طرح مسايل مربوط به همسران و وظايف آنان نسبت به يکديگر رساله اي مستقل مي طلبد. ما اين هم را با بيان گزيده اي از مهمترين آنها پي مي گيريم:
پايه گذاري زندگي بر محبّت:
سابقاً نيز اشاره کرديم که انسان تشنه ي دوستي و محبّت است. انگيزه ي بسياري از تلاش ها و زحمات طاقت فرساي زندگي،محبّت مي باشد.
محبِت زن و فرزند،پدر و مادر و دوست و آشناست که انسان را به فعاليّت و کسب معاش وامي دارد.
هم چنان که آدمي از محبّت خويش نسبت به ديگران لذّت مي برد،پيوسته در تلاش است که با اقدامات گوناگون،محبّت ديگران را نسبت به خود جلب نمايد.
انسان مي خواهد که او را دوست داشته باشند،و اگر احساس کند که هيچ کس به او علاقه ندارد، جهان با همه ي وسعتش براي او تنگ و تاريک خواهد شد،خود را غريب و تنها مي بيند و چه بسا همين احساس تنهايي،او را به اذيّت و آزار ديگران و يا حتّي خودکشي وادارد.
زن و شوهر بيش از ديگران،انتظار محبّت از يکديگر را دارند و همان گونه که پيشتر يادآور شديم،يکي از اهداف مهم ازدواج نيز همين محبّت خواهي و انس طلبي و آرامش در سايه کاميابي -هاي مشروع است.
جهاز و مَهر زن مِهر است اي دوست محبّت مغز باشد ما بقي پوست
در آن خانــــه که نبــوَد مهــربانــي جهنّــم دان و نامش زنــدگاني
امام صادق (عليه السلام) مي فرمايند:
«هرگاه کسي را دوست داشتي او را بدان آگاه ساز،زيرا اين کار،دوستي را در ميان شما استوارتر مي سازد».
هم چنين آن بزرگوار نقل مي کنند که رسول خدا (صلي الله عليه وآله) فرموده اند:
«قَولُ الرَّجُلِ لِلمَرأَ?ِ إِنّي اُحِبُّکِ لا يَذهَبُ مِن قَلبِها أَبَداً».
«گفتار مرد که به همسرش بگويد تو را دوست دارم هيچ گاه از دل او بيرون نمي رود».
چه بسيار مشکلات و اختلافات خانوادگي که با باور اين کلام جذّاب و به کار بستن آن از بين مي -رود. آري کلامي که در فرهنگ روانشناسي و علوم تربيتي بايد با خطّ زرّين بر صفحه ي دل ها به نگارش درآيد.
احترام متقابل:
هر انساني به شخصيّت خويش علاقه مند است و از خدشه دار شدن آن مي رنجد. عدم رعايت اين امر مهمّ باعث بريدن رشته ي محبّت و ايجاد فاصله بين افراد مي گردد. حفظ حرمت و شخصيّت ديگران در گرو احترامي است که در برخوردها از انسان ظاهر مي گردد. رعايت اين مسأله خصوصاً از سوي کساني که با هم انس و الفتي دارند باعث استحکام دوستي و گرمي روابط آنان خواهد شد.
هرگز نبايد به خاطر ارتباط صميمانه و تماس نزديک و خصوصي با ديگران،از اين امر مهم غفلت ورزيد. زن و شهر به دليل ارتباط بسيار نزديکي که با هم دارند بيش از همه موظّف به رعايت احترام متقابل و حراست از شأن و منزلت يکديگر هستند.
