جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
پنجره هايي که هستند
-(6 Body) 
پنجره هايي که هستند
Visitor 431
Category: دنياي فن آوري
خيلي از چيزها به نظر ساده مي آيند؛ اما با کمي دقت، معلوم مي شود که در پشت اين سادگي، راز و رمزهاي فراواني وجود دارد. مثلا به همين لباسي که در تن داريد نگاه کنيد. آيا تا به حال، فکر کرده ايد که لباس «از چه» و «چگونه» به وجود مي آيد؟ آيا تا به حال، به اين انديشيده ايد که مواد اوليه لباس تا تبديل شدن به لباس آماده چه مراحلي را مي پيمايد؟ آيا تا به حال، فکر کرده ايد که چرا مواد اوليه آن را «خدا» مي دهد، ولي تبديل آن به لباس، به دست «انسان» انجام مي شود؟ چرا لباس، به صورت آماده، آفريده نشده است؟ آيا (خدا نکرده) پروردگار ما از پديد آوردن «لباس آماده» ناتوان است؟ قطعا چنين نيست. پس چه رازي در کار است که تبديل به مواد اوليه به لباس، بايد به دست خود انسان انجام شود؟
و يا به «خوراک» بشر بينديشيد. آيا تا به حال، فکر کرده ايد که غذاي مورد علاقه‏ى شما چه مراحلي را پيموده است؟ آيا فکر کرده ايد که هر غذايي نياز به «آماده سازي» دارد؟ به راستي چرا آماده سازي غذا به عهده‏ى بشر گذاشته شده است؟ آيا نمي شد همه‏ى بشر، همانند حضرت مريم (س) و ياران حضرت عيسي (ع) و حضرت زهرا (س) از غذاي آماده بهره مند مي شدند؟! (1)
و يا به درختان و گياهان سرسبز نگاه کنيد. خداوند متعال، آنها را آفريد؛ ولي کاشت و داشت آنها را به عهده‏ى بشر گذاشته است. به هر چه نگاه کنيد همين نکته را خواهيد ديد. چه زيبا است که به سادگي از کنار موجودات و مخلوقات الهي نگذريد! به اطراف خود بنگريد و نمونه هاي بسيار ديگري را پيدا کنيد. به راستي راز واگذاري برخي از کارها به انسان ها چيست؟ و چرا خداوند متعال، خود تمام آن را انجام نداده است؟
راز آن در اين است که آماده بودن همه چيز، مساوي است با خالي شدن زندگي از تحرک و تلاش، و تهي بودن زندگي از تحرک و تلاش، مساوي است با کسالت آوري و ملال انگيز شدن زندگي. تعجب نکنيد! زندگي بدون تلاش، ملال آور و غم انگيز است. هيجان زندگي در تلاش و تحرک است و گوارايي آن در کار و کوشش. اگر انسان را مدتي به جايي ببرند که همه‏ى وسايل مورد نياز وي آماده است، ديري نمي پايد که از بي کاري، بي تاب مي شود و نيرويي دروني، وي را به تلاش و تحرک فرا مي خواند. حال تصور کنيد در طول عمر چنين باشد، چه قدر کسالت آور و تلخ خواهد بود. پس تحرک و تلاش، لذت زندگي است و به همين جهت، دنيا به گونه اي تنظيم شده است که ميدان وسيعي را براي تلاش لذت آور انسان، باز گذاشته است. (2)

نيروي زندگي

اگر حرکت، لذت زندگي است و سکون و ايستايي، مايه‏ى خمودي و رنجوري، سؤال اين است که نيروي اين تلاش و تحرک چيست؟ و چرخ زندگي با چه نيرويي مي چرخد؟
اين نيروي نامرئي و شگفت آور، چيزي جز «اميد» نيست. اميد، تحفه اي خدايي است که چرخ زندگي را مي چرخاند و موتور تلاش و فعاليت را نگه مي دارد. اگر روزي، اميد از زندگي بشر حذف شود، چرخ زندگي از حرکت باز ايستاده و دوران خمودگي و رنجوري بشر فرا مي رسد. «مادر»، ضرب المثل عاطفه و مهرباني است؛ اما آنچه يک مادر را به مهرباني وا مي دارد و باران عطوفت وي را سرازير مي کند، «اميد» است! اگر روزي اميد را از وي برگيرند، حتي حاضر نخواهد بود نوزاد خود را شير دهد! (3)
اين يک واقعيت است که «اميد»، نيروي تحرک بخش زندگي است. و بدون آن، همه‏ى انگيزه ها به خاموشي و همه‏ى احساس ها به سردي مي گرايد و هيچ حرکتي صورت نخواهد پذيرفت.

