يكي از مسائل مهم و پيچيده تربيتي كه اكثر پدران و مادران در آن دچار ترديدند، چگونگي برخورد با آنان با كارهاي نادرست كودكان است، به طوري كه بيشتر اوقات والدين متحير مي مانند كه در مقابل خطاها و كجروي هاي فرزندانشان و روي برتافتن آنان از توصيه ها و راهنمايي ها چه واكنشي نشان دهند.
اگر در مقابل كارهاي زشت و ناپسند آنان سكوت كنند كودكان بر خطاهاي خود افزوده و جسارت بيشتري پيدا مي كنند، و اگر عكس العمل نشان داده و فرزندان را تنبيه كنند چه بسا كه مشكلات ديگري هم بيافرينند.
در اين بخش، در پرتو كلام نوراني معصومين عليهم السلام نخست به موارد منع و جواز تنبيه و سپس به بهترين راه حل ها در اين زمينه اشاره مي كنيم و در خاتمه به سيره معصومين عليهم السلام نظر مي افكنيم.
موارد منع تنبيه بدني كودكان
در روايات به چند مورد اشاره شده كه نبايد در آن موارد كودكان را زد.
ذكر اين مورد، براي آن نيست كه در ساير موارد كتك زدن بي اشكال است، بلكه به طور كلي اصل اساسي و عمومي و اوليه ي اسلامي- كه نقش تربيتي و اصلاحي بس عظيمي دارد – همان تشويق و تحريك مثبت و اشتياق انگيز در كارهاي خوب است. تنبيه جز در موارد خاص – كه به برخي از آنها اشاره خواهد شد – غالبا تأثير منفي دارد و اگر گفته مي شود در موارد زير تنبيه بدني كنار گذاشته شود از باب تأكيد بر ترك آن است، نه تأييد آن در موارد ديگر.
1. يكي از مواردي كه نبايد كودكان را كتك زد آن جاست كه نام هاي پاك و مقدسي بر كودكان نهاده شده باشد. در بخش نامگذاري كودكان اشاره كرديم كه اهل بيت عليهم السلام تأكيد فراواني داشتند بر اين كه مبادا كودكان همنام پيامبر اكرم صلي الله عليه و اله و سلم و حضرت فاطمه ي زهرا عليها السلام و ائمه ي معصومين عليهم السلام مورد آزار و تنبيه بدني قرار گيرند.
2. فرزند را قبل از ده سالگي براي نماز نبايد زد پيامبر فرمود:
أدب صغار أهل بيتك بلسانك علي الصلاه و الطهور، فاذا بلغوا عشر سنين، فاضرب و لا تجاوز ثلاثا؛(1)
فرزندان خردسالت را با زبان بر نماز و وضو انس و عادت دهيد و آن گاه كه به ده سالگي رسيدند آنها را به خاطر سستي و سهل انگاري در نماز بزن، ولي از سه ضربه فراتر نرو.
از اين روايت استفاده مي شود كه قبل از ده سالگي، زدن كودك براي نماز جايز نيست. البته سني كه بدين منظور مشخص شده، در روايات، متفاوت ذكر شده است (هفت، هشت، نه و سيزده سالگي) بنابراين، لزوم رعايت جانب احتياط اقتضا دارد كه تا آن جا كه ممكن است از زدن اجتناب كرده و از روش هاي مناسب تر استفاده كرد.
موارد جواز
1. براي جلوگيري از انحراف:
از امام صادق درباره كودك كه به مرحله ي جواني رسد و مسيحيت را برگزيند – در حالي كه يكي از پدر و مادرش يا هر دو مسلمان بوده باشند – فرمود: جوان به حال خود رها نمي شود بلكه براي قبول اسلام او را تنبيه مي كنند»(2)
2.براي تربيت:
رسول خدا صلي الله عليه و اله و سلم در بخشي از توصيه هاي خود به امير مؤمنان علي عليه السلام فرمود: براي تأديب و تربيت بيش از سه ضربه (به كودك) نزن».(3)
هم چنان كه در اين روايت ملاحظه مي شود، تنها در موارد خاصي كه براي كودك سرنوشت ساز است – و نه براي هر عملي كه از فرزند سر مي زند واحيانا مورد رضاي والدين نيست – اجازه داده شده كه والدين از شيوه ي تنبيه استفاده كنند.
