جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
زندگينامه شهيد آيت الله دکتر مفتح
-(0 Body) 
زندگينامه شهيد آيت الله دکتر مفتح
Visitor 484
Category: دنياي فن آوري

اشاره

شهيد آية الله دکتر مفتح در زمره عالماني است که عمر شريف خويش را در راه احياي معارف اسلامي و نشر فرهنگ اهل بيت به کار گرفته و در سنگرهاي گوناگون به ستيز با جهل و تباهي و ستم پرداخته اند. آن اسوه فضيلت براي آنکه دانشگاه را از تهاجم فرهنگي استعمار و علفهاي هرز طاغوتي نجات دهد چشمه هايي از ارزشهاي والاي ديني را در اين کانون انديشه ، جاري ساخت و در عصري که نغمه جدايي دين از دانش ‍ سازگرديده بود و شب پرستان کوردل با تبليغات نفاق افکنانه خويش بذر تنافر و ضديت بين حوزه و دانشگاه مي پاشيدند نامبرده اين دو کانون را به هم پيوند داد و فرهنگ حاکم بر دانشگاه را که ارمغان غرب بود متحول ساخت و باورهاي ديني را بر فضاي آن حاکم نمود و به مصداق زکاة العلم نشره جرعه هايي از انديشه هايي را که در حوزه آموخته بود به کام دانشجويان شيفته فضيلت سرازير نمود. اين نوشتار گذري دارد بر زندگي و آثار آن شهيد دانشمند.

از ولادت تا تحصيل

روحاني فرزانه و عالم متعهد مرحوم حاج شيخ محمود مفتح از واعظان مشهور همدان بود که در نهايت اخلاص و صداقت روزگار مي گذراند و چون وي در ادبيات عرب و فارسي تبحر داشت اشعار زيادي در مدح و منقبت و رثاي اهل بيت سروده که ضمن زيبايي هاي لفظي از مضامين عالي و تاريخ صحيح ائمه و احاديث معتبر سرچشمه گرفته بود. وي علاوه بر سخنوري و وعظ در حوزه علميه همدان به تدريس مشغول بود. در سال 1307 ش . در خانه چنين اديب فاضل و وارسته فرزندي ديده به جهان گشود که او را محمد ناميدند. دانش طلبي در سايه معنويت و تربيت و در پرتو فضيلت از همان دوران صباوت ، حلاوت جان اين کودک گرديد.
او روي آوردن به علم و آراسته گرديدن به صفاتي پسنديده را از پدري عالم و مادري نيکوسرشت در کلاس باصفاي خانواده آموخت ، از هفت سالگي پايش به مدرسه گشوده شد و در زمينه ادبيات از پدر اديب و شاعر خويش ‍ بهره مند گرديد شهيد مفتح پس از فراگيري مقدمات علوم عربي ، فقه و بخشي از منطق نزد پدر و اساتيد وقت حوزه همدان به سال 1322 ش . به آشيانه اهل بيت - قم مقدس - مهاجرت نمود و در مدرسه دارالشفاء و در حجره اي محقر و نمناک اقامت گزيد و همچون ديگر جويندگان معارف ديني با جديت و اهتمامي درخور اهميت به کسب علوم و مکارم پرداخت .
