نويسنده: غلامحسين اسدي ملامحله
امام خمينيقدس سره:
محرم و صفر است که اسلام را نگه داشته است، فداکاري سيّد الشهداءعليه السلام است که اسلام را براي ما زنده نگه داشته است.
زنده نگه داشتن عاشورا با همان وضع سنّتي خودش از طرف روحانيون، از طرف خطباء با همان وضع سابق و از طرف تودههاي مردم با همان ترتيب سابق که دستجات معظم و منظّم، دستجات عزاداري به عنوان عزاداري راه ميافتاد.
بايد بدانيد که اگر بخواهيد نهضت شما محفوظ بماند، بايد اين سنّتها را حفظ کنيد.
محرم از راه ميرسد و هر سال براي ما جلوهاي تازه دارد. اشکها جاري است ضجهها پرده گوشها را مينوازد همه سياه پوش و محزون گشتهاند. پرچم سياه بر در خانهها و حسينيهها و مساجد برافراشته شدهاند! چرا؟ تا پاسي از شب را در تکايا بسر ميبرديم، وعاظ و خطبا و سنخنوران از مردي )که مروت و آزادگي او نه زبان زد مسلمانان بلکه غير مسلمان نيز هست(، سخن ميگويند.
مداحان مديحه سرائي ميکنند. محبت ما نسبت به آن شخصيت بزرگ افزوده ميگردد. همه آزاد مردان جهان او را ميستايند و همه شيفتهگان عالم در عظمت او متحيرند.
راستي خدايش چقدر عزيزش ميدارد؟ دوست داشتن او را، محبت به او را، گريه کردن به او را، الگو قرار دادن او را در زندگي.
او کيست؟ چگونه است؟ چگونه زندگي کرد؟ چگونه سخن گفت؟ چگونه ايثار کرد؟ چگونه بر او گذشت؟ چگونه نثار جان در راه معشوق کرد؟ براي چه کسي اينگونه عمل کرد؟ دشمنانش چه کساني بودند؟ او فقط رضاي خدا را جست و اهل بيت و اصحاب او نيز چنين بودند. او جان خويش و اهل بيت و اصحاب خود را با خداوند معامله کرد.
او خواست مسلماناني که پيامبر و علي و فاطمه را فراموش کرده بودند دوباره برگرداند، او ميخواست مردم اسير و برده دنيا و خواهشهاي نفساني خويش نشوند. او ياد و خاطره معاد را زنده گردانيد، او ميخواست دوباره مردم مسلمان چون ملت موسيعليه السلام به بت پرستي و گوساله پرستي نروند بلکه بر مکتب توحيدي لا اله الاّ اللّه باقي بمانند
و محبت حسينعليه السلام مرا بر آن داشت که در عزاي او جامه سياه بپوشم و با قلبي محزون بر سرو سينه بزنم به همين جهت محرم را آرزو ميکردم و آرزو داشتم يک تاسوعا و يک عاشوراي ديگر زنده بمانم.
متن کتاب " از مدينه تا مدينه و گفتار امام حسين "