جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
آداب مهماني و ضيافت
-(5 Body) 
آداب مهماني و ضيافت
Visitor 506
Category: دنياي فن آوري
آداب مهماني و ضيافت از برجسته ترين خصلت هاي نيک مردان و آزادگان، کرم و سخاوت است. و همين آزادگي از تعلّقات و خوي بذل و بخشش است که ديگران را اسير محبّت و احسان مي کند.
«ضيافت» و داشتن دستي باز و سفره اي گشوده و عطايي پيوسته و مهمان داري و مهمان نوازي، از نشانه ها و جلوه هاي ايم روحيّه فتوّت و جوان مردي است.
معاشرت ها، ديد و بازديدها و رفت و آمدها ، گاهي به صورت «مهماني» است. از اين رو آشنايي با آداب ضيافت و رسوم ديني مهماني، در محدوده ي «اخلاق» معاشرت مي گنجد. اين موضوع، دو جنبه و دو طرف دارد: يکي کسي که مهمان مي کند، ديگري آن که مهمان مي شود. و هر کدام را آداب و روش و حدّ و حدودي است، قابل بحث.

مهمان، برکتِ خانه

بعضي، از مهمان گريزانند. برخي هم مهمان دوستند. هر کدام هم نشان دهنده ي خصلتِ دروني افراد است. حضرت علي عليه السلام را اندوهيگن ديدند. پرسيدند: يا علي! سبب اندوه شما چيست؟ فرمود:
«يک هفته است که مهماني برايم نيامده است!...»(1)
اين کجا؟ و آن که آمدن مهمان را نزول بلا مي شمارد و کوه غم بر دلش مي افتد و عزا مي گيرد، کچا؟ برکتِ خدا، در آمد وشد مهمان است. مهمان رحمت الهي است و پذيرايي از مهمان، توفيقي ارجمند است که نصيب هر کس نمي شود. مهمان حبيب خداست. توفيقي ارجمند است که نصيب هر کس نمي شود. مهمان حبيب خداست. در ضرب المثل هاي ايراني است که : «مهمان، روزيِ خود را مي آورد»(2) البته اين ضرب المثل، از احاديث اسلامي گرفته شده و ريشه اي ديني دارد. از حضرت رسول اکرم صلي الله عليه وآله روايت است که : «الضّيفُ يَنزِلُ بِرِزقِهِ ....»؛(3) مهمان، روزي خود را نازل مي کند. البته اضافه براين، گناهان صاحب خانه و ميزبان را هم مي زدايد و اين برکتي شگفت است. باز هم در اين زمينه حديثي از امام صادق عليه السلام بشنويم که به يکي از يارانش به نام «حسين بن نعيم» فرمود:
- آيا برادران ديني ات را دوست داري؟
- آري.
- آيا به تهيدستان آنان سود مي رساني؟
- آري.
- سزاوار است که دوستداران خدا را دوست بداري. به خدا سوگند، نفع تو به هيچ يک از آنان نمي -رسد، مگر آن که دوست شان بداري. راستي، آيا آنان را به خانه ي خودت دعوت
مي کني؟
- آري، هرگز غذا نمي خورم مگر آن که پيش من دو سه نفر يا کمتر و بيشتر از برادران هستند.
حضرت فرمود:
- آگاه باش که فضيلت آنان بر تو، بيش از برتري تو بر آنان است!
(راوي که با شنيدن اين سخن به تعجب آمده بود، پرسيد:)
- فدايت شوم! من به آنان طعام مي دهم، مرکب خويش را در اختيارشان مي گذارم، با اين حال آنان برتر از منند؟
- آري؟ چون وقتي آنان به خانه ي تو وارد مي شوند، همراه خود، آمرزش تو و خانواده ات را همراه مي -آورند و چون مي روند، گناهان تو و خانواده ات را با خويش مي برند.(4)
کسي که خانه اي وسيع، امکاناتي فراوان و دستي سخاوتمند دارد، شکرانه ي نعمت هاي الهي را گاهي بايد با انفاق و صدقه، گاهي با اطعام و مهماني، هديه، دستگيري از بينوايان، کمک به ومحرومان و... ادا کند، وگر نه شهرت و ثروت و مال، وبال او خواهد شد.

«وليمه» يک سنّت ديني

درباره ي اين که کي بايد سور و اطعام داد، و به چه کساني و چگونه، در دستورهاي ديني، آداب و نکات فراواني آمده است که به بعضي اشاره مي شود.

