جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
سير زندگى فقهى - فرهنگى، ملا احمد نراقى (3)
-(5 Body) 
سير زندگى فقهى - فرهنگى، ملا احمد نراقى (3)
Visitor 434
Category: دنياي فن آوري

بخش سوم: القاب و تاليفات مرحوم نراقى
 

1. القاب ملااحمد نراقى
 

القاب و عناوين ايشان در كتاب‏هاى مختلف و اسانيد متعدد به شرح زير هست:
نام او احمد و ملقب به «فاضل نراقى‏» بود. در شعر و ادبيات فارسى به «صفايى‏» تخلص مى‏كرد.
الف) سيدمحمد شفيع جاپلقى از شاگردان مبرز ايشان در «الروضة البهية‏» وى را اين چنين توصيف مى‏نمايد:
«ملا احمد از فاضل و محققان دقيق و متبحر بودند» و از او با عنوان «استاد» ياد مى‏نماند (55) ;
ب) صاحب «طرائف المقال‏» از او با لقب «فاضل دقيق معاصر» نام مى‏برد (56) ;
ج) صاحب وسيلة النجاة مرحوم علامه مامقانى از او به نام «فاضل محقق‏» ياد مى‏كند (57) ;
د) مرحوم مراغى از او با لقب «فاضل محقق يا فاضل معاصر» نام مى‏برد (58) ;
ه) صاحب جواهر كه خدايش رحمت كند از ملامهدى و ملا احمد با عنوان «فاضل نراقيان‏» تعبير مى‏نمايد (59) ;
و) علامه طباطبايى صاحب تفسير ممتاز الميزان از ملا مهدى و ملا احمد با لقب «نراقيان‏» ياد مى‏كند (60) .

2. تصنيفات و تاليفات ملا احمد نراقى
 

ملااحمد نراقى علاوه بر تسلط در علوم متداوله معقول و منقول و فقه و حديث تبحرى خاص، در فن شعر و شاعرى، ذوق ادبى، فنون هندسى، رصد نجومى و ساير علوم غريبه داشتند. از ابتكارات و شاخصه‏هاى درجات علمى ايشان اين است كه در اكثر موضوعات فقهى، اصولى، رياضى، نجومى، شعر و شاعرى و تاليفات منحصر به فرد و گاه بى نظير كه مسبوق به نوشته‏هاى ديگر علماى فن هم نيست، دارا هستند. و لذا ما در اين مختصر برآنيم تا نگاشته‏ها، تاليفات و رسالات ايشان را در اين پژوهش به پژوهندگان معرفى نماييم.
شايان توجه است كه قبل از شمارش كتاب‏ها و رسالات ايشان، توجه خوانندگان را به عبارتى از علامه «حسن حسن‏زاده آملى‏» در زمينه تاليفات ايشان و نحوه تصنيف آن‏ها جلب نمايم:
علامه حسن زاده در مقدمه‏اى كه بر «انيس الموحدين‏» ملا مهدى نراقى نگاشته‏اند، چنين مى‏نويسند: «عمده تحصيلات فاضل نراقى يعنى ملااحمد در نزد پدرش ملامهدى نراقى بوده است و برخى از تاليفات ملااحمد به مضمون «الولد سرابيه‏» به اقتضاى پدرش ملامهدى نراقى است. مثلا پدر در فقه «معتمد» مى‏نويسد و پسر «مستند» . پدر «تجريد الاصول‏» در علم اصول مى‏نويسد و پسر شرح مبسوطى برآن در هفت مجلد مى‏نويسد. پدر در علم اخلاق «جامع السعادات‏» به عربى مى‏نويسد، و پسر «معراج السعادة‏» ترجمه آن به فارسى با بعضى اضافات (زيادات) . پدر ديوان اشعار به نام «طاير قدسى‏» دارد و پسر به نام «طاقديس‏» . پدر «مشكلات العلوم‏» مى‏نويسد و پسر «خزائن‏» و آن را تابع «مشكلات‏» قرار داده است. به بيانى كه در اول «خزائن‏» ذكر كرده است اين دو كتاب «مشكلات و خزائن‏» هر يك چون كشكول علامه شيخ بهائى، سفينه‏اى حامل مثقلات از مطالب متنوعه و امتعه ممتعه در هر باب‏اند. «مشكلات‏» امتن از «خزائن‏» و «خزائن‏» املح از آن است‏» (61) .
تاليفات و تصنيفات و رسالات متعددى از ملااحمد نراقى به يادگار مانده است كه بعضى از آن‏ها بارها با چاپ مجدد در اختيار علاقه‏مندان به علم و دانش قرار گرفته است. ايشان تاليفات و آثار زيادى نگاشته‏اند كه براساس دست‏خط ملااحمد كه حسن نراقى يكى از نوادگان ايشان آن‏ها را در مقدمه كتاب طاقديس، آورده‏است، 18 جلد تا سال 1228 ه.ق شمرده‏اند.
اما با استقرايى كه در كتاب‏هاى متعدد رجالى و علمى علماى بزرگ و مورخان شهير از جمله آغابزرگ تهرانى در «الذريعه‏» ، محمدعلى مدرسى در «ريحانة الادب‏» ميرزا محمدعلى معلم حبيب‏آبادى در «مكارم الآثار» ، علامه محمدباقر موسوى خوانسارى در «روضات الجنات‏» و سيدمحسن امين در «اعيان الشيعه‏» انجام گرفت، كليه مصنفات و رسالات و ساير نگاشته‏هاى ايشان بالغ بر 35 اثر در موضوعات گوناگون در قالب 49 مجلد بررسى شده‏است كه در ذيل با شرح مختصرى ارائه مى‏گردند.

