مانند بسياري از چيزها، محبت و توجه به ديگران، كيفيتي است كه كودكان در طول زمان و با تمرين و تجربه مي آموزند. خوشبختانه شما مي توانيد كارهاي زيادي در اين زمينه انجام دهيد تا فرزندتان را به انساني مهربان تر و بزرگ منش تبديل كنيد.تحقيقات نشان داده است كه ميل و تمايل هر فرد به كمك و ياري رساندن به سايرين، همان قدر در انسان وجود دارد كه به طور طبيعي هر فرد، خود محور و حساس است. يعني اين يك تمايل ذاتي است. به عقيده برخي اين موضوع به همان اندازه طبيعي هست كه ساير خصوصيات انسان، همه ما با اين توانايي متولد مي شويم با مشاهده درد و رنج ديگران، آن درد را به خودي خود حس كرده و به آنان ياري رسانيم.
مراحل رشد درك كودك
همدردي و توانايي درك كردن احساسات سايرين- كيفيتي است كه به مرور زمان رشد مي كند. يك كودك دوساله ممكن است در هنگام گريه و ناراحتي همبازيش سعي كند با دادن پستانك يا پتوي خود او را تسكين دهد. هنگاميكه او درك نكند علت گريه و ناراحتي همبازيش چيست، سعي مي كند زمانهاي ناراحتي خود را به ياد آورد كه چه چيز حال خود او را بهتر مي كرده است.در سن 2سالگي كودكان بيشتر از قبل، از احساسات ديگران آگاه مي شوند ولي هنوز در برقراري ارتباط و درك آنچه سايرين احساس مي كنند مشكل دارند. براي مثال ممكن است از خراب كردن قلعه ماسه اي كه كودكي ديگر ساخته است لذت ببرند و اين را درك نكنند كه چرا آن كودك اين قدر از اين موضوع ناراحت است و رنج مي كشد.در سن 4سالگي كودكان در هنگام آزردن ديگران، بهتر اين موضوع را درك مي كنند و اگر از آنها خواسته شود در برخي موارد مي توانند براي آنچه كرده اند عذرخواهي كنند. آنها همچنين در مورد زخمها و آسيبهاي فيزيكي ساير كودكان نيز همدردي مي كنند.
يك مشاور رشد و سلامت كودك موردي را مثال مي زند كه چگونه كودك 4ساله اي كه در كلاسهاي او شركت مي كرد يك روز با دست باندپيچي شده به كلاس آمد. او طي نخستين دوچرخه سواري خود با شدت زمين خورده و زخمي شده بود. اولين واكنش ساير كودكان هيجان بود. اينكه او مي تواند يك دوچرخه واقعي را در خيابان براند بسيار جذاب بود و بعد همدردي با كودك براي دست زخمي و پانسمان شده او آغاز شد.هنگامي كه كودك 5-6 ساله مي شوند، اغلب مي توانند مسائل خود را با سايرين درميان گذاشته و علاوه بر همدردي واكنش نشان دهند، آنان حتي مي توانند در مورد معناي آنچه مهرباني خوانده مي شود صحبت كنند و حتي ابتدا به ساكن عقايد خود را در مورد كمك به سايرين و روشهاي آن توضيح دهند.
روشهايي براي تشويق مهرباني
v پيشنهادات آتي به شما نشان مي دهند كه چگونه مي توانيد به كودك خود بياموزيد خوش قلب باشد و با ديگران همدردي كند.هيچ روش و ترفندي بهتر از رابطه زوال ناپذير محبت و علقه بين والد و فرزند نمي تواند به كودكان معناي عشق و محبت و توجه به ديگران را بياموزد. هنگامي كه گونه دخترك خردسالتان را با محبت مي بوسيد و يا با حوصله داستان قبل از خواب براي پسركتان مي خوانيد در حقيقت سنگ بنايي در وجود آنها مي سازيد كه آنان را قادر مي سازد ديگران را دوست داشته باشند و به آنان توجه كنند.اگر يك كودك درك درستي از محبت و درك شدن از سوي والدين نداشته باشد و محبت مطلق و بي قيد و شرط را نچشيده باشد. ممكن است به قدري درگير نياز سيراب نشده خود بشود كه به نيازهاي سايرين كاملاً بي تفاوت گردد. اين كمبود محبت و توجه در كودك با زمان بزرگتر شده و صداي نياز او به فرياد بدل خواهد شد، فريادهايي كه او را نسبت به آواي درخواست كمك ديگران در موقعيتهاي سخت، بي توجه مي سازد.