موارد مهماني

از توصيه هاي حضرت رسول به اميرالمؤمنين عليه السلام يکي هم اين بود:
« يا عليّ ! لا وَليمةَ اِلاّ في خَمسٍ : في عِرسٍ اَو خِرسٍ او عِذارٍ او وِکارٍ اَو رِکازٍ»؛(5)
يا علي! جز در اين پنج مورد، وليمه اي (اطعام و مهماني دادن) نيست: ازدواج و عروسي، تولّد نوزاد، ختنه کردن کودک، ساختن يا خريدن خانه، بازگشت از سفر حجّ.
در اين موارد، سزاوار است که انسان به اين بهانه و مناسبت، سفره اي بگسترد، ذبحي کند و مؤمنان را به مهماني دعوت کند.
در حديث ديگري از رسول خدا صلي الله عليه وآله نقل شده که فرمود: هر کس مسجدي ساخت، گوسفند چاقي را ذبح کند و از گوشت آن به محرومان بينوا اطعام کند و از خداوند بخواهد که شرّ سرکشانِ جنّ و انس و شيطان ها را از او دور کند.(6)
مهماني، براي هر يک از مواردِ ياد شده، سنّتي اسلامي است که دل ها را به هم مهربانتر و صفا و صميميت ميان جامعه را بيشتر مي کند و اقوام و دوستان، يکديگر را مي بينند و آشناتر مي شوند، روح ها شاداب تر و زندگي – ها بانشاط تر مي شود.
در زندگي اولياي دين و پيشوايان معصوم نيز، نمونه هاي فراواني از اين گونه ضيافت ها ديده مي شود. از جمله به اين نمونه دقت کنيد: امام هفتم، حضرت کاظم عليه السلام براي تولّد يکي از فرزندانش وليمه و اطعام دارد و به مدت سه روز در مسجدها و کوچه ها، در ظرف هايي به مردم «فالوده» داده شد. برخي پشت سر، اين کار را بر حضرت عيب گرفتند. وقتي امام کاظم عليه السلام شنيد، در پاسخ آن عيبجويي، به سنّت انبيا و روش پيامبر اکرم صلي الله عليه وآله استناد نمود.(7)

مهمان نوازي

گرچه باديه نشينان عرب به مهمان نوازي معروفند، هم چنين عشاير خودمان در ايران، ولي در بسياري از شهرها و مناطق، با جلوه هاي زيباي مهمان دوستي مواجه مي شويد. شايد شما هم نام برخي از شهرها و مناطق را به عنوان مهمان نواز و مهمان دوست شنيده ايد که در اين خصلت، مشهورند و زبان زدِ خاصّ و عام . اين نيز ريشه در فرهنگ ديني و باورهاي مذهبي دارد و تعليمي است که از قرآن و دين فرا گرفته اند. اساساً دين ما، يکي از مؤثرترين عوامل شکل دهنده به «فرهنگ عمومي» در جامعه ي ايراني و اسلامي است.
در روايات اسلامي، حتي فصلي به عنوانِ «باب اِقراء الضيّف و اکرامه»(8)وجود دارد که به تکريم و گرامي داشتن و احترام و پذيرايي از مهمان سفارش مي کند و مهمان دوستي را خوش مي دارد و خوشحال شدن از آمدم مهمان را بسيار نيکو مي شمارد و خانه ي بي مهمان را دور از فرشتگان مي داند.
امام باقر عليه السلام به نقل از پدرانش از قول حضرت پيامبر صلي الله عليه وآله فرموده است:
«اِذا دَخَلَ الرَّجُلُ بَلدِةً فَهُوَ ضَيفٌ عَلي مَن بِها مِن اَهلِ دينِهِ، حَتّي يَرحَلَ عَنهُم...»؛(9)
هر گاه کسي وارد شهري شد، او مهمانِ هم دينان خودش در آن شهر است، تا آن که آنجا را ترک کند.
وقتي تازه واردي به يک شهر، مهمان مردم آنجا محسوب شود و آنان وظيفه ي اکرام و مهمان نوازي دارند، ورود مهمان به خانه ي شخصي يک مسلمان، ضرروت اکرام و پذيرايي بيشتري را داراست. از همين حاست که اگر شهري پذيراي مهمان هاي خارجي، سيلزدگان، آوارگان جنگ، آسيب ديدگان از زلزله و حوادث و آوارگان از يک کشور همسايه باشد، به حکم وظيفه ي انساني و به دستور اخلاقي اسلام، وظيفه ي آن شهروندان است که با آغوشي باز و گرم و برخوردي کريمانه و بزرگوارانه، مهمان نوازي کنند. از پيامبر اکرم صلي الله عليه وآله روايت شده است که فرمود: «اَکرِمُوا الضيُّوفَ وَ اَقروُا الضّيُوفَ»(10)، مهمانها را اکرام و پذيرايي کنيد.
«استقبال» از مهمان هنگام ورود و «بدرقه ي» او هنگام رفتن نيز از مصاديق مهمان نوازي و اکرام به شمار مي- رود.

