جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
فرازهايى از زندگى شهيد آية‏الله دكتر مفتح
-(1 Body) 
فرازهايى از زندگى شهيد آية‏الله دكتر مفتح
Visitor 564
Category: دنياي فن آوري

بر كرانه كمالات

كسب فضايل و پرواپيشگى به انسان چنان ارزشى مى‏دهد كه به تدريج زندگى و حياتش به صورت ميراث علمى و معنوى بروز مى‏نمايد، بدين معنا كه ديگر چنين وجودى تنها به خويشتن، خانواده و اطرافيانش تعلق ندارد، بلكه جويبارى است كه از قله توحيد سرچشمه گرفته و به اقيانوس معرفت و حكمت پيوسته است و در اين رهگذر مردمان را سيراب مى‏كند.
«شهيد آية‏الله دكتر محمد مفتح » از جمله انديشمندانى است كه سخن گفتن از زندگى و مبارزاتش در واقع وصف انديشه و فرهنگ و معنويت جامعه‏اسلامى است. همان شخصيت والا مقامى كه «حضرت امام‏خمينى(ره)» در باره‏اش فرموده‏است: «دانشمند محترم آقاى مفتح و دو نفر پاسداران عزيزاسلام - رحمة‏الله عليهم - به فيض شهادت رسيدند و به بارگاه ابديت راه يافتند و در دل ملت و جوانان آگاه ما حماسه آفريدند و آتش نهضت اسلامى را افروخته‏تر و جنبش قيام ملت را متحرك‏تر كردند ... اميد بود از دانش استاد محترم و از زبان و قلم او بهره‏ها براى اسلام و پيشرفت نهضت ‏برداشته شود...» (1)
و نيز مقام معظم رهبرى، حضرت آية‏الله خامنه‏اى در وصف اين انديشمند به خون خفته و خردمند وارسته فرموده‏اند:« ... شهيد مفتح يكى از مظاهر فرهنگى بود كه اسلام را در مرحله عمل به فردها، زاويه‏ها و خلوت‏ها محدود نمى‏كرد، اسلام را با همان شمول و همه جانبه گيش در اعتقاد و عمل و در معرفت و تحقق مى‏فهميد و به دنبال آن تلاش مى‏كرد...». (2)
او در عرصه انديشه و عمل بر اين نكته اصرار مى‏ورزيد كه آن‏چه براى مامهم مى‏باشد اسلام است و در يكى از سخنرانى‏هاى خود اظهار داشته است:«(بنده) محال است‏ يكى از برنامه‏هاى اسلامى را از دست‏بدهم و با آن معامله كنم، با هيچ گروه با هيچ دسته; ناراحت مى‏شوند بشنوند. حمل مى‏كنند، بكنند مگر ما مى‏توانيم وظيفه‏ها را به خاطر اين كه يك گروهى ناراحت‏شود، رها كنيم .. .» (3)
او فرزندى برومند از حوزه و استادى گران قدر از دانشگاه بود كه خون خود را براى پيوندى مقدس بين نخبگان اين دو كانون هديه كرد تا آغازى مبارك براى بنيان نهادن تمدنى براساس باورهاى قرآنى و مضامين روايى باشد. همو كه به منظور تحكيم ارزش هاى دينى و تعميق بخشيدن به فرهنگ تشيع در جامعه ظلمت زده‏اى كه رژيم پهلوى برآن سلطه داشت جهادى مستمر و مبارزه‏اى مداوم را پى‏گرفت.

