جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
الفت خانوادگي
-(4 Body) 
الفت خانوادگي
Visitor 370
Category: دنياي فن آوري
همچنان که در يک ساختمان، صرفا سوار شدن مصالح بر روي هم و بالا رفتن بنا، مايه دوام و استحکام نيست و دهها نکته اصولي از آغاز تا پايان به کار گرفته مي‏شود تا «بناي مستحکم» پديد آيد، در «بناي يک خانواده» نيز، کار تنها با عقد ازدواج و تشکيل خانواده و آوردن فرزند تمام نمي‏شود.
زلزله‏ها و طوفان‏هاي فراواني در راه زندگي قرار مي‏گيرد که اگر بناي خانواده، از شالوده محکم و چفت و بند استوار و نکات ايمن‏سازي برخوردار نباشد، به سرعت از هم مي‏پاشد و متلاشي مي‏شود.
نگاهي گذرا به برخي از اين عوامل استحکام، مي‏تواند مفيد باشد:

الف ـ ازدواج عقلاني

انگيزه‏هاي ازدواج متفاوت است. برخي تنها براي هوسراني و کامجويي ازدواج مي‏کنند و هوس، از مهم‏ترين انگيزه‏هاي آنان است. روشن است که چنين خانواده‏هايي بنيان محکمي پيدا نمي‏کنند. عقلانيت در ازدواج و محاسبه جوانب، پيامدها، مسئوليت‏ها، هزينه‏ها، حقوق و وظايف متقابل و به دوش گرفتن «بار زندگي» و با چشم و گوش باز و آگاهانه ازدواج کردن، مي‏تواند عاملي براي تداوم اين بنيان باشد.

ب ـ شناخت پيش از ازدواج

وقتي بناست دو نفر يک عمر با يکديگر زندگي مشترک داشته باشند، بايد ديدگاههاي مشترک، سليقه‏هاي متناسب با هم و افکار و اخلاق و روحياتي که به يکديگر بخورد و حساسيت‏هاي خانوادگي از دو سوي، مورد توجه باشد.
مگر نه اينکه «ناسازگاري‏هاي اخلاقي» اغلب پس از ازدواج و برآورده نشدن برخي توقعات متقابل يا ناهنجاري‏هاي رفتاري زوجين يا فاميل‏هاي آنان بروز مي‏کند؟ شناخت قبلي و پرس و جوهاي پيش از عقد و کسب آگاهي از ويژگي‏ها و مشاوره با ديگران، راهي براي پيشگيري از بروز اختلافات است. حتي شناختِ طرف ازدواج به چهره، از نظر اسلام مورد توجه است، تا بعدا ادعا نشود که نديدم و اگر ديده بودم، سراغش نمي‏رفتم!
در حديث است که پيامبر اسلام، به کسي که زني را خواستگاري کرده بود، فرمود: «لَوْ نَظَرْتَ اِليها، فانّه اَحري اَنْ يَدُومَ بينکما؛(1) کاش پيش از ازدواج، به او نگاه مي‏کردي، چرا که اين نگاه، مناسب‏تر است براي تداوم زندگي بين شما!»

ج ـ صداقت در برخورد

چه پيش از ازدواج و چه پس از آن، عدم صداقت در ابراز نظر يا ارائه وضعيت خويش از نظر مالي، شغلي، خانواده، جسم و ... مايه بروز اختلافات بعدي مي‏شود. صداقت در برخورد اوليه و مسائل بعدي، مانع بروز کشمکش‏هايي مي‏شود که گاهي تا مرز طلاق و جدايي هم پيش مي‏رود. اگر سنّ واقعي دختر، يا ميزان تحصيلات و درآمد پسر، يا وضع خانه و مسکن، سلامتي يا بيماري جسمي و روحي و ... واقعي طرح نشود و بعدا خلاف آن آشکار گردد، مشکل‏ساز خواهد بود. اينکه تدليس و مخفي کردن عيوب مرد و زن يا نيرنگ حرام شمرده شده، براي پيشگيري از فروپاشي خانواده‏هاست.
مهريه، يک بدهي شرعي و قانوني بر عهده شوهر است. از اين‏رو برخورد عاقلانه و متين و صادقانه با آن ضروري است. اينکه «کي داده، کي گرفته» گفته شود و سکه‏هايي به عدد نجومي، مهريه قرار گيرد و با بروز اولين نقطه اختلاف، کار به شکايت و دادگاه و زندان و ... کشيده شود، عوارض همان عدم صداقت است.