پرهيز از اسراف و ريا

هر عمل خير و شايسته اي، گاهي دچار برخي آفت ها مي شود با همه ي ستايشي که ازپذيرايي شايسته از مهمان شده، اگر جنبه ي تعادل رعايت نشود و به مرز اسراف و ولخرجي هايي برسد که اغلب، روي چشم و هم چشمي است، يا ريشه در خودنمايي و تفاخر دارد، ناپسند است و همين کار مقدّس و خداپسند، از قداست و محبوبيّت نزد خدا مي افتد.
اطعام، با همه ي ارزشي که دارد، آنجاست که «فِي الله» و «لله» باشد و به قصد سير کردن شکمي گرسنه يا شاد کردن برادري مؤمن يا تقويت رابطه هاي خويشاوندي و صله ي رحم باشد.
درست است که از نعمت الهي بايد بهره گرفت، امّا با حفظ حدّ و مرز ارزشي آن و فراتر نرفتن از مرز اعتدال، و انجام دادن آن کار به صورتي خردمندانه و شرع پپسند و عرف ناپذير!
روزي حضرت اميرعليه السلام به «علاء بن زياد» که خانه اي وسيع و مجلّل براي خود ساخته بود، فرمود: با اين خانه ي بزرگ، در اين دنيا مي خواهي چه کني؟ تو در آخرت، به چنين منزل وسيعي بيش از دنيا نيازي داري؛ مگر آن که بخواهي از همين خانه ي وسيع دنيوي، به آخرت برسي، مثل اين که در اين خانه از مهمان پذيرايي کني، صله ي رحم نمايي، به بستگانت برسي، حقوقي را که از اين خانه بر گردنِ دوست تو ادا کني. در اين صورت، از همين خانه به آخرت مي رسي!...(11)
گاهي اصل مهماني دادن، رياکاري است. گاهي نوع غذا و محلّ اطعام و کيفيّت سفره چيدن، تظاهر و خودنمايي است. گاهي مهمان هاي خاصّ و مدعويّن، شايسته ي اطعام نيستند، يا با انگيزه هاي رياکارانه و حسابگرانه و مصلحت انديشانه دعوت مي شوند.
همه ي اين ها نارواست و هدر دادن نعمت هاي الهي، پيامبر خدا صلي الله عليه وآله فرمود: هر کس طعامي را از روي ريا و خودنمايي اطعام کند و مهماني دهد، در روز قيامت، همانندِ آن را خداوند از طعام هاي دوزخي به او مي خوراند. (12)و امام باقر عليه السلام فرمود: «وليمه» در حدّ يکي دو روز، کرامت و بزرگواري است. بيشتر از آن، ريا و خودنمايي و سُمعه است:
« الوَليمةُ يَومٌ اَو يَومَينِ مَکرَمَة وَ مازادَ رياءُ و سُمعَة.» (13)
البته اين ها در سور دادنها و مهماني هاي رايج و مرسوم به مناسبت هاي ياد شده است. اما اصل مهمان دوستي و کرم و اطعام به محرومان، سخاوتي است که هر چه بيشتر و مستمرّتر باشد، بهتر و زيبنده تر است.
«هاشم»، جدّ بزرگ رسول خدا، هميشه سفره اي باز داست و غذاي آماده ي او و خانه ي مهيّايش براي عامّه ي مردم، او را به سيادت و آقايي قريش رسانده بود.
«حاتم طايي»، سخاوتمند معروف عرب، خانه اي داشت که ملجأ مردم و محلّ اميد بينوايان و مسافران و مهمانان مختلف بود.
امام حسن مجتبي عليه السلام مهمان خانه اي در منزل داشت که به طور معمول، از طبقات مختلف، بويژه افراد غريب و بي خانه و بينوا و مسافران و يتيمان و محرومان، پيوسته از آن بهره مند مي شدند.
براي کريمانِ بلند همّت، «اطعام» لذّتي بيش از طعام خوردن دارد و حظّ روحي آنان از اين رهگذر است.
چه زيباست اين کلام مولا علي عليه السلام که فرمود:
«قُوتُ الأجسادِ الطَّعامُ، وَ قُوتُ الأرواحِ الإطعام»؛(14)
قُوت و غذالي جسم، غذا خوردن است، ولي غذاي روح، اطعام و غذا دادن .
کسي مي گفت: بزرگترين لذّت روحي من وقتي است که عدّه اي نيازمند و تهيدست را به مهماني دعوت کنم و آن ها سر سفره نشسته و مشغول خوردن باشند و من از دور، اين صحنه را نگاه کنم و لذّت ببرم!
در قابوس نامه چنين توصيه مي کند:
«چون ميهمان کني، از خوبي و بديِ خوردني ها عذر مخواه، که اين طبع بازاريان باشد، هر ساعت مگوي که فلان چيز بخور، خوب است ! يا چرا نمي خوري؟ يا من نتوانستم سزاي تو کنم، که اين ها سخن کساني است که يک بار ميهماني کنند. » (15)

