جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
24 شهريور 1388 / 25 رمضان 1430 / 15 سپتامبر 2009
-(2 Body) 
24 شهريور 1388 / 25 رمضان 1430 / 15 سپتامبر 2009
Visitor 324
Category: دنياي فن آوري

1) رحلت فيلسوف كبير و عالم نامدار شيعه، حكيم "جهانگيرخان قشقايي" (1289 ش)
حكيم جهانگير خان قشقايي در سال 1208 ش (1243 ق) در يكي از روستاهاي اطراف شهرضا به دنيا آمد. وي در ابتدا مختصري درس خواند و علاوه بر در پيش گرفتن شاهنامه‏خواني، در نواختن تار استادي داشت. جهانگيرخان كه در چهل سالگي براي تكميل هنر نوازندگي به اصفهان رفت، ناگهان شوق فراگيري دانش در او بيدار شد و از زندگي ايلي دست كشيده، در مدرسه صدر اصفهان به فراگيري علوم ديني روي آورد. او در محضر استاداني همچون محمدرضا صهباي قمشه‏اي، ملاحسينعلي تويسركاني، ملاعبدالجواد حكيم خراساني و شيخ محمد حسين نجفي و... به شاگردي نشست و ديري نگذشت كه در حكمت، فلسفه، فقه، طب، رياضي و نجوم و... به استادي رسيد و در عرفان و اخلاق از سرآمدان روزگار خويش گرديد. حكيم جهانگيرخان از آن پس به تدريس مشغول شد و در طول چهل سال شاگردان بسياري از قبيل حضرات آيات: سيد حسين طباطبايي بروجردي، آقاضياءالدين عراقي، سيد ابوالحسن اصفهاني، محمد علي شاه آبادي، سيد حسن مدرس، حاج آقا رحيم ارباب، علامه محمد حسين فاضل توني، سيد محمد كاظم عصار و ده‏ها حكيم و عالم فرزانه ديگر از محضرش كسب فيض كردند. جهانگيرخان دانشمندي بود كه هم از علم و هم از اخلاق برخوردار بود. سراسر زندگي خود را در تجرد و قناعت زيست و هرگز جامه ايلي را به جز در هنگام نماز از تن خويش بيرون نكرد. سرانجام اين حكيم وارسته و عارف و فيلسوف در بيست و چهارم شهريور 1289 ش برابر با سيزدهم رمضان 1328 ق در 83 سالگي رخ در نقاب خاك كشيد و در قبرستان تخت فولاد اصفهان مدفون شد.

2) درگذشت استاد "حبيب اللَّه نجومي" ستاره‏شناس معاصر و ناشر سالنماي ايران (1366 ش)
حبيب اللَّه نجومي در سال 1287، در شيراز و در خانواده‏اي به دنيا آمد كه از طرف پدر، بيشتر از مشاهير علم هيئت و نجوم بودند كه تقريباً طي سه نسل به استخراج و چاپ تقويم همت گماشته‏اند. حبيب اللَّه نجومي، خود، از نه سالگي رموز نجوم را از پدر آموخت و در هجده سالگي به استخراج و محاسبه تقويم پرداخت. پس از درگذشت پدر، نجومي اين كار را به تنهايي پي گرفت و در 1312 ش نخستين تقويم خود را انتشار داد. استاد حبيب اللَّه نجومي، ناشر سالنماي ايران، سرانجام در 24 شهريور 1366 در هفتاد و دو سالگي دار فاني را وداع گفت.