هنر اميدوار بودن

آدمي موجودي است شگفت؛ هنگام راحتي و آسايش، سرمست و مغرور مي شود وبه گاه سختي و مشکل، نااميد و زمينگير. نه اين درست است و نه آن. تنبلي، عافيت طلبي و سختي گريزي، عوامل پيدايش چنين وضيعتي اند و البته وضعيتي است طبيعي که بايد آن را اصلاح کرد. طبع مادي بشر به چنين حالتي گرايش دارد؛ ولي بايد آن را تربيت نمود و به وضعيت مطلوب رساند و اين کاري است شدني. «هنر زندگي» در اين مواقع است که آشکار مي گردد.
حضرت ايوب (ع) شخصي توانگر و ثروتمند بود؛ ولي يکباره همه‏ى دارايي اش را از دست داد و به فقر و بيماري مبتلا گشت و حتي جايگاه اجتماعي اش را نيز از دست داد؛ اما وي نه به هنگام سلامتي و دارايي، مغرور بود و نه به وقت سختي و تنگ دستي، نا اميد و ناتوان.
حضرت نوح (ع) در مدت 950 سال که مردم را دعوت مي کرد، فقط تعدادي به او گرويدند و به شدت، وي را اذيت نمودند؛ اما هرگز نااميد و ناتوان نگشت.
حضرت موسي (ع) با آن همه آزار و اذيتي که از فرعون و حتي از قوم خود ديد، لحظه اي نا اميد و زمينگير نشد.
و برتر از همه، پيامبر اسلام (ص) که بيشترين سختي را در طول تاريخ نبوت و رسالت کشيد، هرگز نااميد نشد و دست از تلاش بر نداشت تا اين که سرانجام پيروز گشت.
پس مي توان در سختي ها و ناملايمات، اميدوار بود و بايد چنين بود؛ به شرط اين که «هنر اميدوار بودن» را فرا گرفت. آنان که هنر اميدوار بودن در سختي ها را فرا گرفته اند هرگز در زير بار مشکلات، کمر خم نمي کنند و اميد خود را از دست نمي دهند. بدانيد که اگر هنر اميدوار بودن را فرا نگيريد و نا اميدي بر قلب شما چيره شود، موجب حسرت و افسوس مي شود و حسرت و افسوس، جان آدمي را تباه خواهد ساخت. (4) پس راه هاي اميدواري در سختي ها را به درستي بشناسيد و آنها را به کار ببنديد و آرام آرام تمرين کنيد، تا همواره اميدوار و پر نشاط و با ا نرژي باشيد. و اينک اين راه ها:

1- دنيا را بهتر بشناسيم

بهتر است نظر خود را نسبت به دنيا بازنگري کنيد. دنيا را آن گونه که هست بايد شناخت. شما چه تصوري و چه انتظاري از دنيا داريد؟ آيا تصورات و انتظارات شما از دنيا مطابق واقع است؟ دنيا دو روز است: روزي در سختي و رنج و ديگر روز، در راحتي و آسايش. اگر دنيا روي خوش به شما نشان داد، سرمست و مغرور نشوي و اگر به سختي دنيا دچار شديد، تحمل کنيد (5) و نا اميدي به خود راه ندهيد. گمان نکنيد که دنيا براي راحتي است، دنيا آميخته با رنج و سختي است (6) و چه بسا براي اهل ايمان، همانند زندان باشد. (7) اين واقعيت دنياست.
حال اگر تصور شما و انتظار شما از دنيا چيز ديگري باشد، قطعا در رنج و عذاب خواهيد بود. بهتر است دنيا را بهتر بشناسيم و آن را آن گونه که هست بپذيريم. اگر کسي حقيقت دنيا را دريابد، به خاطر سختي هاي آن محزون و غمين نمي شود. (8) در اين صورت، جايي براي نا اميدي باقي نمي ماند.
روزي کسي با حالي زار و غمين خدمت امام صادق (ع) رسيد و از تنگناي زندگي خود شکايت کرد. حضرت، زندان کوفه را به ‏ياد وي آورده و سپس فرمود: دنيا زندان مؤمن است.
حضرت، با ترسيم چهره‏ى دنيا براي وي، بار غم وي را کاستند و بن بست نا اميدي وي را شکستند. (9)

2- سختي ها را بهتر بشناسيم

راستي، تا به حال به ماهيت سختي ها و دشواري ها فکر کرده ايد؟ آيا شجاعت اين را داريد که نظرتان را نسبت به سختي ها مورد ترديد قرار دهيد؟ شايد سختي ها آن قدر هم که فکر مي کنيد بد نباشند. آيا شهامت اين را داريد که بلاها و شواري ها را دوست خود بدانيد؟ شگفت زده نشويد! سختي ها چيزهايي دارند که شايد شما از آن بي خبريد. چيزهايي که مي توان به خاطرش سختي ها را دوست داشت. «چه بسا چيزي ناخوشايند شما باشد و حال آنکه به نفع شماست و چه بسا چيزهايي که خوشايند شماست؛ ولي به زيان شما تمام مي شود». (10)
هيچ گاه مصلحت و منفعت خو را در «راحتي» جستجو نکنيد. گاهي سخت ها منفعت آورند و راحتي ها زيان بار. سختي ها گاهي آثار منفي اشتباهات و خطاهاي ما را از صفحه‏ى زندگي مان پاک مي کنند، (11) گاهي بهاي بهشت اند، (12) گاهي بهانه‏ى آشتي با خدا و مناجات با او، (13) و گاهي عامل تکامل. (14)
به نظر شما چيزي که مايه‏ى پاکي زندگي و تکامل انسان و آشتي با خدا و ورود به بهشت است، مي تواند باعث نااميدي شود؟! و بلکه بالاتر، يا به نظر شما چيزي که برکت هاي گفته و ناگفته‏ى فراواني دارد، نبايد مايه «اميد» باشد؟! قطعا چنين است. پس بياييد تصور خود را نسبت به سختي ها اصلاح کنيم و آنها را روزنه هاي اميد بدانيم و شايد به همين جهت است که مي گويند هرگاه حضرت موسي (ع) مدتي سختي نمي ديد، به خدا عرض مي کرد: «مگر نظر لطف خودت را از من برداشتي؟». اهل ايمان اين چنين اند که بلاها و سختي را نعمت الهي مي دانند. (15) پس بياييد سختي ها را مايه‏ى اميد بدانيم؛ قبول دارم که مشکل است، اما واقعيت چنين است، تمرين کنيد که امکان پذير است.

3- به خاطرات خوش گذشته بينديشيد

گاهي اين حالت که انسان، هميشه زندگي خود را با «مقياس حال» مي بيند، سبب مي شود که گذشته‏ى روشن خود را نيز ناديده بگيرد و احساس کند از هميشه تا ابد، در بدبختي و سختي بوده است و حال آن که واقعيت زندگي چيز ديگري است. ديروزي بوده که اين مشکلات، وجود نداشته و شما در آسايش و راحتي بوده ايد. خاطرات آن دوران را به‏ ياد آوريد تا رنج شما را کاهش دهند و به شما اميد بخشند. خاطرات خوش گذشته، منبع الهام بخشي براي حال پر اندوه شماست. توجه به گذشته‏ى شيرين، شما را از فشار کنوني نجات مي دهد و ابهت گرفتاري ها را مي شکند و اميدوارتان مي سازد.
امام صادق (ع) با همين روش، يکي از گرفتاران را از فشار رواني نجات داد. ابراهيم بن مسعود مي گويد: وضعيت يکي از تجار مدينه دگرگون شد و خدمت امام صادق (ع) رسيده، لب به شکايت گشود. حضرت به وي فرمود: «بي تابي مکن که اگر روزي دچار تنگدستي شده اي، روزهاي بسياري را در خوشي گذرانده اي. نا اميد نباش که نا اميدي کفر است. ان شاء الله خداوند به زودي تو را غني خواهد ساخت». (16) پس يکي از راه هاي اميدواري در مشکلات، به ‏ياد آوردن خاطرات خوش گذشته است.