حفظ آبروي يکديگر،پرهيز از توهين و افشاي اموري که شخصيّت ديگري را تخريب مي کند خودداري از داد و فرياد و ناسزاگويي و دشنام به بستگان و نزديکان يکديگر، به کار بردن نام و لقب مورد علاقه ي طرف مقابل، پرهيز از نام بردن هر يک از دو طرف به الفاظي که طرف ديگر را مي رنجاند و خودداري از هر عملي که به گونه اي احترام و شخصيّت ديگري را خدشه دار
مي نمايد از مهمترين اموري است که بايد به دقّت از سوي هر يک از زن و مرد مراعات گردد بلکه در برخي موارد به عنوان يک واجب شرعي و ديني بايد به آن ها توجّه نمود، چه آن که نه تنها گرمي و استحکام زندگي تا حدّ زيادي به آن ها وابسته است بلکه از عدم مراعات آن ممکن است ديگران سوي استفاده کرده و نهايتاً موجب بدآموزي فرزندان گردد.
اخلاق خوش:
دارا بودن اخلاق خوش يکي از اصول بسيار مهم و سرنوشت ساز در حيات اجتماعي انسانهاست. اجتماعي که افراد آن با اخلاق خوش و برخورد نشاط آميز و گشاده رويي بيگانه اند، اجتماعي است پردرد که زندگي در آن مصيبت بار است. بيماري هاي رواني و ناراحتي هاي روحي که امروزه جوامع بشري به آن مبتلا است، عمدتاً از عدم رعايت اين اصل مهم سرچشمه مي گيرد.
خوش خلقي در محيط زندگي، نه تنها انسان را از انواع نگراني ها و تشنّجات عصبي مصون مي -دارد، بلکه عامل بسيار مؤثري براي پيروزي بر مشکلات و دشواري هايي است که براي آدمي پيش مي آيد.
«لا عَيشَ أَهنَأُ مِن حُسنِ الخُلقِ».
«حياتي گواراتر از خوش خلقي نيست».
فرد بدخلق بيش از همه در جهنّم رفتار خويش مي سوزد. ديگران نيز از معاشرت با وي بيزار، متنفّر و گريزانند. اخلاق خوش تا آنجا از اهميّت برخوردار است که بسا فقدان آن، سبب ابطال اعمال نيک انسان مي گردد.
در حديث وارد شده که در حضور رسول خدا(صلي الله عليه وآله) دربار? بانوي مسلماني عرض شد که وي روزها روزه و شب ها به عبادت مشغول است ولي بداخلاق است و با زبانش همسايگان خود را مي آزارد. حضرت فرمودند:
هيچ خير و خوبي ندارد و اهل آتش است.
همسران به خاطر معاشرت نزديکي که پيوسته با هم دارند بيش از همه نيازمند رعايت اين اصل مهم و پرهيز از بدخلقي مي باشند. سوي خلق و بدي رفتار هر يک از آنان مي تواند محيط زندگي را به جهنّمي سوزان مبدّل گرداند. بسياري از طلاق ها و اختلافات همسران، ناشي از عدم برخورداري آنان از اخلاق خوش مي باشد.
سعد بن محاذ صحابي بزرگي که رسول خدا(صلي الله عليه وآله) با پاي برهنه در تشييع جنازه ي او شرکت کردند ، در اثر بدرفتاري با خانواده اش به فشار قبر مبتلا گشت.
امام صادق(عليه السلام) مي فرمايند:
«مَلعُونَ?ٌ مَلعوُنَ?ٌ امرَأَ?ٌ تُؤذي زَوجَها وَ تَغُمُّهُ وَ سَعِِيدَ?ٌ سَعِيدَ?ٌ امرأَ?ٌ تُکرِمُ زَوجَها وَ لا تُؤذيِهِ وَ تُطيعُهُ في جَمِيعِ أَحوالِهِ».
« از رحمت خدا دور و به لعن و نفرين او گرفتار است زني که شوهرش را اذيّت کرده واندوهگين مي سازد، وخوشبخت و سعادتمند زني است که شوهرش را احترام گذاشته، آزارش ندهد، و در همه حال دستورش را پذيرا باشد».