نهال انديشه

اين ستاره فروزان جهان تشيع فرزند روحانى فرزانه و عالم متعهد مرحوم «حاج شيخ محمودمفتح‏» واعظ مشهور همدان است. آن فقيد سعيد در كمال اخلاص و زهد و صداقت روزگار مى‏گذرانيد و چون در عرصه ادبيات فارسى و عرب تبحر داشت، اشعار بى‏شمارى در مدح و منقبت و رثاى اهل بيت‏سروده و از اين رهگذر محبت‏خوى را به خاندان رسالت و امامت نشان داده‏بود. محمد مفتح در سال 1307 ه.ش در خانه‏اى سرشار از تقوا و فضيلت ديده به جهان گشود. (4) از هفت‏سالگى به مدرسه پاى گذاشت و تحصيل دروس ابتدايى را پى گرفت. از همان كودكى گاه گاهى همراه پدر به مجالس وعظ و سخنرانى مى‏رفت و در مواقعى پس از اتمام سخنان گرم و دلپذير پدر از بين جمعيت‏برمى‏خاست و با صدايى زيبا و نافذ به ذكر مصيبت اهل بيت - عليهم‏السلام - مى‏پرداخت.
يكى از شخصيت هايى كه در همدان جرعه‏هايى از انديشه‏هاى اصيل را در ذهن شهيدمفتح « آية‏الله العظمى آخوندملاعلى همدانى‏» (1312 -1398 ه.ق) است. اين نامدار عرصه فقاهت و اصول، در حكمت، فلسفه، تاريخ ادبيات و تفسيرقرآن تبحر داشت و به دليل برخوردارى از خصوصيات پسنديده اخلاقى، همچون قناعت، اخلاص و فروتنى در مدت كوتاهى محبوب خاص و عام گرديد. (5)
از خدمات ارزنده ايشان تاسيس كتابخانه بزرگى در غرب همدان و در مجاورت مدرسه علميه اين شهر است كه نسخه‏هاى خطى بسيار نفيسى در آن نگهدارى مى‏شود. سه نسخه از آثار حضرت امام خمينى(ره); يعنى شرح دعاى سحر، آداب الصلوة و اربعين حديث‏به صورت مخلوط در مركز مزبور نگاهدارى مى‏شد كه بعدها به زيور طبع مزين گرديد. (6)
آثار آخوند همدانى در زمينه‏هاى گوناگون علوم اسلامى خصوصا فقه و اصول و عرفان و حديث‏به پانزده جلد بالغ مى‏گردد، وى شعر هم مى‏سرود و در سروده‏هايش «فنا» تخلص مى‏كرد. مزار اين فقيه وارسته و زاهد عارف در قبرستان شهداى همدان قرار دارد كه مورد توجه علاقه مندان است.

