محصولات
دریافت کاتالوگ محصولات
پورتال ایمن
سیستم آرشیو اسناد
سیستم پشتیبانی (Ticketing)
سیستم مدیریت جلسات
سیستم مدیریت وظایف
سیستم پورتال داخلی ویژه همکاران
سیستم تولید و مدیریت وب سایت
سیستم اتوماسیون اداری
سیستم مدیریت فروشگاه
سیستم گفتگوی آنلاین (پشتیبانی)
نرم افزار های اندروید
فروشگاه
جستجوی محصولات
همه محصولات
بانک شماره موبایل
گالری تصویری فایل PSD
گالری تصویری فایل افتر افکت
سیستم پیامک
عضویت رایگان در سامانه
ورود به سامانه پیامک
ارسال به BTS ایرانسل
امکانات سامانه پیامک
وب سرویس رایگان پیامک
سرویس HTTP پیامک رایگان
افزونه ورد پرس
نرم افزار ویندوزی پیامک
خرید خط هزار و تلفن ثابت
عمومی
اخبار
تقویم تاریخ
نرم افزارهای موبایل
مقالات
معرفی سایت
درباره ما
پرسش و پاسخ
ارسال تیکت
اطلاعات تماس
درباره ما
پرسش و پاسخ
آموزش برنامه نویسی
سفارش تبلیغ اندروید
Type
All
کامپيوتر
دنياي فن آوري
جستجو در محصولات
10 دي 1387 / 2 محرم الحرام 1430 / 30 دسامبر 2008
-(4 Body)
10 دي 1387 / 2 محرم الحرام 1430 / 30 دسامبر 2008
Visitor 321
Category:
دنياي فن آوري
1) دي ماه سال 1322 هجري شمسي:
شريعت سنگلچي از نويسندگان و علماي ايران در گذشت. سنگلچي بر اثر ابتلا به بيماري تيفوس كه در زمان جنگ جهاني دوم در ايران بسيار شايع بود بدرود حيات گفت. پدر شريعت سنگلچي از علما و فقهاي معروف تهران بود و فرزندش را ابتدا خود تعليم داد و سپس نزد علمايي چون شيخ فضل الله نوري فرستاد تا از آنان بهره گيرد. شريعت سنگلچي مدتي هم در نجف تدريس كرد و در پايان تحصيل به تهران آمد و به تدريس پرداخت . از آثار شريعت سنگلچي كتابهايي چون توحيد عبادت يا يكتا پرستي ؛ كليد فهم قرآن و منابر باقيست كه در كتاب اخير گفتگوهاي شريعت سنگلچي با دكتر رابيندرانات تاگور چاپ شده است.
2) 10 دي ماه سال 1358 هجري شمسي:
استاد جواد بديع زاده از هنر مندان بزرگ عرصه موسيقي ايران بدرود حيات گفت. جواد بديع زاده در تهران در خانواده اي مذهبي رشد كرد. پدرش بديع المتكلمين از خوانندگان مذهبي واز مبارزان مشروطه خواه بود و جواد از ابتدا با تعليمات پدر و دايي خود با موسيقي آشنا شد. استاد بديع زاده از جمله خوانندگاني بود كه تا قبل از تأسيس راديو صدايش از طريق صفحههاي گرامافون به گوش شنوندگان موسيقي ايران مي رسيد. با افتتاح راديو استاد بديع زاده به جمع هيئت اركستر آن زمان راديو پيوست ، در كنار حسين تهراني ، مرتضي ني داوود حبيب سماعي و استاد ابوالحسن صبا آثار ارزندهاي پديد آورد. استاد بديع زاده سالها عضو شعر و موسيقي راديو تهران بود.« شُدخَزان» از آثار جاودان موسيقي ايران است كه همواره نام استاد بديع زاده را تداعي مي كند.