آداب مهماني

ضيافت و مهماني دو طرف دارد:
يکي مهمان مي شود، ديگري ميزبان است.
يکي بر سر سفره ي ديگري مي نشيند و طعام مي خورد، ديگري سفره مي گسترد و اطعام مي کند. لذت يکي در غذا خوردن است، و ديگري در طعام دادن.
اصل مهماني و ضيافت و مواردي را که در اسلام، توصيه به مهماني دادن شده است، بحث کرديم و با ميزبانان سخن گفتيم. اينک سخن با مهمان است و آداب مهماني رفتن.

مهمان يا دردسر؟

در فرهنگ ديني ما، مهمان حبيب خدا و مايه ي برکت است، هديه اي از سوي پروردگار و عامل افزايش رزق و سبب آمرزش گناهان صاحب خانه و سبب نزول مغفرت الهي است. اين ها همه بجا و درست، چرا که فرموده ي معصومين و تعاليم مکتب است. اما در همين جا «هزار نکته ي باريکتر ز مو» وجود دارد که اگر مهماني رفتن ما سبب زحمت و رنجش صاحب خانه شود و او را به دردسر بيندازد، آن وقت چه؟ با زهم رحمت است؟!
البته همه يکسان نيستند و روحيه ها متفاوت است. بعضي ها آمادگي پذيرش مهمان ندارند. برخي از وضع مالي مناسبي براي مهمان نوازي و خرج ضيافت برخوردار نيستند. بعضي از نظر جا و منزل و امکانات پذيرايي آبرومندانه از مهمان در مضيقه و فشارند. بعضي ها اشتغالاتي دارند که مهماني مزاح وقت و يا کارشان خواهد شد. اين جاست که خود مهمان بايد مراعات حال طرف را بکند، انتظار بيش از حد نداشته باشد، بي خبر و بي دعوت نرود، ديروقت و نابهنگام بر سر صاحب منزل فرود نيايد و او را به تکلف و زحمت نيفکند (البته فرودهاي اضطراري مستثني است!...) هر جا که ميزبان گفت بنشيند و از صاحب خانه اطاعت کند.
سفارش معاشرتي قرآن به مؤمنان درباره ي ادبِ مهمان شدن در خانه ي پيامبر صلي الله عليه وآله چنين است:
«اي کساني که ايمان آورده ايد!
بدون اذن و اجازه و دعوت براي طعام، وارد خانه ي پيامبر نشويد، و هر گاه دعوت شديد، داخل شويد،و چون غذا خورديد، پخش شويد (و برويد) و براي حرف زدن (وگپ زدن) ننشينيد، اين کار شما سبب اذيت پيامبر است و از شما خجالت مي کشد، ولي خداوند از گفتن حق، حيا نمي کند!»(16)
در مهماني اگر آداب و سنن اسلامي مراعات شود، ديگر مهمان، اسبابِ زحمت و بار خاطر نخواهد شد، بلکه مايه ي برکت و سبب خوشحالي خواهدبود و از همين جاست که به مسأله ي «تکلف» بر مي خوريم که پيامدهاي بدي دارد و مايه ي تلخکامي هايي در زندگي است.

