شبهه :
جايگاه قسمت و نصيب در امر ازدواج را نمي توان ناديده گرفت، در اسلام نصيب و قسمت به اين معناست كه زندگي مشترك انسان بايد خودش را به دست سرنوشت بسپارد پس زياد دنبال ملاك هاي انتخاب همسر نباشيد.
پاسخ :
شكي نيست كه چيزي در جهان بدون اراده و خواست الهي تحقق نميپذيرد. تمامي كارهاي بشر و از جمله ازدواج يكي از رويدادهايي است كه از حوزه اراده الهي بيرون نيست، اما معناي اين سخن ناديده گرفتن اراده و نقش انسان و سلب اختيار از او نميباشد. اراده خداوند در مورد افعال انسان، صدور آن به اختيار و انتخاب است به عبارتي خداوند اراده كرده كه كارهاي انسان از روي اختيار و انتخاب انجام پذيرد. انسان به حكم اين كه ذاتاً موجودي مختار و آزاد است، در تصميمگيري هيچ نوع فشاري از برون يا درون بر او وارد نميشود. و به فرموده شهيد مطهري: «همان طوري كه هيچ حادثه طبيعي بدون علت طبيعي رخ نميدهد، افعال اختياري انسانها نيز بدون اراده و اختيار انسان رخ نميدهد، قانون خدا در مورد انسان اين است كه آدمي داراي اراده و قدرت و اختيار باشد و كارهاي نيك يا بد را خود انتخاب كند، اختيار و انتخاب مقوم وجودي انسان است، انسان غير مختار محال است، يعني اين كه فرض شده انسان است و غيرمختار، فقط فرض است نه حقيقت».[1]
قسمت در ازدواج:
بنابراين آن چه در بين مردم معروف است كه در ازدواج قسمت و تقدير دخالت دارد و قبلاً همه چيز معلوم و مشخص شده است، يا مثلاً ميگويند: فلان دختر «قسمت» فلان پسر است و آن پسر قسمت اين دختر نيست و يا اگر قسمت باشد خودش درست ميشود و ديگر لازم نيست ما كاري بكنيم و اگر قسمت نباشد، ما هر كاري هم بكنيم فايدهاي ندارد، و سخناني از اين قبيل، صحيح نيست و هيچ ريشه ديني و عقلي ندارد. همان طور كه به روشني، اختيار و انتخاب را در خريد و فروش، انتخاب شغل و تعيين رشته تحصيلي ميبينيم در ازدواج نيز كه موضوع مهم و سرنوشت سازي است، اين اراده و اختيار رامشاهده ميكنيم، علاوه بر حكم عقل و منطق و شهادت و وجدان، رواياتي كه در آن معيارهاي انتخاب همسر ذكر شده دليل محكمي بر دخالت انسان در سرنوشت خويش است.[2] پيشوايان دين به ما توصيه كردهاند كه در انتخاب همسر نهايت دقت را مبذول كنيم و چشم بسته ازدواج نكنيم، چرا كه ازدواج يك موضوع حياتي است و براي هر كس به طور طبيعي در طول زندگياش فقط يك بار اين فرصت پيش ميآيد. حياتي بودن امر ازدواج از اين نظر است كه دختر و پسر ميخواهند براي خود شريكي در زندگي انتخاب كنند، شريكي كه تا پايان عمر با او خواهد بود، شريكي كه بايد فرزنداو را تربيت كند و در صورت خوب بودن براي او آبرو خواهد بود و در صورت بد بودن، ابروي او، فاميل و خانوادهاش را به خطر مياندازد. چنان كه امام صادق ـ عليه السّلام ـ ميفرمايد: «بنگر شخصيت خود را كجا قرار ميدهي و چه كسي را در مالت شريك ميكني و از دين و رازت آگاه ميسازي؟ و درجايي ديگر ميفرمايد: زن مانند گردن بند است، بنگر چه گردن بندي براي خود ميگيري.»
بر اين اساس، پسر و دختر جوان، نه اين كه نبايد دست روي دست گذاشته و به اميد بخت و شانس و قسمت بنشينند، بلكه چه پسر و چه دختر بايد براي اين تصميم سرنوشت ساز خود را آماده نموده و با كمال دقت و خردورزي و با كمك تجارب خانواده، راهنمايي مشاوران دلسوز و كاردان، فرد مورد نظر را انتخاب كنند. چرا كه منشأ و سرچشمه بسياري از گرفتاريها و بدبختيهاي انسان غفلت و بيتفاوتي است.
غفلت، در تمام امور، خسارتبار است و در مسأله انتخاب همسر، خسارتبارتر. ممكن است يك لحظه غفلت و يا انتخاب غيرصحيح، يك عمر پشيماني و حسرت را به دنبال داشته باشد. افراد زيادي را ميبينيم كه علت ناكاميهاي خود از زندگي زناشويي را يك لحظه غفلت در انتخاب همسر ميدانند.