3) درگذشت دكتر "عبدالحسين زرين كوب" استاد بنام ادبيات پارسي (1378 ش)
دكتر عبدالحسين زرين كوب، پژوهشگر برجسته ادبيات و تاريخ، در سال 1301 ش در بروجرد به دنيا آمد. وي پس از پشت سرگذاشتن تحصيلات ابتدايي و دبيرستان، به خدمت معارف و فرهنگ درآمد و در سال 1327 ش، با كسب عنوان رتبه اول موفق به دريافت ليسانس و سپس فوق ليسانس و دكترا گرديد. وي در اين دوران از محضر استاداني نظير محمدتقي بهار، عباس اقبال آشتياني، احمد بهمنيار و بديع الزّمان فروزان‏فر استفاده برد و در خارج از دانشگاه، مدتي چند در خدمت آيت اللَّه ابوالحسن شعراني با مباحث حكمت و فلسفه آشنايي كامل يافت. استاد زرين كوب در سال 1330 ش، در كنار عده‏اي از دانشمندان و استادان براي مشاركت در طرح ترجمه مقالات دايرة المعارف بزرگ اسلامي دعوت شد و همكاري شاياني نمود. وي ساليان متمادي در دانشگاه تهران تدريس نمود و مدتي مديريت گروه ادبيات فارسي اين دانشگاه را برعهده داشت. زمينه اصلي پژوهش استاد، مطالعه در تاريخ و فرهنگ اسلامي و نقد ادبي است. ايشان با تبحر در زبان فارسي و تسلط بر زبان و ادبيات عرب و آشنايي با چند زبان اروپايي و مشخصاً انگليسي و فرانسوي، آثار پرارزشي از خود به يادگار گذاشت كه تأليف فلسفه شعر، نقد ادبي در 2 جلد، شعر بي‏دروغ، از كوچه رندان و نيز ترجمه ادبيات فرانسه در قرون وسطي، متافيزيك و فن شعر و... از آن جمله‏اند. مجموعه تأليفات و پژوهش‏هاي استاد زرين‏كوب كه بيش از پنجاه اثر مي‏باشند نشان مي‏دهد كه او زندگاني علمي خود را در ميان تاريخ و ادبيات و فلسفه تقسيم كرده و در واقع پيوندي بين اين رشته‏ها برقرار ساخته است. استاد زرين كوب كه عضو شوراي مشاوران عالي كتابخانه ملي و عضو شوراي عالي علمي مركز دايرة المعارف بزرگ اسلامي بود و ماه‏هاي آخر عمر خويش را در تدوين آثار درباره زندگي و انديشه‏هاي عطار و سعدي سپري مي‏كرد، سرانجام در 24 شهريور 1378 ش در 77 سالگي بدرود حيات گفت و در قطعه فرهيختگانِ بهشت زهرا به خاك سپرده شد.

4) 25رمضان سال250هجري قمري:
«حسن بن زيد علوي » ملقب به داعي كبير قيام كرد. اين اميرعَلَوي پس ازاينكه آمل، ساري و ري را تحت سلطه خود درآورد با سپاه مستعين خليفه عباسي روبرو شد. حسن بن زيد ازقواي خليفه شكست خورد چراكه طاهريان نيز به كنك سپاه خليفه شتافتند. سرانجام صفاريان هم دراين جنگها وارد شدند و حسن بن زيد به ديلم عقب نشيني كرد و بدين ترتيب طبرستان مدت20سال دراختيارو سلطه حسن زيد قرارگرفت. گفتني است كه پس ازمرگ حسن بن زيد و شكست برادرش محمد بن زيد از سامانيان طبرستان مدتي درسلطه سامانيان قرارگرفت تا آن هنگام كه ناصركبير قيام كرد و بارديگر دولت علوي را برقرارنمود.

5) وفات "ابن عطيّه" مفسر و محدث مسلمان(541 ق)
ابومحمّد عبدالحق بن غالب بن عطيه، مفسر و محدث مشهور مسلمان، در آندلس و در خانداني پرورش يافت كه افراد آن همه از بزرگان علم و ادب به شمار مي‏رفتند. اگرچه ابن عطيه، بيشتر به عنوان يك مفسر و محدث شهرت دارد، اما بسياري از شرح حال نويسان، مهارت او را در فقه، اصول فقه و متون ادبي ستوده‏اند. مهم‏ترين اثر به جا مانده از ابن عطيه، كتابي در تفسير قرآن است كه شامل مقدمه‏اي است كه در نوع خود از بهترين تاليفات علوم قرآني محسوب مي‏شود. اثر ديگر وي، البَرنامَج نام دارد.