4- به آنچه داريد، بينديشيد

اگر چيزي را از دست داده ايد و يا از داشتن چيزي محروم هستيد، به آنچه داريد و هم اکنون از آن برخورداريد، بينديشيد، حتي در سخت ترين شرايط، داشته هاي شما بيش از نداشته هاي شماست. شما از کساني نباشيد که فقط به محروميت هاي زندگي مي انديشند. نگذاريد سختي ها مانع ديدن خوبي ها شوند. سختي ها را بيش از آنچه هستند بزرگ نکنيد و فقط به گرفتاري هايتان نظر نيفکنيد. چشم هايتان زيبايي هاي ديگر زندگي را نيز ببينند.
ابوهاشم جعفري که در تنگناي شديدي قرار داشت، خدمت امام هادي (ع) رسيد و نشست. بيش از آن که چيزي بگويد، امام (ع) به وي فرمود: «کدام يک از نعمت هاي خدا را مي خواهي شکرگزاري کني؟!». وي که شگفت زده شده بود، خود را جمع کرد و ندانست چه بگويد. امام (ع) يکي پس از ديگري نعمت هاي وي را بازگو کردند و بدين وسيله، او را نسبت به آنچه در حال حاضر داشت، آشنا ساختند. (17) اين کار، فشار روحي - رواني وي را کاهش داد و اميدوارش ساخت؛ زيرا به خوبي ديد که آنچه دارد، بيش از چيزي است که ندارد. شما هم به خوبي نگاه کنيد و آنچه را داريد، براي خود بشماريد.

5- به آينده بينديشيد

هرگز تصور نکنيد مشکلي که هم اکنون گريبانگير شماست، تا ابد، همراهتان خواهد ماند. بدانيد که سختي، پايدار نبوده و پايان پذير است.
جابر بن عبدالله انصاري مي گويد: روزي همراه بيش از سيصد نفر از رزمندگان اسلام، از جانب رسول خدا (ص) به مأموريتي اعزام شديم. چون توشه‏ى راهمان اندک بود، برخي گفتند که بر گرديم و اين نکته را به ايشان گوشزد کنيم. چون چنين کردند، رسول خدا (ص) پس از اين که فرمود: «اگر آذوقه‏ى بيشتري داشتيم ، حتما به شما مي دادم»، اين آيه را تلاوت نمود:
ان مع العسر يسرا، فان مع العسر يسرا. (18)
بدانيد که سختي ها هرگز در خانه‏ى زندگي شما «ساکن» نخواهند شد. اگر سختي و گرفتاري وارد زندگي شما شود، به دنبال آن و از همان راه، راحتي وارد شده و آن را خارج مي کند. (19) خداوند متعال، خود به حضرت موسي (ع) فرموده است: «من رحمانم؛ رحمان همه‏ى زمان ها که... پس از شدت و سختي، راحتي وآسايش مي آورم». (20) به همين جهت، رسول خدا (ص) به فضل بن عباس که هديه اي براي ايشان آورده بود، فرمود : «بدان که‏ ياري خداوند، همراه صبر است و گشايش در کارها، همراه گرفتاري است و راحتي، همراه سختي». (21)
پس مطمئن باشيد که سختي دنيا پايان پذير است. (22) فکر سختي دنيا را به خاطر راحتي آينده از ذهن خود خارج سازيد. (23)
چشم انتظار لحظه هاي روشن و سبز باشيد. داشتن تصوير روشني از آينده و برخورداري از روحيه‏ى انتظار، چراغ اميدتان را روشن نگه داشته و نخواهد گذاشت نا اميدي، شما را تهديد کند. داشتن حالت انتظار، خود گشايش و فرج است. (24) کسي که حالت انتظار نداشته باشد، آينده را تاريک و همه‏ى راه ها را بسته مي بيند و اين خود، رنج وي را چند برابر مي کند؛ اما اگر کسي به حالت انتظار، دست يابد، بن بست يأس را شکسته و به آينده اميدوار خواهد بود. پس سعي کنيد به آينده بينديشيد و حالت انتظار را در خود تقويت نماييد.