«تکلّف» يا « ماحَضَر» ؟

در مثل هاي زيباي فارسي است که : «رسيده، رسيده خورَد».
يا اين که: «مهمان، هر که باشد، در خانه هر چه باشد؟ ».(17)
چيزي به نام «حفظ آبرو» يا «حيثيّت»، براي برخي چنان تکلّف آور و مشقّت بار است که براي آن خود را به زحمت هاي بسيار دچار مي کنند و به هر قيمتي شده از مهمان پذيرايي مي کنند، مبادا که آبروي شان برود. البته توقعات نابجاي برخي مهمانان هم در اين مسأله دخالت دارد.
اين گونه مهمان که ميزبان را به «تکلّف» و زحمت مي افکند، نه تنها رحمت نيست که شوم است. اگر ميان مردم و خويشاوندان صفا و صداقت و صميميت باشد و مهماني از راه برسد و ديرقوت يا نابهنگام باشد، بايد به هرچه که «هست» قناعت کرد. نه مهمان توقع زيادي داشته باشد و نه صاحب خانه خود را به دردسر بيفکند. در اين صورت، دوستي ها و رفت و آمدها تداوم مي يابد.
اما رفت و آمدهاي هزينه ساز و خرج تراش و تکلّف آور، سبب کاهش ديد و بازديدها و مهماني ها و موجب قطع رابطه ها يا کاهش و سردي آن مي گردد. درسي از اميرمؤمنان عليه السلام بياموزيم:
مردي حضرت علي عليه السلام را به خانه دعوت کرد. حضرت فرمود: به سه شرط مي آيم. آن مرد پرسيد: آن شرايط چيست؟ امام پاسخ داد:
يکي اين که از بيرون خانه چيزي برايم تهيه نکني.
دوم آن که آن چه را در خانه داري، پنهان و ذخيره نسازي (هرچه داري بياوري).
سوم آن که به خانواده ات اجحاف و فشار وارد نياوري.
مرد گفت: باشد، مي پذيرم.
حضرت قبول کرد و مهمانِ خانه ي او شد. (18)
اين حديث، درس هاي عظيم و نکات ظريفي را بين مي کند. بعضي ها به خانواده و همسر خويش زحمت بسيار مي دهند و تهيه بساط و مواد يک سفره و پخت و پز را به او تحميل مي کنند تا يک مهماني آبرومند بر پا شود. زحمتش را خانم مي کشد، ولي پُزش را آقا مي دهد. اين نوعي ستم به خانواده است و روا نيست که از سوي مرد انجام گيرد.
در مهماني رفتن، هم مهمان نبايد متوقع باشد که براي چنين و چنان کنند و به «ماحَضَر» - هر جه که موجود است- قانع باشد، و هم صاحب خانه خرجي را بر خود و رنجي را بر عيال، تحميل نکند.
رسول خداصلي الله عليه وآله فرمود: مهمان تا دو شب مورد اکرام و پذيرايي قرار مي گيرد. اگر شب سوم فرا رسيد، ديگر او را از اهل خانه محسوب مي شود، هر چه که بود، مي خورد.(19)
نيز از آن حضرت روايت است:
به خانه ي ديگري چنان وارد نشويد و مهمان نرويد که چيزي نداشته باشند تا خرج و انفاق کنند.(20) اين براي حفظ آبرو و عزت صاحبخانه است که نزد مهمان شرمنده و سرافکنده نشود. در ضرب المثل هاي فارسي است که : «مهمان ديروقت (يا : ناخوانده) خرجش به پاي خودش است».

