دوستي مي گفت: سرطان طوري انسان را تغيير مي دهد كه باعث نگاهي دوباره به كل زندگي و معناي آن مي شود. به چشم اكثر ما سرطان، بيماري مرگ و زندگي است و باعث نگاه متفاوت ما به زندگي مي شود. تا آنجا كه همه رابطه هايمان تغيير مي كند. نه تنها مبتلايان به سرطان بلكه نزديكانشان نيز تحت تاثير اين بيماري قرار مي گيرند. آنها به ناچار با تغييرات ناشي از بيماري كه ممكن است بسيار پرتنش باشد سازگار مي شوند در حالي كه با آينده اي مبهم و بيماري اي مواجهند كه زندگي را تهديد مي كند.بسياري از كساني كه تحت تاثير سرطان هستند نكات مثبتي در آن پيدا كرده اند. بعضي از آنها در زندگي و روابطشان معماي تازه اي يافته اند. خود را بهتر مي شناسند و از وقتي كه با چنين تهديدي روبرو شدند توانايي هاي واقعي خود را كشف كرده اند.
برقراري ارتباط و سهيم شدن در احساسات براي ايجاد مناسبات نزديك بسيار مهم است. بيشتر مردم مي خواهند دوست بدارند و دوست داشته باشند تا احساس تنهايي نكنند. مناسبات نزديك بين والدين، دوستان، والدين و فرزندان هويتي به ما مي بخشد تا حس كنيم با ديگران مرتبط هستيم.رابطه نزديك يا صميمانه به معناي شناختن خود و ديگران است. بسياري از كساني كه مبتلا به سرطان شده اند به ياري تجربه، بهتر خود را مي شناسند و در اين ميان به ضعف ها و قوت هاي تازه خود پي مي برند. آنها ياد مي گيرند احساسات و انديشه هايشان را بيشتر به والدين، خانواده و دوستان نشان دهند.بعضي افراد تجربه شان از سرطان را به صورت يك سفر تعريف مي كنند. آنها به تنهايي يا با يك دوست نزديك به جايي كه قبلا نرفته اند سفر مي كنند، با خطر و عدم اطمينان روبرو مي شوند، احساس شادي و رضايت مي كنند. قدرت و توانايي هاي تازه اي در خود مي يابند مي گريند و مي خندند. به اين طريق، آنها دوستان جديدي را ملاقات مي كنند كه مراحلي مشابه را طي كرده و از يكديگر حمايت مي كنند. همان طور كه مراقبت را فرا مي گيرند، راهشان را آشناتر و آسان تر طي مي كنند. از پايان سفرشان آگاه نيستند و نمي دانند در طول سفر چه اتفاقاتي رخ خواهد داد. اما براي بيشتر آنها اين سفر تحولي است تا خود و نزديكانشان را بيشتر و بهتر بشناسند و همين مي تواند پاداش خوبي باشد.
تشخيص سرطان در بعضي افراد ممكن است آنها را عصباني و دچار احساس ناباوري، وحشت، اندوه، گناه، آسيب پذيري، نااميدي و تنهايي كند. اين احساسات مشابه ممكن است در طول سال، ماههاي پس از درمان و دوران كنترل و مراقبت به وجود بيايد.
سرطان مي تواند هر كسي را در گردابي از احساسات گرفتار كند. شما گاهي در وسط اين گرداب قرار داريد و احساس فروپاشي و ناتواني مي كنيد. گاهي هم اگر چه خود را در ساحلي آرام تر حس مي كنيد اما هر فشار اضافي مي تواند شما را به ميان گرداب پرتاب كند.بيشتر كساني كه به سرطانهاي غيرقابل درمان مبتلا مي شوند نياز به نزديكي، محبت، مراقبت و حمايت اطرافيان دارند.آنان به كسي نياز دارند تا در كنارشان بماند. كسي كه به او اعتماد و با او صحبت كنند.
هركسي كه زندگي اش به نوعي تحت تاثير سرطان قرار دارد، به ناچار بايد بر فشار روحي افزون تر از نگراني هاي روزمره غلبه كند. سرطان با تاثير بر وظايف افراد در خانه يا توانايي شان در كار حرفه اي و حفظ موقعيت مالي و كمك هاي ديگر به خانواده فشار زيادي بر رابطه ها وارد مي آورد.افراد مبتلا به سرطان نگراني هاي زيادي دارند؛ از جمله در مورد دردناك بودن درمان يا به هم خوردن فرم چهره شان، چگونگي پيشبرد امور خانگي و حرفه اي و ترس از مرگ، كه در اين صورت براي پرداختن به كارهاي ديگر انرژي كمي باقي مي ماند. ممكن است نزديكان بيمار از مختل شدن وضع زندگي شان در رنج باشند. سعي كنيد با آنان درباره چگونگي تغييرات، نحوه غلبه شما، همسر، خانواده و دوستانتان بر آنها گفت وگو كنيد.شايد در آغاز شما نيازمند تنهايي باشيد. مسايل نگران كننده بر نحوه خواب شما اثر دارد. خواب به شما كمك مي كند تا بر فشارهاي روحي غلبه كنيد و اين بسيار حياتي است و چنانچه در هر زمان، از يكي از نزديكانتان جسما و روحا مراقبت مي كنيد، خواب به شما توان لازم را مي دهد.
