اگر اخلاق را وسيع و پر دامنه بدانيم، کليه اصول و آداب حاکم بر رفتار و روابط انسانى و پاسدارى از آن را شامل مىشود. اين اصول از يک سو رفتار آدمى را در بر مىگيرد و از سوى ديگر عادات و ملکات و فضايل را و بخشى ديگر از آن شامل شهامت و رشادت است که به عنوان يکى از عالىترين صفت اخلاقى شمرده شده است.
شهامت و جلوههاى آن:
براى فرد با شهامت و با جرات تعاريف فراوانى بيان کردهاند از جمله آنها:*با شهامت کسى است که وقتى طرز فکر و عقيدهاش با دلايل و براهين عقلى و نقلى ثابت شد از آن دست بر ندارد و روزى هم که ثابت شد، نظرش خطاست، اگر چه عمرى از آن گذشته باشد، از آن دست بردارد و تايب شود.
*با شهامت کسى است که در بدبختى و خوشبختى خود را نبازد و اعمالى را انجام دهد، که ديگران از ترس قادر به انجام آن نباشند.
*از نشانههاى انسان با شهامت اين است که دايم در جستجوى حقيقت است، عدالت و پاکدامنى را شعار خود قرار داده است و در مقابل هوسها ايستادگى مىکند. انسان با شهامت براى احياى حق مىجنگد مغلوب مىشود ولى بازهم سرپا مىايستد.
*آن کسانى که در برابر سيل انتقادها ايستادگى مىکند و با آغوش باز آن را مىپذيرد، فردى با شهامت است.
*و بالاخره آن انسانى که خود را آنچنان که هست نشان مىدهد و از لافزدنها و ستايشپذيرىها برکنار است با جرات و شجاع است.
لزوم پرورش شهامت:
قبل از ورد به بحث بايد بدانيم، آيا لازم ا ست در عصر ما افراد با شهامت پروش يابند يا خير؟ آيا درست است در شرايط کنونى کودکان را با شهامت تربيت کنيم؟
پاسخ اين سوال براى برخى منفى است به دليل اينکه اعتقاد دارند اين امر زمينه را براى رنج و محروميت افراد فراهم مىآورد. اين طرز فکر در بين مکاتب مادىگرا بيشتر رواج دارد.اما الهيون و خداپرستان معتقدند که براى جلوگيرى از آزار خود نمىتوان به حقيقت آزار رساند زيرا زندگى هرچند زيبا و فريبا باشد به ننگ بزدلى نمىارزد. از سوى ديگر تنها سدى که در برابر شرور و مفاسد و استبداد مىايستد و مقاومت مىکند، جرات و شجاعت است.
آيا امکان پرورش جرات و شهامت در کودکان وجود دارد؟
شهامت امرى فطرى است پس پاسخ اين سوال مثبت است دليل فطرى بودن شهامت اين است که:کودکان در آغاز کار با شهامت هستند ولى بعدها در سايه تربيت ما بزدل در مىآيند در درون ما تمايلى به شهامت و ابراز شهامت است و ذاتا شهامت را دوست داريم، به هنگامى که مى شنويم بعضى تا آخرين لحظه از خود دفاع کرده و در برابر خصم ايستادند و حق را گفتند و تسليم نشدند خوشحال مىشويم.و بالعکس موقعى که مىشنويم آن ديگرى به خاطر دو روز زندگى تسليم خصم شده و ذلت را پذيرفته ناراحت مىشويم و او را سرزنش مىکنيم.شهامت را از نظر مذهب هم مىتوانيم فطرى بدانيم زيرا جلوهاى از نفخه الهى در ما هم وجود دارد.
