از مباحث گذشته به خوبي استفاده کرديم که محيط خانه براي انسان مکتب است . مکتب ارزنده و بسيار سازنده در صورتي که انسان متوجه ي اين امر باشد و از فرصت استفاده کند و بر اعصابش تسلط داشته باشد مي تواند هم خودسازي کند و هم ديگران را تربيت نمايد .
خودسازي و ديگرسازي
مي دانيد از واجبات تاکيد شده در مکتب اسلام « خودسازي » است همان گونه که وظيفه داريم تهذيب نفس و خودسازي کنيم ، بايد در انديشه ي ساختن ديگران هم باشيم و براي ساختن ديگران اولين و مهمترين گام ساختن خانواده است .
« يا ايها الذين آمنوا قوا انفسکم و اهليکم نارا » (1)
« اي کساني که ايمان آورده ايد ، خود و خانواده ي خويش را از آتش دوزخ نگاهداريد . »
وقتي پيامبر اکرم ( صلي الله عليه و آله و سلم ) به رسالت مبعوث شد فرمان يافت که خويشاوندان خود را از خدا بترساند ، يعني سازندگي جامعه را از ساختن خويشاوندان خود شروع کند .
« و انذر عشيرتک الاقربين » (2)
« اي پيغمبر خويشاوندان خود را از خدا بترسان »
يعني سازندگي جامعه را از ساختن اقوام و خانواده ي خود شروع کن . پس اول خانواده ي خويش را بساز سپس به ساختن جامعه بپرداز .
خودسازي و ساختن زن و تربيت فرزندان از جمله وظايف بسيار بزرگ پدران است و اين مهم تنها در سايه ي تسلط بر اعصاب و خويشتنداري ميسر است . و بدانيد که هرگز مکتبي براي خودسازي و تربيت صحيح فرزندان و رشد شخصيت معنوي آنها بهتر از محيط خانه پيدا نمي شود .
قبلا نيز اشاره کرديم که با عمل صالح و خداندانه ي خود بخوبي مي توانيم همسرخود را مطابق اخلاق خود کنيم البته در صورتي که اخلاق و رفتار ما بر معيار و موازين شرع مقدس اسلام باشد .
محيط خانه مکتب انسان سازي
محيط خانه مي تواند محلي براي عروج و سلوک و تکامل مرد و زن باشد مخصوصا اگر سعه ي صدر داشته باشيم زيرا تکرار و پافشاري و اصرار ، تأثير بسزا و عجيبي دارد . حرف مؤثر است ، ولي عمل تأثير کامل و مطلوب مي گذارد .
اگر کسي بار اول از نصيحت متنبه نشود سرانجام در اثر تکرار و پافشاري زياد متنبه خواهد شد و اين مرهون حوصله داشتن و دارا بودن سعه ي صدر است .
يکي از کارهاي روان شناسان براي به کرسي نشاندن اهدافشان همين تکرار است ولي عمل مؤثرتراست چنانچه مرد نماز را اول وقت بخواند ، زن نيز نماز را در اول وقت خواهد خواند و اهل تجهد خواهد شد . اگر مرد در خانه زبان مؤدب داشته باشد ، به هر حال در زن و فرزندان اثر مي گذارد و به تجربه ثابت شده است که فرزندان مؤدب پدر و مادر با ادب داشته اند و بالعکس .
حکايت اصمعي
« اصمعي » که مردي متمکن و وزير مأمون بود نقل مي کند « روزي به شکار رفتم در بيابان بي آب و علفي گم شدم . تشنگي مرا از پاي درآورده بود . خيمه اي در وسط بيابان ديدم به آن طرف رفتم . ديدم يک زن جواني در خيمه نشسته ، به او سلام کردم و از او تقاضاي آب کردم . رنگش پريد. سپس گفت در خيمه آب هست ، ولي اجازه ندارم از آن به تو بدهم . ولي مقداري شير براي ناهار دارم ، اين را براي تو مي دهم . شير را به من داد . طولي نکشيد که سياهي از دور پيدا شد . اين زن تا متوجه ي آن سياهي شد ظرف آب را برداشت و بيرون از خيمه منتظر ماند ديدم پيرمرد سياه و لنگي ، که شوهر اين زن بود ، با شترش آمد !
