اشاره:
در بخش پيشين اين مقاله، بعضي از وظايف مبلغان ديني در رابطه با خانواده خودشان مطرح شد و عناويني مانند: «پاسداري از حريم خانواده»، «تلاش براي تربيت معنوي فرزندان»، و «رهبران ديني و تربيت فرزند» مورد بحث و بررسي قرار گرفت. در اين بخش، به تبيين چند وظيفه ديگر ميپردازيم.
شركت دادن خانواده در امور تبليغي
از رموز موفقيت برخي مبلغان ديني، شركت همسران و دختران آنان در امر خطير تبليغ ميباشد؛ چراكه درهر منطقهاي نيمي از مخاطبان تبليغ را بانوان تشكيل ميدهند و براي ارتباط سالم و كارساز با آنان بهترين شيوه، وارد شدن خانوادههاي مبلغان در اين وادي ميباشد.
البته، ممكن است بسياري از همسران مبلغان بزرگوار، آشنايي كامل با امر تبليغ نداشته باشند، اما ميتوان زمينه آشنايي را فراهم كرده و آنان را به اين امر مهم تشويق نمود.
در خاطرات خانوادگي حضرت امام خميني قدسسره آمده است كه آن بزرگوار بعد از ازدواج با همسرشان، علوم ديني را به ايشان آموزش ميدادند. چنان كه همسر گرامي ايشان در اين خصوص نقل ميكند: «بعد از ازدواج، سال اول «هيئت» خواندم و بعد از آن «جامع المقدمات» را فرا گرفتم. دو بچه داشتم كه «سيوطي» را شروع كردم. وقتي سيوطي تمام شد، چهار بچه داشتم. وقتي فرزند چهارم متولد شد، ديگر وقت مطالعه و درس خواندن نداشتم، ولي ايشان تدريس «شرح لمعه» را شروع كردند؛ مجموعا هشت سال در نزد آقا درس خواندم.1»
آري، اگر مبلغان بزرگوار بتوانند از خانوادههاي خويش به عنوان بازوي تبليغي بهره گيرند، مطمئنا دركارشان توفيقات بيشتري خواهند داشت؛ چراكه برخي از مردان موفق و نامدار تاريخ، پيشرفتهاي خود را مديون همسران فداكار و تلاشگر خود بودهاند.
موعظه خانواده
از شيوههاي محافظت از خانواده و تربيت صحيح آنان موعظه و نصيحت مستقيم است. يك مبلغ راستين همچنانكه در منبر وعظ و خطابه ديگران را راهنمايي ميكند، شايسته است كه خانوادهاش را نيز موعظه نمايد. البته، تأثير شيوههاي گفتاري به اندازه روشهاي عملي و غير مستقيم پايدار و عميق نخواهد بود، اما پيامهاي مفيد و آموزههاي سازنده تربيتي، به نوبه خود خانواده را تحت تأثير قرار ميدهد. شخصيت گوينده و سخن وي هر چقدر نافذ و رسا باشد، به همان نسبت تأثير بيشتري خواهد داشت.
سيره انبياء و اولياء الهي نيز چنين بوده است كه آنان با الهام از آيات الهي به موعظه خانواده و همسر و فرزندانشان ميپرداختهاند. مواعظ حضرت لقمان به فرزندش، نصايح پيامبر اكرم صلياللهعليهوآله با كلام وحي به همسران خويش و ساير زنان مسلمان، و همچنين تأكيد آيات الهي بر محافظت خانواده از لغزشهاي احتمالي، برخي از اين پيامهاي حياتبخش قرآن است. خداوند متعال در يكي از اين آيات الهي به اهل ايمان هشدار ميدهد كه مواظب خانوادههاي خود باشند و با گوشزد نمودن عواقب وخيم بي تفاوتي، به مديران خانواده ميفرمايد: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَ أَهْليكُمْ نارا وَقُودُها النّاسُ وَالْحِجارَةُ عَلَيْها مَلائِكَةٌ غِلاظٌ شِدادٌ لا يَعْصُونَ اللّهَ ما أَمَرَهُمْ وَ يَفْعَلُونَ مايُؤمَرُونَ2»؛ «اي اهل ايمان! خود و خانواده خويش را از آتشي كه هيزم آن انسانها و سنگها هستند، نگه داريد، آتشي كه فرشتگاني بر آن گمارده شده كه خشن و سختگيرند و هرگز فرمان خدارا مخالفت نميكنند و آنچه را فرمان داده شدهاند، اجرا ميكنند.»