روشهاى ايجاد شهامت:
براى ايجاد شهامت در افراد طرق متعددى وجود دارد که مهمترين آنها عبارت است از:
1-ارائه الگو: هرگز به کودک نگوييد شجاع باش اگر مىخواهيد فرزندتان با شهامت باشد، عملا به او درس شهامت دهيد و خود را الگوى آن معرفى کنيد، زيرا در کودک روحيه همانندى وجود دارد، عمل شما را مىبيند و تقليد مىکند.والدين بهترين الگو و عالىترين عامل براى ايجاد کمال مطلوبند، معلم و همسالان و ديگران در او تاثير دارند، ولى نقش پدر و مادر مخصوصا از آن باب که با او رابطه خوبى داشته و بيشتر از ديگران با او در رابطه هستند، بيشتر است وهرچه والدين با فرزندان تفاهم بيشترى داشته باشند نفوذ آنها در کودکان زيادتر است.
2- آموزش: آموزش مستقيم نيز از راه و روشهاى مهم در ايجاد جرات و شهامت است ولى هرگز تاثيرش به اندازه نقش الگو نيست گاهى يک تذکر و يک پند و اندرز خطمشىها را عوض مىکند.
3- تلقين: تلقين هم توسط خود و هم توسط ديگران در آدمى بسيار نفوذ مىکند، البته اين تلقين اگر از سوى افراد بزرگتر و مورد احترام باشد، بسيار موثر است.
روشهاى تقويت شهامت:
در اين بخش طرق متعددى که براى وصول به اين هدف وجود دارد را نام مىبريم:
1- ايجاد ايمان: اولين گام در اين زمينه ايجاد ايمان و اعتقاد است ايمان به اينکه او مىتواند و بايد شهامت داشته باشد و منشا اثرى باشد.ايمان ستون پايدارى است که ما را از افتادن و سقوط در اين جهان متزلزل نگهدارى مىکند، بىايمانى رنجآور است و همه چيز را از دست آدمى مىربايد حتى جرات و شهامت را .هرچه قدر زمينه ايمان آدمى بيشتر باشد توفيق در داشتن جرات زيادتر است و اين از آن بابت که آدمى مىخواهد يک پناهگاه روحى قوى داشته و خود را در سايه آن آرامش بخشد.کودک طبيعتا در اوان کودکى شهامت دارد، ولى ايمان ندارد و اين مربى است که بايد اين زمينه را به موازات رشد در او پديد آورد.
2- ايجاد و اعتماد به نفس: اعتماد به نفس حقيقتا نتيجه ايمان است، خواه ايمان به خدا و خواه به امر و مسئلهاى ديگر اعتماد بهنفس به آدمى قداست و اتکا مىدهد و روح را جرات و توانايى مىبخشد.
3- انتخاب همکار و همراه:هر انسانى در رويارويى با مشکلات زمانى که خود را تنها مىبيند، نگران، افسرده و گاهى مضطرب و ترسان مىشود اين زمينه در کودکان بسيار قوى و نيرومند است دليل آن اين است که وقتى مسئوليتى به او واگذار شود همواره بحث مىکند: “چرا من اين کار را انجام دهم اما ديگرى انجام ندهد.” وجود معاون و همسان او را از تنهايى نجات مىبخشد شک نيست هرچه معاون همراه براى او قوىتر باشد، دلگرمى و پيروزى او بيشتر است، براى اين منظور بايد خدا را به عنوان ناظر و همراه او معرفى کرد.
4- استفاده از زمينه عاطفى و احساسي: شهامت را در فرد ايجاد کند. گاهى يک خطابه آتشين مىتواند روحيها ش را در اين زمينه تقويت کند.فىالمثل ذکر داستان اصحاب امام حسين(ع) که يکى از آنها گفته بود: “اگر هزار بار کشته و بعد زنده شوم بازهم دوست دارم در راه تو باشم و دست از تو برندارم.”در اين زمينه موثر است.
منابع
1- منتهىالآمال، شيخ عباس قمي
2- پرورش مذهبى و اخلاقى کودکان، على قايمي
3- مقاله تقويت و سازندگي، على قايمي