وقتي افراد در اثر برخي رفتارها و يا بيماري هاي جسمي تحت فشار قرار مي گيرند اغلب افسرده مي شوند. اگر نتوان با كسي گفت وگو كرد اين وضع بدتر مي شود. گاهي دوستان، همسر و اعضاي خانواده واكنش هايي از خود نشان مي دهند كه نمي تواند به فرد مبتلا به سرطان كمك چنداني بكند.بسياري از افرادي كه از نظر جسمي و روحي تغيير كرده اند از هر نوع رابطه نزديك اجتناب مي كنند. به عنوان مثال زني كه جراحي پستان داشته ممكن است ديگر احساس جذابيت نكند يا مردي با كيسه كولوستومي، نگران ترشح و بوي بد آن باشد.با طرد نزديكانتان شايد از طرد شدن پيشگيري مي كنيد. اما اجتناب از گفت وگو درباره احساسات و ترس هاي حقيقي تان منجر به سوءتفاهم مي شود كه به نوبه خود باعث آزردگي و رنجش خواهد شد.
گفت وگو معمولاً كمك مي كند انسان كمتر احساس ترس و تنهايي كند. دليل ديگر فشار روحي، تهديد امنيت مالي است. اگر كسي به خاطر سرطان يا مراقبت از يك خويشاوند يا همسر مبتلا به سرطان دست از كار بكشد درآمدش كاهش مي يابد. افراد مجردي كه به تنهايي مسئول زندگي شان هستند، ممكن است به دليل هزينه اضافي رفت وآمد به بيمارستان، گرفتن مرخصي كاري و انجام كارهاي هميشگي منزل تحت فشار مالي عظيمي باشند.
چگونه به ديگران نزديك شويم؟ما در جريان زندگي ياد مي گيريم كه چطور احساس خوبي داشته باشيم و اعتماد كنيم و واقعاً به ديگران نزديك شويم. در زندگي با سرطان، اين رابطه حتي مهم تر مي شود و تعداد حاميان شما را افزايش مي دهد.همه ما در دوران كودكي راههاي مراقبت از خودمان را ياد مي گيريم و در برابر آسيب ها و صدمات از خود محافظت مي كنيم. اين كار در دوران رشدمان از لطمه هاي جدي پيشگيري مي كند. اما در عين حال مانع برقراري رابطه صادقانه با مردم و نزديكي به آنها مي شود. ما به روش هاي زير از خود مراقبت مي كنيم:
- وقتي آزرده، نگران، غمگين يا عصباني، هستيم با پنهان كردن احساس دروني مان اجازه نمي دهيم ديگران متوجه احساسات ما شوند. از سهيم شدن احساسمان با ديگران واهمه داريم؛ چون فكر مي كنيم با بروز آن از شدت نگراني، كنترل خود را از دست مي دهيم.
- مي ترسيم اگر ما را همان طور كه هستيم بشناسند، طرد شده و از حمايت لازم برخوردار نشويم و مي ترسيم كه قادر به انجام هيچ كاري براي خود نباشيم. صرف وقت و انرژي زياد براي محافظت در برابر ديگران و پنهان كردن ناراحتي مان مانع نزديكي و هم ياري با اطرافيان ما مي شود.
- با توجه كردن به نيازهاي ديگران و وقت گذاشتن براي آنها و غرق ساختن خود در اينكار، درمي يابيم كه گفتن «نه» به ديگران و ارجح دانستن خود دشوار است.
- با محروم شدن از احساساتي كه ديگران نسبت به ما دارند و گفتن عباراتي مثل «خوبم»، «نگران من نباشيد» يا «مهم نيست» به جاي اينكه بگذاريم ديگران احساس واقعي مان را بدانند.
- شايد همه ما در گذشته براي گريز از موقعيت هاي دشوار به اين روش ها متوسل شده ايم اما اين روش ها در ايجاد رابطه صميمانه و عاشقانه كه در طول بيماري مي تواند حامي ما باشد چندان سودمند نيستند.
