآورده شود و از اين بابت دچار کمبود نشوند.
اگر والدين بخواهند فرزندان آنها در کنارشان باقي بمانند و مسائل و مشکلات آنها باعث قطع ارتباط روحي فرزندان با آنها نشود، بايد با ايجاد رابطه‏اي صميمانه مابين خود، محيط خانواده را به پناهگاهي امن براي فرزندان تبديل کنند. پناه بردن به دوستي‏هاي خطرناک يا روابط پنهاني به ويژه در مورد دختران، گاه ناشي از نبودن روابط صميمانه والدين با يکديگر و با فرزندان مي‏باشد. نوجواناني که مدام در خانه شاهد جنگ و جدالهاي پدر و مادرند و از روابط روحي حيات‏بخش در محيط خانه محرومند، گاه براي جبران کمبودهاي روحي خود به راحتي به سوي چيزهاي ديگري جز خانواده کشيده مي‏شوند و چون تجربه کافي ندارند، به راحتي در گرداب حوادث غرق مي‏شوند. پس وظيفه ما اين است که با رفتار خود فرزندانمان را از خانه فراري ندهيم.
منبع: ماهنامه پيام زن

معرفي سايت مرتبط با اين مقاله
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image