6- صبور باشيد

در مقابل مشکلات، هرگز «بي تابي» نکنيد. از بي تابي کردن، چيزي نصيبتان نمي شود. (25) بي تابي، نه تنها گرفتاري شما را برطرف نمي کند (26)، بلکه بر درد و رنج آن نيز مي افزايد (27) و شما را ناتوان مي سازد (28) و ناتواني نيز نااميدي را در پي دارد.
اما اگر شکيبايي بورزيد و خداوند، بردباري شما را ببيند، راه برون رفت از سختي ها را باز مي کند و تنگناها را مي گشايد. (29) اين يک اصل است که «به وسيله‏ى صبر، اميد گشايش هست». (30)
روزي کسي خدمت امام صادق (ع) رسيد و از گرفتاري و رنجي که از فاميل خود مي کشيد، شکايت کرد. حضرت، وي را از اين که اقدامي بکند، برحذر داشته و به صبر فراخوانده و فرمود: «بردبار باش که خداوند، به زودي گرفتاري تو را حل مي کند». چيزي نگذشت که چنين شد و او را از اين گرفتاري نجات يافت. (31) شخص ديگري نزد حضرت آمده و از فقر؛ شکايت کرد و حضرت، همين سفارش را به وي نمودند (32) و بدين وسيله، بار اندوه وي را کاسته، به توان وي افزودند و مانع از نااميدي وي شدند.
حضرت يوسف (ع) را به زندان انداختند؛ اما مشکلات زندان، وي را نااميد و مأيوس نساخت؛ زيرا با صبوري و بردباري توانست از رنج و سختي زندان بکاهد. (33)
يکي از عوامل مهم در حفظ روحيه‏ى اميدواري و جلوگيري از پيدايش نوميدي، کاهش درد و رنج سختي هاست و هيچ چيز به اندازه صبوري، رنج گرفتاري ها را کاهش نمي دهد. (34) پس در برابر مشکلات، صبور باشيد و آنها را تحمل کنيد، تا اميد خود را از دست ندهيد.

