در چگونگي ارائه اسباببازي به کودکان دو ديدگاه وجود دارد. بعضي از روانشناسان معتقدند که به کودک فرصت دهيم تا با اسباببازي ور رفته تا طرز کار آن را ياد بگيرد. آنها معتقدند نبايد طرز کار اسباببازي را به کودکان ياد داد، بايد آنها را آزاد گذاشت تا خودشان آن را کشف کنند. اصولاً در هر کاري که بچهها ميکنند بايد به آنها امکان داد تا خودشان آن را انجام دهند، مگر آنکه قادر به
انجام آن نبوده و يا از شما کمک بخواهند.(1)
«ژان پياژه» روانشناس شهير فرانسوي معتقد است:
«هر گاه چيزي را به کودک ياد دهيم مانع شدهايم تا خود، آن را شخصا کشف و يا اختراع کند.» و همچنين ميگويد اگر به کودک فرصت دهيد تا به طور «طبيعي» يک حقيقتي را با صرف بيش از سه روز وقت آن را شخصا کشف کند به تسريع رشد او بيشتر کمک کردهايد تا اينکه همان مطلب را فورا به صورت «عاريهاي» از بيرون در اختيار او بگذاريد.
در اين ديدگاه تأکيد بر اين است تا جايي که امکان دارد به کودک اجازه دهيم خودش با طرز کار اسباببازيها آشنا شده و راههاي به کارگيري آن را کشف کند.(2)
به طور مثال پدري براي فرزندش يک قطار اسباببازي ميخرد. پدر وقتي به خانه ميرسد ميخواهد هر چه زودتر قطار را به کار اندازد در حالي که پدر مشغول جورکردن و بستن تکههاي ريلهاي قطار به يکديگر است، کودک يکي از واگنها را ميقاپد و به شدت آن را به طرف ديگر اتاق پرتاب ميکند. پدر کودک با صداي بلند فرياد ميزند: (اين کار را نکن، چرا واگن را پرت کردي. آن را اين طوري روي ريلها بگذار.) کودک واگن را برميدارد و روي ريلها ميگذارد و آن را روي ريل حرکت ميدهد ولي واگن در سرِ پيچ از خط خارج ميشود و بار ديگر پدر فرياد ميزند: (نگفتم اين طور نکن ... اول بايد موتورش را کوک کني تا موتور، قطار را روي ريلها بکشد.) اما کودک نيروي کافي براي کوککردن موتور قطار را ندارد و يا نميداند که چگونه آن را روي ريل سوار کند.
کودک هنوز نسبت به واقعيات توجهي ندارد. بعد از آنکه پدرش بيصبرانه و مثلاً به
مدت پانزده دقيقه با او کلنجار رفت، حس نفرت شديدي نسبت به قطارهاي فلزي پيدا ميکند و از اينکه قادر نيست آنچه را پدرش ميخواهد انجام دهد، احساس خستگي و ناراحتي مينمايد. در نتيجه کودک از آن قطار صرفنظر کرده و به دنبال اسباببازي ديگري خواهد گشت تا بتواند با آن بازي کند و از بازي با آن لذت ببرد.(3)
وقتي مرتب به کودک بگوييد چه بکند و چه نکند، کودک از بازي با اسباببازي چيزي نخواهد آموخت و لذت نخواهد برد. هر کودکي به اين روش بازي کند در آينده شخصي فاقد اتکا به نفس، محتاط و گوشهگير خواهد شد و در هيچ کاري خلاقيت و ابتکاري از خود نشان نخواهد داد و به تنهايي قادر به رفع مشکلات خود نخواهد بود.
اگر کودک در بازي احساس کند که نقش او کمرنگ است، آن بازي نه تنها برايش لذتبخش و مفيد نخواهد بود بلکه مخرب و مضر نيز خواهد بود، زيرا در او احساس بدي شکل ميگيرد و خود را شخصي بيعرضه و دست و پا چلفتي تصور ميکند.
بعضي ديگر از روانشناسان معتقدند:
بايد ابتدا والدين با اسباببازي مقداري بازي کند تا کودک با نحوه عملکرد اسباببازي آشنا شود و سپس کودک را به حال خود واگذار نمايد تا به بازي بپردازد.
ل.ف استروسکايا در اين باره مينويسد:
والدين بايد قبل از دادن اسباببازي به کودک (بخصوص نوع جديد) به مدت کوتاه، در مقابل کودک با آن بازي کنند و نحوه استفاده از آن را به کودک نشان دهند.
مناسبترين زمان براي بازيکردن با کودک، زماني است که کودک سير و آرام باشد و محيط اتاق آرامش لازم را داشته باشد تا او بتواند از تمرکز حواس کافي برخوردار شود. ابتدا نام اسباببازي را بر زبان آوريد مثلاً اين عروسک با حلقه و ميله است. سپس حلقه را بر روي ميله سوار کنيد و بگوييد «حلقه را سوار کردم.» بدين طريق، توجه کودک به بازي جلب خواهد شد. اين کار را دو يا سه بار تکرار کنيد ... .