هجرت

شهيدمفتح مقدمات زبان و ادبيات عرب، فقه و بخشى از منطق را نزد والد ماجد و اساتيد حوزه علميه همدان فراگرفت. وى در سال 1322 ه ش همدان را به قصد اقامت در شهر مقدس قم ترك نمود و در جوار بارگاه مقدس حضرت فاطمه معصومه(س) در حجره‏اى محقر و نمناك و در نهايت قناعت، همچون ديگر جويندگان دانش دينى در مدرسه دارالشفاء سكنى گزيد و با جديت و تلاش وافر به كسب معارف پرداخت.
ذوق سرشار و كوشش مداوم او و محظوظ گشتن از وجود اساتيدى برجسته سبب گرديد تا مفتح جوان به صورت تحسين برانگيزى، دروس حوزه از جمله رسائل - مكاست و كفايه را بين سال هاى 1322 تا 1324 ه ش بياموزد و خود در زمره اساتيد حوزه علميه قم قلمداد گردد. ايشان عرفان و دروس خارج فقه و اصول را در عالى ترين سطح نزد حضرت امام خمينى - قدس سره آموخت. وى علاوه‏بر روابط شاگرد و استادى با امام پيوندى سرشار از صفا و عطوفت داشت و رهبركبير انقلاب نسبت‏به نامبرده اظهار علاقه مى‏نمود. و در هنگامى كه امام امت در نجف به سر مى‏برد، مفتح به طريقى با رهبر و اسوه خويش ارتباط برقرار نموده بود. (7)
در اوضاعى كه به دليل اختناق حاكم ياراى آن نبود كه كوچك ترين سخنى بتوان گفت و مطلبى بتوان نوشت دكتر مفتح در انجمن اسلام شناسى فعاليت داشت و نيز مقالاتى كه تحرير مى‏نمود و از حضرت امام و برنامه‏هاى آن روح قدسى سخن به ميان مى‏آورد. هم چنين اعضاى انجمن مذكور را تحريض و تشويق مى‏نمود تا باكمال شهامت، نه تنها مقاصد آن ابراهيم عصر را تقويت كنند، بلكه نامش را در آثار بگنجانند. (8)
مفتح،بخشى از رسائل شيخ انصارى را نزد آية‏الله مجاهد تبريزى و نيز قسمتى از اصول دروس خارج را در محضر آية‏الله العظمى بروجردى (ره) فراگرفت و در فلسفه و حكمت نزد فيلسوف عالى‏قدر علامه طباطبائى (ره) تلمذ نمود. مدتى نيز در مكتب حضرت آية‏الله العظمى سيدمحمدرضا گلپايگانى و حضرت آية‏الله العظمى مرعشى نجفى از پرتو فروغ انديشه اين دو استوانه استوار فقه بهره‏مند گرديد و بعداز آن تحصيلات دانشگاهى را به موازات كسب دانش حوزه پى‏گرفت و به دريافت درجه دكترا در رشته الهيات و معارف اسلامى نائل آمد و در فقه به چنان تبحرى دست‏يافت عنوان اجتهاد را احراز نمود. ديگر از اساتيد حوزه كه دكتر مفتح از مجلس پرفيض آنان استفاده كرده عبارتنداز: آية‏الله حاج ميرزا ابوالحسن رفيعى قزوينى (1315 -1396ه ق)، (9) آية الله سيدمحمد حجت (1310-1372 ه ق) (10) آية‏الله حاج سيدمحمد محقق داماد (1325-1388 ه ق). (11)

مدرس معرفت

دكتر مفتح پس از كسب معارف اسلامى در محضر اساتيد حوزه به تدريس كتاب «منظومه‏» حاج ملاهادى سبزوارى پرداخت و در شرح و توضيح اين اثر مطالبى را به رشته تحرير درآورد كه مورد توجه حوزويان قرارگرفت و در محافل علمى و دينى اشتهاريافت. وى ضمن تدريس در حوزه از طريق خطابه‏هاى خردمندانه و سخنان فصيح و شيوا آگاهى‏هاى دينى مردم را ارتقا داد و به تدريس در دبيرستان‏هاى قم در رشته معارف دينى پرداخت. او از اين طريق توانست‏به عنوان چهره‏اى روحانى اقشار دانشگاهى، دبيرستانى را با بوستان معطر حوزه و طلاب علوم دينى پيوند دهد و بين آنان انس و الفت‏برقرار سازد و اين درحالى بود كه ساواك از حركت مزبور نفرت داشت. محتواى عميق و كلاس هاى درسى پر جاذبه مفتح در دبيرستان جهت توفيق مفتح در مقاصد فوق بسيار سودمند و مؤثر بود. وى به موازات تدريس علوم دينى اذهان دانش‏آموزان را نسبت‏به اوضاع زمان و مسائل سياسى، اجتماعى روشن كرد و در تشكل آنان جهت فعاليت هاى سياسى عليه رژيم پهلوى جهدى وافر به كار برد. (12)
شهيد مظلوم آية‏الله دكتر بهشتى در گفتگويى اظهار داشته‏است :«مرحوم دكتر مفتح از دوستان قديم من بودند و اولين آشنايى ما باهم در سال 1325 ه ش بود كه من به قم آمدم، در آن موقع در درس كفايه مرحوم آقاى داماد كه مى‏رفتيم ايشان هم در همان درس حاضر مى‏شدند. بعد كه در قم يك گروه فعال فرهنگى به وجودآورديم ايشان در آن گروه عضويت داشتند. درسال 1333 ه ش كه دبيرستان دين و دانش را به عنوان يك دبيرستان مترقى فرهنگ اسلامى تاسيس كرديم،... ايشان به عنوان تدريس در آن جا همكارى را آغاز كردند...». (13)
دكتر مفتح با همكارى آية‏الله خامنه‏اى (مقام معظم رهبرى) و شهيدبهشتى «كانون اسلامى دانش‏آموزان و فرهنگيان‏» را در قم بنيان نهاد. مقام عظماى ولايت - حضرت آية‏الله خامنه‏اى - در اين مورد فرموده‏اند: «... سال 1339 ه ش يا 1340 ه.ش اقدام كرديم، براى ايجاد يك كانون اسلامى دانش‏آموزان و فرهنگيان در قم و اولين مجمع هم‏آهنگ كننده و نزديك كننده روحانى و دانشجو - كه پيوندشان مبارك بود - را در آن شهر به وجود آورديم، روحانى، دانشجو، دانش‏آموز، فرهنگى درمسجد (رضوى‏قم) روزهاى جمعه گردهم مى‏آمدند و بحث هاى اسلامى سازنده داشتيم با آهنگ اجتماعى...». (14)

