مسئله عزت نفس و مقوله خود ارزشمندي، از اساسي ترين عوامل در رشد مطلوب شخصيت كودكان و نوجوانان است. برخورداري از اراده و اعتماد به نفس قوي، قدرت تصميم گيري و ابتكار، خلاقيت و نوآوري، سلامت فكر و بهداشت رواني، رابطه مستقيمي با ميزان و چگونگي عزت نفس و احساس خود ارزشمندي، فرد دارد. امروزه در اصلاح و درمان بسياري از اختلالات شخصيتي و رفتاري كودكان و نوجوانان نظير كمرويي و گوشه گيري، لجبازي و پرخاشگري، تنبلي و كندروي به عنوان اولين يا مهمترين گام به ارزيابي و پرورش احساس عزت نفس، تقويت اعتماد به نفس و مهارتهاي فردي و اجتماعي آنان مي پردازند. براي اينكه كودكان و نوجوانان بتوانند از حداكثر ظرفيت ذهني و توانمندي هاي بالقوه خود بهره مند شوند مي بايست از نگرشي مثبت نسبت به خود و محيط اطراف و انگيزه اي غني براي تلاش برخوردار شوند. بدون ترديد نوجواناني كه داراي احساس خود ارزشمندي و عزت نفس قابل توجهي هستند نسبت به همسالان خود در شرايط مشابه، پيشرفت تحصيلي و كارآمدي بيشتري از خود نشان مي دهند و نيز از ويژگي هاي صاحبان تفكر واگرا و افراد خلاق، داشتن اعتماد به نفس و احساس خود ارزشمندي بسيار بالاست لذا پرورش احساس عزت نفس در كودكان و نوجوانان از مهمترين وظايف خانواده و دست اندركاران تعليم و تربيت است كه دراين ارتباط بيشترين نقش بر عهده الگوي رفتار است.
تعريف عزت نفس:
عزت نفس از (خودپنداره) متفاوت است. خود پنداره عبارت است از مجموعه ويژگي هايي كه فرد ممكن است براي توصيف خويش به كاربرد مثلا خود را دوست حسين، علاقمند به داستان هاي علمي، فوتباليست خوب يا... بداند كه اينها محتواي خود پنداره را تشكيل مي دهند و اما عزت نفس عبارت از ارزشي است كه اطلاعات درون خود پنداره، براي فرد دارد و از اعتقادات فرد و برخورد تمام صفات و ويژگي هايي كه در او هست ناشي مي شود.
اگر نزد يك كودك دانش آموز ممتاز بودن ارزش زيادي داشته باشد ولي خودش دانش آموز متوسط يا ضعيف باشد، وي از پايين بودن عزت نفس خود رنج مي برد با اين وجود ممكن است توانايي بدني و محبوبيت همين كودك در ميان همسالانش بيشتر از توانايي تحصيلي اش باشد. حال اگر در هر دو زمينه ممتاز باشد عزت نفسش بالا خواهد بود.
پس عزت نفس هر فرد براساس تركيبي از اطلاعات عيني در مورد خودش و ارزشهاي ذهني كه براي آن اطلاعات قائل است بنا نهاده مي شود. انسان اگر در زندگي هيچ چيز نداشته باشد اما داراي عزت نفس باشد همه چيز بدست خواهد آورد وبرعكس اين گفته نيز صادق است اما اين عزت نفس چگونه بوجود مي آيد. استوار (1979) فرمولي براي عزت نفس تهيه نموده است: نوزاد پس از تولد بطور فزاينده اي از وابستگي و ناتواني خود و نياز به بزرگسالان آگاه مي شود. اگر نوزاد در خانواده اي متولد شده باشد كه آن خانواده پذيرنده وي باشد و او را مورد محبت نوازش و علاقه قرار دهند به تدريج در طي رشد و تكامل خود احساس ارزشمندي مي كند و والدين را به عنوان موضوعهاي خوب، دروني مي سازد.
بر اثر تكرار تائيد و تصديق هاي بيروني، حس ارزشمندي در خود، دروني مي شود حال اگر اين نوزاد در خانواده اي به دنيا آمده باشد كه مورد پذيرش و نوازش قرار نگيرد از همان ابتدا دچار احساس فقدان ارزشمندي مي گردد و اين نقيصه طي فرآيند رشد رواني به گونه هاي مختلف بر رفتار فرد تأثير مي گذارد.
در پي مطالعاتي كه توسط (اليسون) انجام شد مشخص گرديده كه از دست دادن حس كنترل و ايجاد نارضايتي فردي يكي از جنبه هاي مشخص عزت نفس پايين بوده است. در بررسي هايي كه بر روي افراد داراي عزت نفس پايين صورت گرفته علائمي چون: شكايات جسماني، افسردگي و اضطراب، كاهش سلامتي عمومي بدن، بي تفاوتي و احساس تنهايي، تمايل به استناد شكست خود به ديگران، عدم رضايت شغلي و كاهش عملكرد، عدم موفقيت آموزشي گزارش شده است همچنين افرادي كه داراي عزت نفس مي باشند از ويژگيهاي ذيل برخوردارند:
¤ مستقل عمل مي كند :
در مورد مسايلي كه چون استفاده از وقت، پول، حرفه، لباس و مانند اين ها دست به انتخاب و تصميم گيري ميزند.