7- سختي بيشتر، اميد بيشتر

هرگاه سختي ها افزايش يافتند، شما بيش از هميشه اميدوار باشيد؛ زيرا وقتي شدت سخت ها به نهايت برسند و حلقه هاي بلا و گرفتاري تنگ تر شوند، گشايش و راحتي فرا مي رسيد. (35) سختي ها سير صعودي دارند؛ آرام، شروع مي شوند و سپس شدت مي يابند و پس از آن، به پايان رسيده و دوران فرج فرا مي رسد. آن گاه که همه راه ها بسته شوند، نشانه هاي فرج، آشکار مي شود. (36) بدانيد که هر چه فشارها افزايش يابند، در حقيقت، شما به پايان دوره‏ى سختي نزديک شده ايد. (37) پس نه تنها سختي، مايه‏ى اميد است، افزايش آن نيز مايه اميد بيشتر است. به همين جهت است که هرگاه فشارها بر رسول خدا (ص) بيشتر مي شد، ايشان اميدوارتر مي شد. سخت ترين دوران براي آن حضرت، جنگ احزاب بود؛ اما در همين جنگ، ايشان نويد پيروزي مسلمانان بر امپراتوري هاي فارس و روم را دادند (38) و جالب اين جاست که برخي از منافقين مي گفتند: «او ما را مسخره کرده است. ما جرئت نداريم که چند قدمي از سپاه، فاصله بگيريم، آن گاه او وعده‏ى فتح ايران روم را مي دهد!» (39) اين سخنان، ناشي از ناآگاهي و بي ايماني است. شدت گرفتن سختي ها نشانه‏ى نزديک شدن شما به پايان دوران محنت است.
روزگاري خانمي خدمت امام صادق (ع) رسيد و با ناراحتي گفت: «فرزندم به سفر رفته و علاقه‏ى شديدي به وي دارم و تاکنون برنگشته است». حضرت، وي را به صبر فراخواند. مادر نيز کمي آرام گرفت و رفت. چندي بعد، دوباره بازگشت و بار ديگر، حضرت وي را به صبر فراخواند. بار سوم که بازگشت، به شدت اظهار ناراحتي کرد و گفت: «مرا به صبر فرا مي خواني در حالي که طاقتم تاب شده است!». حضرت به وي فرمود: «به منزل برو! فرزندت آمده است». وي پس از اين که به خانه رفت و فرزند خود را ديد، خدمت حضرت بازگشت و پرسيد: «از کجا دانستيد که فرزندم بازگشته است؟». حضرت به وي فرمود : وقتي گفتي صبرم تمام شده است، فهميدم فرزندت آمده است؛ زيرا وقتي صبر انسان تمام شود، فرج فرا رسيده است. (40)

8- زانوي غم در بغل نگيري

نشستن و زانوي غم در بغل گرفتن، مشکلات شما را افزايش مي دهد و يأس و نوميدي را به ارمغان مي آورد. سعي کنيد خوتان عالم افزايش مشکلاتتان نباشيد. پس تحرک و پويايي خود را از دست ندهيد. در آغاز سخن گفتيم که تلاش و کوشش، لذت زندگي است و سکون و بي تحرکي، عامل رکود و خمودي. از نشستن و غصه خوردن، چيزي حاصل نمي شود. هيچ کس به اندازه‏ى خودتان نمي تواند به شما کمک کند. پس کمر همت بنديد و دست به زانوي خويش بگيريد و از جا برخيزيد. اگر مشکل مالي داريد، حرکت کنيد براي کسب روزي، اقدام نماييد. (41) و اگر مشکل مالي داريد، حرکت کنيد و براي کسب روزي، اقدام نماييد (41) و اگر مشکل ديگري داريد، به تناسب آن اقدام کنيد.
پس به هنگام سختي ها احساس ضعف نکنيد و خود را پر توان بدانيد. (42) بدانيد که توان و نيروي شما بيش از مشکلاتتان است و مشکلات شما کوچک تر از توانتان. يکي از ويژگي هاي اهل ايمان اين است که هرگز سستي به خود راه نمي دهند. (43) در سختي ها درمانده و زمينگير نمي شوند.

9- مشکل خود را با ديگران در ميان بگذاريد

مشکلاتتان را درون سينه حبس نکنيد. لب به سخن گشاييد و آن را به زبان آوريد تا بار غم شما کاهش يابد و چاره اي پيدا شود؛ اما مواظب باشيد که «شکايت» نکنيد، بلکه مشکل خود را «بازگو» کنيد، تا چاره اي انديشيده شود. به ديدار دوستانتان برويد با آنها صحبت کنيد، (44) که ‏يا به طور کلي مشکلتان حل مي شود، يا در حل آن به شما کمک مي کنند، يا شما را دعايي مي کنند که اجابت مي شود و يا نظر مشورتي به شما مي دهند. (45)
همچنين صله رحم به جا آوريد و مشکل خود را با آنان در ميان بگذاريد که فاميل، يکي از کمک رسان هاي اساسي در هنگام سختي اند. (46)
و بالاتر از همه مشکلات خود را با خدا در ميان بگذاريد، مواظب باشيد که هيچ گاه «از خدا» شکايت نکنيد، بلکه «به خدا» شکايت کنيد.
خداوند متعال به حضرت عيسي (ع) مي فرمايد: «اي عيسي! به هنگام سختي از من کمک بخواه، که من، فريادرس گرفتاران و درماندگان و مهربان ترين مهربانانم». (47)