هر يک از زن و مرد در محيط کار و زندگي خود با مسايل و مشکلات فراواني روبرو هستند؛مرد در خارج منزل با صدها مسأله درگير است فراز و نشيب هاي زيادي را طي مي کند، ناملايمات گوناگوني را متحمّل مي شود و با دلي پر از اميد راه خانه را در پيش مي گيرد، و به تنها جايي که براي تجديد نشاط و روحيه خود دل بسته است فضاي منزل و برخورد شاد و خندان زن و فرزند خويش است.
از آن سوي، بانوي خانه با تلخي و شيريني هاي فراواني در طول روز مواجه مي شود، کمبودهاي زندگي را تحمّل مي کند، توقّعات زياد فرزندان را به هر شکلي که شده پاسخ مي دهد، اذيّت و شيطنت آنان را بر خود هموار مي سازد و با روحيه اي خسته، تنها اميدش اين است که شوهر مهربان خود را که تنها محل تکيه و اعتماد اوست ملاقات کرده، حياتي تازه بيايد.
تن دادن به حکم عقل و اطاعت از دستور شرع و ضرورت رعايت موازين اخلاقي، و بالأخره ، و بالاخره لزوم به کارگيري تجربيات گرانبهاي زندگي، همه وهمه انسان را به خويشتن داري، بردباري، پرهيز از خشونت، دوري جستن از هر کار شتاب زده فرا مي خواند.
هر کدام از زن و مرد اگر لحظه اي به حال و وضع ديگري بينديشند و با اندکي بردباري و حوصله، برخورد ناخوشايند و زودگذري را که پيش مي آيد، به ديده اغماض بنگرند و پس از چند دقيقه سرور و نشاط انس و محبّت را در محيط خانه مشاهده کنند، ديگر هرگز حاضر نخواهند شد با هيچ قيمتي صفا و صميميت حاصل از خوش خلقي را با رفتاري ناشايست از دست بدهند.
سپاسگزاري و قدرداني:
چنان که در مبحث عواطف گذشت، سپاسگزاري بازتاب عاطفي محبّت و اخلاق خوش در روان آدمي است. هر انساني طبيعتاً دوست دارد از کار نيک و محبّت ديگران قدرداني کند و اين يکي از صفات بسيار پسنديده و خود از بزرگترين رموز جلب دوستي و احسان ديگران است.
سپاسگزاري تا آن اندازه مورد توجّه شارع مقدّس بوده و از چنان منزلت عظيمي برخوردار است که کوتاهي در انجام آن به مثابه ي تقصير در شکرگزاري نسبت به ساحت اقدس الهي به حساب آمده است.
در حديث است که امام سجاد (عليه السلام) فرمودند:
در روز قيامت خداوند متعال خطاب به بعضي از بندگانش مي فرمايد:
آيا از فلان کس قدرداني کردي؟ عرض مي کند: من به شکر تو پرداختم . خداوند مي فرمايد: چون از او قدرداني نکردي، شکر مرا نيز بجا نياوردي. آن -گاه فرمودند:
«أَشکَرُکُم للهِ أََشکَرُکُم لِلنّاسِ».
« هر يک از شما که بيش از همه سپاسگزار مردم باشد، در واقع از همه کسي بيشتر خدا را شکرگزاري کرده است».
فقدان اين خصلت نيکو در ميان جوامع انساني، نه تنها انسان را از انجام يک وظيفه بزرگ ايماني محروم مي سازد، بلکه از رغبت آدمي نسبت به انجام امر نيک و کار خير مي کاهد و چه بسا علاقه به ادامه زندگي را در انسان از بين برده و به تدريج به يأس و نااميدي او بينجامد.
رعايت اين امر مهم نيز بسان دوستي و احترام و اخلاق خوش بين از ديگران بايد مورد توجّه و اهتمام همسران قرار گيرد.