حدود تنبيه بدني
از روايات گذشته روشن شد كه زدن فرزندان در مواردي – حتي براي تربيت و تأديب – بلامانع است؛ اما بايد ديد كه حدود تنبيه بدني تا كجاست؟ و پدر و يا مادر تا چه مقدار و با چه وسيله اي مي توانند كودك را تنبيه كنند؟ آيا آنان مجاز هستند كه با چوب يا شلاق، وحشيانه كودكان را به اصطلاح خود ادب و در حقيقت شكنجه كنند و بدن آنان را كبود و زخمي نمايند؟
آيا والدين اجازه دارند در هر سني كودك را تنبيه بدني كنند؟
آيا مي توانند هر گاه كه از نافرماني فرزندانشان به خشم آمدند، ديوانه وار به جان كودكان معصوم بيفتند و علاوه بر دشنام و ناسزاگويي، آنان را به باد كتك بگيرند؟ بي ترديد پاسخ منفي است و چنين تصوري كه برخي والدين ناآگاه درباره ي تأديب و تربيت فرزند خود دارند، به كلي غلط است، رواياتي كه از پيامبر و ائمه هدي رسيده حد و مرز تنبيه را كاملا روشن مي كند.
محدوديت تنبيه بدني
تنبيه مجاز شرايط خاصي دارد كه با در نظر گرفتن آنها مي بينيم اين اصل، يك اصل حكيمانه است، نه شيوه ي خشونت آميزي براي جبران ناتواني هاي والدين در تربيت و هدايت كودكان. تنبيه بدني كودكان پيش از ده سالگي، مجاز نيست و مقدار زدن نيز كاملا محدود است، و اگر بيش از آن باشد، يا منجر به سرخي و كبودي يا نقص عضو گردد، كيفر دارد و...
الف) حماد بن عثمان مي گويد: از امام صادق عليه السلام درباره ي تأديب و زدن كودك و بنده زر خريد، پرسيدم ؟ حضرت فرمود: پنج يا شش ضربه بيشتر نزن و در همين اندازه نيز نرمش نشان ده.
2. بيش از سه ضربه زدن قصاص دارد.(4) از جمله وصاياي پيامبر به علي عليه السلام اين بود كه فرمود: «براي تأديب بيش از سه ضربه نزن زيرا اگر چنين كردي روز قيامت قصاص خواهي شد».(5)
3.علي عليه السلام به كودكاني كه نوشته هاي خود را نزد آن حضرت آورده بودند – تا بهترينشان را برگزيند – فرمود: به معلم خود بگوييد كه اگر براي تأديب، بيش از سه ضربه به شما بزند، از او قصاص خواهد شد.(6)
ثبوت ديه بر پدر
هر گاه تأديب و تنبيه فرزند جز با زدن او ميسر نباشد، اگر چه با رعايت شرايط ضروري آن بي اشكال به نظر مي رسد، اما پدر بايد به اين نكته متوجه باشد كه اگر در اثر زدن، بدن فرزند سرخ يا كبود و يا زخمي گردد يا آسيب ببيند و يا احيانا فرزند زير ضربات پدر، فوت كند، اگر چه بدين منظور پدر قصاص نمي شود (اين حكم فقط مختص به پدر است) اما يقينا بايد ديه بپردازد، گرچه زدن فرزند به قصد ديگري جز تأديب هم نبوده باشد.(7)
فتواي حضرت آيه الله العظمي اراكي رحمه الله در اين باره چنين است:
سؤال: هر گاه پدر، فرزند خود را به قصد تأديب مورد ضرب قرار دهد آيا ديه دارد يا نه؟ جواب: هرگاه تأديب طفل متوقف باشد بر ضرب، جايز است، ولي بايد سرخ و كبود نشود و در فرض جواز، حكم تكليفي با حكم وضعي منافات ندارد، مثل اكل در مخمصه... كه با ضمان منافات ندارد، پس هر گاه سرخ يا كبود يا سياه شود ديه مقرره را دارد.(8)
يادآوري
1. روايات اسلامي تنبيه بدني را فقط در موردي تجويز مي كند كه جنبه ي تربيتي و هدايتي داشته باشد، نه اين كه هرگاه فرزند به دلخواه پدر و مادر و طبق سليقه هاي شخصي يا تمايلات نفساني آنان عمل نكرد، مجاز باشند او را تنبيه بدني بكنند؛ زيرا ديگر تنبيه به عنوان عامل بازدارنده ي از كارهاي بد و وادار شدن به كارهاي خوب مطرح نيست، بلكه فقط وسيله اي است براي فرونشاندن خشم و غضب والدين.
