جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
بذر دين، رويش زندگي
-(2 Body) 
بذر دين، رويش زندگي
Visitor 332
Category: دنياي فن آوري
وقتي درختي مي خشکد، يا ريشه اش به آب نمي رسد، يا دچارآفتي شده است. وگرنه، در شرايط عادي، بايد درخت برويد و ميوه دهد و در درخت بودن خويش به کمال برسد.
انسان چگونه مي خشکد؟ ريشه در آب داشتن انسان به چيست؟ ميوه و ثمر درخت «وجود انسان» کدام است؟ و ... در يک جامعه: سعادت انسان در چيست و سعادتمند کيست؟
زندگي، مانند روياندن يک گل و کاشتن نهال وسرسبز ساختن يک مزرعه است: مزرعه ي وجود! فصلي، مخصوص بذر افشاني و نهال نشاني است، فصلي هم مخصوص برداشت محصول و چيدن ميوه ودروکردن خرمن و انباشتن انبار.
در نگاه دين، «زندگي» يک «مزرعه» است، «انسان» هم «دهقان» بذر خويشتن وروياندن نهال فطرت است. «سعادت» هم «آفت زدايي» از اين بوستان و به ثمر نشستن اين نهال ورسيدن به «کمال انساني» است. «غفلت» هم «آتش» ي است که در اين خرمن مي افتد و همه ي برگ و بارها را مي سوزاند.
خوشبخت، کسي است که بداند از کجا آمده، در کجاست و به کجا مي رود؟ درک اين «فلسفه ي حيات» رسيدن به «بلوغ» است و هر که خام بميرد و به اين مرحله نرسيده، رخت از جهان بربندد، کال و نارس مرده و نابالغ، جهان را وداع گفته است؛ هر چند هشتاد سال سن داشته باشد و دهها نوه و نتيجه!
اين، محصول همان غفلت از «چرايي» و «چگونگي» زيستن است.
در باغ عمل، بي برو حاصل مانديم
غفلت زده در مزرعه ي دل مانديم
اين جان و دل خشک، کويري تر شد
هنگامه ي کشت بود و غافل مانديم
چگونه مي توان از زندگي لذت برد و با اميد، زيست و به آينده، خوش بين بود؟
وقتي نيروها وتواناييهاي وجودمان در مسير «هدف خلقت» باشد، هرگز دچار «پوچي» نخواهيم شد. پوچگرايي، معناي ديگري از هدر رفتن بذر وجود در مزرعه ي زندگي است.
کسي که در چشم انداز خود، «آخرت» را هم (که مرحله ي ابدي وجود ماست) مي بيند و براي کاميابي آن مرحله تلاش مي کند، معناي خوشبختي را بهتر فهميده است.
حضرت امير(ع) مي فرمايد: «سعادت انسان در آن است که دين خود را به کف آورده باشد و براي آخرت خويش کار کند». (1)
برخي انسانها، همچون آبي که در ريگزار کوير فرو مي رود و نه کام تشنه اي را سيراب مي کند، نه درختي را به بار مي نشاند و نه چشم و دلي را مي نوازد، در زندگي شان «هدر» مي روند و دود مي شوند و به هوا مي روند. کساني هم که از لحظه لحظه ي عمرشان ثمر مي چينند و براي روز نياز، ذخيره مي سازند. خوشبختي را در ميان اين گروه بايد جستجو کرد.
باز هم کلامي از حضرت امير (ع): «توفيق انجام دادن کارهاي شايسته، از خوشبختي است».(2)
و مگر آموزه ي دين چيزي جز اين گونه جهت دادن به فکر و نيت وعمل و تلاش است؟ دين، در مسير خوشبخت ساختن انسانها، به آنان رهنمود مي دهد که:
- فلسفه ي حيات و مبدأ و معاد را بشناسند،
- از بردگي نفس اماره و سلطه ي ابليس رها شوند،
- در کارهاي نيک، از يکديگر پيشي گيرند،
- دنيا را پل عبور براي سراي جاودانه ي آخرت ببينند،