تذكار :
 

پژوهنده براى تسهيل در دست‏رسى به اسامى و موضوعات اين كتاب‏ها و تاليفات، آنان را در موضوعات مربوط به آن‏ها تقسيم بندى نموده‏است:

الف) اصول:
 

1. «عين الاصول‏» ;
2. «تنقيح الاصول فى شرح تجريد الاصول‏» (متن از پدر و شرح آن به قلم پسر شكل گرفته است كه كليه مسايل اصولى را در بردارد. 7 جلد است و در سال 1222ه.ق، پايان پذيرفت) ;
3. «مناهج الاحكام يا مناهج الاصول‏» 2 جلد، در سال 1224ه.ق تمام شد;
4. «مفتاح الاحكام فى اصول الفقه‏» 1228 خاتمه يافت (62) مشتمل بر سه بخش است: الف) ادله احكام، ب) مقدمات استخراج احكام، ج) راه‏كارهاى تعارض احكام) ;
5. «مفتاح الاصول‏» (63) ;
6. «رسالة فى الاجتماع الامر و النهى‏» (ظاهرا ايشان قائل به عدم اجتماع بود. در اين رساله، از زاويه اصولى به اين نتيجه مى‏رسد كه امكان پيدايش چنين تناقضى وجود ندارد. (64) ) ;

ب) فقه و قواعد فقهى:
 

1. «مستند الشيعه فى احكام الشريعة‏» ، اولين كتاب فقهى است كه در سال 1234ه.ق آن را به نگارش در آورد. اين اثر، كتابى است استدلالى و يك فقه گسترده و مبسوطى است در 7 جلد كه ملااحمد آن را ده سال قبل از وفاتش به اتمام رسانده است;
2. «عوائد الايام من امهات ادلة الاحكام‏» ;
3. «هداية الشيعه‏» ;
4. «مناسك حج‏» (فارسى است و در زمينه اسرار و حكمت‏باطنى و آداب ادعيه و زيارات نگارش يافته كه در سال 1231 نوشته شد (65) ;
5. «اسرار الحج‏» (در 1331 چاپ شد) (66) ;
6. «تذكرة الاحباب‏» رساله عملى فارسى است (67) ;
7. «اساس الاحكام فى تنقيح عمدة المسائل الاصول بالاحكام‏» ، (شرح شرايع الاسلام محقق حلى است و در 1277ه.ق تاليف شد) (68) .

ج) اخلاق و عقايد:
 

1. معراج السعاده;
2. وسيلة النجاة، 2 جلد;
3. سيف الامة و برهان الملة;
4. جامع المواعظ (69) .

د) شعر و ادبيات فارسى:
 

1. مثنوى مشهور طاقديس;
2. ديوان غزليات نراقى (گردآورنده خانم اختر نراقى) ;
3. منظومه فارسى ديگرى به نام «چهار صفر» (70) ;
4. ديوان شعر كبير فارسى ديوان صفايى (71) ;
5 . الخزائن: كشكولى است از تاريخ، تفسير، نجوم، هندسه، جبر، شعر، حكايات، تمثيلات و مطايبات و چيستان‏ها كه به زبان فارسى و عربى به رشته تحرير در آمده است.

