پژوهشگران، ازدواج را يكي از عوامل مهم حفظ سلامت روحي - رواني و جسمي افراد ميدانند به طوري كه پس از آن، زن و مرد از نظر روحي - رواني، اجتماعي، اقتصادي و... رفتارهاي متعادلتري از خود نشان ميدهند؛ البته به شرط آنكه شريك زندگيشان را به درستي انتخاب كنند.
پس از ازدواج، نهتنها بسياري از مشكلات روحي – رواني ناشي از حس خلأ يا تنهابودن برطرف ميشود بلكه با تعريف حد و مرزهاي جديد فردي و اجتماعي، رفتارهاي فردي و اجتماعي زن و مرد نيز تعديل ميشود؛ بنابراين با يك ازدواج موفق، هم بسياري از تنشهاي روحي – رواني برطرف ميشود، وهم زن و مرد به پختگي و شكوفايي لازم هم ميرسند. زماني كه مجرد هستيم، باور اينكه كسي را براي ادامه مسير زندگي انتخاب كنيم و در كنار او باشيم هرچند دور از ذهن و عجيب نيست اما كمي باورنكردني است؛ باورنكردني به اين دليل كه نميدانيم چه كسي، چه زماني و با چه خصوصيات و مشخصاتي قرار است رفيق راه ما شود. اما فكر ميكنم اگر فرصتها را از دست ندهيم و كمي دقت كنيم كه چه كسي را در چه زماني و با چه خصوصيات اخلاقي و شخصيتي انتخاب ميكنيم، اين انتخاب و ادامه مسير زندگي با اين سفر ايدئال چندان سخت و باورنكردني نباشد. بنابراين ازدواج با همه سختيهايش حتما فوايد مثبتي هم دارد كه همه، روزي آن را تجربه ميكنيم.در اين مقاله ميخواهيم نگاهي به اثرات مثبت ازدواج داشته باشيم.
درواقع، دختر و پسر نميتوانند و نبايد با همان رفتارهاي دوران مجرديشان، زندگي جديد را شروع كنند. يادمان باشد منظور از تغيير رفتارها، پنهانكاري يا رياكاري نيست؛ بلكه منظور نگاهي دوباره به رفتارهاي فردي و اجتماعي و «تصحيح» آنهاست.
رفتارهايي مانند تندخويي، عصبانيت، زودرنجي، نداشتن اعتماد به نفس كافي، خجالت و سرخوردگي، اضطراب، ترس و نگراني و به دنبال آن گوشهگيري از اجتماع، مشكلات جنسي، مشكلاتي روحي - رواني و... - كه در اغلب جوانها ديده ميشود - پس از ازدواج و انتخاب همسر مناسب از بين ميرود. از نگاهي ديگر، ازدواج رفتارهاي زن و مرد را تعديل ميكند و آنها را از نظر روحي - رواني به تعادل مناسب ميرساند.
ازدواج و صيقل ما
به اين آمار دقت كنيم؛ نزديك به 65 درصد از جوانان سراسر جهان به يك يا چند نوع اختلال روحي - رواني و حدود 32 درصد آنها، علاوه بر اين به يك اختلال جسمي يا جنسي مبتلا هستند. از شاخصترين اختلالات
روحي- رواني جوانان ميتوان به اضطراب، افسردگي، احساس سرخوردگي، تنهايي در زندگي، اعتياد به سيگار يا انواع موادمخدر، عصبانيت و تندخويي، احساس خستگي و پوچي، ترس از تنهاماندن و... اشاره كرد.
بررسيها نشان ميدهد كه در سالهاي اخير، آمار دختران مبتلا به كيست تخمدان و رحم يا پسران مبتلا به انواع مشكلات جنسي افزايش يافته است كه شايد اصليترين دلايل آن بالارفتن سن ازدواج در ميان قشر جوان در جوامع مختلف باشد.