همکاري بزرگتر در بازي با کودک سبب جلب علاقه او به بازي خواهد شد. براي اينکه کودک به بازي علاقهمند شود و بتواند به مدت طولاني و با تمرکز حواس بازي کند، بايد نحوه اين کار به او آموخته شود. از کودک نبايد انتظار داشت، حتي با وجود اسباببازيهاي گوناگون، بتواند به بازي مشغول شود، چون او هنوز با راههاي بازي آشنا نيست. والدين با شرکت در بازيهاي کودک خود، به طور مستقيم او را هدايت کرده و تجارب او را بالاتر ميبرند.(4)
وقتي ما چيزي به کودک ياد ميدهيم و تجربيات متعددي را در ذهن و مخزن حافظه او ميگنجانيم از يک ديد، هم خود را راضي کردهايم و هم کودک را؛ بدين معني که توانستهايم در يک زمان کوتاه تمامي دانستههاي آماده و اطلاعات جمعآوري شده
را مستقيما به طور دفعي و تراکمي به او منتقل کنيم و خيال خودمان را راحت کنيم که تجربيات چندين ساله و يافتهها و اطلاعات چند جانبه خودمان را بدون هيچ گونه زحمت و فرصت کشف از جانب کودک به او واگذار کنيم، غافل از آنکه همين دانستههاي آماده، مانع خلاقيت و ابتکار او در يادگيري ميشود، در حالي که موقعي يادگيري واقعي و عمقي رخ ميدهد که کودک در برابر ندانستهها قرار گيرد تا خود دانستهها را کشف کند.(5)
رهنمودهايي براي والدين
* به هنگام ارائه اسباببازي بهتر است که به کودک آزادي بدهيد تا خودش طرز کار و بازي با اسباببازي را ياد بگيرد، در صورتي که مشاهده کرديد که کودک از به کاراندازي آن عاجز شده و حالت عصبانيت پيدا کرده است با شيوهاي مناسب، سعي در راهنمايي او داشته باشيد.
* به هنگام راهنمايي بهتر است کلي راهنمايي کنيد و از توضيح جزء به جزء و خستهکننده خودداري نماييد.
* در زماني که طرز کار با اسباببازي را به صورت عملي ياد ميدهيد، اجزا و نحوه کارکرد آن را به صورت کلامي توأما بيان کنيد.
* با توجه به اينکه ميزان توجه و دقت کودکان خيلي کم ميباشد، کودک زير سه ماهگي يک الي دو دقيقه و در شش ماهگي پنج الي ده دقيقه ميتواند خودش را با اسباببازيهايش سرگرم کند و در دو سالگي قادر است ده تا پانزده دقيقه به يک کار توجه نشان دهد و ... .
توصيه ميشود که از کودک انتظار نداشته باشيد که به مدت طولاني به توضيحات شما در باره عملکرد اسباببازي گوش دهد و آنها را به کار بندد.
* اگر چنانچه به مسافرتي رفتهايد و براي کودکتان چند اسباببازي خريدهايد، آنها را به يک باره به کودک ندهيد. بهتر است اسباببازيها را در جايي نگهداري کنيد و هر هفته يکي از آنها را به کودک بدهيد تا کودک فرصت بازي و کشف پيدا کند و از طرفي در هر هفته کودک را خوشحال و مسرور کردهايد.
* اسباببازيهاي زيادي در اختيار کودک قرار ندهيد، زيرا تعداد آنها باعث ميشود که او نتواند توجهش را روي يکي از آنها متمرکز کند و در بين اسباببازيها سرگردان شده و نميداند که کدام يک را انتخاب کند. براي حل اين مشکل پيشنهاد ميشود که:
* اسباببازيهاي کودک را دستهبندي کنيد، آنهايي که مورد علاقه مخصوص کودک است، آنهايي که حرکت ميکنند و با نخ راه ميافتند، وسايل ساختماني، عروسکها، آنهايي که به درد تماشاکردن ميخورند و ... از هر دسته چندتايي را برداريد و به داخل سبد اسباببازيهاي (سردستي) بگذاريد، سپس بقيه را داخل يک جعبه بزرگي جاي دهيد و آنها راحتيالامکان دور از دسترس کودک قرار دهيد و در هر هفته اسباببازيها را عوض کنيد. اين روش را در مورد اسباببازيهاي کودکانم اجرا کردم که نتيجه مثبت و سازندهاي داشته است.
پي نوشت:
1 ـ نيل آ.اس، کودکان آزاد و مستقل تربيت کنيم، ص98.
2 ـ کريمي، عبدالعظيم، تربيت طبيعي در مقابل تربيت عاريهاي، ص14.
3 ـ سعيدي.م، روانشناسي و پرورش کودک، ص20 ـ 19.
4 ـ استروسکايا ل.ف، تأثير تعليم و تربيت در شخصيت کودک، ص156 ـ 155.
5 ـ کريمي عبدالعظيم، تربيت آسيبزا، ص105.
منبع:پيام زن