¤ مسئوليت پذير است :
سريع و بااطمينان عمل مي كند. مسئوليت كارهاي روزمره خود نظير شستن البسه و نظافت خانه و كارهاي شخصي را خود انجام ميدهد.
¤ به پيشرفت هايش افتخار مي كند :
هنگامي كه از پيشرفت هايش سخن به ميان مي آيد با مسرت تصديق مي كند و حتي به سبب آنها گاه از خود تعريف مي كند.
¤ به چالش هاي جديد مشتاقانه روي مي آورد :
مشاغل ناآشنا و آموزشهاي جديد توجهش را جلب مي كند و او با اطمينان، خود را درگير آنها مي كند.
¤ دامنه وسيعي از هيجانات و احساسات را نشان مي دهد :
مي تواند راحت قهقهه بزند، فرياد بكشد، به گونه اي ارتجالي محبتش را بروز دهد و به طور كلي هيجانهاي مختلفي را ابراز مي كند.
¤ ناكامي را به خوبي تحمل مي كند :
هنگام رويارويي با ناكامي مي تواند واكنش هاي گوناگوني نظير شكيبايي، خنديدن به خود، حرف زدن و غيره از خود نشان دهد و قادر است از آنچه موجب ناكامي اش است سخن گويد.
¤ احساس مي كند مي تواند ديگران را تحت تأثير قرار دهد. از نفوذي كه بر افراد خانواده، دوستان و حتي معلمان و... دارد مطمئن است.
¤ عزت نفس پسران و دختران نوجوان :
بطور كلي ميزان عزت نفس در طول دوران نوجواني به همراه سن افزايش مي يابد البته بين دختر و پسر، از نظر تحول عزت نفس تفاوتهايي وجود دارد. براساس يكي از جديدترين تحقيقات كه بر روي 3000 نوجوان انجام گرفته است دختران نوجوان در مقايسه با پسران نوجوان، عزت نفس ضعيف تر و انتظارات زندگي پايين تري دارند و از نظر اعتماد به نفس و اعتماد به تواناييهاي خود نيز در سطح پايين تري قرار دارند. در دبستان اكثر دختران اعتماد به نفس دارند ،خود را تاييد مي كنند و درباره هويت خود ديدي مثبت نشان مي دهند. اما در آغاز نوجواني كمتر از يك سوم آنها اين ادراك را حفظ مي كنند. البته در مورد عزت نفس پسران نيز افت ديده مي شود اما نسبت هاي آنان متفاوت است. مثلا 67 درصد پسران دبستاني اظهار مي دارند كه از آنچه هستند راضي اند درحالي كه در سطح دبيرستان، 46درصد پسران اين پاسخ را مي دهند. درمورد دختران اين نسبت به ترتيب 60و 29درصد به نظر مي رسد كه البته به تدريج كه كودكان به سوي نوجواني ميروند ممكن است دريابيم كه پذيرش اجتماعي توسط همسالان بطور فزاينده اي نقش مهمي در شكل گيري عزت نفس كلي نوجوانان دارد.
راههاي ايجاد اعتماد به نفس در دانش آموزان
1- تا جائي كه امكان دارد به دانش آموزانتان فرصت انتخاب بدهيد.
2- رفتار محترمانه اي با دانش آموزان خود داشته باشيد او را جدي بگيريد با او به مانند يك كودك رفتار نكنيد.
3- بزرگ شدن او را مورد تمجيد و تعريف قرار دهيد.
4- آزادي هاي لازم را بدون سرزنش در اختيارش بگذاريد (درحد متعادل و متعارف)
5- افكار و احساسات او را به رسميت بشناسيد.
¤ نكات قابل توجه جهت تقويت اعتماد به نفس و عزت به نفس نوجوانان :
1- توجه معلمان به ويژگي هاي رشد در دوران بلوغ و ابعاد مختلف تغييرات روحي و جسمي نوجوانان در اين مرحله.
2- آشنايي و شناخت كامل نيازهاي اين مرحله از سن از جمله نياز به سازگاري با تغييرات بدني و نياز به رهايي از وابستگي و قيدهاي كودكانه، نياز به بدست آوردن استقلال، نياز به معاشرت و دوستي، نياز به مهرورزي و مهرطلبي، نياز به خودنمايي ومهم جلوه كردن، نياز به مقبوليت و ستايش.
3- ارضاء درست برخي از نيازهاي عاطفي از قبيل نياز به محبت، مقبوليت و مهم شدن.
4- آموختن روش صحيح ارضاء برخي از نيازها به نوجوان.
5- تصميم و القاي اين فكر كه نوجوان بايد سطح توقعات خود را به اندازه امكاناتش محدود كند.
6- هدايت نوجوان در جهت يافتن راه صحيح براي برآوردن نيازها و تعيين حدود براي توقعاتش
7- ابراز محبت و دوستي با نوجوان در تمام اوقات به ويژه در هنگام بروز رفتارهاي متناقض و گرايش هاي متضاد وي.
8- استفاده از نظرات و راهنمايي مشاوران متخصص در رابطه با مشكلات مختلف نوجوان.
«با يكي يا دو كس مشاوره كن
در اموري كه پر خطر بيني
كز يك آئينه پيش رو نگري
وز دو آينه پشت سر بيني»