زن به استقبال شوهر خود رفته بود . او را نشاند ، پاهايش را شست و بسيار احترامش کرد . ولي ، هر چه زن محبت و خوش اخلاقي مي کرد مرد بدخلقي مي نمود و هر چه خستگي داشت سر آن تلافي مي کرد .
هر چه زن با ملاطفت برخورد مي کرد، شوهرش تند و خشن با او سخن مي گفت . اين منظره ي عجيب را نتوانستم تحمل کنم و حاضر شدم از زير سايه ي خيمه به زير آفتاب سوزان بروم اما ، اين صحنه ي برخورد زن و شوهر را نبينم . از خيمه که بيرون رفتم ، مرد به من اعتنايي نکرد ، ولي زنش جهت احترام مرا مشايعت کرد وقتي اين احترام را از زن جوان ديدم به او گفتم حيف از جواني و جمالت نيست ؟ جواني و جمال و اخلاق خود را در ازاي چه چيزي در اختيار اين مرد گذاشته اي ؟ او نه جوان است و نه با جمال و نه ثروتي دارد . پس ، چرا اينقدر در مقابل او تواضع مي کني و به او احترام مي گذاري ؟ زن با شنيدن اين حرف سخت برآشفت و گفت : « افسوس بر تو ! که با اين که وزير مملکت اسلامي هستي ، با اين سخنان پوچ مي خواهي محبت همسرم را از دلم بزدايي . چرا سخن چيني مي کني !؟
« اصمعي » گويد : من که از اين سخنان متحير شده بودم با نصيحت او روبرو شدم که مي گفت :
روايتي از پيغمبر اکرم ( صلي الله عليه و آله و سلم ) شنيده ام و مي خواهم به اين روايت عمل کنم تا با ايمان کامل از دنيا بروم . حضرت در آن روايت اين چنين فرمودند:
«ألايمان نصفان ، نصف في الصبر و نصف في الشکر » (3)
سپس افزود ، « دنيا ، چه خوب و چه بد ، چه تلخ و چه شيرين ، مي گذرد ولي مهم اين است که انسان با ايمان از دنيا برود . دنيا پل رسيدن به آخرت و سرايي که هميشه باقي و محل قرار است آخرت است . اينجا جاي مردن و رفتن است و آنجا محل قرار و ثبات و جاودانگي است . » بنابراين بايد سلوک را روش خود سازيم از هر فرصتي براي اکمال ايمان خويش بهره جوييم و تا فرصتي باقي است به توشه ي راه انديشيم که « ألناس نيام فاذا ماتوا انتبهوا » (4) مردم خوابند، در خواب غفلت بسر مي برند و پس از آن که روح از بدنشان بيرون رود و بميرند ، آنگاه بيدار مي شوند .
زندگي جاودانه و حقيقي پس از اين دنيا آغاز مي شود و شب اول قبر آغاز حيات ابدي است .