10- به خدا توکل کنيد

بدانيد که هيچ کس غير از خداوند نمي تواند به سختي و غم شما پايان دهد و بر نا اميدي شما خط بطلان کشد. (48)
خداوند، حضرت نوح (ع) و همراهانش را که به آن گرفتاري عظيم [توفان] دچار شده بودند، نجات داد. (49) حضرت ايوب (ع) که به شدت، مصيبت زده شده بود، دعا کرد و خداوند، گرفتاري اش را برطرف ساخت. (50) حضرت موسي و هارون (ع) نيز به وسيله‏ى خداوند از آن گرفتاري عظيم نجات يافتند. (51)
پس فقط به خداوند توکل کنيد و به هيچ عامل ديگري نينديشيد.
در جنگ بدر که مسلمانان، فقط 313 نفر بودند؛ چون به خدا توکل کرده بودند، پيروز شدند، اما در آغاز جنگ حنين، چون به تعداد نفرات و تجهيزات خود مغرور شده بودند، شکست خوردند.
پس همواره به ‏ياد خدا باشيد و بر او توکل کنيد و از او ياري طلبيد.

11- تقوا داشته باشيد

تقوا، عامل شکستن بن بست هاست. خداوند متعال مي فرمايد: «هر کس تقواي الهي پيشه کند، خداوند راه نجاتي براي او فراهم مي سازد». (52) اين يک اصل اساسي و کليد طلايي است. اگر همه‏ى زمين و آسمان، بر کسي سخت گيرند، ولي او تقوا پيشه کند، خداوند براي او راهي به خروج از اين تنگنا قرار خواهد داد. (53) کسي که درخت تقوا بکارد، ميوه‏ى آرزو خواهد چيد. (54) تقوا اندوه شما را مي زدايد و تنگناها را مي گشايد. (55)
پس با داشتن تقوا، اميد رهايي هست. (56)

12- نماز بخوانيد

هنگام سختي ها وضو بگيريد و نماز بخوانيد. نماز، شما را به «مرکز آفرينش» و «منبع فيض» وصل مي کند و غم و اندوهتان را مي زدايد از بار مصيبت شما مي کاهد.
رسول خدا (ص) هرگاه که يکي از اهل خانواده اش گرفتار مشکلات مي شد و در تنگنا قرار مي گرفت، وي را به خواندن نماز توصيه مي فرمود. (57)
با خواندن نماز، بارقه هاي اميد در دل شما جوانه مي زند. امتحان کنيد !

پي نوشت :