به همين دليل پيشوايان معصوم ـ عليهم السّلام ـ ملاك و معيارهايي را هم در انتخاب همسر ارائه نمودهاند تا دختر و پسر يا زن و شوهري كه قصد ازدواج دارند با استفاده از آن بتوانند يك عمر با سعادت و آرامش در كنار هم زندگي كنند كه در برخي روايات بر دو عنصر دين و اخلاق در انتخاب همسر بسيار تأكيد شده است كه در اين جا تنها به ذكر يك روايت اكتفا ميكنيم.[3] شخصي به نام حسين بن بشّار باسطي نامهاي خدمت امام رضا ـ عليه السّلام ـ مينويسد و درباره خواستگاري كه براي دخترش آمده است كسب تكليف ميكند و ميگويد: «فردي از خويشاوندانم به خواستگاري دخترم آمده در حالي كه بداخلاق است، وظيفه من چيست؟ حضرت در پاسخ فرمودند: اگر بداخلاق است دخترت را به او نده.[4]
در اين روايت، حضرت نفرمود: ازدواج قسمت است، دخترت را به ازدواج شخص مذكور درآور، بلكه به صراحت از اين ازدواج منع فرمودند. انسان در امر ازدواج و انتخاب همسر بايد شناخت كافي پيدا كند. اگر معيارهاي ديني و فرهنگي طرف مقابل مناسب و از نظر خانوادگي اصيل و نجيب باشد، ميتواند با او ازدواج كند.
بنابراين خواهر گرامي آن چه كه گفته ميشود از قبيل بخت فلان كس را بستهاند يا بخت بسته فلان دختر خانم يا آقا پسر بايد طلسم گشايي كرد، همان گونه كه گذشت سخنان موهوم و نادرستي است، اين سخنان را كساني مطرح ميكنند كه ميخواهند از اين طريق سودجويي كرده و درآمدي به دست آورند به همين دليل چنين سخناني را مطرح و در بين مردم شايع ميكنند تا اين كه مردم هم باور كرده و براي رفع حوائج خود از قبيل، دعاي محبت، پسر زاييدن، شوهر كردن دختر، زبان بندي، دزديابي و... به چنين افراد دعانويس و يا فالگيرهاي دروغين كه هيچ گونه اطلاعات علمي ندارند مراجعه نموده و اهم مطالب خود را از آنان بخواهند. اگر در مورد چنين افرادي كه بخت را بسته يا باز ميكنند به خوبي تحقيق كنيد خواهيد يافت كه آنها نه توان علمي خاصي دارند و نه رياضتهاي شرعي خاصي در اين راه كشيدهاند تا قدرتي به دست آورده باشند بلكه در اثر بيكاري، بازنشستگي و... مغازههايي به عنوان طالع بيني، طلسم گشايي، آينه بيني باز كرده و به اين امور ميپردازند تا از اين طريق بتوانند از مردم استفاده نموده و كسب درآمدي كنند و يا به شهرتي برسند، بنابراين بسياري از كساني كه به اصطلاح بخت آنها بسته شده است اين طبيعي است چون دختر خانمي كه به خاطر ايده و خواستههاي آرماني، براي خود در نظر گرفته است و هر خواستگاري را با بهانههاي غيرموجّه ردّ نموده است، يا زيبايي و جذابيت ظاهري ندارد و يا خانواده دختر مشكلات رفتاري و اخلاقي خاصي دارند و در نتيجه خواستگار به در خانه آنان نميآيد، اين جاست كه يكي ميگويد بخت او بسته شده است و ديگري ميگويد بايد طالع گشايي شود و سخناني از اين قبيل كه موجب شك و ترديد او گرديده و در نتيجه به او تلقين ميشود كه اين سخنان صحت دارد. بنابراين چنين سخناني حداقل اثر رواني خود را خواهند گذاشت كه بهترين راه در چنين مواقعي اعتماد و توكل به خداوند متعال، و انجام وظايف شرعي، اخلاقي و اجتماعي است.
چرا كه آينده هر انساني از يك سو، در گرو علم و عمل اوست. چنان كه قرآن مجيد ميفرمايد: «كلّ امريٍ بما كسَبَ رهينٌ؛ هر كس در گرو اعمال خويش است. و در جاي ديگر ميفرمايد: «و ان ليسَ للاِنسانِ الّا ما سعي؛ و اين كه براي انسان بهرهاي جز سعي و كوشش او نيست». و از سوي ديگر در گرو توكّل و اعتماد به قدرت بيكران خداوند است.
پي نوشت :
[1] . مرتضي مطهري، عدل الهي، چ سوم، تهران، صدرا، 1367، ص 134 ـ 135.
[2] . مجله معارف اسلامي، شماره 48، خرداد و تير 1380، محمد سبحاني، ص 113.
[3] . جهت آشنايي بيشتر ر.ك: علي اكبر مظاهري، جوانان و انتخاب همسر، چ سيزدهم، انتشارات پارسايان، قم، 1380.
[4] . مجلسي، محمد باقر، بحار الانوار، ج 100، ص 235.
منبع: انديشه قم