نويسنده: عذرا انصاري
غدير برکه نيست، اقيانوسي ناپيدا است که سراسر هستي را پوشانده است؛ غدير يک مقطع تاريخي نيست، همه تاريخ است. غدير با علي (ع) پيوند خورده است. سخن از غدير، سخن از خدا و علي (ع) است. و سخن از محمد (ص) و ابراهيم (ع) و موسي (ع) و عيسي (ع) است.
غدير ضرورتي بود که بايد براي هدايت و ارشاد مردم و ادامه رسالت انبياي الهي به وجود مي آمد، و شخصي که بتواند چنين رسالتي را عهده دار شود کسي جز علي (ع) نبود. او تربيت شده مکتب پيامبر عظيم الشان اسلام، حضرت محمد (ص) و مفسر بزرگ قرآن است.
کاروان در بيابان گرم و سوزان حجاز به پيش مي رفت. صفاي پيامبر، نگاه پر محبت او، نصيحتها و پندهاي پدرانه اش، سجده مناجاتش، خضوع و تواضعش، لبخند و گريه اش همه و همه در ذهنها مانده بود.
خورشيد روز هيجدهم ذي الحجة با گرمي و حرارت هرچه تمامتر در بيابان مي تابيد، صحرا خشک و سوزان است، از سبزه و چمن و چشمه سار و زيبايي و خرمي خبري نبود، اما تمام لطافت و طراوت و زيبايي و خرمي در وجود مقدس پيامبر و علي بود.
صداي زنگ شتران در بيابان، طنين انداخته بود، مثل اينکه کوه و دشت از وقوع حادثه اي خبر مي داد. بيابان آبستن يک تحول چشمگير است که تمام خاطره هاي حج را تحت الشعاع قرار مي دهد، خدايا امروز چه خواهد شد؟ در اين بيابان چه رازي نهفته است؟قافله به محل آبي به نام غدير که در سه ميلي جحفه است، رسيد. ناگهان حالت مخصوص وحي به پيامبر دست داد. هرچه هست از جانب خداست و خبر بس مهم و عظيمي است. توسط جبرييل آيه بر پيامبر (ص) نازل شد: يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله يعصمک من الناس اي پيامبر، آنچه را از پروردگارت بر تو نازل شده است به مردم برسان. اگر چنين نکني امر رسالت او را ادا نکرده اي. خدا تو را از مردم حفظ مي کند ...
متن کتاب "پيام غدير"