تهذيب نفس ، فلسفه ي بزرگ ازدواج
از اين رو، بر زن و مرد لازم است که در پرتو کانون گرم خانواده به تکامل دست يازند و همديگر را با برخوردي از « صبر» و « شکر» که دو رکن ايمان است ياري کنند . شرع مقدس اسلام در تشکيل خانواده تنها به ارضاي غريزه ي جنسي نظر ندارد – اگر چه اين نکته ي مهم نيز جزيي از فلسفه ي ازدواج است و اسلام براي حفظ عفت عمومي در جوامع بشري به دختران و پسراان بالغي که نياز به ازدواج دارند، امر به پيوند و تشکيل خانواده کرده است – بلکه نکته ي مهمتري که اسلام از پي ازدواج و تشکيل خانواده دنبال مي کند عبارت از « تهذيب نفس » است . زيرا محيط خانه و کانون گرم خانواده را بهترين مکتب براي خودسازي و کسب کمالات مي داند . حال اگر از اين مکتب ارزنده و حيات بخش انسان ساز درست استفاده نکنيم و يا آن را از هم بپاشانيم ، تقصير شارع مقدس اسلام نيست ، بلکه خود مقصر هستيم که با عوامل گوناگون باعث سردي کانون خانواده يا از هم پاشيدگي آن شده ايم . چه بسا که با عدم مواظبت و مراقبت از دستور شارع مقدس از خود و همسر و فرزندان خويش ، حيواني درنده مي سازيم و تحويل اجتماع مي دهيم و خود را به عذابهاي برزخي و قيامتي دچار مي کنيم که اولين اثرش فشار قبر و عذاب در آنجا است .
شکر نعمتها
خداوند تبارک و تعالي مي فرمايد :
« لئن شکرتم لأزيدنکم ولئن کفرتم ان عذابي لشديد » (5)
« اگر شما ، بندگان ، شکرگزار نعمتها باشيد ، بر نعمتهاي شما مي افزاييم واگر کفران نعمت کنيد شما را با عذاب شديد گرفتار مي کنيم . »
اما ، « شکر نعمت » تنها در شکر نعمتهاي مادي خلاصه نمي شود . مثلا هنگام دست يافتن به پولي شکر زباني کنيم . البته ، اين يک قسمت از شکر است ولي تمام آن نيست . انسان بايد تمام نعمتهاي مادي و معنوي پروردگار را شکرگزار باشد .
شکر نعمت بزرگ خانواده
از بالاترين و بهترين نعمتها براي زن و مرد نعمت « خانواده » است . انسان نبايد وقتي که ازدواج کرد و تشکيل خانواده داد ، از ياد خدا غفلت ورزد . کانون خانواده مکتبي است که بايد اعضاي خانواده در آن ترقي و رشد معنوي پيدا کنند .
اگر انسان از اين نعمت بزرگ خداوند به نحو احسن استفاده نکرد مصداق آيه ي شريفه مي شود که فرموده است : « ان عذابي لشديد » و در دنيا و آخرت به عذاب شديد خداوند گرفتار مي شود .
خانه محل رحمت
خداوند مرد را براي زن و زن را براي مرد خلق کرده است تا تشکيل خانواده بدهند . و در کانون خانواده آرامش و اطمينان خاطر يابند . محيط خانه بايد محل زدودن و زايل شدن نگرانيها و اضطراب خاطرها باشد . قرآن شريف محيط خانه را چنين بيان کرده است :
« خانه محلي است که سرتاپا رأفت و مهرباني و رحمت است » .
بنابراين هر گونه رفتاري که باعث به سردي گراييدن کانون خانواده مي شود نوعي کفران نعمت است .
عزيزان ، بايد بدانند که رحمت و رأفت و محبت اموري بسيار حساس و ظريف و همچون شيشه نازکند . گاهي يک سخن نيش دار کافي است محبت چندين ساله را فرو ريزد و چه بسا سخن بيجا و نسنجيده يا سوء ظن نسبت به يکديگر محبت چندين ساله را از دلها زايل کند و کانون خانواده را برهم زند .
نتيجه ي کفران نعمت خانواده
خانه اي که در آن سوء ظن و بي اعتمادي به يکديگر راه يافته باشد ديگر هرگز شايسته ي نزول برکات و رحمت خداوند نباشد بلکه غضب خداوند بر آن باريدن خواهد گرفت و محل امن و آسايش و آرامش ، به مرکز دلهره و ناراحتي و بيماريهاي گوناگون رواني مبدل خواهد شد . اين عذاب الهي است که در اثر کفران نعمت نازل مي شود و هيچ عذابي بالاتر از اين نيست که سردي و ناراحتي و يأس و اختلاف و دل مردگي و بي نشاطي بر خانواده اي حاکم باشد ، که « ان عذابي لشديد ».