باور كنيد كه فرزندتان لياقت و توان مهربان بودن را دارد
اگر با فرزندتان طوري رفتار كنيد كه انگار او صلاحيت و توان خوب بودن را ندارد، هيچ نيكي و محبتي در او رشد نخواهد كرد. كودكان بسيار تأثيرپذيرند و تقريباً هميشه به والدين به چشم الگو نگاه مي كنند. بدين ترتيب هر باوري را كه رفتار شما به آنان القا كند به عنوان حقيقت مي پذيرند.در عوض اگر شما هر آن چه كودكتان مرتكب مي شود طوري نتيجه گيري كنيد كه او را ملزم به رعايت توجه و محبت كردن به ديگران نشان دهد، او مستعد خواهد بود كه بدان گونه تلاش و زندگي كند و در تمام طول زندگي خود را ملزم به رعايت كردن اين اصول و برآوردن اين توقعات خواهد ديد.
ارائه الگوي خوب و برتر
هر آنچه شما انجام دهيد و يا بگوئيد مؤثر و تعيين كننده است.اعمال و رفتار شما هر چه كه باشد و هر جهت تعيين كنند و مؤثر است شما اولين و مؤثرترين الگويي هستيد كه فرزندتان دراختيار دارد. بگذاريد كودكتان ببيند و حس كند كه شما انسان مهربان و حساسي هستيد بگذاريد كارهايي را كه شما از روي توجه و براي كمك به ديگران انجام مي دهيد ببيند و دنبال كند.اكثر والدين اين آموزش والگوسازي را از روز اول تولد نوزاد شروع مي كنند. دقت كرده ايد هنگام شيردادن به نوزاد تقريبا همه والدين با كلمات محبت آميز او را مخاطب قرار داده و مورد نوازش قرار مي دهند؟ اين محبت و نوازش براي نوزاد در حكم آموزش خواهد بود و دري را براي او خواهد گشود كه در تمام طول زندگيش رابطه محبت بخشيدن و محبت گرفتن را در او زنده نگه خواهد داشت.
با احترام به كودك احترام را به او بياموزيد
آموختن احترام به كودك، جز با احترام گذاشتن به خود او ممكن نيست. اين توجه و احترام به احساسات و شرايط كودك چندان هم سخت نيست. براي مثال مي توانيد با مشخص كردن زمان ترك زمين بازي پارك او را محترم بشماريد. همه ما والدين را ديده ايم كه ناگهان تصميم مي گيرند زمين بازي را ترك كنند و بازي كودك خود را درهر مرحله قطع مي كنند تا وي را با خود ببرند. مسلماً كودك ميل ندارد اين طور ناگهاني زمين بازي و دوستان تازه خود را ترك كند و مقاومت خواهد كرد. بنابراين والد عصباني بازوي كودك خود را قاپ مي زند و كشان كشان او را با خود مي برد زيرا وقت رفتن به خانه است! تصور كنيد چقدر كودك پيش گروه همسالان خود خرد مي شود و چه الگويي از احترام و توجه به او ارائه مي شود! اين موضوع ربط چنداني به سن و سال ندارد اين رفتار در سن و سال و درهر مرتبه اي كه باشيد از جانب يك انسان بي احترامي و بي توجهي برداشت خواهد شد. به جاي آن بهتر است از ابتدا، زمان ترك زمين بازي را به كودك اعلام كنيد و حتي گاه در ميانه بازي زمان باقي مانده را به او گوشزد نماييد.