سلمان و مسلماني

روش مسلماني را بايد از حضرت «سلمان» آموخت که اهل قناعت و ساده زيستي بود و پرهيز از تکلف و تجمل. از اين رو سلمان فارسي در فضيلت ها و ارزش ها از «اهل بيت» به شمار مي آمد. (سلمان منّا اهل البيت) . باري، نقل خاطره اي از سلمان مناسب اين بحث است:
يکي از مسلمانان صدر اسلام به نام «ابووائل» مي گويد: من به اتفاق دوستم به خانه ي سلمان فارسي رفتيم و مدتي نشستيم . هنگام غذا فرا رسيد. سلمان گفت: اگر نبود آن که رسول خدا صلي الله عليه وآله از تکلف و خويشتن را به زحمت افکندن نهي کرده است، برايتان غذاي خوبتري فراهم مي کردم. سپس برخاست و مقداري نان معمولي و نمک آورد و جلوي مهمانان گذاشت. رفيقم گفت: کاش همراه اين نمک، مقداري سعتر(مرزه و آويشن) بود! سلمان رفت و ظرف آب خويش را «گرو» نهاد و کمي مرزه فراهم کرد و سر سفره نهاد. وقتي غذا خورديم، دوستم گفت: خدا را شکر که به روزيِ خدا قانعيم! سلمان گفت: اگر به رزق خدا قانع بودي، الآن ظرف آب من در گرو نبود!..(21)
سلمان اهل تکلف نبود. ولي وقتي مهمان، خواسته اي را بر زبان آورد و تمناي غذا و طعامي داشت، سلمان ناچار شد که براي رضاي خاطر مهمان آن را تأمين کند، هر چند با «رهن» گذاشتن وسيله ي زندگي!
بسياري اوقات، نه تنها در مهماني ها، بلکه در مجموعه ي رفت و آمدها و روابط، توقعات بيجاي افراد از يکديگر، بار سنگيني را به دوش ديگران مي گذارد و اين هيچ پسنديده و اسلامي نيست ! مهمان خوب کسي است که وقتي به خانه ي کسي مي رود، بخصوص اگر بدون اطلاع دادن قبلي باشد، همان جا که کفش هايش را از پا در مي آورد، توقع و انتظار را هم از خود جدا کند و بيرون در بگذارد و وارد شود، تا جا هيچ گونه گله اي نباشد. وقتي باري بر دوش ميزبان سنگيني نکند، اين گونه مهماني بي زحمت و رنج است و اگر خدا کمک کند و همراه مهمان، روزيِ او را هم بفرستد که چه بهتر.
در حديث است : » لا تَکَلّفوا لِلضيّف» يا « لا يَتَکَلَّفَنَّ احدٌ لضيفه ما لا يَقدِرُ؛(22)براي پذيرايي از مهمان، خود را بيش از حد توان به زحمت و مشقت نيندازيد.
مي بينيد که مسأله، ظريف است و مرزها گاهي آشفته مي شود. هم دعوت به پذيرايي از مهمان کرده اند، هم نهي از تکلف! هم مهمان را موهبت الهي شمرده اند و مايه ي رزق و برکت خانه دانسته اند، هم ايجاد اذيت و سختي براي ميزبان را نهي کرده اند. شناخت تکليف صحيح، هم براي مهمان هم ميزبان، دقت و ظرافت مي- طلبد.

مهمان ناخوانده

روابط مودت آميز در جامعه ي اسلامي و ميان برادران ديني و خانواده ها، بايد در سطحي باشد که رفت و آمدها گرم، و مهماني دادن ها صميمي، مهماني رفتن ها بي تکلّف، و پذيرايي ها خودماني و بي گله باشد. اين مطلوب نهايي است، ولي رعايت آدابي خاصّ، به ويژه آنجا که محبت ها و صميميت ها در حدي نيست که «هيچ آدابي و القابي مجوي»، ضروري است. يکي از اين نکات، بي دعوت به مهماني نرفتن است، يکي هم همراه دعوت شده را با خود بردن! گر چه ميزبانان معمولاً مي گويند:« خوب، چه مي شد مهمانتان را هم مي -آوريد، غريبه که نيستيد، مي آوريد و دور هم بوديم و... »
اما توصيه ي اسلام به پرهيز از اين مسأله است. حتي همراه بردن کودکان به مهماني، اگر دعوت نشده اند ، گاهي اشکال شرعي هم پيدا مي کند، به ويژه اگر در دعوت نامه قيد شده باشد که : «لطفاً از آوردن بچه...»
امام صادق عليه السلام از رسول خدا صلي الله عليه وآله نقل مي کند که فرمود: « هر گاه يکي از شما به مهماني و طعامي دعوت شديد، فرزند خود را همران نبريد، اگر چنين کنيد، کاري ناروا و غاصبانه کرده ايد.»(23) اين همان عادت ناپسند «طفيلي» و « قُفيلي» بردنِ همراه است. و... سومي را هم که صاحب خانه مي - شناسد!
در حديث ديگري پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله به حضرت علي عليه السلام در ضمن وصايايي فرمود:
«ياعلي! هشت گروهند که اگر مورد اهانت قرار گرفتند، خودشان را سرزنش کنند، نه ديگري را. يکي از آنان کسي است که به مهماني اي که دعوت نشده برود و بر سر سفره ي ناخوانده بنشيند:
«الذّاهبُ اِلي مائدة لَم يُدعَ اِليها...»(24)