تلاش هاى پژوهشى

آن محقق سخت كوش به منظور معرفى چهره معارف اسلامى به نسل جوان از طريق فضلا و نويسندگان حوزه مجمعى تحت عنوان «جلسات علمى اسلام شناسى‏» را تشكيل داد. از آن جا كه ساواك به نقش مؤثر اين مجمع در شناسايى اسلام و معارف تشيع پى برده بود به تعطيل نمودن آن اقدام كرد و تنها سيزده جلد كتاب به صورت تاليف يا ترجمه به قلم نويسندگان متعهد، فعال و برگزيده حوزوى كه دكتر مفتح به تربيت آنها همت گماشته بود، نوشته شد. آثار مزبور در نشست علمى هيئت نويسندگان مطرح شده و پس از ارزيابى آن و احيانا مزين گشتن به مقدمه‏هاى پرمحتواى شهيدمفتح به چاپ سپرده مى‏شد. نخستين كتاب كه در تشكيلات مورد اشاره ترجمه و انتشار يافت اثرى است از «محمدجواد مغنيه‏» نويسنده شيعه و لبنانى به نام «الشيعه و الحاكمون‏» كه مرحوم مصطفى زمانى اين كتاب را طى پانزده روز ترجمه كرد و پس از يك ماه به نشر آن مبادرت ورزيد. به محض انتشار كتاب دكتر مفتح به عنوان گرداننده يك مجمع زيرزمينى به سازمان امنيت احضار گرديد و تحت فشار ساواك قرار گرفت، اما شهيد مفتح از كوشش هاى پژوهشى خود دست‏برنداشت و مصمم گرديد مجله‏اى تحت عنوان اسلام شناسى در دوازده شماره منتشر نمايد كه با نيازمندى هاى جامعه آن روز تناسب داشته باشد، اما ساواك ديگربار از اين برنامه با خبر شد و اجازه انتشار آن را نداد. (15)
دكتر مفتح با همكارى شهيد مظلوم دكتربهشتى فعاليت تحقيقى ديگرى را در قم آغاز كرد و در سال 49 كه اين دو دانشمند در تهران همسايه بودند و انس و آشنايى و همكارى شان افزون گشت، فعاليت پژوهشى ديگرى را آغاز كرد و با استفاده از منابع اصيل اسلامى به تحقيقاتى ارزنده و عميق دست زدند. (16)
با وجود آن كه دكترمفتح در سنگرهاى گوناگون مشغول مبارزه با رژيم ستمگر پهلوى بود و در شهرهاى متعدد از طريق تبليغ، وعظ و خطابه به هدايت مردم مى‏پرداخت و در حوزه، دانشگاه و دبيرستان به تدريس و تربيت‏شاگردان مشغول بود. نگاشته‏هاى ارزشمندى به صورت ترجمه و تاليف از خود به يادگار گذاشته است كه فهرست آنها به شرح ذيل است:
1.ترجمه جلد اول و دوم تفسير مجمع‏البيان با همكارى آية‏الله العظمى نورى و نيز ترجمه جلد سوم به تنهايى از زبان فارسى به عربى;
2.حاشيه بر الاسفار الاربعه ملاصدراى شيرازى كه اين تلاش مبين عمق ديد فلسفى و عرفانى دكتر مفتح است;
3.روش انديشه، كه آن را درسال 1336 در علم منطق نوشته و به عنوان اثر كمك درسى در حوزه و دانشگاه از آن استفاده مى‏شود و علامه طباطبائى (ره) برآن تقريظى نوشته است;
4.حكمت الهى و نهج البلاغه، اين كتاب پايان نامه تحصيلى دوره دكتراى آية‏الله مفتح است;
5.آيات و اصول اعتقادى قرآن;
6.نقش دانشمندان در پيش‏رفت علوم كه حاوى مجموعه مقالات دكتر مفتح در مجله مكتب اسلام مى‏باشد; (17)
7.ويژگى‏هاى زعامت و رهبرى كه متضمن برخى سخنرانى‏ها و مقالات آن شهيد درخصوص رهبرى معنوى و سياسى در اسلام و خصوصا مكتب تشيع مى‏باشد;
8.مجموعه مقالات مندرج در مجلات مكتب اسلام، مكتب تشيع و معارف جعفرى;
9.خطابه‏هاى عميق و سازنده و ارشادى كه حاوى نكات بديع و روشن‏گرى هاى جالبى در مسائل گوناگون معارف قرآنى و اسلامى و مباحث اجتماعى مى‏باشد و برخى از آنها در جزواتى مستقل يا در نشريات مذهبى درج شده‏است.

