برترين عوامل مشترک در ترک تحصيل دانشآموزان در مقاطع مختلف تحصيلي، بخصوص در مقطع متوسطه بيانگر اين حقيقت است که فقر مالى و فقر انگيزشى بيشترين نقش را داشته است و همچنين محيط نامناسب خانه و مدرسه، خشونت، تنبيه و تشويق معلم و سختگيرىهاى بيهوده که باعث مىشود انگيزه تحصيلى شاگردان ضعيف شود، زمينههاى ترک تحصيل فراهم مىگردد.
از عوامل ديگرى که در موفقيت تحصيلى جوانان و نوجوانان مىتواند تاثيرگذار باشد سلامت جسمى و روحى و بهداشتي، عوامل ارثي، ذهنى و هوشي، امکانات آموزشي، اعتماد به نفس و تلاش و پشتکار فردي، تاثير همسالان، اهميت قائل شدن والدين به تحصيل فرزندان مىباشد. در اينجا مهمترين موارد موثر در افت تحصيلى دانشآموزان بيان مىشود؛
1) شرايط اقتصادي
2) سواد والدين
3) برخورد معلم
4) محتواى کتب درسي
5) شيوه برگزارى امتحانات (شيوههاى ارزيابي)
6) عقب ماندگى درسي
7) نارسايىهاى جسماني
8) انگيزه
در اين نوشتار، سه مورد اول را بررسى مىکنيم؛
شرايط اقتصادي
ترک تحصيل دانشآموزان با وضعيت اقتصادى جامعه و خانواده در ارتباط مىباشد. عواملى چون پايين بودن درآمد، مسکن نامناسب، عدم سرپرستى و حضور پدر و مادر در خانواده و کثرت فرزندان بر ترک تحصيل فرزندان تاثير دارد. مشکلات والدين در راه کوشش و تلاش براى معاش و گرفتارىهاى بىشمار آنها در اين رابطه معمولا والدين را از اوضاع و احوال فرزندان خود غافل مىنمايد و در حقيقت رابطه صحيحى را که لازمه يک زندگى سالم است مختل مىسازد و اثرات اين نوع زندگى در ظرف چند سال موجب تخريب نيروهاى بالقوه آنان مىگردد.
وقتى فقر در خانوادهاى باشد امکان بروز مشکلاتى در رفتار جوانان از جمله دانشآموزان وجود خواهد داشت. حضرت علي(ع) درباره فقر مىفرمايند؛ “فان الفقرمنقصه للدين، مدهشه للعقل و داعيه للمقت.” “فقر باعث نقصان دين، سراسيمگى عقل و برانگيختن خشم مىشود.” بيکارى جوانان را به جانب برخى از بزهکارىها مىکشاند. البته اسلام زمينه اجتماعى را براى تعادل اقتصادى ايجاد مىکند و بر واليان امور فرض مىداند که مبادا فقر آحاد جامعه، آنان را به انحراف بکشاند. پس معلوم مىشود که مهمترين عامل جدايى دانشآموزان از تحصيل، فقر اقتصادى است.
سواد والدين
يکى از عوامل مهم در پيشرفت يا ترک تحصيل دانشآموزان، سواد والدين محسوب مىشود. اگر بچهها در محيط خانوده احساس پشتگرمى نمايند و هرگاه از نظر درسى مشکلى برايشان پيش آمد مطمئن باشند که اولياى آنها کمک مىکنند، در اين صورت با دلگرمى بيشترى درس مىخوانند و دچار عقب ماندگى تحصيلى نخواهند شد. چون تحصيلات والدين تاثير بسزايى در موفقيت تحصيلى فرزندان دارد، تحقيقات متعددى نشان مىدهد که پيشرفت تحصيلى دانشآموزانى که والدين آنها افرادى آگاه و با سواد بودهاند موفقيت تحصيلى آنان بيشتر بوده است. محيط خانواده در پيشرفت تحصيلى نقش مهمى دارد.دانشآموزى که والدين خود را مشغول مطالعه مىبيند خودش نيز تشويق به درس خواندن مىشود و آنها را به عنوان بهترين الگوى همانندسازى تحصيلى انتخاب مىکند. بنابراين کمک و راهنمايى فرزندان توسط والدين امرى است ضرورى و نمىتوان کار آموزش را تنها به مدرسه محول ساخت و از نقش خانواده در اين زمينه غافل شد. دانشآموزان اوقات زيادى را در منزل مىگذرانند و تحت تاثير اعمال و رفتار والدين هستند و از آنها انتظار کمک و راهنمايى در زمينه درس را دارند.
برخورد معلم
پيشرفت تحصيلى دانشآموزان تا حدود زيادى بستگى به شرايط محيطى و نحوه برخورد معلمان و اطرافيان دارد. فضايى که نوجوانان در آن پرورش مىيابند بايد به گونهاى باشد که موجب موفقيت آنها شود. برخورد معلم بايد منطقى باشد تا دانشآموز را در مسير موفقيت قرار دهد و دانشآموز اعتماد به نفس پيدا کند و از خود انتظار موفقيت داشته باشد زيرا موفقيت مانند نردبانى است که وقتى شروع شد تا آخرين پله ادامه مىيابد.بنابراين مىتوان گفت رابطه معلمان و شاگردان و مسئولان ديگر مىتواند موفقيت دانشآموزان را تحت تاثير قرار دهد و از ترک تحصيل آنان جلوگيرى کند.
برخورد معلم و اولياى مدارس بايد به گونهاى باشد که دانشآموز از طريق آزمايش، اشياء، جمعآورى اطلاعات، ساختن و خلق کردن، مشارکت در کارهاى گروهي، گوش دادن، خواندن و اکتشاف به تجربه و يادگيرى بپردازند و بدين وسيله از ترک تحصيل آنها جلوگيرى شود.
همچنين استفاده از تشويقهاى مادى و غيرمادى مفيد است. استفاده بيشتر معلمان از تشويقهاى کلامى و تشويق در ميان جمع، در پيشرفت تحصيلى دانشآموزان نقش بسزايى دارد و باعث جلوگيرى از افت تحصيلى دانشآموزان مىشود.
معرفي سايت مرتبط با اين مقاله