عواملي كه در نزديكي با ديگران به كمكمان مي آيدگفتار: يك راه نزديك شدن به ديگران گفت وگو است كه اگر واقعاً به شما گوش ندهند و شما را درك نكنند كاري دشوار است. هر انساني براي بيان احساس و عواطفش از عبارات و روش هاي مختلف استفاده مي كند. وقتي شما مردم را درك نمي كنيد به نظرتان مي آيد آنها به زبان ديگري حرف مي زنند.در يك رابطه طولاني مايل هستيم باور كنيم كه همسرمان از احساسات و نيازهاي ما آگاه است. در حقيقت گويا انتظار داريم افكارمان را بخواند. درك تفاوت هايمان با ديگران آسان نيست و بخصوص در روابط نزديك مستلزم تلاش دايمي است. برخي تفاوت ها بستگي به اين دارد كه تا چه حد احساس حقيقي مان را نشان مي دهيم. با احساس امنيت بيشتر مي توانيم از بهترين و مناسب ترين كلمات براي بيان منظورمان استفاده كنيم.
رفتار: طرز رفتار ما هميشه احساس واقعي مان را نشان مي دهد. ميراث تربيتي ما كه ريشه اي قومي دارد به ما مي گويد چه كاري را بايد و چه كاري را نبايد انجام دهيم در حالي كه در خانواده اي احساساتي، عصباني، ترسو و حساس بودن چندان قابل درك نيست و در خانواده اي ديگر بروز احساسات امري طبيعي و عادي است. كسي كه عادت به بروز احساسش ندارد وقتي در برابر سرطان واكنش عاطفي نشان مي دهد ديگران فكر مي كنند كه نمي تواند بر خود مسلط باشد.زندگي مشترك: كساني كه ازدواج كرده اند به هنگام تشخيص سرطان معمولاً در احساس اندوه، عصبانيت و ناتواني يا در شرايط مساعد در احساس شادي و آرامش با هم شريكند. ياري و تفاهم باعث نزديكي مي شود و در سختي ها به بهتر شدن نحوه زندگي كمك مي كند.
وقتي همسر بيمار مي شودافراد مبتلا به سرطان مي دانند كه بايد بيشتر به بيماريشان توجه كنند. ديگران هم به چشم بيماري كه به مراقبت نياز دارد به آنها نگاه مي كنند. ممكن است يك همسر، خود را براي غلبه بر شرايط قوي بداند اما اين مسئوليت سنگين براي هيچ كدام از آنها خوشايند نيست. يك همسر هميشه نگران تشديد بيماري جفت خود و يا از دست دادن او مي باشد. اگر بترسد و به همسرش درباره نگراني اش چيزي نگويد به سختي مي تواند با او ارتباط برقرار كند.بيشتر كساني كه زنده مانده اند و با سرطان زندگي مي كنند، ياد مي گيرند كه بيشتر به زمان حال بپردازند. زيستن با يكديگر در زمان حال مهم است. مي توانيد آرزوها و اهدافي داشته باشيد. اما بدانيد زمان حال همه آن چيزي است كه در اختيار شماست و مي توانيد آن را به طور كامل بسازيد.
عوامل ياري دهنده
وقتي حال شما خوب نيست گفت وگو با همسرتان درباره نيازهاي متقابل مفيد است. بگذاريد او بداند كه شما حاميان ديگري هم داريد تا فكر نكند او تنها حامي شماست.وابستگي تنها به همسر و اعتماد و نزديكي به يك فرد ممكن است مشكل آفرين باشد. بايد تلاش كرد تا با كساني كه با تجربه تر از شما هستند و يا خود از اين بيماري رنج مي برند آشنا شد.سرطان بعضي از افراد را به همسرشان نزديكتر مي كند. بنظر مي آيد بخاطر سرطان، زندگي روزمره متوقف شده، تغيير يافته و بحال تعليق در آمده است و همين فرصتي است تا افراد دوباره يكديگر را بشناسند. گرفتاري هاي زندگي نشان مي دهد كه ما معمولا فرصت نداريم يا فراموش مي كنيم به نزديكانمان توجه كنيم.سرطان باعث مي شود مردم بفهمند كه چقدر از هم دور شده اند و چقدر نياز دارند براي مقابله با تهديد سرطان به هم نزديك تر شوند.