پس از ازدواج، نه تنها بسياري از مشكلات روحي – رواني ناشي از يك حس خلأ يا تنهابودن برطرف ميشود بلكه با تعريفشدن حد و مرزهاي جديد فردي و اجتماعي، رفتارهاي فردي و اجتماعي زن و مرد نيز تغيير ميكند. توجه بيشتر به نظافت فردي، ضرورت بازنگري و تصحيح رفتارهاي فردي، قانونمندشدن رابطههاي دوستانه، كنارگذاشتن يا كاهش چشمگير مصرف موادمخدر (درصورتي كه به مرحله اعتياد نرسيده باشد)، حضور بيشتر در اجتماع و در نتيجه آموختن رفتارهاي اجتماعي و تصحيح رفتارهاي نادرست گذشته، از بين رفتن اضطراب و افسردگي، متعهدشدن و مسئوليتپذيري و ... همگي رفتارهاي مثبتي است كه پس از يك ازدواج موفق در زن و مرد شكل ميگيرد يا تقويت ميشود. بنابراين يك ازدواج درست و اصولي ميتواند به راحتي بسياري از تنشهاي روحي – رواني و جسمي را برطرف كند. روانشناسان ازدواج صحيح و موفق را يكي از راهكارهاي درمان بسياري از نابسامانيهاي رفتاري ميدانند.
رهايي جسم
به اين نمونه ساده اختلال رفتاري دقت كنيم؛ روانشناسان معتقدند پرخوري و اضافهوزن بسياري از جوانان يا به عكس، دلزدگي آنها از خوردن و لاغري مفرط، يك رفتار يا واكنش عصبي است كه ازدواج ميتواند يكي از راههاي درمان آن باشد. بررسيها نشان ميدهد پس از ازدواج تعداد دفعات مراجعه به پزشك به دليل بيماريهاي جسمي يا مراجعه به روانپزشك يا روانشناس به دليل مشكلات روحي بهطور چشمگيري كاهش مييابد. از طرفي، امكان ابتلا به بيماريهاي مختلف اعم از جسمي و روحي - رواني كاسته ميشود. پژوهشگران عقيده دارند دليل اين امر، توجه بيشتر زوجها به سلامت جسمي و روحي - رواني است.
به اين بررسي علمي توجه كنيد؛ پژوهشگران انگليسي با بررسي بيش از 1500 جواني كه در زمان مناسب و با انتخاب مناسب، زندگي مشترك را آغاز كردهاند، دريافتهاند كه اين افراد نسبت به همسالان خود كه ازدواج نكردهاند، بين 15 تا 20 سال طول عمر بيشتري داشته و سالمترند. اين افراد نه تنها از طول عمر بيشتري برخوردار هستند بلكه از نظر جسمي و روحي - رواني نيز در وضعيت بهتري نسبت به همسالان مجرد خود قرار دارند.
احتمال ابتلا به افسردگي، آلزايمر، اضطراب خاص دوران كهولت، ترس از مرگ و تنهايي، ابتلا به انواع بيماريهاي روحي - رواني و جسمي در بين افراد مسن مجرد، بين 2 تا 4 برابر بيشتر از افراد مسن غيرمجرد است. نكته جالبتوجه اينكه هرچه تعداد افراد مسن سالم از هر نظر در جامعهاي بيشتر باشد، دولت ميتواند به جاي صرف بخش عمدهاي از بودجه كشور براي نگهداري از سالمندان بيمار، آن را صرف شكوفايي جوانان كند. بنابراين ازدواج مناسب نه تنها سلامت زوجها را به دنبال دارد بلكه اثرات مثبتي نيز براي اجتماع دارد.
تكامل شكوفايي
بلوغ جسمي دختران از 9 تا 14 سالگي و پسرها بين 12 تا 15 سالگي است اما اين به معني بلوغ روحي نيست چراكه در اين سن، فقط بلوغ جسمي آغاز شده است. بلوغ روحي– رواني با تغيير مرحله زندگي از كودكي به نوجواني و از جواني آغاز ميشود اما بلوغ نهايي و تكامل روحي – رواني با ازدواج صورت ميگيرد و تكميل ميشود.