گله نداشتن

مشهور است که : «سفره نينداخته بک عيب دارد. سفره ي انداخته هزار عيب !» اين مثل همان کلام ديگر است که مي گويند : ديکته ي نوشته نشده، غلط ندارد!
وقتي کساني مهماني مي دهند، بخصوص به صورت دسته جمعي و عمومي، چيزي به نام «گلايه» مطرح مي -شود. البته ما نبايد اهل گله باشيم که چرا مثلاً ما را خبر نکردند، مگر غريبه بوديم که دعوت نشديم و... از طرف ديگر هم ميزبان بايد خود را براي گلايه هاي احتمالي آماده کند.
اما آن چه براي ديگران بسيار کارساز است. «عدم توقع» است. نتيجه ي اين روحيه، آرامش وجدان و آسايش درون است. اگر کسي از دوستان، بستگان، همسايگان و همکاران، سوري داد و ما جزو مدعوّين نبوديم، چه جاي گلايه؟ ... مگر به ما بدهکار بوده است؟ شايد دسترسي نداشته، شايد فراموش کرده که بگويد و از قلم افتاده ايم، شايد از نظر جا و غذا، امکانات و ظرفيت نبوده، و... يا به هر دليل ديگري به ما نگفته است.
چرا به ما بربخورد و غبار کدورت بر آينه ي دوستي هايمان بنشيند؟! حيف است که حذيم و مرز دوستي ها و خويشاوندي ها با اين گونه مسايل، آشفته گردد.
زبان به گلايه گشودن، هم طرف مقابل را شرمنده و رنجيده مي کند، هم نشامه ي کم ظرفيتي و دون همتي و حقارت نفس گله کننده است.
مناعت طبع، گوهري است که نبايد آن را با سنگ «توقع هاي کوچک» شکست ! اگر به مهماني هم رفتيم و غذا و جا و شرايط بر طبق ميل و انتظارمان نبود، باز هم عيب جويي و شکوه، مناسب نيست؛ زيرا گلايه هاي بعدي، نه عيوب و کاستي هاي گذشته را اصلاح مي کند، نه چيزي عايد ما مي شود. تنها پايين بودن سطح انديشه و افق فرهنگ خويش را با اين کار، نشان داده ايم.
ابثار و گذشت و بلندنظري و والاهمتي، مخصوص همين جاهاست! پس همت بلند دار... مبادا صفاي دوستي و خويشاوندي با چنين توقع هايي به کدورت مبدل شود. حيف است!(25)

پي نوشت :

1- ميزان الحکمه ، ج 5 ، ص 521.
2- امثال و حکم، دهخدا، ج 4 ، حرف ميم.
3- ميزان الحکمه ، ج 5 ، ص 520؛ وسايل الشيعه ، ج 16، ص 459.
4- کافي، ج 2، ص 201 ، حديث 8 و 9.
5- وسايل الشيعه ، ج 16 ، ص 454.
6- همان، حديث 4.
7- همان، ص 452 ، حديث 2.
8- بحارالانوار ، ج 72 ، ص 458.
9- همان، ص 462.
10- کنزالعمّال، ج 9 ، ص 245.
11- نهج البلاغه ، خطبه ي 209.
12- وسايل الشيعه، ج 16 ، ص 455.
13- همان، ص 456.
14- بحار الانوار، ج 72 ، ص 456.
15- رهنمون، ص 748.
16- احزاب (33) آيه ي 53 « لا تَدخُلوُا بُيُوت النَّبيِّ...»
17- امثال و حکم، دهخدا ، ج 4 ، کلمه ي «مهمان».
18- بحارالانوار، ج 72، ص 451 ، حديث 4.
19- وسايل الشيعه، ج 16، ص 456.
20- همان، حديث 2.
21- ميزان الحکمه، ج 5 ، ص 525 (به نقل از بحارالانوار، ج 22 ، ص 284).
22- کنزالعمّال، ج 16 ، ص 248.
23- بحارالانوار، ج 72، ص 445.
24- همان، ص 444، حديث1 و ص 452، حديث 6.
25- درباره ي موضوع اين بخش از جمله ر.ک: مهمانداري در اسلام، نور مراد محمدي ، بوستان کتاب.

منبع:اخلاق معاشرت
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image