امام صادق (عليه السلام) مي فرمايند:
«بهترين زنان شما آن بانويي است که اگر به او چيزي دهند(و يا خدمتي کنند) سپاسگزاري نمايد و چنان چه از او بگيرند راضي و خشنود باشد».
ناديده گرفتن احسان و نيکي ديگران، انسان را از خيرخواهي آنان محروم و باعث زوال نعمت و نابودي کارهاي نيک خود آدمي مي گردد.
امام صادق (عليه السلام) فرموده اند:
«أَيُّما امرَأَ?ٍ قالَت لِزَوجِها : ما رَأَيتُ قَطُّ مِن وَجهِکَ خَيراً فَقَد حَبِطَ عَمَلُها».
«هر زني به شوهرش بگويد: هرگز از تو خيري نديده ام، اعمالش ضايع گرديده و از بين مي رود».
کاستن از توقّعات:
از عوامل مهمّي که در استحکام و استمرار روابط صميمانه و محبّت آميز نقش بسزايي ايفا مي -نمايد،پرهيز از خواسته هاي بي موردي است که بدون در نظر گرفتن امکانات طرف مقابل،بر او تحميل گشته و وي را دچار مشکلات گوناگون مي نمايد.
اگر انسان خواهان محبّتي است که در آن هيچ گونه احساس ملالت و سنگيني نبوده،سايه اش آرامش جان و تن، ميوه اش انس و راحتي باشد، بايد از تحميل هر نوع خواهش و تمنّايي که خارج از دايره ي وسع و بيرون از حدّ توان طرف مقابل است، و طرح آن زمينه ساز ايجاد بدبيني و دل سردي است بپرهيزد.
با نگاهي گذرا و نه چندان عميق نيز مي توان به خوبي دريافت که منشأ بسياري از اختلافات و کشمکش هاي خانوادگي که حتّي در برخي از موارد به طلاق و جداتي مردان و زنان از يکديگر انجاميده و حيرت و سرگرداني فرزندان و خستگي، افسردگي و آزار روح و جان آنان را در پي داشته، انتظارات غير منصفانه و غيرواقع بينانه اي است که در عرصه ي زندگي را آن چنان بر مرد يازن تنگ نموده که نجات خويش را با همه ي مخاطرات و پي آمدهاي ناخوشايند آن در ترک زندگي مشترک ديده، و تلخي آن را به جان خريده اند!
برادارن و خواهران عزيز! پدران و مادران مهربان ! چه نيکو و پسنديده است که به قول معروف، با قاض کردن کلاه خويش و با اندکي تأمّل و نهيبي بيدا رکننده به خود، به هوش آييم و کانون پر مهر و صفاي خانه و زندگي را با توقّعات بي جا و ملال آور، عرصه ي تاخت و تاز ابليس مطرود و نفس سرکش و ويرانگر، قرار نداده ، سرنوشت خود و فرزندان خويش را دست خوش خواسته -هاي غير مشروع خود نسازيم.
به خدمت گرفتن بانوان براي ابتدايي ترين کارهاي شخصي روزمره ي که حتّي ضعيف ترين انسان -ها نيز به سادگي از عهده ي آن بر مي آند، تحميل مهماني ها و شب نشيني هاي دور از منطق و فوق توان و طاقت آنان از سوي مردان، بهانه گيري و در خواست هاي مختلف در زمينه ي تهيه لباس و مسکن و ماشين، بدون در نظر گرفتن امکانات مادّي مردان از سوي بانوان که با هيچ معيار شرعي و اخلاقي سازگار نيست، و صدها مورد از اين قبيل که مرد يا زن را نسبت به ادام? زندگي مشترک بي رغبت و دل سرد مي نمايد از جمله مواردي است که با خويشتن داري، مراقبت و تأمّل در عواقب سوي آن بايد به شدّت از آن ها بپرهيزد.