3) شهادت "ثقةالاسلام ميرزا علي آقا تبريزي" توسط قواي متجاوز روس در تبريز (1290ش):
ميرزا علي آقا تبريزي معروف به ثقةالاسلام، در سال 1239 ش (رجب 1277 ق) در تبريز به دنيا آمد. وي در 23 سالگي راهي عتبات عاليات گرديد و در محضر شيخ محمد حسين فاضل اردكاني، ميرزا حبيباللَّه رشتي و شيخ زينالعابدين مازندراني در تكميل معارف اسلامي خود كوشيد تا به مقام اجتهاد نائل آمد. ثقةالاسلام تبريزي پس از هشت سال به تبريز مراجعت كرد و با نطق و موعظه، در هدايت افكار مردم ميكوشيد. پس از استقرار نظام مشروطه و پايان يافتن دوره استبداد صغير در ايران، روسيه كه حامي استبداد بود، در صدد اعاده استبداد در كشور برآمد و به دنبال بهانه بود. استخدام مورگان شوستر آمريكايي توسط مجلس شوراي ملي براي خزانهداري كل كشور، بهانه را به دست آنها داد. روسها از اين عمل برآشفته شدند و طي اولتيماتوم شديدي، خواهان اخراج شوستر شدند. در اين زمان بين مجلس و دولت بر سر اين اولتيماتوم، بحثهاي زيادي درگرفت كه در اين حال، نيروهاي روسيه نيز بخشي از مناطق غرب و شمال ايران را به اشغال خود درآوردند. با ورود سپاهيان روس به تبريز، بسياري از مردم به دست آنان قتل عام شدند و ثقة الاسلام تبريزي نيز سعي ميكرد باگفتگو مانع از كشتار مردم گردد. در نهايت، روسها ثقة الاسلام را در روز نهم محرم 1330 ق برابر با نهم دي ماه 1290 ش دستگير كردند. آنها از ثقة الاسلام خواستند كه براي حفظ جان و مقام خود، مجاهدان تبريزي را آغازگر جنگ و كشتار معرفي كند ولي وي اين تقاضا را به شدت رد كرد. بنابراين قواي جنايت پيشه روس، اين عالم مجاهد را پس از اهانت و هتك حرمت، به دار كشيده و در دهم دي ماه 1330 ش برابر با عاشوراي سال 1330 ق به شهادت رساندند. ميرزا علي آقا ثقةالاسلام مردي فاضل، قانع، فروتن و بردبار و در عين حال جسور و بيباك بود. به ايران و ايراني عشق ميورزيد و از بيگانگان نفرت داشت. در روزهايي كه تبريز عرصه كشاكش اختلافات داخلي بود، وي سعي ميكرد تا آنها را به هم نزديك كند و نيروهايشان را در مبارزه با اشغالگران روس و انگليس به كار گيرد. ثقة الاسلام درعرصه ادب نيز دستي توانا داشت و به هر دو زبان فارسي و عربي مسلط بود. مِرآةُ الكُتُب و مقتل سيد الشُّهدا از جمله آثار اين مجاهد انقلابي ميباشند.
4) تظاهرات خونين مردم مشهد و ديگر شهرها در اعتراض به رژيم پهلوي (1357ش):
در روز دهم دي ماه 1357، مردم مشهد در حين تظاهرات ضد رژيم، به چند كلانتري، انجمن ايران و آمريكا و نيز به منزل چند مستشار آمريكايي حمله كردند. به دستور فرماندار نظامي مشهد، با تانك به مردم حمله شد و در نتيجه، طبق آماري كه روزنامهها منتشر كردند، دويست نفرشهيد و دو هزار نفرزخمي بر جاي ماند. در همان روز، در كرمانشاه، در زد و خورد مردم و مأموران انتظامي، يكصد نفر كشته و چهار صد تن ديگر زخمي شدند. در شهرهاي ملاير، همدان، لنگرود، اردبيل، رشت، شيراز، گرگان، لار، خرمآباد، قم، بروجرد، ورامين، بابل و پل دختر نيز تظاهرات قهرآميز مردم، صدها شهيد و كشته داد. همچنين در تهران مانند روزهاي گذشته، بين مردم و مأموران درگيري روي داد و چندين ساختمان دولتي به آتش كشيده شد.
5) تأسيس مجمع جهاني اهل بيت(ع) به دستور مقام معظم رهبري حضرت آيتاللَّه "خامنهاي" (1369ش) :
مجمع جهاني اهل بيت(ع) در دهم دي ماه 1369، با هدف تجمّع شيعه، ايجاد رابطه بين جهان تشيع، رونق بخشيدن به حوزههاي علميه شيعه، حل مشكلات شيعيان با ساير فِرَق اسلامي و استفاده از امكانات حقيقي و حقوقي اهل تشيع به وجود آمد. شكلگيري اين مجمع پس از حكم حضرت آيتاللَّه خامنهاي رهبر معظم انقلاب اسلامي در چهارم دي ماه آن سال، با هدف آشنا نمودن شيعيان سراسر جهان به مباني انقلابي و تفكر حاكم بر نظام اسلامي ايران انجام شد. ايشان تأكيد كردند كه اولاً سياست، سر لوحه اقدامات قرار نگيرد و ثانياً بر اساس مصلحت، اگر نياز نبود، در كارها تصريح به نام ايران نشود.
