چرا لازم است من مهارت هاى زندگى را بدانم؟
مهارت هاى زندگى يعنى:
* توانايى هايى كه با تمرين پيگير و دائمى در ما پرورش مى يابند و ما را براى روبه رو شدن با كشمكش ها و مسايل روزانه زندگى آماده مى كنند.
* افزايش توانايى هاى روانى- اجتماعى و بالا بردن قدرت سازگارى پايدارى در مقابل مشكلات.
* پيشگيرى از به وجود آمدن عادت ها و رفتارهايى كه در بهداشت جسم و روان ما آسيب مى رساند.
انواع مهارت هاى زندگى
مهارت اول، توانايى تصميم گيرى: پرورش اين توانايى به ما كمك مى كند تا بتوانيم به طور فعال و توانا در مورد رفتار و اعمال خود تصميم بگيريم و براى انتخاب هاى خود به ذهن مان مهلت سنجيدن بدهيم و پس از ارزيابى صحيح نتيجه هر انتخاب به دور از هر گونه شتابزدگى يا ترديد تصميم بگيريم.
مهارت دوم، توانايى خودآگاهى: خود را بشناسيم يعنى با فكر كردن و مطالعه و بررسى دقيق آگاه شويم كه نقاط قدرت و توانايى و نقاط ضعف و خواسته ها و ترس ها و بيزارى ما چيست. با رشد و پرورش خود آگاهى مى توانيم بفهميم كه تا چه اندازه تحت فشارهاى بيرونى و درونى هستيم و چگونه با آن ها كنار بيائيم.
مهارت سوم، توانايى حل مساله و مساله گشايى: مسايل مهم زندگى موضوع هايى كه روزانه به عنوان مشكل يا مساله براى هر يك از ما مطرح مى شود اگر چنانچه حل نشده باقى بماند فشار روانى ايجاد مى كند كه هم به بدن ما آسيب مى رساند و هم به روان و سلامت روان. بنابراين لازم است روبه رو شدن با مسايل زندگى و حل مناسب و منطقى آن ها را ياد بگيريم و با افراد مطمئن و توانا مشورت كنيم.
مهارت چهارم، توانايى تفكر خلاق: ياد بگيريم كه تسليم محض نباشيم و با افكار و ايده هاى نو و جالب محيط زندگى خود را پويا و فعال كنيم. توانايى تفكر خلاق مى تواند علاوه بر اين كه در برخورد با مسايل و مشكلات ما را يارى كند، بلكه حتى هنگامى كه مشكل خاصى هم وجود ندارد انسان با سازگارى بيشتر به زندگى روزمره و فعاليت هاى خود بپردازد.
مهارت پنجم، توانايى تفكر انتقادى: با آموزش اين مهارت ياد مى گيريم در برخورد با ارزش هاى نامناسب و ناسالم فشار گروه و افراد و اطرافيان و تاثيرات رسانه هاى گروهى مقاومت و پايدارى داشته باشيم و از صدمه و آسيب هاى مختلف درامان باشيم.
مهارت ششم، توانايى روابط سالم با ديگران: اين مهارت و پرورش آن در برقرارى روابط سالم با ديگران ما را توانا مى سازد يعنى مى توان با آگاهى و شناخت از حد و حدود متعادل نه زياده روى و نه از انزواطلبى و گوشه گيرى با افراد خانواده و محله و همسايه ها و همكلاسان و همسالان ارتباط برقرار كرد. روابط سالم و متعادل باعث رشد فردى و اجتماعى هر دو مى شود.
مهارت هفتم، توانايى روبه رو شدن با هيجان ها: اين توانايى و مهارت را اگر در خود پرورش دهيم سبب مى شود تا هيجان هاى خود و ديگران را بشناسيم و اگربا حالات هيجانى مثل غم و خشم و شادى يا ترس روبه رو شديم بتوانيم با ابزار هيجان به روش مناسب رفتار كنيم.
مهارت هشتم، توانايى همدلى: اين مهارت كمك مى كند كه بتوان انسان هاى ديگر را حتى وقتى با آن ها بسيار تفاوت داريم بپذيريم و به ارزش انسانى آن ها احترام بگذاريم و رفتارهاى پذيرنده و حمايت كننده متعادل و مناسب داشته باشيم.
مهارت نهم، توانايى مقابله با فشارهاى روزانه: همه ما در زندگى روزانه با فشارها و تنيدگى ها مواجه ايم كه با شناختن آن ها مى توانيم با روش هاى درست آسيب هاى آن ها را به خودمان كم كنيم.
آخرين مهارت، توانايى خود نظم بخشى: مهارتى كه با خودشناسى و برنامه ريزى مناسب در تمام كارها و فعاليت هاى روزانه پرورش مى يابد.از جمله نظم در ساعات خواب و بيدارى، نظم در انجام كارهاى روزانه و تربيت بدنى مناسب و متعادل آن ها و نظم در غذا خوردن و استراحت كردن و انجام فعاليت هاى ورزشى و تفريحى كه سبب تقويت و پرورش توانايى ها و بروز استعدادهاى ما مى شود. اكنون كمى بينديشيم؛ چرا لازم است مهارت هاى زندگى را بشناسيم و آن ها را ياد بگيريم و در زندگى روزانه به كار بگيريم؟!