ذوق سرشار و استعداد عالي به همراه کوشش پرجوش و وجود اساتيد برجسته سبب آن گرديد تا مفتح به صورت شگفت انگيز و شايان توجهي دروس حوزه از جمله رسائل ، مکاسب و کفايه را طي سالهاي 1324 - 1322 ش . فراگيرد و خود در زمره اساتيد حوزه علميه قم قلمداد گردد.
ايشان عرفان و دروس خارج فقه و اصول را در عالي ترين سطح نزد، رهبر کبير انقلاب حضرت امام خميني ره ) فراگرفت . مرحوم مفتح علاوه بر روابط شاگردي و استادي ، با امام پيوندي صميمانه داشت و آن روح قدسي به ايشان علاقه و عنايت داشتند و در مدتي که امام امت در نجف به سر مي بردند وي به طريقي با رهبري و اسوه خويش ارتباط بر قرار کرد. پيامي که حضرت امام به مناسبت شهادت اين دانشور ارزشمند صادر نمودند. مبين اين رابطه است .
دکتر مفتح در آن اختناق خطرناک رژيم ستم شاهي چه در برنامه هاي علمي و پژوهشي و چه جلسات سخنراني و تلاشهاي تبليغي اصرار و ابرام داشت که نام امام خميني( قدس سره ) مطرح شود و در مسجد قباي تهران صريحا و بدون هيچگونه واهمه اي در سالهاي قبل از انقلاب نام آن بزرگوار را بر زبان جاري مي ساخت . مرحوم مصطفي زماني نوشته است که نه تنها مفتح خود چنين روش را بکار مي بست بلکه در انجمن اسلام شناسي اعضاء را تقويت مي کرد تا به کمال شهامت نه تنها مقاصد او را تقويت کنند. بلکه نامش را هم در کتابها بياورند.
دکتر مفتح بخشي از کتاب رسائل شيخ انصاري را نزد آية الله مجاهد تبريزي و دروس خارج خصوصا بخشي از اصول را در محضر آية الله العظمي بروجردي (ره ) فراگرفت . همچنين در فلسفه و حکمت نزد فيلسوف جليل القدر امام مجهول القدر علامه طباطبائي تلمذ نمود مدتي از محضر فقيه اهل بيت عليه السلام آية الله العظمي سيد محمد رضا گلپايگاني (ره ) و آية الله العظمي مرعشي نجفي( ره ) استفاده کرد. بخشي از دروس فلسفه و عرفان را نزد آية الله حاج ميرزا ابوالحسن رفيعي اصفهاني آموخت آية الله سيد محمد جحت پرتوي از انديشه هاي فقهي خود را به اين شاگرد وارسته انتقال داد. دکتر مفتح به موازات علوم حوزوي تحصيلات دانشگاهي را پي گرفت و به دريافت مدرک دکترا در رشته الهيات و معارف اسلامي نائل آمد. در فقه نيز آنچنان تبحري بدست آورد که عنوان با صلابت اجتهاد را برازنده خويش ساخت . پايان نامه تحصيلي وي رد مقطع دکترا با عنوان حکمت الهي در نهج البلاغه بدليل ژرفايي مطالب و عمق مفاهيم با درجه بسيار خوب مورد قبول دانشگاه واقع شد.