بدين ترتيب كودك علاوه بر احترام و توجه، زمان بندي و برنامه ريزي را نيز مي آموزد. همچنين مي توانيد الگويي از «سازگاري درعين اختلاف» را در عمل و در دنياي واقعي به كودك خود بياموزيد. براي مثال وقتي با همسر خود دچار اختلاف هستيد و كودكتان شاهد بحث و جدل شما بوده است مي توانيد بدين ترتيب شرايط را براي او توضيح دهيد: «مامان و بابا مثل هم فكر نمي كنند ولي هميشه به حرفهاي همديگر گوش مي دهند و به هم احترام مي گذارند.»
كودكان در طول زمان و با تمرين و تجربه محبت و توجه به ديگران را مي آموزند.همدردي و توانايي درك كردن احساسات سايرين، كيفيتي است كه به مرور زمان رشد مي كند. براي اينكه از كودك خود يك انسان مسئول و از خود گذشته بسازيم با مراحل مختلفي آشنا شديم و اينك ادامه مطلب ...
با احترام به كودك احترام رابه او بياموزيد
آموختن احترام به كودك، جز با احترام گذاشتن به خود او ممكن نيست. اين توجه و احترام به احساسات و شرايط كودك چندان هم سخت نيست. براي مثال مي توانيد با مشخص كردن زمان ترك زمين بازي پارك او را محترم بشماريد. همه ما والدين را ديده ايم كه ناگهان تصميم مي گيرند زمين بازي را ترك كنند و بازي كودك خود را درهر مرحله قطع مي كنند تا وي را با خود ببرند. مسلماً كودك ميل ندارد اين طور ناگهاني زمين بازي و دوستان تازه خود را ترك كند و مقاومت خواهد كرد. بنابراين والد عصباني بازوي كودك خود را قاپ مي زند و كشان كشان او را با خود مي برد زيرا وقت رفتن به خانه است! تصور كنيد چقدر كودك پيش گروه همسالان خود خرد مي شود و چه الگويي از احترام و توجه به او ارائه مي شود! اين موضوع ربط چنداني به سن و سال ندارد اين رفتار در سن و سال و درهر مرتبه اي كه باشيد از جانب يك انسان بي احترامي و بي توجهي برداشت خواهد شد. به جاي آن بهتر است از ابتدا، زمان ترك زمين بازي را به كودك اعلام كنيد و حتي گاه در ميانه بازي زمان باقي مانده را به او گوشزد نماييد.
بدين ترتيب كودك علاوه بر احترام و توجه، زمان بندي و برنامه ريزي را نيز مي آموزد. همچنين مي توانيد الگويي از «سازگاري درعين اختلاف» را در عمل و در دنياي واقعي به كودك خود بياموزيد. براي مثال وقتي با همسر خود دچار اختلاف هستيد و كودكتان شاهد بحث و جدل شما بوده است مي توانيد بدين ترتيب شرايط را براي او توضيح دهيد: «مامان و بابا مثل هم فكر نمي كنند ولي هميشه به حرفهاي همديگر گوش مي دهند و به هم احترام مي گذارند.»
كودك را نسبت به حالات احساسي در چهره سايرين حساس كنيد
به كودك خود بياموزيد حالات مختلف احساسي را در صورت طرف مقابل بشناسد و رفتار مناسب با آن ارائه دهد. اين نخستين قدم در جهت درك موقعيت ديگران است و به كودك بياموزيد كه دنيا را از منظر ديگران مشاهده و در نتيجه احساسات آنها را درك كند.