ه) علوم غريبه و رياضيات:
 

1. شرح محصل الهيئة (شرح از پسر و متن از پدر) ;
2. شرح رساله‏اى در حساب (72) ;
3. حاشيه بر «اكرثاوذوسيوس‏» .

و) رسالات و متفرقات:
 

1. رسالة الاجازات (شامل اجازات مشايخ ملااحمد و همين طور اجازتى است كه او به شاگردان خود داده كه ظاهرا مشتمل بر بيست اجازه نامه است كه نزد آقاى حسن نراقى، از احفاد ايشان، موجود است;
2. رسالة فى منجزات المريض (73) ;
3. شرح حديث جسد الميت و انه لا تبلى الا طينة (74) ;
4. القضاء الشهادات (75) ;
5 . كتاب فى تفسير (76) ;
6. مشكلات العلوم (ظاهرا اين كتاب غير از «مشكلات العلوم‏» پدرش است (77) ;
7. الرسالة العمليه (78) ;
8 . الاطعمه و الاشربه (79) ;
9. الرسائل و المسائل (80) (پاسخ به سؤالاتى است كه در عصر خويش مطرح بوده است) .
10. خلافة المسائل (81) (رساله‏اى عمليه در ابواب طهارت و صلاة است. سال 1227 نوشته شد) (82) .
لازم است در باره بعضى از كتاب‏ها و نگاشته‏هاى ايشان توضيحاتى مختصر ارائه شود:

عوائد الايام :
 

موضوع عوائد الايام، در فقه و قواعد فقهى است كه در قالب 88 عائده گنجانده شده‏است. اين كتاب از جاى‏گاه والا و ارزش‏مندى برخوردار است. چه اين‏كه نظريات و انديشه‏هاى نوگرايانه و تفكرات جديد و متناسب با زمان را در اين كتاب پيش مى‏كشد. نراقى با روشى نوين اين كتاب سامان داده و تنسيق نموده و آن را به شكل عائده عائده تبويب نموده است.
بسيارى از تفكرات نو جويانه و مترقى نراقى را مى‏توان در اين كتاب يافت و به عظمت و ژرفاى علمى مؤلف آن پى‏برد. او از سويى سعى داشت تا ضمن بيان مباحث فقهى و اصولى، طرحى نو در جهت‏گيرى به سوى واقعيات زندگى و حتى مسائل سياسى و حكومتى در اندازد، و از سوى ديگر، پژوهش در مباحث لغو و زايد كه جز اتلاف عمر و سرگرمى غير معقولانه نتيجه‏اى بر آن مترتب نيست، با زبان دل نشين شعر و در قالب جملات ادبى با كمال جسارت به تمسخر گيرد، و به گونه‏اى مسالمت‏آميز با شكلى طنزآميز بر آن بتازد. نمونه اين سخن، مثنوى طاقديس است كه نشان‏دهنده دل دردمند و فكر آزرده او از واقعيات سياسى - اجتماعى و كشاندن وى به تدوين فقهى پويا و متحرك در عصر خويش است.

امتيازات عوائد الايام :
 

1. آخرين يافته‏هاى فقهى و بيان افكار جديد را در خود نهفته دارد;
2. در برگيرنده موضوعات مبتكرانه‏اى است كه در تاليفات سابق يافت نمى‏شود;
3. نوآورى در طرح و بيان مسائل و ارائه شكل جديد استنباط احكام فرعى مورد نياز فقيهان;
4. استدراج مباحث مورد نياز نسل‏هاى پسين و پيشين و مطابق عناصر زمان و مكان در اعصار مختلف.
آن‏گونه كه ملااحمد در مقدمه اين كتاب مى‏آورد، اين كتاب را براى تجديد حافظه و تبيين خاطرات به منظور يادداشت‏يافته‏هاى خود، در طى زمان عمرش تحرير نموده است و لذا به همين دليل آن را «عوايد الايام‏» نام گذارده است. آن‏چه آشكارا خودنمايى مى‏كند، اين است كه اين كتاب را به تفاريق و در طول ساليان دراز تحقيق و تدريس نگاشته است (اگر چه در اجازه‏اى براى برادر هم‏نام پدرش، مهدى نراقى در سال 1228 از اين كتاب نيز نام برده است) .
در اين اثر، براى اولين بار، نظريه ولايت فقيه به صورت منظم و انسجام يافته و مفصل و مستقل در ضمن يك «عائده‏» جداگانه مطرح مى‏شود و با برشمارى 19 روايت، حدود و اختيارات و وظايف حاكم اسلامى در زمان غيبت امام عصر (عج) را استنباط و استخراج مى‏نمايد.

