|
خطر رؤيا زدگي
-(3 Body)
|
خطر رؤيا زدگي
Visitor
367
Category:
دنياي فن آوري
خيرهشدن به آفتاب رؤيا، خطر رؤيازدگي را به دنبال دارد. دختري که تب و تاب سالهاي پس از بلوغ را تجربه ميکند، عاشق خيالپردازي است؛ و فرو رفتن در عالم خيال و رؤيا نيازمند سکوت و آرامش است. تنهايي و انزواي دختر نوجوان، راهي است که او را يکسر به قصر خيال ميرساند. ساختن اين قصر رؤيايي در خانه امکانپذير است. ميتوان از افراد خانواده فاصله گرفت و به گوشهاي دنج و خلوت خزيد؛ اما در مدرسه و کلاس درس اين قصر رؤيايي چندان دوام نميآورد. فرياد سرزنشآميز خانم معلم، نگاه دخترک را از آسمان پشت پنجره جدا ميکند و به مساحت محدود مربع و مستطيل پيوند ميزند. هيچ کس نميخواهد دختر در جهان آرزوهاي زيباي خود بماند. مادر با تحکم او را به شستن ظرفها ميخواند و معلم او را به حفظکردن فرمولهايي واميدارد که هيچ کدام فرمول زندگي نيست. دختر اما تضاد ميان جهان واقعيت و جهان رؤياهاي خويش را در مييابد و بيش از پيش وابسته جهاني ميشود که ساخته و پرداخته ذهن خويش است. بيزاري از درس و مشق و تکليف، نخستين نشانه بيماريِ همهگير رؤيازدگي است. آنچه کتابهاي درسي ميگويند با آنچه دختر از زندگي ميخواهد، تفاوتي از زمين تا آسمان دارد. حواسپرتي و عدم تمرکز به هنگام درسخواندن، ويژگي مشترک بسياري از نوجوانان است. اُفت تحصيلي نتيجه خيالپروريهايي است که فرصت خواندن کتابهاي درسي را از دختر و همکلاسيهايش ميگيرد و مطالعه گاه و بيگاه رمانهاي عاشقانه را جايگزين آن ميکند. حال و هواي غير واقعي و تخيل مبتذل اين گونه رمانها، رؤيابافي دختر را تقويت ميکند. زماني که ذهن از رؤياها انباشته شود، به دنبال معادلي واقعي براي تصاوير خيالي ميگردد. خويشاوندان و دوستان بايد شبيه قهرمانان داستانها رفتار کنند. عشق، رفته رفته از راه ميرسد. در آغاز، موضوع مشخصي براي عشقورزيهاي سادهانگارانه دختر وجود ندارد. او در دفتري که آن را «دفتر خاطرات» مينامد، از عشق مينويسد و ميسُرايد اما هنوز نه با مفهوم عشق آشناست و نه با چهره آرماني عاشق. عشق براي دختري که جان و جسم خويش را در فصل بلوغ دگرگون ميبيند، در شعر جلوهگر ميشود. او هنوز عاشق نيست، اما دفتر خاطراتش سرشار از شعرهاي عاشقانه و تصاوير پررنگِ قلب تيرخورده و غروبِ غمگين است. عشق براي دختر نوجوان در آغاز واقعيتي زميني نيست. عشق، حسي است شبيه وابستگي که از ميان تصاوير خيالبرانگيز شعر و ترانه و رؤيا بيرون ميآيد و دختر را واميدارد تا به دنبال نمونههاي آن در جهان پيرامون بگردد. درست به همين دليل هنگام عبور از کوچه و خيابان نگرانِ نگاههايي است که ممکن است يکي از آنها نگاه همان عاشق افسانهاي باشد. قدرت تخيل را در ساختن و پروراندن يک «عشق بيمارگونه» بايد جدي گرفت. عشقي که دختر را تا مرزهاي توهم و بيماري پيش ميبرد. عوارض اين بيماري در تغييرات جسماني و رفتاري به خوبي قابل مشاهده است. عشق خودساخته، بسياري از دختران نوجوان را گرفتار تنهايي، اضطراب و پرخاشگري ميکند. دختر، ميان واقعيت و رؤيا سرگردان است. ميخواهد رؤيايي واقعي داشته باشد. دوست دارد مرد مهربان و خوشچهره فيلمها و قصهها را در محله آشناي خودشان ملاقات کند؛ اما اين گونه نميشود. پسرهاي متلکپران محله چيزي از عشق نميدانند و به مردان جاافتاده خوشلباس و خوشزبان هم نميشود اطمينان کرد. زمان درازي لازم نيست تا دختر به بيهودگي و بيحاصلي عشقِ بيمعشوق خود پي ببرد. او خيلي زود خودش را با خشونتِ واقعيت هماهنگ ميسازد. هر چند ممکن است براي رسيدن به اين مرحله از شناخت و آگاهي، بهايي سنگين بپردازد. اضطراب و بدخُلقي، زاييده عدم تطابق آرزوهاي دروني با واقعيتهاي بيروني است. دختري را که کودکانه دل به رؤيا سپرده است با خشونتي که ويژگي جهان بزرگسالان است، از خواب خوشِ قصهها بيرون ميکشند تا چشماني بيدار و واقعبين به تماشاي آدمهاي اجتماع بنشيند؛ آدمهايي که اصلاً شبيه آدمهاي داستانها نيستند. بيماريِ ناگهاني و روبهروشدن با واقعيتي که نه زيباست و نه قابل اعتماد، بر اضطراب دختر دامن ميزند. او آشکارا از ديدن واقعيت ميترسد. پيامد ديگر اين آگاهي و بيداريِ ناگزير، پرخاشگري است. مدت زماني طول ميکشد تا دختر، رؤياهاي آن دفتر خاطراتِ پرسوز و گداز را فراموش کند و با چهرههاي بيگانهاي که در زندگي روزمره ميبيند، کنار بيايد. اين مدت زمان، همان دوراني است که مادرها را دلواپس و نگران ميکند. دختر، حاضرجوابي ميکند، تنبل است، دلنازک و زودرنج شده است. رغبتي به درسخواندن نشان نميدهد، زياد ميخوابد، خواهر کوچکش را کتک ميزند، رودرروي پدر ميايستد، دشنام ميدهد، فرياد ميکشد، گريه ميکند و ... . گلايههاي والدين معمولاً مربوط به همين دوران است. دوراني که دختر براي گذشتن از بحرانِ موقت آن نيازمند يک راهنماي همدل و همراه است. تنها ماندن در مرحله گذر از رؤيا به واقعيت، تهديدي جدي براي فصل دخترانگي است. منبع:پيام زن
|
|
|