د ـ احترام به فاميل‏هاي طرف مقابل

چنين نيست که اگر دختر و پسري با هم ازدواج کردند، ديگر کاري به کار فاميل يکديگر نداشته باشند و بي‏اعتنا به اصول معاشرت و مسئله صله رحم و ديد و بازديدهاي فاميلي و آداب و سنن خانوادگي و محلي و عرف اجتماعي، از همه بريده و سر در لاک خويش ببرند. ازدواج، مايه وصلت دو دودمان است و گسترش دايره خويشاوندان و افزايش روابط و توسعه پيوندها و بدون الفت خانوادگي، «زندگي شيرين» فراهم نمي‏آيد.
بي‏اعتنايي به فاميل همسر، يا بي‏حرمتي و عيبجويي و ناسزاگويي، بذر فتنه است که وقتي بارور شد، ميوه تلخ آن، اختلافات و قهرها و جدايي‏ها و عذاب وجدان و شومي و تلخي زندگي است. بايد بنا را بر حفظ احترام متقابل، تقويت روابط فاميلي، صميميت و محبت بين افراد دو دودمان، رفت و آمدهاي خانوادگي گذاشت و هر چه بيشتر رشته‏هاي الفت را قوي‏تر ساخت. اينها موجب استوار شدن چفت و بستِ روابطي است که با ازدواج پديد آمده است.
البته دخالت‏هاي بي‏جا در زندگي «زوجين جوان»، از سوي فاميل هر دو طرف، ناپسند و غلط است، ولي دلسوزي‏هاي صادقانه و اظهارنظرهاي دلسوزانه و از سر صدق و خيرخواهي، نه دو به هم زني و انتقام‏گيري و تلافي کردن و ... لازم و کارساز است و خلاء «کمبود تجربه» را در زندگي‏هاي مشترکي که تازه پا گرفته است، پر مي‏کند.
ديدارهاي فاميلي را بايد به رنگ «صله رحم» در آورد، تا ثواب و رضاي الهي را هم داشته باشد.
سختگيري‏هاي بي‏مورد نسبت به رفت و آمد همسر با فاميل خودش يا تحميلِ داشتن رفت و آمد با بستگان شوهر، در شرايطي که علاقه‏اي در بين نيست، مسئله‏ساز است. بايد با تدبير و دقت و متانت مشکل را حل کرد، نه با قلدرمآبي يا مردسالاري قهرآميز و تحکم‏هاي يک جانبه.
اگر مدت‏ها بگذرد و پدر و مادري علاقه‏مند باشند که به خانه پسر يا دخترشان بروند، ولي به دليلِ راضي نبودن و مخالفت کردن عروس و داماد، اين حسرت بر دل‏هايشان بماند، معلوم نيست که خورشيد سعادت بر اين خانواده بتابد و خدا از آنان راضي باشد. يا اگر زني دوست داشته باشد که به ديدار والدين يا خواهرها و برادرها و بستگانش برود، اما شوهرش، بي‏دليل و از روي يک‏دندگي و لجاجت، از اين گونه رفت و آمدها جلوگيري کند، معلوم نيست آنان خيري از اين زندگي ببينند.
«صله رحم»، به تعبير حضرت باقر(ع)، هم عمل‏هاي انسان را پاک و بالنده مي‏سازد، هم مايه رشد و برکت مال مي‏شود، هم حساب‏رسي خدا را در قيامت آسان مي‏سازد، هم بلاها را از انسان و خانواده دور مي‏سازد، هم مايه طول عمر مي‏شود و اجل را به تأخير مي‏اندازد.(2)
در حديثي حضرت رسول(ص) فرموده است:
«صلة الرحم تَعْمُرُ الدّيارَ و تَزيدُ في الأعْمارِ؛(3)
صله رحم، آبادي‏ها را آبادان و عمرها را طولاني مي‏سازد.»
اگر يک طرف قطع رابطه کرد و به سنت اسلامي «صله رحم» عمل نکرد، طرف ديگر بايد به اين آيين الفت‏بخش پاي‏بند باشد، تا يخ‏هاي بي‏مهري آب شود و سردي‏ها به گرمي بگرايد.
اميرالمؤمنين(ع) فرمود: «صِلُوا اَرْحامَکُم و ان قَطَعُوکم؛(4) با خويشاوندانتان پيوند داشته باشيد و صله رحم کنيد، هر چند آنان با شما قطع رابطه کنند.»
براي رسيدن به اين نقطه آرماني، گذشت و بزرگواري لازم است و به دل نگرفتنِ رفتار نامناسب ديگران.