معراج السعادة :
 

در ميان كتاب‏هاى اخلاقى - تربيتى نامى آشنا دارد كه ساليان درازى است در حوزه‏هاى علميه و ديگر محافل علمى - مذهبى، تدريس و مورد استقبال دانش دوستان و تربيت‏يافته‏گان اين مكتب قرار گرفته است. معراج السعاده در واقع ترجمه و برگردان فارسى «جامع السعادت‏» ملامهدى نراقى است كه به درخواست «فتحعلى شاه‏» پادشاه قاجار صورت پذيرفته; البته با اصلاحات و افزوده‏هايى و در سال 1226 تاليف گرديد.

سيف الامة و برهان الملة :
 

اين كتاب به فارسى نگاشته شده كه به خط خود ملااحمد نراقى نيز تدوين گرديد. سيف‏الامه، در اثبات خاتميت دين اسلام و ارائه براهين عقلى و نقلى نوشته شده‏است. اين كتاب در پاسخ به دفع شبهات و تشكيك‏هايى است كه از طرف يك مبلغ مسيحى انگليسى به نام «هنرى مارتين‏» كه به ظاهر به دين اسلام گرويده بود و در ايران به «پادرى‏» (83) معروف شد، و خود را «يوسف‏» نام نهاد. «پادرى‏» توانست‏با لباس مبدل روحانى چند سالى را در محضر درس ملاعلى نورى متوفاى 1220ه.ق شركت نمايد و بعد از مدتى كه اصول كلى و مختصرى از فرامين اسلام را فراگرفت‏شبهات و تشكيك‏هايى برآن وارد ساخت كه مؤلف «قصص العلماء» معاصر نراقى چنين مى‏گويد: «ملا احمد براى تدوين كتاب سيف الامه ده نفر از علما يهود را نزد خود طلبيد و از كتاب‏خانه ملا موشه يهودى‏» كتب بسيارى در لغت توريه و غير آن جمع كرده و مدتى با يهود گفت‏وگو داشت‏» (84) .
ملااحمد نراقى ده تن از خاخام‏هاى كاشان را دعوت كرد و به پايمردى آنان تعدادى از عبارات عهد عتيق و آثار مذهب يهود را به فارسى برگرداند و نام رساله را «سيف الامه‏» گذاشت و ضمن آن دعاوى «مارتين‏» را رد كرد (85) .
ايشان كه خواهان پاسخ آن‏ها نموده بود، با اجوبه متقن و مستدل نراقى مواجه شد و عقب نشينى نمود. لذا اين اجوبه و پاسخ‏ها و دلايل ديگرى براى اثبات احكام اسلام جمع‏آورى شد كه به نام «سيف الامه و برهان المله‏» نام گذارى گرديد و در سال 1233ه.ق به اتمام رسيد. «سيف الامه‏» از بهترين و كم نظيرترين كتاب‏هايى به شمار مى‏آيد كه در اين زمينه نگارش يافته است.
ادامه دارد ...

پى‏نوشتها:
 