فعاليت‏هاى مبارزاتى

دكتر مفتح از همان آغاز فعاليت هاى مبارزاتى، مسافرت هاى تبليغى خود را به منبرهاى افشاگرانه و روشن‏گرانه تبديل ساخته و اين خطابه‏هاى پرشور و آتشين آن چنان اثر وسيع و ژرفى در بيدارى افكار و آگاهى انديشه‏ها داشت كه رعب و هراس رژيم شاه را برانگيخت و به همين دليل ادامه سخنانش از سوى ساواك در اكثر موارد قطع مى‏شد و خودش دست‏گير مى‏گرديد و چون تعقيب هاى پى درپى و ممانعت‏ ساواك، تاثيرى در فعاليت هاى وى نگذاشت، ساواك از سر درماندگى وى را از ورود به شهرستان‏هاى استان خوزستان - كه از مراكز مهم تبليغى وى بود - منع نمود تلاش‏هاى موثر و مبارزات تبليغى دكتر مفتح چنان وحشتى در دستگاه جهنمى ساواك افكند كه سبب گرديد آن فرزانه والامقام به نواحى بد و آب وهواى جنوب شرقى از جمله زاهدان تبعيد گردد، پس از آن به چند شهر ديگر به حالت تبعيد فرستاده شد و در اين نواحى تحت نظر بود و با اين برنامه رابطه آن شهيد دانشور را با قم قطع نمودند و پس از به سرآمدن دوران تبعيد در سال 1348 ه. ش وى را ناگزير ساختند كه به تهران بيايد و چون اين رفتار و محروم نمودن استاد از حوزه موجب پيدايش نارضايتى در بين علاقه‏مندان شده بود، وى را به تدريس در دانشكده الهيات دانشگاه تهران دعوت نمودند تا شايد به تصور نادرست‏خويش بتوانند آتش آن اعتراض‏ها را خاموش كرده و نيز كوشش‏هاى تبليغى و حركت هاى سياسى استاد مفتح را كم رنگ سازند. دكتر مفتح براى آن كه به سنگر ديگرى براى مبارزه با دستگاه ستم دست‏يابد و نيز به شوق همكارى با شهيد مطهرى - كه در اين دانشكده مشغول تدريس بود - دعوت مزبور را پذيرا شد. يكى از پايگاه‏هاى استوار وى در مبارزه با دژخيمان شاه «مسجد الجواد» بود كه در آن جا به ايراد سخنرانى و انجام جلسات تفسير قرآن پرداخت، پس از آن در مسجد «جاويد» يك هسته مقاومت تشكيل داد، در آن زمان دكترمفتح امامت جماعت مسجد مورد اشاره را عهده‏دار بود تا آن كه موفق شد جوانان و خصوصا دانشجويان رابه سوى اين كانون توحيد علاقه‏مند سازد، در مسجد جاويد كلاس‏هاى، نهج‏البلاغه، فلسفه، جامعه‏شناسى، اقتصاد و دروس آموزشى زبان عربى و انگليسى تشكيل داد و خود براى حاضران تفسير قرآن مى‏گفت، وى در اين مسجد به تاسيس كتابخانه، نمايشگاه كتاب، صندوق قرض الحسنه و سالن سخنرانى همت گماشت و درضمن فعاليت‏هاى سياسى را ادامه داد. او عقيده داشت مسجد بايد در تمامى ابعاد مجموعه‏اى خودكفا باشد تا نقشه تمامى روابط انسان با خدا و خود و جامعه در آن پياده شود. درسال 1354 ه ش رژيم شاه مسجد جاويد را به علت تجمع دانشجويان تعطيل كرد و دكتر مفتح را روانه زندان نمود. (18)