يک نمونه

سيره پيشوايان، هميشه الگو بوده است. در اين زمينه هم نمونه‏اي از رفتار کريمانه و الفت‏آفرين امام صادق(ع) با يکي از بستگان مي‏تواند سرمشق ما باشد.
بين عبداللّه‏ بن‏حسن و امام صادق(ع) بر سر مسئله‏اي گفتگو و بحث پيش آمد، تا آنجا که صداي آن دو بلند شد. مردم با شنيدن سر و صداي آنان گرد آمدند. مسئله به نحوي فيصله يافت و آن شب از هم جدا شدند. صفوان بن‏مهران (که راوي حديث است) مي‏گويد: صبح براي کاري از خانه بيرون آمدم، امام صادق(ع) را ديدم که درِ خانه عبداللّه‏ بن‏حسن است، عبداللّه‏ بن‏حسن به او مي‏گفت: يا اباعبداللّه‏، چه عاملي سبب شده صبح زود به اينجا آمده‏ايد؟ حضرت فرمود: ديشب در تلاوت قرآن به آيه‏اي برخوردم که مرا به فکر انداخت و ناراحتم کرد. گفت: کدام آيه؟ فرمود: اين آيه شريفه که «آنان که با آنچه خداوند فرموده است تا وصل شود، پيوند برقرار مي‏کنند (صله رحم) و از پروردگارشان و حساب سخت قيامت بيم دارند؛ وَ الّذين يَصِلون ما اَمَر اللّه‏ بِهِ اَنْ يُوصَلَ وَ يَخْشَونَ رَبَّهم و يخافون سُوءَ الحِساب.»(5) آنگاه، هر دو دست در گردن هم انداخته و گريستند. عبداللّه‏ بن‏حسن گفت: راست مي‏گويي يا اباعبداللّه‏! گويا من تا کنون اين آيه را نخوانده بودم.(6)
رفتاري چنين بزرگوارانه، آن هم از سوي شخصيتي چون حضرت صادق(ع)، درسي بزرگ براي خانواده‏هاي شيعي و پيروان مکتب تربيتي و اخلاقي خاندان رسالت است. انسان هر چه هم ثروت و فرزند داشته باشد، بي‏نياز از خويشان و بستگان نيست. آنان بال و پر و بازو و پنجه انسانند، حمايت و همدلي آنان در مشکلات و شدايد و مصيبت‏ها، کمکي ارجمند و مهم است. آنکه با خويشاوندانش قطع رابطه مي‏کند، گويا يکي از دو دست خود را بسته يا بريده است. مگر نه اينکه کارآيي يک دست، بسي اندک است؟
هنر در گسستن از خويشان نيست، بلکه در پيوستن و تحکيم رابطه‏هاست و اين، ايثار و گذشت و کرامت و روح بزرگ مي‏طلبد. آنکه رابطه‏ها را مي‏گسلد، منابع خير فراواني را به روي خود مي‏بندد. «الفت خانوادگي»، موهبت و نعمتي است که بايد پاسش داشت و در تقويتش کوشيد.

پي‏ نوشت:

1 ـ وسائل ‏الشيعه، ج14، ص61.
2 ـ بحارالانوار، ج71، ص100.
3 ـ همان، ص94.
4 ـ همان، ص92.
5 ـ رعد، آيه 21.
6 ـ بحارالانوار، ج71، ص98.

منبع: پيام زن
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image