دوستان: مي توانند حامي عاطفي و عملي كسي باشند كه سرطان را تجربه مي كند. بيماري سرطان طولاني است و عوارض جسمي و روحي آن در طي ساليان ادامه مي يابد. در طي اين دوران سخت و ناپايدار اكثر مواقع روابط دوستانه بسيار حياتي و تعيين كننده است. افزايش شمار دوستان از بار سنگيني مراقبت بر شانه هاي يكنفر كم مي كند. بهتر است افراد مختلف تنها وقتي كه واقعا قادر به كمك هستند با بيمار همكاري كنند تا فكر نكنند اينكار وظيفه اي است كه براي انجام آن مجبورند نيازها را با فرصت هايشان تنظيم كنند.نحوه واكنش و حمايت يك دوست مي تواند همه چيز را تغيير دهد. شايد دوستان متنوعي داشته باشيد: كسي كه شما را مي خنداند، كسي كه دوست داريد كارهايي را با او انجام دهيد، كسي كه مي توانيد درباره احساس واقعي تان با او حرف بزنيد و بالاخره كسي كه در كنارش احساس آرامش و امنيت مي كنيد.
خانواده: در مراقبت از افراد مبتلا به سرطان خانواده نقش مهمي دارد. وقتي بيماري براي اولين بار به خانواده اعلام مي شود، اكثرا همگي گيج و شوكه مي شوند. بعضي خانواده ها به توانايي خود واقفند و براي رويارويي با اين واقعه مهم با هم تلاش مي كنند اما روابط دروني خانواده معمولا آنقدر پيچيده است كه كار را مشكل مي كند. افراد در خارج از خانواده محكم و استوار به نظر مي آيند درحالي كه به عشق زياد و وفاداري تظاهر مي كنند و در واقع پيشينه زندگي شان سرشار از دعوا، دلخوري، حسادت، رقابت و گاه بدرفتاري است.
پنهان كردن بيماري زيان آور است و بر يكي دو نفر كه آن را مي دانند فشار زيادي وارد مي كند. اعضاي ديگر خانواده حدس مي زنند كه مشكلي پيش آمده اما نمي توانند آن را حس كنند و اين باعث سوء تفاهم مي شود. پنهان نگه داشتن اين راز منجر به اين مي شود كه آنها حتي فرصت نداشته باشند مسايل كهنه و گذشته را به فراموشي سپرده و در دوران بحراني به همديگر كمك كنند.فراموش نكنيم سرطان مي تواند فرصتي براي بازنگري زندگي، دوستان، خانواده و همه رابطه هايمان باشد. گفت وگو واقعا مهم است. به گفت وگو بيش از هرچيز ديگري نياز داريم. حرف زدن درباره سرطان نوعي ريسك است چون داريد درباره خود و احساس تان حرف مي زنيد.
در طي سفر سرطان بارها فشار روحي گريبانگير فرد مي شود. فشار روحي مي تواند بصور درد معده، لرز تپش قلب، افزايش نبض، خشكي دهان، عرق كردن، انقباض عضلات، سردرد، بي خوابي، بي قراري و بي اشتهايي خود را نشان دهد. افسردگي، اضطراب، ناشكيبايي، بي حوصلگي احساس گناه، ترديد ، وحشت، لكنت زبان، خشم، بدخلقي و از دست دادن اشتياق به زندگي نيز از ديگر مواردي كه فرد دچار آن مي شود.در چنين مواقعي اگر نمي توانيد بر خود مسلط شويد به سراغ كساني برويد كه شما را همان طور كه هستيد مي پذيرند. آنها به حرف شما گوش مي دهند و شما در كنارشان احساس آرامش خواهيد كرد. از پزشك خود كمك بگيريد و يا با كساني كه مثل شما به جهان مي نگرند و همانند شما از علاقه مندي هاي مشتركي لذت مي برند، رفت وآمد كنيد. به خاطر داشته باشيد اگر چه رويارويي با سرطان دشوار است، اين شما هستيد كه همچون هر واقعه ديگر زندگي تان با آن پيش مي رويد.اگر مي خواهيد فرياد بزنيد و بدوبيراه بگوييد اين كار را بكنيد. مهم نيست در كجا... با خود مهربان باشيد. متوجه باشيد كه مسئوليت هاي شما همان است كه هر فرد ديگري به عهده دارد به اضافه سرطان مثبت بودن موفقيت آميز است. اما گاهي اصلا نمي توانيد. بايد بدانيد اطرافيان تان كه دوستشان داريد و به آنها اهميت مي دهيد نيمه تاريك زندگي را درك مي كنند. اين مفهوم زندگي است. هيچ فرازي بدون فرود نيست و اين آنقدرها هم كه مردم فكر مي كنند نااميد كننده نيست.سرطان مي تواند نه پايان كه آغاز زندگي باشد.