استاد شهيددكتر مفتح حدود دو ماه زير سخت‏ترين شكنجه‏هاى رژيم سفاك پهلوى قرارگرفت، اگر چه پس از رهايى، وى توانست‏به مسجد جاويد برود، ولى درسال 1355 ه.ش با قبول مسؤوليت امامت مسجدقبا و برپاداشتن سخنرانى‏هاى متعدد و روشن‏گر و تشكيل كلاس‏هاى عقيدتى در سطوح مختلف فعاليت متعهدانه خود را در اين مكان مقدس استمرار داد. (19)
آية‏الله محمدمفتح به موازات مبارزه با استبداد از فجايعى كه بر مردم مظلوم لبنان و فلسطين مى‏رفت، ناراحت‏بود و پس از حمله ددمنشانه صهيونيست ها به لبنان به جمع‏آورى كمك هاى نقدى براى آوارگان همت گماشت و به منظور نظارت بر توزيع اين مبالغ و احداث سكونت گاه براى افراد بى‏خانمان، چندين ماه در كشور لبنان به سر برد. (20)
در ماه رمضان سال 1356 ه. ش با تلاش دكتر مفتح، نخستين سخنرانى‏هاى پرشور كه ده‏ها هزار نفر مستمع داشت در مسجد قبا برپا شد كه نقش افشاگرانه و روشن‏گرانه آنها فراموش ناشدنى است. وى پس از به پايان رسيدن ماه مبارك رمضان در سال 1356 ه. ش اعلام كرد نماز عيدفطر را در زمين‏هاى قيطريه خواهد خواند.
هزاران نفر از مردم مسلمان و رنج ديده به دعوت وى تكبيرگوى به سوى جايگاه مزبور در حركت‏بودند كه هنوز طنين خروش آنان در گوش‏ها باقى است، فريادهايى كه سكوت چندين ساله را شكست. دكتر مفتح در خطبه نماز عيدفطر به ايجاد يك حكومت اسلامى اشاره كرد و تغيير تاريخ را آغاز خيانتى وسيع و همه‏جانبه رژيم شاهنشاهى قلمداد نمود. در سال 1357 ه.ش اين حركت مقدس و شجاعانه كه بسيار پربار بود، تكرار شد.
در روز عيدفطر اين سال پس از نماز، اولين تظاهرات باشكوه و دشمن‏شكن در سطحى وسيع با شركت افزون بر دو ميليون نفر برگزارشد و در اين راهپيمايى، مردم به تظاهراتى در روز شانزدهم شهريور فرا خوانده شدند. در شامگاه اين روز رژيم كه ابعاد اعتراض مسلمانان را ناباورانه مشاهده مى‏كرد، در تهران و بسيارى از شهرهاى ديگر ايران حكومت نظامى اعلام كرد و سرانجام روز تصادم خون و شمشير و حماسه و فداكارى; يعنى هفده شهريور فرا رسيد.
يادآورى مى‏شود در روز شانزدهم شهريور، آية‏الله مفتح به شدت مجروح و مضروب گرديد و در بيمارستانى بسترى شد، در روز بعد و در نخستين ساعات حكومت نظامى عناصر خودفروخته با خشونتى بسيار در حالى كه دكتر مفتح از بيمارستان برمى‏گشت وى را دستگير و روانه زندان نمودند كه با اوج‏گيرى انقلاب اسلامى رژيم، مجبور به آزاد شدن وى گرديد.
آية‏الله مفتح از مؤسسين روحانيت مبارز و عضو شوراى مركزى اين تشكيلات بود و با انجمن‏هاى اسلامى پزشكان و مهندسين و هيات هاى مذهبى همكارى نيمه مخفى داشت. در هنگام مراجعت پيروزمندانه و سراسر شكوه و عزت امام خمينى - قدس سره از اعضاى اصلى و برنامه‏ريز فعال كميته استقبال بود، (21) رياست كميته چهار انقلاب اسلامى و سرپرستى دانشكده الهيات را به عهده گرفت و در زمان تصدى اين سمت‏با همكارى برخى افراد فاضل و متعهد در مواد درسى اين كانون علمى جهت ارتقاى فرهنگى و محتوايى تغييرات بنيادى ايجادكرد.

