نويسنده: محمد باقر انصاري زنجاني
چهارده قرن است که غدير بر بلندترين قلهي تاريخ ميدرخشد.
چهارده قرن از حيات پر برکت غدير ميگذرد چون پيامبر و علي و حسين عليهمالسلام زندهاند؛ چهاردهمين قرنِ روزي که خداوند غدير را والاترين نعمت خود اعلام کرد.
چهارده قرن از ساعتي ميگذرد که پيامبر عزيز با صداي ملکوتيش خبرِ خوشِ غدير را براي مردم آورد.
چهاده قرن از فريادِ غديرِ زهرا از بين در و ديوار آتشين ميگذرد؛ و از روزگار مظلومانهي صاحب غدير که با گلو و چشم سوزان غدير را زنده نگه داشت.
چهاده قرن از روز حسين عليهالسلام ميگذرد، که غدير قرباني شد تا حياتي دوباره يابد.
چهارده قرن از روزگار اماماني گذشته که نام علي عليهالسلام را با غدير زنده نگه داشتند.
چهارده قرن است که پاسداران غدير درخت ولايت را آبياري ميکنند و پرچم آن را به دوش ميکشند و در راهش جانفشاني مينمايند.
چهاردهمين قرني است که پروندهي پرافتخار غدير پايههاي استوار آن را به جهانيان مينماياند.
چهارده قرن است که قلم در راه غدير انجام وظيفه ميکند و ميراث مکتوب عظيمي از غدير را به يادگار گذاشته است.
چهارده قرن است که شعر و ادب جلوههاي زيبايي از غدير را در معرض تماشاي جهانيان گذاشته است.
چهارده قرن است که غدير را دعا ميکنيم و به زيارت صاحب غدير ميرويم.
چهارده قرن است که مسجد غدير در وادي خم ياد »ايام الولايه« را تازه ميکند.
چهارده قرن است که غدير را عيد ميگيريم و با دوستان غدير شيريني آن روز را به جشن مينشينيم.
آغاز پانزدهمين قرني است که دفتر غدير ورق ميخورد و هر روز خاطرهاي از ولايت علوي را در خود ثبت ميکند.
برگ برگ کتاب حاضر، هر چه بگويد به ياد واقعهاي است که چهارده قرن پيش در وادي غدير بوقوع پيوست و تا امروز ادامه پيدا کرد...
متن کتاب " چهارده قرن با غدير! "