يك روانشناس كودك مي گويد: «معمولا وقتي دنيا را از دريچه ديد طرف مقابل مي بينيم، حرفهاي او را بهتر درك مي كنيم و در نتيجه در هنگام نياز بهتر مي توانيم به او كمك كنيم. بگذاريد كودكتان حس كند كه چقدر اين درك و ياري براي شما مهم است. به او نشان دهيد كه چقدر با ديدن درك صحيح او از شرايط و دريچه ديد ديگران تحت تاثير قرار مي گيريد. حتي به نوعي او را تشويق كنيد خود را به جاي ديگران گذاشته و شرايط آنها را توصيف كند و سپس تصميم بگيريد كه چگونه مي توان به آنان كمك كرد. براي مثال شايد براي كودك جذاب و حتي خنده دار باشد كه در يك روز باراني هنگام ردشدن ماشين از روي يك گودال آب، آب گل آلود به لباس كسي پاشيده شود. مي توانيد دراين موقعيت به او بگوئيد: به صورت خانم نگاه كن. اين شرايط براي او كه لباسش خراب شده اصلا خنده دار نيست.
او به نظر غمگين و ناراحت مي آيد. شايد اين لباس مهماني او بوده است كه حالا كثيف شده، شايد او لباس ديگري براي مهماني نداشته باشد. اگر تو جاي او بودي چه كار مي كردي؟
از كنار بي ادبي و اهانت ساده نگذريد
هميشه نمي توان انتظار داشت كه همه الگوي كاملي از ادب و محبت به كودك ارائه دهند مخصوصاً وقتي كه كودك با بزرگ شدن به جامعه اطراف خود حساستر مي شود. در چنين مواردي مي توانيد با اشاره به رفتار اشتباه فرد علت احتمالي آن را نيز گوشزد كنيد: «واي اين صندوق دار چه قدر بد با ما صحبت كرد. حتي صدايش هم خيلي بلند و بي ادبانه بود. حتماً روز سخت و پركاري داشته است. ولي به هر حال رفتارش بد و زشت بود. حالا همه در مورد او بد فكر مي كنند. نظر تو چيست؟ بدين ترتيب به كودك خواهيد آموخت كه وقتي كسي رفتار نادرستي با شما دارد، لازم نيست شما هم با رفتار نادرست ديگري به او پاسخ دهيد. علاوه بر آن متوجه نحوه زشت يك رفتار نادرست در اجتماع نيز خواهد بود.
شاخص كردن رفتار درست
هنگامي كه كسي رفتار درست و محبت آميزي نشان مي دهد، آن را به كودك نشان داده و درستي آن را گوشزد كنيد. براي مثال هنگامي كه در يك روز شلوغ و پر ترافيك كسي به شما اجازه مي دهد اول بگذريد. يا سرعت خود را كم مي كند تا شما بتوانيد جاي پارك بهتري را قبل از او انتخاب كنيد، اين رفتار درست را براي كودك شاخص كنيد: «آن راننده واقعا لطف كرد كه اجازه داد اول پارك كنيم. علاوه بر آن هنگاميكه رفتار مشابهي از جانب كودك خود نسبت به سايرين و يا حتي خود شما ديده شد از تشويق كودك باز ننمانيد و بگوئيد براي چه كاري از او خوشحال و راضي هستيد.
ادراك كودكان تفاوت انسانها را به بازي مي گيرد
خردسالان اغلب تفاوتهاي فيزيكي و اخلاقي انسانها را نيز در رديف تفاوت حيوانات و يا رنگهاي متفاوت مداد شمعي طبقه بندي مي كنند و در نتيجه از اين تفاوت ها در بازي و شوخي استفاده مي كنند. همه ما اين را شنيده ايم كه كودكي در اشاره به يك مرد نسبتاً چاق با صداي بلند مي گويد: «مامان آن آقا چرا حامله است؟»
اين موضوع آگاهانه نيست و كودك واقعا نمي داند كه حرف او نادرست است و مي تواند منجر به رنجش كسي شود. بهتر است در اين مواقع با آرامش برخورد كرد. اگر كودكان در يك محيط اجتماعي چيزي خلاف ادب و يا ناراحت كننده خطاب به كسي مي گويد، با آرامش موقعيت را براي او تشريح كرده و تفاوت ها را به او يادآور شويد.