همچنين قرآن كريم حضرت اسماعيل عليهالسلام را به جهت موعظه و مواظبت از خانوادهاش در امور ديني ستوده و او را به همين جهت در رديف اولياء كرامش ميشمارد و ميفرمايد: «وَ كانَ يَأمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلوةِ وَ الزَّكوةِ وَ كانَ عِنْدَ رَبِّهِ مَرْضيّا3»؛ «او همواره خانوادهاش را به نماز و زكات فرمان ميداد و پيوسته مورد رضايت پروردگارش بود.»
همسر يك مبلغ اسلامي بر اين باور است كه او با ساير بانوان مسلمان فرق دارد و عمل نسنجيده وي ممكن است گاهي به آبروي روحانيت ضربه زند و يك مبلغ اسلامي نيز با وقوف به اين واقعيت كاملا در زندگي خويش زيّ طلبگي و شأن روحانيت را در نظر ميگيرد.
آقا وحيد بهبهاني و عروس وي
شهيد مرتضي مطهري درشرح احوال استاد الفقهاء، وحيد بهبهاني - رضوان الله عليه - مينويسد: «روزي يكي از عروسهاي خود را مشاهده كرد كه جامهاي عالي و فاخر از نوع پارچههايي كه معمولاً زنان اعيان و اشراف آن عصر ميپوشيدند، به تن كرده است. به اين جهت فرزند روحانيش، آقا محمد اسماعيل (شوهر آن خانم) را مورد ملامت قرار داد كه چرا براي همسرت اين نوع لباس را خريدهاي؟ پسر در جواب اين آيه را خواند كه «مَنْ حَرَّمَ زينَةَ اللّهِ الَّتي أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَالطَّيِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ4»؛ «چه كسي زينتها و روزيهايي را كه خدا براي بندگانش آفريده، حرام كرده است؟!» مگر اينها حرام است؟ لباس فاخر و زيبا را چه كسي حرام كرده است؟
آقا وحيد گفت: پسرم! نميگويم كه اينها حرام است، البته كه حلال است؛ من روي حساب ديگري ميگويم. ما و خانواده ما به اعتبار اينكه پيشواي ديني مردم هستيم، وظيفه خاصي داريم. خانوادههاي فقير وقتي كه اغنياء را ميبينند كه از همه چيز برخوردارند، طبعا ناراحت ميشوند. ما نميتوانيم براي طبقات كم درآمد اين نوع لباس را تهيه كنيم، ولي ميتوانيم با آنان همدردي كنيم و يگانه مايه تسكين آلامشان اين است كه يك مرد فقير وقتي همسرش از او لباس فاخر مطالبه ميكند، ميگويد: ما مثل خانواده آقا وحيد زندگي ميكنيم. ببين آيا زن يا عروس وحيد از اين نوع لباس ميپوشد؟ واي به روزي كه ما زندگيمان را مثل طبقه مرفه و ثروتمند كنيم كه اين يگانه مايه تسلّي خاطر و كمك روحي فقراء هم از دست برود. من به اين منظور ميگويم ما بايد زاهدانه زندگي كنيم تا لااقل از اين مقدار همدردي مضايقه نكنيم5.»
روحانيان مهاجر و مبلغان بزرگوار اسلام كه در نواحي مختلف به همراه خانواده هايشان و در اغلب موارد، دور از وطن خويش به ايفاء نقش معنوي خود مشغولاند به خوبي واقف اند كه چگونه خود و خانوادههايشان را با مردم آن سامان تطبيق دهند و چگونه ارزشهاي الهي را در حد توان به اجرا بگذارند تا مثل علماء گذشته سيره آنان سرمشق ديگران باشد.
رفت و آمدهاي خانوادگي
رفت و آمدهاي خانوادگي مبلغان به منازل برخي از مؤمنين، دوستان و آشنايان، يكي از امور پسنديده و مورد رضايت الهي است؛ چراكه در اين گونه رفت و آمدها آثار مثبتي وجود دارد كه به نوعي تبليغ ديني نيز محسوب ميشود.
مبلغان و خانوادههاي آنان در اين مجالس سخنان جديدي ميشنوند، بازتاب تبليغات خود را بهتر درك ميكنند و احيانا به كاستيها و نقاط ضعف خود بهتر آگاه ميشوند و همچنين برخي سنتها و شيوههاي غلط را با استفاده از روشهاي درست ديني اصلاح ميكنند. از برخي خانوادههاي دردمند دلجويي كرده، با بيماران ملاقات مينمايند و گاهي جوياي احوال دلشكستگان نيز ميشوند.