پرتو انديشه

دکتر مفتح پس از درک محضر اساتيد وقت حوزه و کسب معارف اسلامي در سطوح عالي بعد از اندک مدتي خود به تدريس کتاب منظومه حاج ملاهادي سبزواري پرداخت و در شرح و توضيح اين اثر مطالبي را تحت عنوان روش انديشه به رشته تحرير در آورد که در حوزه اشتهار يافت .
وي از ابتداي تدريس در دبيرستان دين و دانش قم به روشن نمودن اذهان دانش آموزان در خصوص مباحث ديني و سياسي و اجتماعي پرداخت و با همکاري شهيد مظلوم دکتر بهشتي و حضرت آية الله خامنه اي به مناسبت تقويت پيوند دانش آموزان ، فرهنگيان و دانشجويان با روحانيون اقدام به تاءسيس کانون اسلامي دانش آموزان و فرهنگيان در قم نمود. اين کانون اولين مجتمع اسلامي زنده بود که در آن گروههاي مختلف جمع مي شدند و جلوه اي بود از هماهنگي همه قشرهاي جامعه بر محور اسلام عزيز و بينش ‍ پرجوشش اسلامي .
دبيرستان دين و دانش پايگاه مهمي براي تلفيق دين و سياست و نيز مرکزي براي انس دين و دانش بود تا از اين رهگذر نسل جوان با معارف ديني آشنا شده و طلاب حوزه با مسائل روز ارتباط يابند و وحدت ميان روحانيت و اقشار فرهنگي تحقق يابد.
به لحاظ مقبوليت و محبوبيتي که شهيد مفتح بين طلاب و دانش آموزان کسب کرده بود ساواک جهنمي با آن تشکيلات عريض و طويل به وحشت افتاد و براي خنثي کردن فعاليتهاي وي به کيدي ضعيف دست زد و شهيد مفتح را به سال 1347 از آموزش و پرورش اخراج و به نواحي بد آب و هواي جنوبي تبعيد نمود. در سال 1348 که زمان تبعيد آن شهيد بزرگوار به سر رسيد و بايد به قم باز مي گشت از ورود نامبرده به اين شهر مقدس جلوگيري کردند و او را ناگزير به اقامت در تهران نمودند.
شهيد مفتح عقيده داشت براي تحول در انديشه هاي مردم لازم است که آنان را از دره ناداني به قله آگاهي رسانيد. به عقيده وي بهر مسلمان علاقه مند و وظيفه شناس بايد در دو جبهه مبارزه کند در يک جبهه با دشمنان اسلام و در جبهه اي ديگر با جهل و خرافه پرستي ، وي با اينکه يکي از برجسته ترين اساتيد حوزه و دانشگاه بود و در اين دو پايگاه حساس ‍ و نيز در دبيرستان هاي قم به تدريس مشغول بود به منظور آگاهي دادن به توده مردم و بيدار کردن و به حرکت درآوردن آنان تلاشهاي وسيع داشت و به هيچ عنوان برنامه هاي تبليغي خود را رها نمي کرد خصوصا در ايام ماه مبارک رمضان ، محرم و صفر در نقاط مختلف کشور اين فعاليت او مضاعف مي گشت در ايام تبعيد که در زاهدان اقامت داشت از وعظ و ارشاد مردم غافل نبود.
دکتر مفتح مسافرتهاي تبليغي خود را به منبرهاي افشاگرانه و روشنفکرانه تبديل ساخته بود و سخنانش بدليل آنکه تاءثير عميق و وسيعي در اذهان و افکار مردم داشت و براي دستگاه سفاک پهلوي خطر آفرين بود، بارها از سوي ساواک بازداشت گرديد و سخنراني هايش تعطيل مي شد. وي در شهرهاي مختلفي از جمله آبادان ، اهواز، خرمشهر، دزفول ، اصفهان يزد، شيراز، کرمان ، بندرعباس ، زاهدان ، همدان ، کرمانشاه ، ساري ، بابل ، املش ، آمل ، چالوس ، مشهد، و... تلاشهاي تبليغي وسيعي داشت .
از تلاشهاي ديگر اين شهيد والا مقام مي توان تاءسيس جلسات علمي اسلام شناسي را نام برد. اين مجمع فعاليت وسيعي را به منظور شناساندن چهره اصلي اسلام شروع کرد و طي آن فضلا و نويسندگان حوزه علميه آثاري را که در زمينه هاي گوناگون اسلام شناسي نوشته بودند مطرح کرده و پس از نقد و اصلاحهاي مورد لزوم با مقدمه اي که دکتر مفتح بر آنها مي نوشت به چاپ رسانده و در اختيار عموم مشتاقان انديشه هاي ناب اسلامي قرار مي دادند. از آنجا که ساواک به نقش مؤ ثر اين مجمع در شناساندن اسلام و معرفي حقايق تشيع پي برده بود به تعطيل کردن آن اقدام کرد و تنها اين مجمع توانست به تاءليف و يا ترجمه سيزده جلد کتاب اقدام کند.
دکتر مفتح با همکاري شهيد بهشتي فعاليت تحقيقي ديگري را در قم آغاز کرد و با ترتيب دادن جلسات سخنراني در مسجد رضوي قم از اساتيدي چون شهيد مطهري خواست تا در اين برنامه شرکت کرده و به حاضران رهنمود بدهند که شهيد مظلوم دکتر بهشتي ضمن مصاحبه اي به اين تلاش ‍ تحقيقي اشاره کرده است در اين جلسات تحقيقي آية الله محمدرضا مهدوي کني و آية الله سيد عبدالکريم موسوي اردبيلي شرکت داشتند و با استفاده از منابع اصيل اسلامي به تحقيقات ارزنده و عميقي دست زده بودند که بعد از پيروزي انقلاب اسلامي بدان سبب که هر يک از اين افراد در مشاغل عالي مشغول کار بودند، فرصت استمرار اين کار پيش نيامد.