خرد در خون

شهيد دكترمفتح به عنوان روحانى برجسته در كسوت استاد دانشگاه و حوزه، نقش موثر و ارزنده در جهت‏يكى از والاترين اهداف انقلاب اسلامى و نيز يكى از آرزوهاى امام امت; يعنى پيوند روحانى و دانشجو داشت. وى راه حل مشكلات كشور را اسلامى نمودن دانشگاه‏ها مى‏دانست و معتقد بود، در دانشگاهى اين گونه هدف پرورش انسان‏هاى دانشمند، دين دار و متعهد و درست كارى است كه دانش و فن خود را در راه آبادى كشور و تامين سعادت مردم، عدالت اجتماعى و امنيت اقتصادى به كار مى‏گيرند و در طريق استقلال، عزت، عظمت كشور جمهورى اسلامى‏ايران، جديت نشان مى‏دهند، در برنامه اين دانشگاه دروسى تدوين مى‏شود كه با نيازهاى اساسى جامعه انطباق دارد و جنبه‏هاى معنوى هم رعايت مى‏شود.
به عقيده وى منظور از وحدت حوزه و دانشگاه ادغام اين دو كانون نبود، بلكه هريك از آنها نكات مثبتى در خود دارد كه بايد به سوى تكامل پيش روند و به هم نزديك شوند. او مى‏خواست درس خواندن در دانشگاه چون وظيفه‏اى الهى تلقى گردد تا فعاليت دانشجويى با اين انگيزه مفيد و پربار باشد، از نظر وى فضاى دانشگاه بايد با باورهاى معنوى هم‏آهنگ باشد و دانشجويان در چنين محيط معطرى به فراگيرى علوم بپردازند. دانشجو به موازات ارتقاى علمى به قدرت تفكر، بينش و هدايت معنوى خود توجه كند تا با تربيت چنين انسان‏هاى شايسته‏اى، اهداف عالى انقلاب اسلامى تحقق يابد. اولين سمينار وحدت حوزه و دانشگاه بعداز پيروزى انقلاب اسلامى به همت دكتر مفتح در روز اول آبان ماه سال 1358 ه.ش در دانشكده هدف تير كينه دشمنان اسلام و خوارج انقلاب اسلامى قرارگرفت و با ريخته‏شدن خويش بر سنگ فرش دانشگاه نقطه عطف وحدت روحانى و دانشگاه گرديد. پايان نوشتار را با بيانى از مقام معظم رهبرى، آية‏الله خامنه‏اى در باره اين شهيد زينت مى‏دهيم:
«..... ياد شهيد عزيز مرحوم آية‏الله مفتح، آن شمع پرسوز و گداز و روشنى‏بخش، آن روحانى پر جد و جهد و صبور، آن مبلغ دانا و سخنور آن مبارز شجاع و خستگى‏ناپذير و آن شخصيت متواضع و محبوب گرامى‏باد، او كه با خون خود ... هدف و راه خود را امضا كرد و صحت و حقانيت اين همه را به ثبت رسانيد...» (22)

