جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
خطر رؤيا زدگي
-(3 Body) 
خطر رؤيا زدگي
Visitor 365
Category: دنياي فن آوري
خيره‏شدن به آفتاب رؤيا، خطر رؤيازدگي را به دنبال دارد. دختري که تب و تاب سال‏هاي پس از بلوغ را تجربه مي‏کند، عاشق خيال‏پردازي است؛ و فرو رفتن در عالم خيال و رؤيا نيازمند سکوت و آرامش است. تنهايي و انزواي دختر نوجوان، راهي است که او را يکسر به قصر خيال مي‏رساند. ساختن اين قصر رؤيايي در خانه امکان‏پذير است. مي‏توان از افراد خانواده فاصله گرفت و به گوشه‏اي دنج و خلوت خزيد؛ اما در مدرسه و کلاس درس اين قصر رؤيايي چندان دوام نمي‏آورد. فرياد سرزنش‏آميز خانم معلم، نگاه دخترک را از آسمان پشت پنجره جدا مي‏کند و به مساحت محدود مربع و مستطيل پيوند مي‏زند. هيچ کس نمي‏خواهد دختر در جهان آرزوهاي زيباي خود بماند. مادر با تحکم او را به شستن ظرف‏ها مي‏خواند و معلم او را به حفظ‏کردن فرمول‏هايي وامي‏دارد که هيچ کدام فرمول زندگي نيست. دختر اما تضاد ميان جهان واقعيت و جهان رؤياهاي خويش را در مي‏يابد و بيش از پيش وابسته جهاني مي‏شود که ساخته و پرداخته ذهن خويش است. بيزاري از درس و مشق و تکليف، نخستين نشانه بيماريِ همه‏گير رؤيازدگي است. آنچه کتاب‏هاي درسي مي‏گويند با آنچه دختر از زندگي مي‏خواهد، تفاوتي از زمين تا آسمان دارد. حواس‏پرتي و عدم تمرکز به هنگام درس‏خواندن، ويژگي مشترک بسياري از نوجوانان است. اُفت تحصيلي نتيجه خيال‏پروري‏هايي است که فرصت خواندن کتاب‏هاي درسي را از دختر و هم‏کلاسي‏هايش مي‏گيرد و مطالعه گاه و بيگاه رمان‏هاي عاشقانه را جايگزين آن مي‏کند. حال و هواي غير واقعي و تخيل مبتذل اين گونه رمان‏ها، رؤيابافي دختر را تقويت
مي‏کند.
زماني که ذهن از رؤياها انباشته شود، به دنبال معادلي واقعي براي تصاوير خيالي مي‏گردد. خويشاوندان و دوستان بايد شبيه قهرمانان داستان‏ها رفتار کنند.
عشق، رفته رفته از راه مي‏رسد. در آغاز، موضوع مشخصي براي عشق‏ورزي‏هاي ساده‏انگارانه دختر وجود ندارد. او در دفتري که آن را «دفتر خاطرات» مي‏نامد، از عشق مي‏نويسد و مي‏سُرايد اما هنوز نه با مفهوم عشق آشناست و نه با چهره آرماني عاشق. عشق براي دختري که جان و جسم خويش را در فصل بلوغ دگرگون مي‏بيند، در شعر جلوه‏گر مي‏شود. او هنوز عاشق نيست، اما دفتر خاطراتش سرشار از شعرهاي عاشقانه و تصاوير پررنگِ قلب تيرخورده و غروبِ غمگين است.
عشق براي دختر نوجوان در آغاز واقعيتي زميني نيست. عشق، حسي است شبيه وابستگي که از ميان تصاوير خيال‏برانگيز شعر و ترانه و رؤيا بيرون مي‏آيد و دختر را وامي‏دارد تا به دنبال نمونه‏هاي آن در جهان پيرامون بگردد. درست به همين دليل هنگام عبور از کوچه و خيابان نگرانِ نگاههايي است که ممکن است يکي از آنها نگاه همان عاشق افسانه‏اي باشد. قدرت تخيل را در ساختن و پروراندن يک «عشق بيمارگونه» بايد جدي گرفت. عشقي که دختر را تا مرزهاي توهم و بيماري پيش مي‏برد. عوارض اين بيماري در تغييرات جسماني و رفتاري به خوبي قابل مشاهده است. عشق خودساخته، بسياري از دختران نوجوان را گرفتار تنهايي، اضطراب و پرخاشگري مي‏کند. دختر، ميان واقعيت و رؤيا سرگردان است. مي‏خواهد رؤيايي واقعي داشته باشد. دوست دارد مرد مهربان و خوش‏چهره فيلم‏ها و قصه‏ها را در محله آشناي خودشان ملاقات کند؛ اما اين گونه نمي‏شود. پسرهاي متلک‏پران محله چيزي از عشق نمي‏دانند و به مردان جاافتاده خوش‏لباس و خوش‏زبان هم نمي‏شود اطمينان کرد. زمان درازي لازم نيست تا دختر به بيهودگي و بي‏حاصلي عشقِ بي‏معشوق خود پي ببرد. او خيلي زود خودش را با خشونتِ واقعيت هماهنگ مي‏سازد. هر چند ممکن است براي رسيدن به اين مرحله از شناخت و آگاهي، بهايي سنگين بپردازد.
اضطراب و بدخُلقي، زاييده عدم تطابق آرزوهاي دروني با واقعيت‏هاي بيروني است. دختري را که کودکانه دل به رؤيا سپرده است با خشونتي که ويژگي جهان بزرگسالان است، از خواب خوشِ قصه‏ها بيرون مي‏کشند تا چشماني بيدار و واقع‏بين به تماشاي آدم‏هاي اجتماع بنشيند؛ آدم‏هايي که اصلاً شبيه آدم‏هاي داستان‏ها نيستند. بيماريِ ناگهاني و روبه‏روشدن با واقعيتي که نه زيباست و نه قابل اعتماد، بر اضطراب دختر دامن مي‏زند. او آشکارا از ديدن واقعيت مي‏ترسد. پيامد ديگر اين آگاهي و بيداريِ ناگزير، پرخاشگري است. مدت زماني طول مي‏کشد تا دختر، رؤياهاي آن دفتر خاطراتِ پرسوز و گداز را فراموش کند و با چهره‏هاي بيگانه‏اي که در زندگي روزمره مي‏بيند، کنار بيايد. اين مدت زمان، همان دوراني است که مادرها را دلواپس و نگران مي‏کند. دختر، حاضرجوابي مي‏کند، تنبل است، دل‏نازک و زودرنج شده است. رغبتي به درس‏خواندن نشان نمي‏دهد، زياد مي‏خوابد، خواهر کوچکش را کتک مي‏زند، رودرروي پدر مي‏ايستد، دشنام مي‏دهد، فرياد مي‏کشد، گريه مي‏کند و ... .
گلايه‏هاي والدين معمولاً مربوط به همين دوران است. دوراني که دختر براي گذشتن از بحرانِ موقت آن نيازمند يک راهنماي همدل و همراه است. تنها ماندن در مرحله گذر از رؤيا به واقعيت، تهديدي جدي براي فصل دخترانگي است.
منبع:پيام زن
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image