2. والدين مجاز نيستند كودكان كمتر از هفت سال (و بلكه براي رعايت احتياط، كودكان كمتر از سيزده سال) خود را براي وادار كردن به نماز خواندن كتك بزنند.
3. حداكثر تنبيه بدني كودكان شش ضربه است. البته معلم و مربي حق ندارد بيش از سه ضربه بزند(9) و اگر بيشتر از اين اندازه بزند، علاوه بر اين كه مرتكب حرام شده، بلكه بايد قصاص هم بشود.
پدر اگر چه تا زدن شش ضربه مجاز است، اما در صورتي كه از اين حد تجاوز كند در روز قيامت قصاص خواهد شد و قصاص خداوندي، بسيار شديدتر و دردناك تر از قصاصي است كه در دنيا به دست بشر انجام مي گيرد.
روش هاي تنبيه
تنبيه ممكن است به صور گوناگون انجام گيرد و منحصر به كتك زدن نيست؛ زيرا ترش رويي و اخم نيز نوعي تنبيه است، هم چنان كه محروم كردن كودكان از بعض امور خوشايند و پر جاذبه نيز تنبيه ديگري است؛ اما در تنبيه جسماني نيز مراد توسل به شيوه هاي خشن و وحشيانه و ضربه زدن با تركه ي انار و شيلنگ و شلاق و... نيست. مثلا در مورد وسيله ي تنبيه زن به وسيله ي شوهر كه قرآن در آيه ي «و اضربوهن...» به آن اشاره كرده، مرحوم طبرسي در مجمع البيان از امام باقر عليه السلام نقل مي كند كه مقصود «زدن با مسواك» (10) است.
بنابراين، اگر در باب تنبيه زن توسط شوهر بدين گونه برخورد شود. شيوه ي خاص تنبيه كودك نيز معلوم است. به اوليا و مربيان توصيه مي شود كه
اولا: تنبيه و به ويژه تنبيه بدني را به عنوان شيوه اي عمومي و اصل اوليه ي برخورد با خطاهاي كودكان به كار نگيرند.
ثانيا: بر اعصاب و احساسات خود مسلط باشند و در صورت لزوم از تنبيه استفاده كنند تا جلو كجروي كودك را بگيرند، نه اين كه خشم خود را بر كودك خالي كنند.
ثالثا: به حداقل تنبيه اكتفا كنند و از آن فراتر نروند.
رابعا: براي تنبيه كودك از هر وسيله اي استفاده نكنند، هم چنين بر صورت و مواضع آسيب پذير كودك نزنند و از شدت عمل و تنبيهات خشن جدا پرهيز كنند.