آنان خود را مخاطب اين گفتار ارزشمند رسول گرامي اسلام صلياللهعليهوآله ميدانند كه فرمود: «مَنْ زارَ أَخاهُ في بَيْتِهِ قالَ اللّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ: أَنْتَ ضَيْفي وَ زائِري، عَلَيَّ قِراكَ وَ قَدْ أَوْجَبْتُ لَكَ الْجَنَّةَ بِحُبِّكَ اِيّاهُ6؛ كسي كه برادر ديني خود را در منزل او زيارت كند، خداوند متعال به او ميفرمايد: تو ميهمان و زائر من هستي، پذيرايي تو به عهده من است و من به سبب محبت تو به آن برادر ديني، بهشت را بر تو واجب كردم.»
اما شايسته است كه مبلغان عزيز، در اين رفت و آمدها، به منازل برخي افراد بيمبالات به مسائل ديني نروند؛ زيرا گذشته از اينكه معاشرت با برخي افراد بي مبالات در دين، اثرات وضعي و اختلال درامور معنوي مبلغان دارد، از نظر عرفي و اجتماعي نيز ممكن است در نگاه مردم به مبلغان و خانوادههاي آنان تأثير منفي داشته باشد. امير مؤمنان علي عليهالسلام با توجه به اين نكته سرنوشت ساز چنين فرمودهاند: «ثُمَّ الْصِقْ بِذَوِي الْمُروُءاتِ وَ الْأَحْسابِ وَ أَهْلِ الْبُيُوتاتِ الصّالِحَةِ وَ السَّوابِقِ الْحَسَنَةِ7؛ روابط خود را با انسانهاي با شخصيت، ريشه دار و خاندانهاي صالح و خوش سابقه برقرار نما.»
سفرهاي خانوادگي
همچنين مسافرتهاي خانوادگي براي مبلغان همانند ساير مردم امري لازم و شايسته است، به ويژه مبلغاني كه دور از وطن خويش انجام وظيفه ميكنند؛ چرا كه اين امر زمينههاي تبليغي، تربيتي و تحكيم باورهاي ديني را براي اعضاء خانواده در پي دارد.
نشاط و شادابي اعضاء خانواده، تحكيم روابط والدين و فرزندان، استمرار نظارت بر خانواده به خصوص در زمان حاضر، شكوفايي استعدادها و خلاقيتهاي كودكان و امكان استفاده بيشتر از نظرات اعضاء خانواده، شناخت نقاط قوت و ضعف آنان، ظهور صفات پسنديده همچون روحيه تعاون، ايثار و توجه به معنويات به ويژه در سفرهاي زيارتي از جمله دستاوردهاي اين مسافرتهاي خانوادگي ميباشد.
مسافرتهاي خانوادگي در سيره ابرار و اولياء الهي با همين انگيزهها امري رايج بوده است؛ چنان كه در قرآن كريم سفر حضرت ابراهيم عليهالسلام با خانواده به سوي كعبه، سفر حضرت موسي عليهالسلام با اهل بيت خود به سوي مصر، سفر حضرت لوط عليهالسلام به خارج از شهر به دستور الهي برخي از اين سفرهاي خانوادگي ميباشند.
علي بن جعفر، برادر امام كاظم عليهالسلام ميگويد: «چهار مرتبه به همراه حضرت موسي بن جعفر عليهماالسلام بودم كه آن حضرت به همراه خانوادهاش به سوي سفر حج ميرفت. اين سفرها به ترتيب 26 روز، 25 روز، 24 روز و 21 روز طول كشيد.8»
اين نوشتار را با سخني عبرتآموز از حضرت امام خميني قدسسره به پايان ميبريم:
«بايد همان طوري كه با زبان ميگوييم، قلب ما نيز معتقد شده باشد به اينكه ما ميخواهيم اسلام باشد. [انسان بايد [اول از خودش شروع كند، ببيند خودش چه اعوجاجاتي دارد، هر انساني لامحاله در خودش نقصهايي ميبيند و اگر كسي نقص در خودش نميبيند، اين خودش يك نقصي است كه دارد. انسان [اصلاح را [بايد از خودش شروع بكند؛ از خانواده خودش بايد شروع كند و شما از خودتان، خانواده هايتان شروع كنيد... تا اينكه اگر مردم را به اسلام دعوت كرديد، حرف شما با عمل شما مخالف نباشد.»9
پي نوشت :
1. ماه تابان، ص35.
2. تحريم/ 6.
3. مريم/ 55.
4. اعراف/ 32.
5. سيري در نهج البلاغه، ص228.
6. الكافي، ج2، ص177.
7. نهج البلاغه، نامه 53.
8. بحار الانوار، ج48، ص100.
9. صحيفه امام، ج13، ص489.
منبع:www.seraj.ir