پي‏نوشت‏ها:

1.از پيام حضرت امام خمينى(قدس سره) به مناسبت‏شهادت دكترمفتح در 27 آذر 1358 ه.ش .
2.فرهنگ سازان (ويژه نامه رسالت‏به مناسبت 27 آذر)27/9/1358،ص 3.
3.بخشى از سخنرانى دكتر مفتح در مسجد صاحب‏الزمان تهران در تاريخ 1/ 6/1358.
4.بنا به اظهارات مهندس مهدى مفتح (فرزند شهيد).
5.آخوند ملاعلى همدانى (نجوم امت)، مجله نورعلم، شماره مسلسل 46 .
6.مجله اعتصام، شماره مسلسل 19، آبان‏ماه 1362،ص 22.
7.مصاحبه با آية‏الله شهيددكتر بهشتى، ويژه نامه شهيدان، روزنامه جمهورى اسلامى، 27/9/1359،ص 12.
8.افكار شهيددكتر مفتح، مصطفى زمانى،ص 9 -10.
9.در مورد مرحوم قزوينى نك : منظومه معرفت از نگارنده، ص 55 - 59.
10.نك: نجوم امت (آية‏الله سيدمحمدحجت) مجله نورعلم، سال اول، شماره 10.
11.گنجينه دانشمندان، محمد شريف رازى،ج 2 ص 64، آثار الحجة، ص 62، مكتب اسلام، سال دهم، شماره 41.
12.شهيدمفتح تكبير وحدت، از نگارنده، ص 37.
13.روزنامه جمهورى اسلامى، ويژه نامه شهيدان، 27/ 9/1359.
14.ديدگاه‏ها، آية‏الله سيدعلى خامنه‏اى،ص 223-224.
15.افكار شهيدمفتح،ص 9.
16.ويژه‏نامه شهيدان، روزنامه جمهورى اسلامى،27/9/1359.
17.از شماره اول سال چهارم به بعد، رمضان المبارك سال 1381ه.ق مطابق اسفندماه 1340 ه.ش.
18.نشريه شماره 28 حزب جمهورى اسلامى،ص 5.
19.آيات اصول اعتقادى قرآن، بخش اول،ص 56.
20.نشريه شماره 28 حزب جمهورى اسلامى، ص 6.
21.نك: مجله اعتصام، شماره 44،ص 19.
22.حماسه انقلاب، محمود حكيمى،ص 63و نيز بنگريد به سرگذشت‏هاى ويژه از زندگى امام خمينى، ج 4، ص 100.

منبع:گنجينه معرفت
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image