55. جاپلقى، سيدمحمدشفيع، الروضة البهية فى الاجازات الشفيعيه، ص 16.
56. طرائف المقال، ج 3، ص 53 و 369.
57. مامقانى، وسيلة النجاة، ج 3، ص 8- 107.
58. مراغى، عناوين الاصول، ص 93، 105 و 313.
59. نجفى، محمدحسن، جواهرالكلام، ج 6، ص 302.
60. نراقى، مهدى، انيس الموحدين، بى‏جا (انتشارات الزهراء 1363)مقدمه علامه حسن‏زاده، ص 14 (به نقل از آن) .
61. همان، ص 15.
62. لباب الالقاب، ملاحبيب‏الله كاشانى، ص 6- 95.
63. به نقل از مقدمه معراج السعاده، ص 24.
64. الذريعه شيخ آغابزرگ تهرانى، ج 11، ص 12 و 57; و مقدمه معراج السعاده، ص 23.
65. مقدمه معراج السعاده، ص 25; براساس دست‏خط ملا احمد، لباب الالقاب، كاشانى، ص 6- 95.
66. مقدمه معراج السعاده، ص 23.
67. لباب الالقاب، كاشانى، ص 195; تاريخ كاشانى، ص 282; مكارم الآثار ميرزا محمدعلى حبيب‏آبادى، ج 4، ص 1236; مقدمه عوائد، ص 1415; و مقدمه معراج، ص 25.
68. تاريخ كاشانى، ص 283; لباب الالقاب، كاشانى، ص‏6- 95; ديدار با ابرار مهدى نراقى، عبدالرحيم باذرى; ص 2- 91.
69. لباب الالقاب، كاشانى، ص 195; تاريخ كاشان، ص 282; مكارم الآثار حبيب‏آبادى، ج 4، ص 1236; و مقدمه معراج السعاده، ص 25; و مقدمه خزائن، ص 15.
70. مقدمه مستند الشيعه، ج 1، ص 22.
71. روضات الجنات، علامه خوانسارى، ج 1، ص 96; الذريعه شيخ آغابزرگ، ص 612; ريحانة الادب، ج 6، ص 161.
72. مقدمه مستند الشيعه، ص 22; و مقدمه معراج السعاده، ص 24.
73. مقدمه معراج السعاده، ص 24، محمد نقدى.
74. الذريعه آغابزرگ، ج 13، ص 195 و 679; مقدمه معراج السعاده، محمد نقدى، ص 24; و مقدمه عوائد، ص 14- 15.
75. الذريعه آغابزرگ، ج 17، ص 140 و 732; مقدمه معراج السعاده، محمد نقدى، ص 24; مقدمه عوائد، ص 14- 15.
76. اعيان الشيعه، سيدمحسن امين، ج 10، ص 184; مقدمه معراج، ص 25; مقدمه عوائد، ص 14- 15.
77. الذريعه آغابزرگ، ج 21، ص 66; اعيان الشيعه، سيدمحسن امين، ج 13، ص 184; الروضات الجنات، علامه خوانسارى، ج 1، ص 95; مقدمه عوائد، ص 14- 15; مقدمه معراج السعاده، ص 24.
78. الذريعه، شيخ آغابزرگ، ج 11، ص 212; الكرام البررة، ص 117; و اعيان الشيعه، سيدمحسن امين، ج 13، ص 184; و مقدمه معراج السعاده، ص 23.
79. اعيان الشيعه، سيدمحسن امين، ج 10، ص 184; مقدمه معراج السعاده، ص 25.
80. مقدمه عوائد، ص 14- 15; مقدمه‏معراج السعاده، ص 25.
81. مقدمه عوائد، ص 14- 15; مقدمه معراج السعاده، ص 25.
82. مدرسى، محمدعلى، ريحانة الادب، ج 6، ص 1603; كاشانى، ملاحبيب‏الله، لباب الالقاب، ص 6- 95; معلم حبيب‏آبادى، مكارم الاثار، ج 4، ص 1236; نراقى، حسن، تاريخ كاشان، ص 3- 282; اباذرى، عبدالرحيم، ديدار با ابرار، مهدى نراقى، ص 2- 91; تهرانى، شيخ‏آغابزرگ، الذريعه، ج 17، ص 140 و ج 11، ص 212; ج 13، ص 195و 679; خوانسارى، محمدباقر، الروضات الجنات، ج 1، ص 6- 95; امين، سيدمحسن، اعيان الشيعه، ج 10، ص 184; نراقى، احمد، معراج السعاده، ص 5- 23; عوائد الايام، ص 14- 15; موسوى، سيدكاظم، نشر دانش، سال 74، شماره 3، ص 4.
83. Paderi.
84. تنكابنى، ميرزا محمد، قصص العلماء، ص 129.
85. آلگار، پرفسور حامد، نقش روحانيت پيش رو در جنبش مشروطيت، (تهران: انتشارات توس، 1359) ص 164.
 

منبع: www.naraqi.com
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image