يادبود: سيّد حسن حسيني
تعداد صفحات: 72
قيمت: 800 تومان
شابک: 0-216-506-964
قطع: رقعي
نوبت چاپ: دوم :1385
شمارگان: 2200
معرفي کتاب:
كتاب حاضر، مجموعهاي از گزين گفتههاي شاعر معاصر، مرحوم سيد حسن حسيني است كه در 71 صفحه مصور و موضوعاتي مانند: هنر، هنرمند و نقد هنري، شعر و شاعران و موضوعات گوناگون در سه بخش گزينش شده است. نويسنده در خرداد 1365 در مقدمه كتاب به عنوان حرف اول چنين آورده است. برادهها سادهترين نامي است كه ميتوان بر اين مجموعه نهاد و شايد هم برازندهترين تراشههاي فكر در گوشه و كنار كارگاه خيال و برادههاي قلم در كف آهنگري محقر تشبيه و تمثيل. سخت و مختصر است اما مفيد بودنش را نميدانم. اميدوارم مضر نباشد. در اين دفتر سخن از هر دري است، اما يقين ندارم در هر سري بگيرد. باري اين هم كاري است كه شيرازهاش را پراكندگي و تعدد موضوعات بسته است. در اين كتاب نويسنده از هر دري سخن گفته است. از هنر، هنرمند تا نقد هنري كه در آن به جايگاه هنر در ميان مردم، نخبگان و صاحبنظران پرداخته و دربارة هنرمندان مقلد آورده است: هنرمندان مقلد هم مراتب و درجاتي دارند. همه طوطيها نميتوانند حرف زدن انسان را تقليد كنند. وي دربارة نقش هنر در زندگي آن را به نردبان شبيهتر ميداند تا آسانسور، زيرا وسيلة بالا رفتن است، اما بالا برنده نيست.
حسيني در گزين گفتههايش هنرمند را متعهد عالم قدسي تعريف ميكند و دربارة هنرمند ميگويد: براي هنرمندي كه با معاد مؤمن است «هنر مقطعي» و «هنر گذرا» تركيباتي خالي از محتوا هستند. براي هنرمنداني از اين دست هر اثري ماندگار است. وي نقاد را به پليس تشبيه ميكند كه اگر بنا شد،سرقت هنري فراگير ميشود «آنجا كه پليس نقد نباشد، سرقت ادبي يك امر طبيعي است» در بخش با شعر و شاعران نويسنده در پي شعر و شاعران است كه ستايندة عالم بالا و جهان قدسي باشد، تا دچار ضعف بينايي نگردد «شاعراني كه دچار ضعف بينايي هستند معمولاً در چاه زنخدان سقوط ميكنند. وي دربارة شعر ميگويد «يك شعر خوب يك راز سر به مهر است كه شاعر و خوانندة شعر در افشا شدن آن سهم مساوي دارند. حسيني شعر را ناب تعريف ميكند و در بند وزن و قافيه نميداند «تسلط بر وزن و قافيه كار شاعري را آسان ميكند اما شاعر نميسازد. در پايان به چند گزين گويه يا برادههاي از نويسنده را ميخوانيم:
كاش ميتوانستيم براي دلهاي تاريك، از آفتاب انشعاب بگيريم! هنر پنجرهاي است رو به باغ ناشناختهها. ايمان اين پنجره را باز ميكند. شك آن را ميبندد و الحاد با كاغذي سياه آن را ميپوشاند. يك شاعر خلاق از خدا الهام ميگيرد و يك شاعر معمولي از يك شاعر خلاق.