فرجام کفران نعمت خانواده
بزرگترين گرفتاري افراد چنين خانواده هايي پس از مرگ بروز مي کند زيرا زن و مرد بداخلاق به فشار قبر دچار مي شوند و زخم زبانها و زبان درازيهاي زن و شوهر به يکديگر در عالم برزخ به صورت « مار » و «عقرب» تجسم مي يابد و قبر آنها را پر مي کند ، و تا روز قيامت با آنها همنيشين و همدم خواهد بود .
قرآن کريم تعبيري دارد که مي فرمايد: « و لهم مقامع من حديد » (6)
يعني « گرز گران وعمودهاي آهنين بر سر آنها مهيا باشد »
اين گرزهاي آتشين را با ما اعمال و رفتارمان به دست ملائکه مي دهيم اين گرزها وقتي بر سر انسان فرود مي آيند انقدر کوبندگي دارد که انسان را چندين هزار سال پايين مي برد . در قرآن آمده است هرگاه اين دسته ازاهل عذاب بخواهند از دوزخ بيرون بيايند و از غم جانکاه و اندوه سوزنده ي آن نجات يابند فرشتگان عذاب ، آنان را به دوزخ برمي گردانند و به آنها مي گويند بايد عذاب آتش سوزنده را بچشيد. (7) « زقوم » (8) نتيجه ي اعمال و رفتار ما است .
وقتي زن يا مردي در خانه بداخلاق باشد و محيط خانه را سرد و تلخ کند ، در واقع براي فرداي خود « زقوم » مي کارد . آب جوشان جهنم که « حميم » نام دارد ، نتيجه ي اعمال و رفتار ما است .
« ذلک بما قدمت ايديکم و ان الله ليس بظلام للعبيد » (9)
« اين عذاب را به دست خود از پيش فرستاديد و خداوند هرگز در حق بندگان خود ستم نخواهد کرد. »
وقتي مرد محيط خانه را سرد مي کند ، به اين که دل زن را بسوزاند – خواه زن تقصير داشته باشد و خواه مقصر نباشد – روز قيامت با آب جوشان دوزخ يعني ، « حميم » دل او به همان ميزاني که در دنيا با اعمال و گفتار و رفتار خود دل زنش را سوزانيده است ، به آتش کشيده مي شود .
البته ، اگر زن مقصر باشد ، مرد بايد به روشي که شارع فرموده است يعني موعظه ، قهر و ... رفتار کند . و به بهانه ي تقصير نمي تواند دل او را بسوزاند که در آن صورت همچنان که گفتيم دچار عذاب سخت خواهد شد .
ياري يکديگر
کمک کردن به زن در امور خانه در آخرت به صورت نعمتهاي الهي و « حورالعين » متمثل مي شود . از اين رو مرد نبايد همه ي کارهاي منزل را به دوش زن بسپارد . البته ، زن بايد به وظيفه اش ، که خانه داري است ، عمل کند . زيرا ، رضايت خدا و شرط رفتن به بهشت و خشنودي ائمه ي طاهرين (عليهم السلام ) ياري به يکديگر است هم براي مرد و هم براي زن .
در روايات مي خوانيم : اگر زني سفره اي را پهن يا جمع کند خداوند به او نظر رحمت مي کند و جهنم را بر او حرام مي کند . البته ، بشرط اين که در بهشت را با سخنان نيشدار و ... بر خود نبندد .
کمک امام علي ( عليه السلام ) در امر خانه
رسول خدا ( صلي الله عليه و آله و سلم ) وارد خانه ي حضرت علي ( عليه السلام ) شدند و مشاهده فرمودند که ايشان مشغول عدس پاک کردن هستند . آنگاه فرمودند اگر مردي به زنش در امر خانه کمک کند ، پروردگار عالم از او خشنود مي شود و به او نظر رحمت مي کند و بهشت را برايش واجب مي کند . هم چنين کسي که به خاطر خدا براي راحتي و آسايش خانواده اش زحمت بکشد و کار کند مثل اينست که در راه خدا جهاد کرده است .