پيامبر اکرم (صلي الله عليه وآله) مي فرمايند:
«أَيُّمَا امرَأَ?ٍ لَم تَرفُق بِزوجِها وَ حَمَلَت?ُ عَلي ما لايَقدِرُ عَلَيهِ وَ ما لايُطِيقُ لَم تُقبَل مَنها حَسَنَ?ٌ وَ تَلقَي اللهُ وَ هُوَ عَلَيها غَضبانُ».
« هر بانويي که با همسر خويش مدارا نکند و او را بر انجام کاري که در توانش نبوده، و طاقت آن را ندارد وادارد، هيچ حسنه و کار نيکي از او قبول نخواهد شد و در قيامت خدا را در حالي که بر او غضبناک است ملاقات مي کند».
حضرت فاطمه ي زهرا (عليهاالسلام) در طول زندگي از همسر بزرگواران اميرمؤمنان (عليه السلام) چيزي درخواست نمي کردند. حتّي مي شد که چندين روز خود و فرزندان معصوم شان گرسنه مي -ماندند و به آن حضرت يادآور نمي شدند. و هنگامي که حضرتش علّت آن را جويا مي شدند، پاسخ مي دادند:
« پدرم رسول خدا (صلي الله عليه وآله) مرا نهي فرمودند که از شما چيزي طلب نمايم».
تقسيم کار:
زن و مرد در طول حيات خود، رفيق راه و يار و ياور يکديگرند. در غم ها و شادي ها شريک، و بار زندگي بر دوش مشترک آنهاست. هر دو با تمام توان خويش مي کوشند تا زمينه را براي فراهم کردن محيطي پر از مهر و صفا مساعد کرده، ضمن بهره مندي از مزايا و مواهب آن، فضايي مناسب براي تربيت فرزنداني نيک به وجود آورند.
در عين حال اگر انجام کارها و امور داخل و خارج منزل را متناسب با توان و امکانات هر يک، با تفاهم و تقسيمي منطقي بر عهده گيرند، نه تنها از صميميّت آن ها نمي کاهد بلکه زندگاني را از آرامش بيشتري برخوردار مي سازد:
امام صادق (عليه السلام) از پدر بزرگوار خود نقل مي کنند که اميرمؤمنان (عليه السلام) و حضرت فاطمه (عليها السلام) در مورد تقسيم کارهاي منزل از رسول خدا(صلي الله عليه وآله) استمداد جستند.
آن حضرت کارهاي داخل منزل را بر عهده حضرت فاطمه ي زهرا (عليها السلام) و امور مربوط به بيرون خانه را به حضرت امير(عليه السلام) واگذاشتند.
حضرت فاطمه (عليها السلام) خرسندي خود را از اين مسأله چنين بيان کرده اند:
«فَلا يَعلَمُ ما دَخَلَني مِنَ السُّرُورِ إِلاّ اللهُ بِإکفائي رَسُول اللهِ صَلَّي اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ تَحَمُلَ أَرقابِ الرِّجالِ».
« جز خداوند کسي نمي داند که من چقدر خوشحال شدم از اين که پدرم مرا از انجام کارهاي بيرون خانه و سروکار داشتن با مردان کفايت فرمود».
حضرت صادق(عليه السلام) در ارتباط با همين تقسيم کار فرموده اند:
«اميرمؤمنان پيوسته هيزم فراهم مي کردند،کشيدن آب از چاه و جاروب نمودن را شخصاً عهده دار بودند. و همواره فاطمه ي زهرا (عليها السلام) به کار آسياي آرد و خمير کردن و پختن نان
مي پرداختنند».
پرهيز از عيب جويي و لغزش يکديگر:
عيب جويي و تجسّس از خطاها و لغزش ها و عيوب ديگران يکي از زشت ترين صفات ناپسند است که از پستي، رذالت و پليدي باطن فردي که به اين کار مبتلا است حکايت مي کند. آن که درصدد ظاهر نمودن عيب ديگران است، در شمار کساني است که در آيه ي شريفه ي قرآن، به آن ها وعده ي عذاب داده شده است.