مي توانيد بگوييد: چرا چنين حرفي مي زني؟ چه چيز باعث شد اين طور فكر كني؟ سپس مي توانيد سوءتفاهم و خطاي او را با آرامش تصحيح كرده و حتي او را تشويق كنيد تا از آن شخص عذرخواهي كند.
نسبت به آموزش كودك از طريق رسانه ها حساس باشيد
مراقب باشيد كودك از رسانه ها چه دريافت مي كند. امروزه بسياري از برنامه هاي تلويزيوني و رسانه ها در بردارنده آموزه ها و كلماتي هستند كه تأثير مخرب و منفي در تربيت كودك دارند.كودكان اكثراً آن چه را در فيلمها و در تلويزيون ببينند كپي برداري كرده و در رفتار اجتماعي خود به كار مي برند. اين موضوع اغلب مشكل ساز است زيرا اكثر برنامه هايي كه كودكان امروز تماشا مي كنند مناسب گروه سني آنها نيست و آنان تصور درستي از آن چه رفتار بد برداشت مي شود را ندارند. بنابراين ناظر سخت گيري بر ساعات تماشاي تلويزيون در مورد فرزندتان باشيد و هميشه آماده باشيد در مورد آن برنامه ها با كودك تبادل نظر كنيد. كتاب خواندن معمولا راه بي ضررتري است زيرا كتاب قابل پيش بيني و مطالعه قبلي است و مي توان مطمئن بود كه چه مضاميني را به كودك منتقل مي كند.
به كودك بياموزيد خواندن سايرين با اسامي خنده دار و توهين آميز و يا محروم كردن سايرين از بازي مي تواند به اندازه كتك زدن دردناك و بد باشد.بين كودكان رايج است كه يكديگر را با اسامي خنده دار بخوانند. به مسخره گرفتن نام و يا خصوصيات جنسي طرف مقابل مسلما بسيار دردناك و ناراحت كننده است. اگر ديديد كودكتان كس ديگري را با نام «كله گنده» صدا مي زند سريعا مداخله كنيد. به كودك خاطرنشان كنيد كه حرف بسيار بدي زده است و شخص مخاطب بسيار ناراحت و رنجيده شده است. «ببين چقدر او را ناراحت كردي؟ اشكهاي روي صورتش را مي بيني؟ تو باعث شدي كه او گريه كند ممكن است در حين حل مشكل به اين حقيقت برسيد كه شخص مورد خطاب كار نادرستي انجام داده است و كودك شما در پاسخ او را به اين نام خوانده است. در اين حالت مي توانيد بگوئيد: بله كار او نادرست بوده است ولي آيا بايد كار بد را با بدي پاسخ داد؟ اگر چيزي را مي خواهي راه درست تر براي بدست آوردن آن چيست؟
در اين مواقع متوجه حالات و آزردگي كودك ديگر نيز باشيد و مراقب باشيد كه او احساس قرباني بودن نداشته باشد. مي توانيد كودك خود را تشويق كنيد تا از او عذرخواهي كند.
رقابت خانوادگي رامتوقف كنيد
جو رقابت و مسابقه در خانواده معمولا توجه و محبت بين اعضا را از بين مي برد. ممكن است براي سرعت بخشيدن به روند تميز كردن منزل در يك روز تعطيل بگوئيد: «ببينم چه كسي سريع تر خانه را تميز مي كند.» اين جمله تميز كردن منزل را از جنبه يك كار گروهي و يك مشاركت خانوادگي بيرون آورده و به يك مسابقه تبديل مي كند.
كودك نمي تواند درك كند چطور اين رقابت و چالش مي تواند با محبت همراه باشد و به اعضاي خانواده به چشم رقيب مي نگرد.