1. البته افرادي که نام برده شده اند، هميشه از غذاهاي آماده‏ى بهشتي، بهره مند نبوده اند.
2. اين قسمت، با استفاده از بيان امام صادق (ع) نگاشته شده است. ر.ک : بحارالانوار، ج 3، ص 86.
3. ر.ک: تاريخ بغداد، ج 2، ص 52؛ مسند الفردوس، ج 1، ص 342، ح 1369 ؛ بحارالانوار، ج 77، ص 173.
4. ر.ک: نهج ابلاغه، کلمه قصار 108؛ الکافي، ج 8، ص 21؛ فرر الحکم، ح 7402.
5. ر.ک: نهج البلاغه، نامه 72 و کلمه قصار 396 ؛ الکافي، ج 8، ص 21 ؛ بحارالانوار، ج 73، ص 81.
6. ر.ک: نهج البلاغه، نامه 59؛ فرر الحکم، ح 1097، و 3673 و 1724 و 2042 و 3659؛ بحار الانوار، ج77، ص187، ح10.
7. الکافي، ج 2، ص 250.
8. ر.ک: کنز العمال، ج 3، ص 211، ح 6203.
9. الکافي، ج 2، ص 250.
10. سوره‏ى بقره، آيه 216.
11. ر.ک: الکافي، ج 2، ص 444، ح 3؛ بحارالانوار، ج 78، ص 243، ح 44؛ کنزالعمال، ج 3، ص 330.
12. ر.ک. کنزالعمال، ج 4 ص 220، ح 10250.
13. «فأخناهم بالباساء والضراء لعلهم يضرعون»، سوره‏ى انعام، آيه 42؛ «الا أخذنا أهلها بالبأساء والضراء لعلهم يضرعون» ؛ سوره‏ى اعراف، آيه‏ى 94.
14. امام علي (ع) ، سختي ها را عالم بروز صفت «صبر» مي داند. ر.ک: مستدرک الوسايل، ج 5، ص 26، ح 2.
15. بحارالانوار، ج 60، ص 237، ح 54.
16. همان، 78، ص 203، ح 36.
17. کتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 4، ص 41، ح 5863 ؛ بحارالانوار، ج 50، ص 129، ح 7.
18. در المنثور، ج 6 ، ص 364.
19. ر.ک: کنز العمال، ج 2، ص 14، ح 2947 و 2948.
20. بحارالانوار، ج 13 ، ص 335.
21. کتاب من لا يحضره الفقيه، ج 4، ص 412.
22. ر.ک: نهج البلاغه، ج 1، ص 192؛ فرر الحکم، ح 3595 و 3596؛ تحف العقول، ص 142.
23. ر.ک : الکافي، ج 8، ص 207.
24. بحارالانوار، ج 52 ، ص 122، ح 4، غرر الحکم، ح 4578. در روايات بساري از «انتظار فرج»، به عنوان يک عبادت و بلکه بهترين عبادت، نام برده شده است که البته منحصر به فرج حضرت مهدي (عج) نيست.
25. الکافي، ج 8، ص 207.
26. ر.ک: الکافي، ج 8 ؛ ص 207؛ غرر الحکم، ح 1469.
27. غررالحکم، ح 653 و 2043 و 4203 و 7936 ؛ تحف العقول، ص 305.
28. الکافي، ج 8، ص 86 و ج 20، ص 93؛ بحارالانوار، ج 71، ص 94، ح 54.
29. نهج البلاغه، ج 2، ص 151.
30. بحارالانوار، ج 71، ص 96، ح 61.
31. الکافي، ج 2، ص 96، ح 61.
32. همان، ص 250، ح 6.
33. ر.ک : الکافي، ج 2، ص 89، ح 6.
34. ر.ک : بحارالانوار، ج 78، ص 246، ح 64 ؛ مستدرک الوسائل، ج 2، ص 423، ح 16.
35. نهج البلاغه، کلمه قصار 351.
36. غرر الحکم، ح 6200.
37. بحارالانوار، ج 71، ص 75.
38. سبل الهدي والرشاد، ج 4، ص 373.
39. تفسير عياشي، ج 1، ص 201، ح 157.
40. ارشاد القلوب، ج 1، ص 150.
41. ر.ک: مستدرک الوسائل، ح 13، ص ، ح 3.
42. نهج البلاغه، ج 3، ص 8 5.
43.الکافي، ج 2، ص 230.
44. ر.ک: تهذيب الاحکام، ج 6، ص 329، ح 31.
45. بحارالانوار، ج 78، ص 265، ح 174.
46. ر.ک: الکافي، ج 2، ص 154؛ کنزالعمال، ج 16، ص 183.
47. الکافي، ج 8، ص 141.
48. ر.ک: سوره‏ى انعام، آيه 17 و 64؛ سوره‏ى يونس، آيه‏ى 107.
49. سوره‏ى انبياء، آيه‏ 76؛ سوره‏ى صافات، آيه‏ى75و76.
50. سوره‏ى انبياء، آيه‏ى 83 و 84.
51. سوره‏ى صافات، آيه‏ى 114 و 115.
52. سوره‏ى طلاق، آيه 2.
53. نهج البلاغه ، خطبه 130.
54. بحارالانوار، ج 78، ص 79.
55. غرر الحکم، ح 8847.
56. بحارالانوار، ج 7، ص 316.
57. درالمنثور، ج 4، ص 313.

منبع:حديث زندگي
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image