قهر، بهترين راه حل
بهترين راه حلي كه مي توان در اين مسأله مهم و پيچيده ارائه كرد و از درس هاي تربيتي اسلام و اهل بيت عليهم السلام است كه اين حتي اگر نيازي به تنبيه فرزندان باشد، آنها را نزنيد؛ آنان غنچه هاي بهشتي هستند كه زندگي را شيرين كرده اند، در چنين مواقعي با آنها قهر كنيد؛ زيرا اين عمل در روحيه ي كودك تأثير به سزايي دارد و كودك احساس مي كند با قهر كردن پدر يا مادر از او، گويي تمام درها به رويش بسته مي شود و هيچ راهي جز دست كشيدن از كارهاي خلاف خود ندارد، پس مي كوشد از كارهاي زشت خود دست بردارد و از پدر و مادر يا مربي هم پوزش بخواهد، اما نبايد قهر كردن خيلي طول بكشد وگرنه بازتاب هاي منفي ديگري در بر خواهد داشت.
امام موسي بن جعفر عليه السلام به يكي از ياران خود كه از دست فرزندش به ستوه آمده بود و شكايت مي كرد فرمود: «لا تضربه واهجره و لا تطل؛(11) او را نزن، بلكه با او قهر كن، اما خيلي طول نكشد».
روش اهل بيت در تنبيه
اما روش اهل بيت عليهم السلام اين نبوده كه فرزندانشان را تنبيه بدني كنند، و موردي سراغ نداريم و نقل نشده كه چنين كاري كرده باشند. پس بايد ديد كه شيوه ي تربيتي آن بزرگواران چگونه بوده است. با اين كه بعضي از آنان فرزندان زيادي داشتند، اما هرگز نيازي نمي ديدند بچه هايشان را تنبيه بدني كنند و اين مسأله بسيار مهم و درس آموز است و اين ما هستيم كه چون با راه و روش تربيت والاي اسلامي آشنايي درست نداريم فكر مي كنيم كه زدن تنها راه تربيت فرزند است.
امامان معصوم عليهم السلام نه تنها با كودكان با رأفت و نرمي رفتار مي كردند، بلكه با غلامان خود نيز خوش رفتار و نرم خوي بوده اند، و در آن روزگار كه در جامعه با بدترين روش ها يا بردگان رفتار مي شد، آن بزرگواران هرگز نسبت به بردگان خشونت به خرج نمي دادند و جز با نرمي و ملايمت با آنان رفتار نمي كردند.
پي نوشت:
1. مجموعه ي ورام، ص 358.
2. «عن أبي عبدالله في الصبي: اذا شب فاختار النصرانيه و أحد أبويه نصراني أو مسلمين قال: لا يترك ولكن يضرب علي الاسلام». وسائل الشيعه، ج 18، ص 546.
3. عن النبي فيما أوصي به أميرالمؤمنين «لا تضربن أدبا فوق ثلاث.» مجموعه ي ورام، ص 358.
4. «قلت لأبي عبدالله في أدب الصبي و المملوك، فقال: خمسه أو سته و ارفق به» وسائل الشيعه، ج 18، ص 581.
5. عن النبي (صلي الله عليه و اله) فيما أوصي به أميرالمؤمنين: «لا تضربن فوق ثلاث فانك ان فعلت فهؤ قصاص يوم القيامه». مجموعه ي ورام، ص 358.
6. «قال علي عليه السلام لصبيان ألقوا ألواحهم بين يديه لينظر فيها يخير بينهم...: أبلغوا معلمكم ان ضربكم فوق ثلاث ضربات في الأدب اقتص منه» وسائل الشيعه، ج 81، 582.
7. ر.ك. شرايع الاسلام، ج 4، ص 192. (اين مسأله جزء مسلمات فقهي است. براي اطلاع بيشتر رجوع كنيد به بخش ديات كتب فقه، كه مقدار ديه براي هر بخش از بدن در آن جا مشخص شده است.)
8. توضيح المسائل، بخش استفتاءات، ص 571.
9. آيه الله العظمي خويي رحمه الله مي فرمايد: «هذا في غير المعلم، و أما فيه فالظاهر عدم جواز الضرب بأزيد من ثلاثه...» مباني تكمله المنهاج، ج 1، ص 341.
10.تفسير صافي، ج 1، ص 354 به نقل از مجمع البيان.
11. عده الداعي، ص 79.
منبع: برگرفته از كتاب حقوق فرزندان در مكتب اهل بيت عليهم السلام