آثار و تاليفات

با وجود آنکه دکتر مفتح در سنگرهاي متفاوت مشغول مبارزه با رژيم شاه بود و در سطح حوزه و دانشگاه و دبيرستان تدريس مي نمود، از انجام کارهاي پژوهشي و تاءليفات غافل نبود و نگاشته هاي ارزشمندي بصورت تاءليف و ترجمه از ايشان به يادگار مانده است که عبارتند از:
1-ترجمه تفسير مجمع البيان : جلد اول و دوم اين تفسير به قلم استاد مفتح با همکاري حضرت آية الله حسين نوري ترجمه شده است ولي جلد سوم را که دکتر مفتح به تنهايي به فارسي برگردانده است ، ساير مجلدات اين تفسير را ديگر دانشمندان حوزه ، ترجمه نموده اند.
2-حاشيه بر اسفار ملاصدرا: اين حاشيه را دکتر مفتح در زمان تحصيل و تدريس خود بر کتاب اسفار ملاصدرا نوشت و چنين کاري مبين عمق ديد و ژرفاي انديشه آن استاد در عرصه حکمت و فلسفه مي باشد.
3-روش انديشه : اين کتاب را دکتر مفتح به سال 1336 ش . در علم منطق نوشته است که به عنوان يکي از منابع درسي در حوزه و دانشگاه از آن استفاده مي شود. علامه طباطبائي (ره ) بر اين کتاب مقدمه نوشته است و دقت نظر، اصابت فکر، وفاي بيان و سهولت لفظ مولف را ستوده است .
4-حکمت الهي و نهج البلاغه : اثر ياد شده پايان نامه تحصيلي دوره دکتراي شهيد مفتح است و ضمن آنکه از ژرف نگري و وسعت مباني برخوردار است ، مطالب آن براي عموم مردم قابل استفاده مي باشد. اين کتاب داراي پيش گفتاري نسبتا مفصل ، مقدمه و سه بخش است .
5-آيات اصول اعتقادي قرآن : اين کتاب شامل چند بخش است که بخش ‍ اول پژوهش هاي استاد مفتح را در خصوص مباحث اعتقادي شيعه با تکيه بر آيات قرآن در بر مي گيرد.
6-نقش دانشمندان اسلام در پيشرفت علوم : اين نوشتار 60 صفحه اي مجموعه مقالات دکتر مفتح است که در سال چهارم مجله مکتب اسلام به تدريج انتشار يافته است . که هشت مقاله را در بر مي گيرد.
7-ويژگيهاي زعامت و رهبري : در اين اثر مقالات و سخنراني هاي اين شهيد بزرگوار در خصوص زعامت و رهبري و مباحث حکومت اسلامي گردآوري شده است .
8-مقالات : در مجلاتي چون مکتب اسلام ، خصوصا مکتب تشيع و نيز مجله معارف جعفري شهيد مفتح مقالاتي را در خصوص معارف اسلامي و معرفي مذهب حقه تشيع نوشته است که يکي از اين مقالات ارزشمند مطلبي است تحت عنوان مکتب اخلاقي امام صادق عليه السلام که در پنجمين نشريه سالانه مکتب تشيع در خرداد 1342 ش . درج گرديد.
9-مقدمه نويسي بر آثار ديگران : از ديگر کوششهاي فکري دکتر مفتح نوشتن مقدمه بر آثار نويسندگان جوان حوزه است که از مجمع علمي اسلام شناسي - که خود مسئوليت آن را به عهده داشت - شروع شد و تا چند سال بعد استمرار يافت . مجموعه اين نوشته هاي ارزشمند اگر؛ جايي تدوين گردد خود کتابي مستقل و در عين حال سودمند را تشکيل خواهد داد. گزيده اي از اين مقدمه نويسي ها در کتابي تحت عنوان افکار استاد شهيد دکتر مفتح آمده است .