روايتي از پيامبر خدا ( صلي الله عليه و آله و سلم )
از پيغمبر اکرم ( صلي الله عليه و آله و سلم ) روايت شده است که شب معراج ديدم که ملائکه مشغول کار هستند و قصرها مي سازند ، ولي گاهي دست از کار مي کشند، علت را از جبرييل پرسيدم : گفت : مصالح اين قصرها از دنيا فرستاده مي شود . يعني اعمال نيک و صالح انسان مصالح و وسايلي هستند که براي ساختن اين قصرها و ساير نعمتهاي بهشتي بکار مي رود .
مثلا داشتن « حورالعين » در گرو خدمت کردن به همسر است . همچنان که خدمت کردن به مردم در قيامت تبديل به قصرها مي شود و نماز و عبادات به « جنات تجري من تحتها الانهار » (10) تبديل مي شود .
يکي از اصحاب رسول خدا ( صلي الله عليه و آله و سلم ) به ايشان عرض کرد ما در آخرت قصرها و حورالعين و نعمتهاي فراواني داريم ، حضرت فرمودند به شرط اين که آتش نفرستيد و آنها را نسوزانيد . يعني ، گناهان آتشي هستند که اعمال صالح و نيک انسان را مي سوزانند و تباه مي کنند. (11)
نمونه اي از تباه کردن اعمال نيک
به عنوان مثال اگر مردي صبح تا شام کار کرده و زحمت کشيده است ولي شب هنگام که به خانه مي آيد عبوس و ناراحت است به طوري که زن و فرزندانش از سخن گفتن با او بهراسند ، اين کار ارزش الهي ندارد و جهاد در راه خدا محسوب نمي شود .
عزيزان در محيط خانه عبوس نباشيد ، غم و غصه و ناراحتي را به درون خانه نبريد . شما در بيرون خانه کار مي کنيد و خسته مي شويد و همسر شما نيز ، در خانه به کار و فعاليت مشغول است . او هم خسته مي شود . پس بايد خستگي يکديگر را رفع کنيد ، نه اين که با برخوردهاي ناصحيح و غير اسلامي بر خستگي يکديگر بيفزاييد . از شما عزيزان تقاضا دارم که در اين بحثها و درسها اهميت بدهيد ، آنها را جامه ي عمل بپوشانيد تا با عمل به دستورهاي شرع مقدس و نصايح ائمه ي معصومين ( عليهم السلام ) بهشت را براي خود بخريد و نعمتهاي بهشتي را از پيش براي خود مهيا کنيد . اين دو روزه دنيا مي گذرد .
آنچه جاويدان و باقي است ، اعمال و رفتار خوب يا بد شما است . اعمال شما تجسم پيدا مي کند . خيلي مواظب باشيد چون در برزخ و قيامت با شما همنشين و قرين خواهد بود .
پي نوشت ها:
1. سوره ي تحريم ، آيه ي 6.
2. سوره ي شعراء آيه 214.
3. بحارالانوار ج 74 صفحه ي 153.
4. همان ، ج 4 صفحه ي 43.
5. سوره ابراهيم ، آيه ي 7.
6. سوره ي حج ، آيه ي 21.
7. سوره ي حج ، آيه ي 22.
8. زقوم : « زقوم » نام درختي است در قعر جهنم مي رويد ، و طعام گناهکاران است ، وقتي گناهکاران از « زقوم » مي خورند درونشان به جوش مي آيد و به آتش کشيده مي شود .
9. سوره ي آل عمران ، آيه ي 182.
10. سوره ي بقره ، آيه ي 25.
11. حديث معراج – بحارالانوار ج 8، ص 291.