6) تولد "امام فخر رازي" متكلم و فيلسوف شهير اسلامي(544 ق)
ابوعبداللَّه محمد بن عمر بن حسين طبرستاني رازي معروف به امام رازي، فخر رازي و امام فخرالدين و شيخ الاسلام، از بزرگ‏ترين علماي شافعي مذهب، جامع علوم عقلي و نقلي و متبحّر در تاريخ، كلام، فقه، اصول، تفسير، حكمت، ادبيات و رياضي است. وي را به سبب شبهاتي كه در مسايل گوناگون وارد مي‏كرد "امام المُشَكَّكين" مي‏نامند. كتاب‏هاي فخر رازي در زمان خودِ وي مورد اقبال مردم واقع شد و به صورت كتاب درسي درآمد. در حوزه‏ي درس امام رازي بيش از دو هزار تن دانشمند براي استفاده حاضر مي‏شدند. حتي موقع سواري نيز نزديك به سيصد نفر از فقها و شاگردان، براي استفاده در ركابش مي‏رفتند. گويند كه او به صراحت از اسماعيليان بد مي‏گفت اما با تهديد يكي از شاگردانش كه اسماعيلي بود، از بدگويي نسبت به اين گروه دست برداشت. از فخر رازي تاليفات بسياري به جا مانده است از قبيل: اسرارُ النجوم، تفسير كبير، شرح اشارات ابن سينا و ده‏ها كتاب ديگر. امام فخر رازي در عيد فطر سال 606 ق در 62 سالگي در هرات درگذشت و در همان شهر به خاك سپرده شد.

7) رحلت فقيه شيعه "بهاءالدين حسن اصفهاني" معروف به "فاضل هندي" (1137ق)
محمدبن حسن بن محمد اصفهاني ملقب به بهاءالدين و معروف به بهاء، تاج الفقها، فاضل اصفهاني و فاضل هندي از افاضل علماي اواخر حكومت صفوي،ف‏در سال 1062 ق به دنيا آمد. فاضل هندي در تمام علوم ديني اصلي و فرعي، يگانه‏ي روزگار و اعجوبه‏ي دهر بود به طوري كه گويند قبل از 12 سالگي شروع به تاليف نمود. از جمله‏ي آثارش تفسير القرآن، التَّمحيص و شرح الكافيه و كتاب مشهور كِشْفُ الِّلثام از كتب استدلالي فقه است. بهاءالدين را به سبب اين كه در اوايل زندگي به همراه پدر در هندوستان بوده است، فاضل هندي نيز گفته‏اند. وي در تخت فولاد اصفهان مدفون است.

8) مفقود شدن روحاني مبارز "امام موسي صدر" رهبر شيعيان لبنان در ليبي(1398 ق)
سيدموسي صدر در سال 1347 ق (1309 ش) در عصر حكومت رضاخان در قم به دنيا آمد. پدر وي آيت‏اللَّه العظمي سيدصدرالدين صدر عالمي نامدار و از از مراجع ثلاث پس از آيت‏اللَّه شيخ عبدالكريم حائري يزدي بود. در سال 1360 ق (1320ش) وارد حوزه‏ي علميه‏ي قم گرديد و پس از طي مقدمات و سطوح، در حلقه‏ي درس آيات عظام سيد احمد خوانساري و حجت شركت جست و همچنين از درس پدر خويش و نيز حضرت امام خميني بهره بُرد. پس از فوت پدر راهي نجف اشرف گرديد و در آن جا در زمره‏ي مجتهدان قرارگرفت. احساس وظيفه، او را به لبنان كشاند و رهبري مردمي را پس از علامه شرف الدين به عهده گرفت. امام موسي صدر، در آنجا خدمات فراواني را به انجام رساند و قصد سر و سامان دادن به اوضاع مسلمانان، او را لحظه‏اي از تلاش غافل نمي‏كرد. سرانجام طي دعوتي رسمي راهي ليبي گرديد و پس از يك هفته اقامت، در 25 رمضان 1398 ق در حالي كه قصد مراجعت به لبنان را داشت به طور مشكوكي ناپديد گرديد.