آذرخشي در کوير ستم

شهيد مفتح علاوه بر آنکه انديشه هاي علمي خود را در محضر مبارک حضرت امام خميني قدس سره ) صفا داد در پرتو افکار تابناک امام راحل ، ستيز با ستم و نفي هر گونه سلطه را از مهم ترين برنامه هاي خود قرار داد و سخنراني ها، مقاله ها و در جلسات درسي افراد را نسبت به فجايع جهان اسلام که ارمغان استعمار است آگاه مي نمود و فساد تباهي استبداد را افشاء مي کرد از اين جهت وي را از سخنراني کردن و هر گونه تبليغ مذهبي منع کردند چنانچه آن شهيد در سخنراني ماه مبارک رمضان در سال 1357 به اين وضع اشاره کرده است .
با اين حال اين دانشمند مبارز آرام نمي گيرد و وقتي که از سوي رژيم به سنتهاي اسلامي توهين مي شود فرياد مي زند و مي گويد اگر به افکار اسلامي ما جسارت کرد. ما آرام نمي توانيم بگيريم ، اگر به احساسات مذهبي ما احترام قائل نشديد ملت ايران آرام نخواهد شد. و وقتي با خبر شد که رژيم منحوس پهلوي تاريخ رسمي کشور را تغيير داده است چون آتشفشاني خروشيد و گفت :
چطور ايراني بايد تاريخ پرافتخار هجرت رسول الله صلي الله عليه و آله را، يعني تاريخ اسلام ، افتخار انسانها، افتخار ايران ، نجات دهنده ايران را کنار بگذارد. يا رسول الله صلي الله عليه و آله ما از روي تو شرمنده ايم . لذا مرجع بزرگوار پرچمدار جهان تشيع حضرت آية الله العظمي امام خميني به ملت ايران هشدار مي دهند که به کار بردن اين تاريخ حرام است .
شهيد مفتح در سالهاي حدود 1340 ش . که همزمان با آغاز قيام امت اسلامي است اغلب به شهرهاي استان خوزستان مي رفت و به دستور امام خميني(قدس سره ) به فعاليتهاي تبليغي و افشاگري جنايات رژيم شاه مي پرداخت و وقتي که ساواک وي را به نقاط بد آب و هوا تبعيد نمود و از ورودش به قم جلوگيري به عمل آورد. دکتر مفتح به منظور گشودن سنگري براي ستيز با رژيم شاه به شوق همکاري با شهيد مطهري در دانشکده الهيات دانشگاه تهران به تدريس مشغول شد.
آن شهيد بنا به دعوت مؤ منان و اهالي مسجد الجواد در اين مکان مقدس به ايراد سخنراني و انعقاد جلسات تفسير پرداخت و از اين طريق به روشنگري و ارتباط بيشتر بين دانشجويان و اقشار روحاني همت گمارد و در سال 1352 ش . براي تجمع و تشکل نيروهاي مسلمان امامت مسجد جاويد تهران را پذيرفت و در اين مکان مبارک هسته مقاومتي تشکيل داد و طي برنامه هاي منظم و جهت داري از سخنران متعهد و مبارزي همچون شهيد مطهري دعوت بعمل آورد تا در اين مکان حاضرين را با حقايق اسلامي آشنا کند.
سرانجام در سوم آذر 1353 ش . پس از سخنراني يار و همرزم شهيد مفتح - آية الله خامنه اي - و با هجوم ساواک مسجد جاويد تعطيل و دکتر مفتح و مقام معظم رهبري پس از دستگيري در زندان تحت شکنجه هاي سختي قرار گرفتند و ديگر ساواک به مفتح اجازه فعاليت در مسجد را نداد. هنوز دو سال از آزادي وي از زندان نگذشته بود که ايشان در سال 1355 امامت مسجد قبا را پذيرفت که چون مسجد قباي پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله محراب و ميعادگاه تشنگان حق و فضيلت گرديد.
در سال 1356 ش . شهيد مفتح اعلام کرد نماز عيد فطر را در زمينهاي قيطريه خواهند خواند که اين حرکت با وجود برق سلاحها و ماشينهاي مسلح ارتش شاهنشاهي با استقبال جمعيت نمازگزار مواجه شد و شهيد مفتح در خطبه هاي نماز به افشاگري عليه طاغوت و استکبار و صهيونيست ها پرداخت و نام مبارک حضرت امام را در حضور هزاران نفر جمعيت مسلمان بر زبان جاري ساخت و بر اطاعت از فرامنيش تاءکيد کرد. از اين تاريخ تا رمضان سال 1357 ش . فعاليت هاي مسجد قبل در قالب سخنراني هاي پرشور در کلاسهاي پرمحتوا ادامه داشت . در صبح روز عيد فطر دوشنبه 13/6/57) در حالي که جمعيت انبوه با مفتح همصدا بودند و فرياد فرح زاي الله اکبر سر مي دادند به سوي قيطريه حرکت کردند. پس از مراسم نماز عيد فطر مردم مسلمان با برنامه ريزي شهيد مفتح از زمينهاي قيطريه شروع به راهپيمايي کردند که شکوه آن شگفتي ناظران را برانگيخت . در اين تظاهرات سرنوشت ساز که از ساعت شش بامداد آغاز و تا نيمه شب ادامه داشت صفهاي چند کيلومتري جمعيت طول و عرض چندين خيابان را احاطه کرده بودند.
در آستانه پيروزي انقلاب اسلامي و ورود رهبر انقلاب به کشور ايران با سازماندهي و تدبير خردمندانه شهيد مفتح کميته استقبال از امام براي اين نمايش باشکوه مهيا گرديد. آمارها جمعيت استقبال کننده را بين 5 تا 6 ميليون نفر گفته اند که بخش مهمي از نظم دادن به چنين حرکت با شکوهي به عهده شهيد دکتر مفتح بود و ايشان در سخنان پرشوري که در سيزدهم بهمن 1357 ش . ايراد نموده است به اين حرکت با شوکت و عظمت اشاراتي جالب دارد.