-از آنچه دارند، براي آباداني خانه ي ابدي خرج کنند،
- با پاک زيستن و انصاف داشتن و اهل گذشت و ايثار بودن، لذت زندگي و معنويت حيات را در يابند،
- با قناعت وساده زيستي، از دام حرص و آز، برهند،
- کاميابي را فراتر از «ثروت مادي» و «رفاه دنيوي» بشناسند،
- با عبوديت و بندگي خدا، در طريق فطرت گام بردارند،
- براي ورود به عرصات محشر، ره توشه ي صالحات ذخيره کنند، نه کالاي قاچاق ستم و گناه،
- و بسياري حکمتهاي ناب از اين قبيل،که براي پيروانش خوشبختي وآرامش روح و راحتي وجدان و احساس لذت مي آورد.
آينده را چه کسي برايمان مي سازد؟
مگر آخرت و بهشت، از فراهم آمدن قطره قطره و ذره ذره نيکيها، طاعتها، مردم دوستيها، خدمت رسانيها، ياري رساندن مظلومان و کمک کردن به محتاجان فراهم نمي شود؟
اقبال لاهوري مي گويد:
در طلب کوش و مده دامن اميد زدست
دولتي هست که يابي سرراهي، گاهي
اين دولت سر راه – که همان خوشبختي است – براي تلاشگران صادق و عاشقان جويا وجويندگان اميدوار، خواهد بود. دست يافتن به بهشت و بهشتي شدن، عين خوشبختي است و نفيس ترين دولت سرراه است؛ ولي چه کساني اهل بهشت اند؟ قرآن، بهشت را پاداش کدام عمل و کدام گروه مي شمارد؟ به تعبير قرآن: «خوشبختان، جاودانه در بهشت اند».(3)
و... اين، يعني هر که بهشتي نشود، سعادتمند نيست و هر که نتواند در مرحله ي دنيا، بهشت آخرت را براي خويش بنيان نهد و فراهم سازد، از خوشبختي دور است.
اينکه دين براي آدمي خوشبختي مي آورد، به همين معناست. «فرجام نيک» چه در دنيا و چه در آخرت، نشانه اي از خوشبختي است؛ آن هم خوشبختي حقيقي. کلام نوراني حضرت علي (ع) در اين زمينه چنين است: «حقيقت سعادت، آن است که کار انسان با سعادت پايان گيرد و حقيقت بدبختي و شقاوت، آن است که عمل انسان به شقاوت پايان پذيرد».(4)
فرجام انديشي و عاقبت نگري، تنها در انسان هاي متعهدي که به سعادت خويش اهميت مي دهند، يافت مي شود. اين درست است که: «جوجه را آخر پاييز مي شمارند». آخر پاييز عمر ما، رسيدن به مرحله ي حساب و کتاب آخرت است.آنجاست که «سعيد» و «شقي» بازشناخته مي شوند. اين نيز رهنمودي از اميرمؤمنان (ع) است که مي فرمايد: «آنگاه که[ اعمال] برخداي سبحان عرضه شوند، خوشبختي و بدبختي از هم بازشناخته مي شود».(5)
دين، مي کوشد تا هم دنياي متدين را مرفه کند، هم آخرتش را آباد سازد؛ هم نيازهاي جسمي و مادي انسان را تأمين کند، هم خواسته هاي روح و جان او را برآورد؛ هم فرد را به کمال برساند، هم جامعه را متکامل سازد؛ هم آرامش درون و اطمينان نفس و راحتي وجدان به انسان ببخشد، هم زندگي از ستم پذيري و حقير زيستن و حيوانيت رها کند و به تعالي برساند.
بي شک، راهي که خدا براي خوشبختي بندگانش ترسيم کرده است – که همان «دين» است – ، زودتر آنها را به هدف مي رساند.

پي نوشت:

1- غرر الحکم، ج7، ص 160.
2-همانجا.
3- سوره ي هود، آيه ي 108.
4- ميزان الحکمه، ج 4، ص 464.
5- همانجا.

منبع: نشريه حديث زندگي
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image