9) 15سپتامبر سال1453ميلادي:
دوران سلطه 1200ساله امپراتوري روم برسرزمين يونان خاتمه يافت و يونان به تصرف محمد فاتح امپراتورعثماني درآمد. يونان از كشورهاي جنوبي شبه جزيره بالكان است. اين كشوردرقرن دوم قبل ازميلاد جزئي از امپراتوري روم بود ولي پس ازتجزيه دولت روم ضميمه امپراتوريبيزانس يا روم شرقي شد. سرانجام پس ازاضمحلال امپراتوري بيزانس دراواسط قرن15ميلادي يونان دراختياردولت عثماني قرار گرفت. گفتني است كه يونان درسال 1830ميلادي استقلال يافت.

10) استقلال كشورهاي امريكاي مركزي از استعمار اسپانيا (1821م)
كشورهاي نيكاراگوئه، السالوادور، كاستاريكا، هُندوراس و گواتمالا از نواحي ميانه قاره امريكاي مركزي هستند كه از اوايل قرن شانزدهم، تحت استعمار اسپانيا واقع شدند. از آغاز قرن نوزدهم، موج استقلال‏طلبي در اين مناطق آغاز شد و با به هم ريختن اوضاع داخلي اسپانيا و ضعف حكومت مركزي، مناطق مستعمره به سمت استقلال به پيش رفتند. سرانجام شورش‏هاي گسترده مردمي نتيجه داد و در 15 سپتامبر 1821، استقلال اين كشورها اعلام شد و همگي به جز السالوادور كه تا آن زمان يكي از ايالات گواتمالا بود، پس از استقلال به امپراتوري بزرگ مكزيك پيوستند. در سال 1823م، اين كشورها از امپراتوري مكزيك جدا شده و همراه با كشورهاي منطقه، اتحاديه ديگري را به نام فدراسيون ايالات امريكاي مركزي تشكيل دادند. اين اتحاديه نيز چندان دوام نيافت و در سال 1839 از هم گسيخت. پس از فروپاشي اين اتحاديه، هر يك از كشورها به استقلال كامل دست يافته و حكومتي مركزي تشكيل دادند.

11) روز ملي و استقلال "هُندوراس" از استعمار اسپانيا (1821م)
هُندوراس در امريكاي مركزي و در همسايگي گواتمالا، نيكاراگوئه، السالوادور و در سواحل اقيانوس آرام و درياي كارائيب قرار دارد. اين سرزمين تا قبل از ورود اسپانيائي‏ها در اوائل قرن شانزدهم، محل سكونت اقوام گوناگوني چون مايا و لنكا بود و با ورود استعمار اسپانيا، اين سرزمين به دليل سواحل عميق آن، هُندوراس ناميده شد كه به معناي اعماق مي‏باشد. تسلط اسپانيا تا سال 1821م ادامه داشت. در 15 سپتامبر اين سال، كل منطقه به استقلال از اين كشور دست يافتند و به صورت يك فدراسيون درآمدند كه تا سال 1838 دوام يافت. با انحلال فدراسيون مزبور، همه كشورها و از جمله هُندوراس به استقلال رسيدند. در اواخر قرن نوزدهم امريكا وارد اين منطقه شد و آن را به صورت غيرمستقيم تحت استعمار خويش درآورد. اين كشور در طول قرن بيستم دستخوش تحولات فراوان و كودتاهايى چند بود و امروزه به عنوان يكي از فقيرترين كشورهاي امريكاي مركزي مطرح است. هُندوراس با 112/492 كيلومتر مربع مساحت داراي جمعيت 6/5 ميليون نفري است كه پيش‏بيني مي‏شود تا سال 2025 اين جمعيت، از مرز 10/5 ميليون نفر نيز بگذرد. نژاد اكثريت مردم اين كشور، دو رگه سرخ و سفيد است و بيش از 97 درصد مردم مسيحي مي‏باشند كه غالب آن‏ها كاتوليك مذهبند. پايتخت اين كشور، تگوسيگالپا نام دارد و شهرهاي مهم آن عبارتند از لاسيبا، سان‏پدروسولا و چولوتكا. واحد پول هُندوراس لمپيرا است و زبان رسمي آن، اسپانيولي است. نظام حكومتي در هُندوراس، جمهوري چند حزبي با يك مجلس قانون گذاري است. پانزدهم سپتامبر سال روز استقلال و روز ملي اين كشور مي‏باشد.

