نويسنده: ناهيد طبيبي
\«بارقه» قصه دخترى است از تبار خورشيد و از تيره ياسها؛ ياسهاى سپيد و عطرآگين.
«بارقه» نورى است كه در دل تاريكى و تباهى درخشيد و پاى بر گُرده هستى نهاد و چونان برق با شتابى بيش از پيش به آسمان پر كشيد.
«فاطمه طالقانى» بارقهاى است كه درخشش آن پس از سالها چشمان ما را به ميهمانى آفتاب مىبَرد و با حقيقتها آشنا مىسازد.
دخترى كه در اوج سختىها و مرارتها، زيبا زيست و زيباتر....
فاطمه، سه ساله بود ولى هر برگ از دفتر زندگى او پنجرهاى به بوستان باورهاى دينى مىگشايد؛ پنجرهاى كوچك كه در پشت آن انسانهاى بزرگ و وارستهاى ايستادهاند.
آرى، از دريچهاى نه چندان بزرگ، مىتوان بوستانى را نظاره كرد كه عطر گلهايش مشام جان را نوازش مىدهد، و ركوع شقايقهايش زيباترين نماد نيايش است براى چشمان منتظر در نسلهاى فردا.
حقيقت «بارقه» را مىتوان در چهره به نور نشسته پدرى جستجو كرد كه پرتوى از خورشيد حسينى است؛ در چهره «سيد هدايت الله طالقانى» پدرى كه نگران فردا و فرداهاست.
و نيز در دامان تربيت فرشتهاى به نام مادر؛ زهرا عطّارزاده.
و شايد هم اگر بار ديگر واژههاى مقدس ايثار، عشق و شهادت را از لابه لاى تاريخ نهچندان دورِ ايران زمين خارج ساخته و دل به مفهوم آنها بسپاريم چهره معصوم كودكى سهساله را بيابيم كه به اين واژهها سجده مىكند و براى زنده ماندن آنها با شهادت همآغوش مىشود و جان و دل به آتش مىسپارد...
متن کتاب " بارقه دختري از تبار ياس ها "