6) آغاز به كار شبكه سراسري مستقل راديو قرآن (1376ش)
7) دوم محرم الحرام سال973هجري قمري:
تقيُ الدّين اوحدي دقاقي اصفهاني شاعرتواناي ايراني بدنيا آمد. او شاعري پركاربود و چند مجموعه شعرازخود بجاي گذاشت. اوحدي اصفهاني دردربارشاه اسماعيل دوم، و سلطان محمد خدابنده ازاحترام بسياربرخورداربود و درزمان شاه عباس اول به هندوستان سفركرد. اوحدي اصفهاني درهندوستان،« تذكره عَرَفاتُ العاشقين» را نوشت.» ساقي نامه، كعبه ديدار، يعقوب و يوسف، لوح محفوظ، ديوان قصايد، تَبصِرةُ العارفين و كَعبَةُ الحَرَمين» هفت اثرمنظوم اوحدي اصفهاني بشمارميروند.
8) ورود كاروان اباعبداللَّه الحسين (ع) به سرزمين كربلا (61 ق):
پس از آن كه والي مدينه، امام حسين(ع) را براي بيعت با يزيد تحت فشار قرار داد، آن حضرت به مكه رفت و پس از مدتي، در روز ترويه يعني هشتم ذيحجّهي سال 60 قمري از مكهي معظمه به سوي عراق مهاجرت فرمود. در اوايل ماه محرم سال 61 قمري، لشكريان عبيداللَّه بن زياد به فرماندهي حُرّ بن يزيد رياحي با آن حضرت مواجه شده و مانع پيشروي آن حضرت به سوي كوفه شدند. گرچه حرّ بن يزيد، مأموريت داشت با امام حسين(ع) برخورد شديد نمايد وليكن رفتار وي با امام بر رِفق و مدارا بود. از اين رو حرّ و لشكريانش در نماز جماعت امام حسين(ع) شركت ميكردند و به خطبههاي دلنشين وي گوش جان ميسپردند و اين دو سپاه چند روز بدون هيچگونه مشكلي در كنار هم بودند. امّا عبيداللَّه بن زياد كه در جنگ با اباعبداللَّه الحسين(ع) اصرار فراوان داشت، نامهاي به حرّ بن يزيد نوشت و وي را مأمور سختگيري بر امام حسين(ع) نمود. حرّ بن يزيد نيز طبق فرمان، راه را بر امام حسين(ع) و يارانش مسدود نمود و آنان را به سوي منطقهي خشك و بيحاصلي به نام كربلا هدايت كرد و در آنجا آنان را در محاصرهي خويش قرار داد. قافلهي امام حسين(ع) چون به سرزمين كربلا رسيدند، آن حضرت پرسيد: اين زمين چه نام دارد؟ عرض كردند: كربلا. آن حضرت تا نام كربلا را شنيد، فرمود: اَللّهمَّ اِنّي اَعوُذُ بِكَ مِنَ الْكَرْبِ وَ الْبَلاءِ. و سپس فرمود: اين، موضع كَرْب و بَلا و محلّ محنت و عِنا است. فرود آييد كه اينجا منزل و محل خيمههاي ما است و اين زمين، جاي ريختن خون ما است و در اين مكان قبرهاي ما واقع خواهد شد. جدّم رسول خدا (ص) مرا به اين امور خبر داد. به ناچار، آن حضرت و ياران و اصحابش در روز پنجشنبه دوم محرمالحرام سال 61 قمري در آن سرزمين فرود آمدند و حرّ بن يزيد نيز با سپاهيانش در مقابل آن حضرت، خيمه زدند.
9) درگذشت فقيه بزرگ شيعه "ابوالحسين مسعود بن عيسي" معروف به "شيخ ورام" (605 ق):
ابوالحسين مسعود بن عيسي معروف به شيخ وَرّام بن ابي فِراس المالكي الاَشتري، از اولادِ مالك بن حَرَثِ اشترِ نخعي - از اصحاب اميرالمؤمنين امام علي(ع) - ميباشد. ايشان، جدِّ مادري عالم بزرگ اسلام، سيد بن طاووس و ابن ادريس حِلّي است. امام فخر رازي، از شاگردان او به شمار ميرود و كتاب الف: مساله في المواسعه و المضايقه و تنبيهُ الخاطر و نَزْهَةُ النّاظِر در اخلاق معروف به مجموعهي وَرّام نيز از اين فقيه بزرگوار شيعي است.