خداوند متعال مي فرمايد:
« إِنَّ الَّذينَ يُحِبُّونَ أَن تَشِيعَ الفاحِشَ?ُ فِي الَّذينَ آمَنوا لَهُم عَذابٌ أَليمٌ فِي الدُّنيا وَ الآخِرَ?ِ...»
«آنان که دوست دارند در ميان مؤمنين، کارهاي زشت ظاهر و علني گردد، در دنيا و آخرت براي آن ها عذاب دردناکي خواهد بود».
رسول خدا (صلي الله عليه وآله) نيز فرموده اند:
«کسي که عمل ناشايست ديگري را ظاهر کند مانند آن است که خود به جاي آورده، و هر که مؤمني را به چيزي سرزنش نمايد، نمي ميرد تا آن که خود به آن مبتلا گردد».
امام باقر و امام صادق(عليه السلام) مي فرمايند:
« نزديک ترين حالات انسان به کفر آن است که با کسي ارتباط برادري و ديني داشته باشد و درصدد برشمردن بدي ها و لغزش هاي او باشد (و عيوب او را نگاه دارد) تا روزي بدان وسيله، او را سرزنش نمايد».
زن و شوهر علاوه بر روابط زناشويي و همکاري و همياري در اداره ي زندگي مشترک و مسؤوليت هاي فراوان آن، ارتباط آنان مصداق روشني براي برادري و رفاقت ايماني به حساب مي -آيد، و به خاطر نزديکي و دوام اين پيوستگي از حساسيّت ويژه اي برخوردار است و اگر مراقب رفتار خويش نباشند و ميدان زندگي را عرصه ي فعاليّت ابليس لعين و وسوسه هاي نفس قرار دهند، دير يا زود به اين بلاي ويرانگر مبتلا خواهند شد و روزگار را بر خود و فرزندان خويش تنگ و تاريک خواهند ساخت.
هيچ کس از لغزش و عيب و کاستي بي بهره نيست، بايد با اشتغال به عيوب خويش، عيوب ديگران را نديد و در صورت آگاه شدن از آن، با اغماض و کرامت و بزرگواري، از آن گذشت. به رخ کشيدن عيب ديگران، دردي را علاج نمي کند و بسا باشد که مفاسد عظيمي به بار آورد. چه بسيار است عيوبي که خود به آن مبتلا هستيم و ديگران آن را از ما و سايرين پوشيده اند.
مولا اميرمؤمنان (عليه السلام) مي فرمايند:
«مَن نَظَرَ فِي عَيبِ نَفسِهِ اَشتَغَلَ عَن عَيبِ غَيرِهِ...».
« هر کس که در عيب خويش بنگرد از عيب ديگري بازماند».
پي نوشت ها:
. کافي : 2/470 باب آگاه کردن مرد برادر خود را به دوستيش ح 2.
. وسايل : 20/23 ب 3 ح 9.
. بحار : 71 / 389 ح 41.
. بحار: 71/394 ح 63.
. بحار : 6/220 ح 14.
. بحار : 103/253.
. کافي : 2 /81 باب شکر ح 30.
. بحار: 103 / 239 باب اصناف النساء ح 46.
. وسايل : 20/162 باب 80 از مقدّمات نکاح ح 7.
. مکارم الاخلاق / 414 ب 8 ف 5.
. بحار : 43/31 باب مناقبها ح 38 و ص 59 ح 51.
. وسايل : 20/172 ب 89 ح 1.
. وسايل : 20/222 ب 123 ح 3.
. سوره ي نور : آيه ي 19.
. کافي : 2/265 باب التعيير ح 2.
. کافي : 2 / 264 باب من طلب عثرات المؤمنين ح 1.
. نهج البلاغه فيض / 1249 ح 341.
منبع:فرهنگ تربيت