12) روز ملي و استقلال "السالوادور" از استعمار اسپانيا (1821م)
كشور السالوادور، كوچكترين كشور امريكاي مركزي است و از روزگاران قديم، محل سكونت اقوام ماياوچيبچا بود. اين سرزمين در نيمه اول قرن شانزدهم به تصرف استعمارگران اسپانيايى درآمد و از سوي آن‏ها السالوادور ناميده شد چرا كه ورود آنها با روز تولد سالوادور مقدس هم‏زمان بود و به معناي نجات‏بخش مقدس مي‏باشد. اين منطقه سپس به مكزيك ملحق گرديد. در سال 1821 كل اين منطقه، از اسپانيا استقلال يافت و به صورت يك كشور مستقل فدراتيو در آمد. در نيمه قرن نوزدهم انگلستان به نفوذ در اين منطقه پرداخت و در اواخر همين قرن امريكا جاي‏گزين گرديد. قرن بيستم شاهد حكومت طولاني مدت نظاميان، در اين كشور بود كه با تلفات فراوان همراه بود. در اواخر قرن بيستم وقوع چند زمين لرزه شديد، همراه با تلفات و خسارات، باعث شد تا آرامش در اين كشور به دست آيد. السالوادور با بيش از 21 هزار كيلومتر مربع مساحت، در همسايگي هُندوراس و گواتمالا و در ساحل اقيانوس آرام قرار دارد. جمعيت اين كشور 6/3 ميليون نفر است كه پيش‏بيني مي‏شود تا سال 2025 تا 9 ميليون نفر بالغ گردد. پايتخت اين كشور، سان‏سالوادور مي‏باشد و از شهرهاي مهم آن دلگادو، سان‏ميگل و سانتاآنا قابل ذكر است. نژاد حدود 90% مردم السالوادور دو رگه سرخ و سفيد است و دين اكثر مردم، مسيحي است كه بيشتر آن‏ها كاتوليك مي‏باشند. زبان رسمي اسپانيولي است و زبان‏هاي بومي نيز رواج دارد. واحد پول اين كشور كولون مي‏باشد. نظام سياسي السالوادور جمهوري چند حزبي با يك مجلس قانون‏گزاري است. روز استقلال اين كشور در 15 سپتامبر به عنوان روز ملي نيز قلمداد مي‏گردد.

13) تصرف اسكندريه مصر توسط قواي متجاوز انگليسي (1882م)
شهر اسكندريه در سال 332 قبل از ميلاد توسط اسكندر مقدوني ساخته شد و پس از آن در طي سال‏هاي متمادي، محل علم و دانش و هنر بوده است. در اواخر قرن هجدهم به اشغال فرانسويان درآمد. اين شهر كه به وسيله يك كانال به رود نيل متصل مي‏شود و خود نيز در ساحل درياي مديترانه قرار دارد اهميتي تجاري نيز دارد. در اواخر قرن نوزدهم بار ديگراهميت و جايگاه اقتصادي اسكندريه باعث شد تا توجه دولت‏هاي انگليس و فرانسه به آن معطوف گردد. در سال 1880م پادشاه وقت مصر، نظارت مشترك فرانسه و انگليس بر امور مالي مصر را پذيرفت كه اين عمل باعث مخالفت و شورش مردم شد. توفيق پاشا ناچار شد دولتي مخالف منافع دولت‏هاي اروپايى بر سر كار آورد، ولي در نتيجه فشار بريتانيا و فرانسه، اين دولت منحل شد. در نيمه سپتامبر سال 1882، دولت بريتانيا كه از تجديد شورش مردم بيم‏ناك بود اسكندريه را تصرف كرد و در آن نيرو پياده نمود. فرانسه از پشتيباني از اين اقدام امتناع كرد و خود را كنار كشيد و بدين ترتيب، امور مصر تحت نظارت بريتانيا قرار گرفت.

14) كشف ويروس حامل بسياري از بيماري‏ها توسط دانشمندان روسي (1892م)

15) اعلام حكومت جمهوري در روسيه و پايان امپراتوري روسيه تزاري (1917م)
با اوج‏گيري مخالفت‏ها با رژيم تزار، كه مشكلات ناشي ازجنگ جهانيِ اول به آن دامن مي‏زد، اعتصابات و شورش‏ها، كشور روسيه را فراگرفت، به صورتي كه تزار براي مقابله با اين وضعيت، دسته‏هايى از نيروهاي در جنگ را احضار نمود و مأموريت سركوب مردم رابه آن‏ها واگذار كرد، گرچه دراين ميان، بسياري از سربازان نيز به مردم پيوستند. اوج‏گيري مشكلات، باعث شد تا تزار براي فرونشاندن اعتراضات، به انحلال پارلمان روسيه موسوم به دوما بيانديشد. در نيمه مارس 1917م تزار نيكلاي دوم استعفا داد و دولت جديدي شكل گرفت. اين دولت با اعلام حكومت جمهوري در نيمه سپتامبر 1917، برنامه‏هاي اصلاحي را در دستور كار قرار داد اما از حل مسائل بنيادين، سر باز زد. حكومت جمهوري، چند ماه بيشتر به حيات خود ادامه نداد چرا كه با رسيدن لنين و يارانش و بر پا شدن انقلاب اكتبر، حكومت جمهوري شوروي سوسياليستي روي كار آمد.

16) اعدام "عدنان مندرس" نخست‏وزير پيشين تركيه (1961م)
عدنان مندرس نخست وزير پيشين تركيه در سال 1899م به دنيا آمد. او در رشته حقوق فارغ‏التحصيل شد و از جواني وارد فعاليت‏هاي سياسي شد. مندرس از اعضاي قديمي حزب جمهوري خواه خلق تركيه بود اما در سال 1945م به دليل اختلافات دروني از آن خارج شد. از اين رو در سال 1946، حزب دموكرات تركيه را تأسيس كرد و با پيروزي اين حزب در انتخابات عمومي تركيه، مندرس در سال 1950 به نخست‏وزيري رسيد. او كه با تبعيت از سياست‏هاي امريكا، نيروهاي نظامي براي جنگ كُره فرستاده بود، نارضايتي احزاب و روشن‏فكران در اين‏باره را به شدت سركوب كرد. مندرس در سال 1954م با پيروزي حزب دموكرات تركيه در انتخابات اين كشور، مجدداً به نخست‏وزيري دست يافت. مندرس به همراه نوري سعيد نخست‏وزير عراق از ايجاد كنندگان اصلي پيمان امريكايي بغداد موسوم به پيمان سنتو براي جلوگيري از نفوذ كمونيسم بود. وي در سال 1957م براي سومين بار به نخست‏وزيري رسيد و در اين دوره، تظاهرات ضد دولتي دانشجويان را كه خواهان انجام اصلاحات سياسي بودند، سركوب نمود. در اين زمان جمال گورسل، فرمانده نيروي زميني تركيه، لزوم انجام اصلاحات به منظور مهار مقاومت‏هاي مردمي به ويژه دانشجويان را به مندرس متذكّر شد كه با بي‏توجهي نخست‏وزير مواجه شد. بدين جهت در 27 مه 1960م، جمال گورسل كودتايي ضد دولتي به راه انداخت و سران مملكت را به محاكمه كشيد. مندرس در دادگاه به جرم سوء استفاده از اختيارات، زير پا گذاشتن قانون اساسي، قتل دانشجويان و ارتباط نامشروع به اعدام محكوم شد. وي شب قبل از اجراي حكم دست به خودكشي زد اما پزشكان او را از مرگ نجات دادند عدنان مُندرس‏سرانجام در پانزدهم سپتامبر 1961م در 62 سالگي به دار آويخته شد.
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image