10) تصرف جزيره "سيلان" در اقيانوس هند توسط استعمار انگلستان (1815م) (ر.ك: 4 فوريه)
11) آغاز قيام ضد استعماري "بوكسورها" در چين (1899م):
در اواخر قرن نوزدهم، زندگي سنتي و بيآلايش مردم چين زير نفوذ غربگرايى رو به اضمحلال بود. در سال 1894، چين، شبه جزيره كره را در برابر جنگ با ژاپن از دست داده بود و كشورهاي قدرتمند آن روز اروپا همچون انگليس، آلمان و روسيه قسمتهايى از سرزمين چين را اشغال كرده بودند. در گرماگرم چنين دوران ضعف و حقارتي بود كه تعدادي از نظاميان چيني يك جنبش ناسيوناليستي ضدغربي به نام بوكسورها يا جامعه مشتهاي موزون و هماهنگ عليه خارجيان پديد آوردند كه خواه ناخواه افراد بسيار تندرو و متعصبي هم داخل آن بودند. بوكسورها، سفارتخانههاي دولتهاي غربي در پكن را تصرف كردند و به مبارزه شديد با مبلّغين اروپايى در چين پرداختند كه در اين ميان تعدادي از مبلغين مسيحي و جمعي از چينيها كه به مسيحيت گرويده بودند، كشته شدند. در 30 دسامبر 1899م يك مبلّغ انگليسي توسط اين گروه كه خود را مشتهاي متحد عدالت نيز ميناميدند، كشته شد. در اولين روز سال 1900م اعلاميهاي از سوي دربار سلطنتي چين منتشر گرديد كه در آن ضمن انتقاد از اين عمل، آن را تنها يكي از حملات گروههاي مخفي عليه بيگانگان به شمار آورد. اين در حالي بود كه ملكه چين، تمام تلاش خود را در شكل دادن يك ارتش تازه و حمايت از گروههاي محلّي مبارز قرار داده بود. در واقع شكلگيري بوكسورها يك عكسالعمل طبيعي وطنپرستان در برابر تجاوزها و توهين بيشمار خارجيها نسبت به چين و مردم آن، به حساب ميآمد. اين حوادث كه ميتوانست به قطع كامل نفوذ بيگانگان از خاك چين منتهي گردد به مذاق هيچ يك از كشورهاي استعماري آن روز سازگار نبود. بنابراين آنان ارتشي از شش كشور ژاپن، انگليس، روسيه، فرانسه، آلمان و امريكا به بهانه حفظ جان اتباع خويش تشكيل داده و به سركوب قيام پرداختند. اين سركوبي آن چنان وحشيانه بود كه ارتشهاي خارجي در پشت سر خود انبوهي از كشتگان و دهكدههاي سوخته شده را باقي ميگذاشتند. همچنين رفتار قساوتآميز بيگانگان آنچنان سختگيرانه بود كه بسياري از مردم چين دست به خودكشي ميزدند. عملكرد تجاوزگران به گونهاي ضد بشري و مغاير با اصول انساني بود كه يك خبرنگار انگليسي با اشاره به جناياتي كه آن را نميتوانست بنويسد اضافه نمود كه تمدن غربي، روكِشي براي توحش است. پس از سركوب جنبش بوكسورها دولت وقت چين مجبور به پرداخت غرامت سنگيني به استعمارگران شد. اين رويداد و وقايع بعدي باعث ظهور سونيات سن رهبر انقلاب چين، سقوط خاندان امپراتوري منچو و استقرار نظام جمهوري در سال 1912م گرديد.