ضرورت تعامل با فرد ديگر، بهويژه جنس مخالف، برنامهريزي دقيقتر براي حال و آينده، تصميمگيريهاي دو نفره و ضرورت پذيرش خواسته و نظر طرف مقابل و... و در يك كلام، قبول نقش و وظايف جديد با شروع زندگي مشترك، زن و مرد را به پختگي لازم ميرساند. بسياري از روانشناسان اعتقاد دارند كه ازدواج آخرين مرحله تكامل روحي و جسمي انسان است.
پرواز روح
پژوهشها نشان ميدهد كه ازدواج مناسب تا 2 برابر باعث كاهش افسردگي مردان و تا 5/1 برابر باعث كاهش افسردگي زنان ميشود. اما فراموش نكنيم كه جدايي نهتنها اين افسردگي را باز ميگرداند بلكه ميتواند تا 3 برابر افسردگي زنان و تا 2 برابر افسردگي مردان را افزايش دهد. بنابراين انتخاب صحيح و ازدواج موفق را ميتوان عاملي براي سلامت روحي-رواني دانست؛ درحالي كه ازدواج منجر به شكست و ناكامي ميتواند از هر تنهايياي مخربتر باشد.
علاوه بر درمان افسردگي، مشكلاتي مانند سوءظن به افراد و اجتماع (بهويژه در افرادي كه شكست عاطفي را تجربه كردهاند)، ترس از تنهاماندن، اضطراب و بسياري از مشكلات روحي -رواني ديگر، با ازدواج موفق از بين ميرود. روانشناسان دليل اصلي ازبينرفتن مشكلات روحي- رواني پس از ازدواج را ايجاد «تعادل در رفتارهاي فردي» ميدانند.
به يك مثال ساده توجه كنيم؛ اگر تا پيش از ازدواج زمان مشخصي براي استراحت يا خواب و بيداريمان نداشتهايم، پس از ازدواج بايد زمانبندي مناسبتري براي آن درنظر بگيريم. همين نكته ساده، باعث نظم بيشتر در زندگي و در نتيجه سلامت روحي ما ميشود. اين نظم و برنامه جديد – البته اگر به اجبار نباشد – ميتواند در همه كارها و رفتارهاي ما ديده شود و به اين ترتيب بسياري از مشكلات روحي – رواني ما برطرف شود.
بيش از گذشته تعهد را ميشناسيم
همه ما تا قبل از ازدواج، مسئوليتهاي فردي و اجتماعي فراواني را بهعهده ميگيريم يا به عهدهمان گذاشته ميشود. اما با ازدواج، مسئوليتها و نقشهاي جديدي مانند زن يا شوهربودن، پدر يا مادربودن، عروس يا دامادبودن و... برايمان تعريف ميشود. پذيرش اين نقشها هريك به رفتارهاي تازهاي نياز دارد كه بايد با تلاش و برنامهريزي از عهده انجام آنها برآييم.
اين تلاشها روح و جسم ما را به پختگي و تكامل لازم ميرساند و ما را بيش از گذشته متعهد ميكند. تا زماني كه مادر يا پدر نشدهايم، چطور ميتوانيم معني واقعي عشق، ايثار، فداكاري و محبت خالصانه را درك كرده و آن را نثار كنيم!؟
آرامتر خرج ميكنيم
دوران مجردي، دوران خرجكردنهاي بيحد و حساب و شيطنتهاي خاص است اما بعد از ازدواج هرچند ممكن است مثل گذشته ازنظر مالي شرايط چندان بدي نداشته باشيم و دلمان بخواهد باز هم ولخرجي كنيم اما براي داشتن يك زندگي موفق بايد با درايت بيشتري خرج كنيم. درواقع، شروع زندگي مشترك، ترمزي (نه سد) براي مخارج بيرويه ماست.
يك نكته را هيچوقت فراموش نكنيم؛ هرچند ازدواج ميتواند بسياري از مشكلات روحي – رواني و جسمي ما را برطرف كند اما اين شرايط ايدئال زماني اتفاق ميافتد كه در انتخاب خود دقت كنيم؛ انتخاب شريك نامناسب همه رؤياهاي ما را به كابوس تبديل ميكند.
منبع:www.seemorgh.com