در سنگر دانشگاه

حکمت الهي چنين مقدر کرده بود که شهيد مطهري و دکتر مفتح که از شخصيتهاي برجسته حوزه علميه بودند به دانشگاه رفته و در دلها، انگيزه ها و هدفهاي دو قشر دانشگاهي و روحاني وحدت ايجاد کنند و يکي از بلندترين آرزوهاي امام يعني پيوند اين دو قشر را عملي سازند. شهيد مفتح اقدام عملي در راه رسيدن به چنين وحدتي را تغيير نظام آموزشي دانشگاه مي دانست و عقيده داشت دانشگاهي که هدف آن پرورش انسانهاي دانشمند، ديندار، متعهد و نيکوکار است بايد علم و تحصص خود را در راه اعتلاي کشور و تاءمين سعادت مردم به کار گيرد و در طريق استقلال ، عزت و عظمت کشور از خود اهتمامي تواءم با صداقت و جديت به خرج دهند.
در برنامه چنين دانشگاهي بايد عرصه بحث و تحقيق ، علم و عمل تواءم با اخلاص مهيا گردد. و به عقيده وي انس حوزه و دانشگاه با يکديگر در رسيدن به چنين حالتي تاءثير به سزايي دارد. آن شهيد ضمن پيگيري به وجود آوردن چنين تحولي در دانشگاه از نظر خط فکري در زمينه مسائل عقيدتي با خطوط التقاطي سخت مخالفت داشت و در برابر احزاب و گروهکهايي که تفکر انحرافي داشتند لحظه اي آرام نمي گرفت و در مواردي با آنان درگير مي شد و به سبب همين موضع گيري صريح بود که به ترور وي اقدام کردند.

شهادت

در صبح روز 27 آذر 1358 ش . در جلو دانشگاه الهيات تهران مارقين انقلاب يعني گروه منحرف فرقان آن متفکر وارسته را هدف چندين گلوله قرار دادند. آري جهاد آن شهيد در عرصه انديشه آن جاهلان از خدابي خبر را از ميدان بدر کرده بود و راهي جز اين نديدند که قلمهاي شکسته و فرسوده خود را بر زمين نهاده و گلوله برگيرند و مقر آن انديشمند افشاگر را نشانه گيرند. آنان بزرگ مردي را ترور کردند که اسلحه اي جز قلم و سخن نداشت و کسي را به شهادت رساندند که کشتنش جز موج خشم آگين و نفرت و انزجار امت مسلمان نتيجه اي نداشت و اگر بدن پاکش در خاک و خون طپيد، فکرش بيشتر تجلي نمود و از برکت خونش تحرکي تازه در انديشه و باورهاي امت اسلام به وجود آمد.
منبع:حوزه
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image