12) تولد "رشيد كَرامي" سياستمدار برجسته و نخستوزير پيشين لبنان (1921م):
رشيد كرامي به عنوان شخصيتي كه بخشي از تاريخ لبنان در نيمه دوم قرن بيستم با حيات سياسي وي عجين شده است، در 30 دسامبر سال 1921م در طرابلس لبنان در يك خانواده مسلمان به دنيا آمد. وي تحصيلات عالي خود را در دانشگاه اسلامي طرابلس آغاز كرد و همزمان با فارغ التحصيل شدن از دانشكده حقوق دانشگاه قاهره، موفق به اخذ دكتراي افتخاري از دانشگاه حيدرآباد هند نيز گرديد. رشيد كرامي از آن پس به عنوان وكيل مدافع در تشكيلات قضايى لبنان خدمت كرد و از سال 1951م، با انتخاب شدن به نمايندگي پارلمان لبنان، زندگي سياسي خود را آغاز نمود. وي در همان سال، اولين پست وزارت را با تصدي وزارت دادگستري آغاز كرد و سال بعد در همان كابينه، به وزارت اقتصاد دست يافت. رشيد كرامي در طول حيات خود، ده بار مامور تشكيل كابينه شد و در اين دوران، رياست اكثر كابينههاي لبنان را در بحرانيترين شرايط تاريخ سياسي لبنان برعهده گرفت. دهمين و آخرين كابينه رشيد كرامي، تحت عنوان دولت اتحاد ملي از سال 1984م آغاز به كار كرد و تا دو ماه قبل از مرگ رشيد كرامي، به كار خود ادامه داد. وي در اين زمان، طي يك نطق شفاهي خطاب به ملت لبنان، استعفاي خود را اعلام كرد و علت آن را عدم موفقيت كابينهاش در حل بحران اقتصادي دانست. وي در آن هنگام معتقد بود كه سير تمامي تحولات، به ضرر منافع ملت و كشور لبنان است. با پذيرفته نشدن استعفاي وي از سوي امين جُميِّل، رئيس جمهور وقت، رشيد كرامي تا پايان عمر 66 ساله خود اداره لبنان را برعهده داشت تا اينكه در اول ژوئن 1987م، در حالي كه از طرابلس عازم بيروت بود، بالگرد وي هدف آتش نيروهاي فالانژ قرار گرفت و كشته شد. گزارشات بعدي، خبر از وقوع حادثه بر اثر انفجار مواد منفجرهاي ميداد كه در پشت صندلي رشيد كرامي كار گذاشته شده بود كه به وسيله كنترل از راه دور، برفراز مناطق تحت كنترل مسيحيان منفجر گرديد. پس از اين حادثه، محافل سياسي و اسلامي لبنان، فالانژها را عامل اين سانحه و قتل رشيد كرامي معرفي كردند. رشيد كرامي يكي از حاميان انقلاب اسلامي ايران بود و اين حمايت را گهگاه در مصاحبهها و اظهارنظرهاي خود ابراز ميداشت.
13) حمله صهيونيستهاي مسلح به روستاي بَلَد الشيخ (1947م):
در 30 دسامبر 1947م تروريستهاي مسلح وابسته به دو سازمان صهيونيستي، در عملياتي مشترك، دهكده بلَدُالشيخ را در فلسطين مورد حمله قرار دادند. در اين حمله وحشيانه خانه فلسطينيها به آتش كشيده شد و شصت فلسطيني در داخل خانههايشان كشته شدند. در همين روز، گروه تروريستي صهيونيستها به نام ايرْگون در دو حمله ديگر، با پرتاب بمب در بين فلسطينيها، 17 تن از آنها را به قتل رساندند و دهها تن را زخمي كردند. تشديد حملات تروريستي صهيونيستها عليه فلسطينيها در اواخر سال 1947 و اوايل 1948م به منظور زمينهسازي اعلام موجوديت رژيم اشغالگر قدس در ماه مه 1948 بود.
14) مرگ "آلفرد وايْتْهِد" فيلسوف و رياضيدان معروف انگليسي (1947م):
آلفرد نورْثْ وايْتْهِد، رياضيدان و فيلسوف انگليسي در 15 فوريه 1861م به دنيا آمد. وي پس از طي تحصيلات خود، به تدريس فلسفه و رياضي در دانشگاههاي انگلستان و امريكا مشغول شد و كتابهايى درباره رياضيات نگاشت. وايْتهِد برخلاف سالهاي جواني كه بيشتر به رياضي تمايل داشت، در سنين پاياني عمر خود به فلسفه روي آورد و به آن پرداخت. از آنجا كه وايتهد از يك خاندان روحاني بود، بيشتر به جنبه معنوي دنيا اهميت ميداد تا جنبه مادي آن. وي مخالف هر گونه دوگانگي ميان روح و ماده، خدا و جهان، دين و علم و واقعگرايى و خيالپردازي بود و در راه آشتي دادن و سازگاري ميان اين اجزاي ناسازگار تلاش ميكرد. وايتهد اعلام داشت كه سراسر جهان فرايندي مستمر از اعمال متقابل ناهماهنگ است. در حقيقت وي در تكثير ظاهري اشياء، وحدت اساسيِ آنها را مشاهده ميكرد. از وايتهد آثاري بر جاي مانده كه اصول نسبيت، دين در دست ساختمان، فرايند و واقعيت و سرگذشت انديشهها از آن جمله است. با اين حال زبان و نوشتار وايتهد جنبه فني و پيچيده دارد و همين امر باعث شده است كه اغلب افكار و انديشههاي او گنگ و نامفهوم باشد. آلفرد نورث وايْتْهِد سرانجام در 30 دسامبر 1947م در 86 سالگي در گذشت.
15) الغاء رژيم سلطنتي و اعلام جمهوري خلق در كشور "روماني" (1947م)
Add Comments
Name:
Email:
*
User Comments:
SecurityCode: