امروزه، اشتغال زنان در ادبيات توسعه جايگاه مهمي يافته است، به اين معنا که بخش عمدهاي از توسعه معطوف به زنان گرديده و ايشان به عنوان نيمي از جمعيت جامعه بشري، ميبايست در ايجاد توسعه پايدار در زمينههاي مختلف اجتماعي و اقتصادي، نقش داشته باشند . به اين ترتيب، برنامههاي توسعه و روند جهانيشدن، زنان را به حضور در اجتماع و بازار کار فراخواندهاند .
دعوت زنان به مشارکت و سازندگي در امور اجتماعي، فرهنگي، سياسي و اقتصادي، ترسيم دورنماهايي روشن و پراميد و فراهم شدن امنيت و آرامش اجتماعي پس از دوران جنگ تحميلي، باعث روي آوردن خيل عظيم زنان و دختران مسلمان ايراني به يکي از اصيلترين و شريفترين نيازها و خواستههاي بشر، يعني کسب علم شده است . امروزه، تعداد دختراني که به دانشگاهها، مدارس عالي و مدارس علميه روي ميآورند، روز به روز در حال افزايش است . روند پذيرفتهشدگان زن در کنکور سراسري، از سال 1372 سير صعودي پيدا کرده و تا به حال ادامه دارد . در آزمون سراسري سال 1381، ميزان زنان شرکت کننده 62 درصد بود و پيشبيني ميشود در سال 1382 استقبال زنان بيش از اين باشد . (1) اثرات و نتايج اين روند صعودي، در نخستين آزمون ادواري استخدامي که در پاييز امسال برگزار گرديد، مشخص شد: «زنان 64 درصد از شرکتکنندگان در اولين آزمون را تشکيل ميدادند و در سه سال آينده، 75 درصد متقاضيان کار در کشور زنان خواهند بود» . (2) و اين در حالي است که در مورد متقاضيان ورود به مدارس علميه ديني و علاقهمندان به اشتغال در اين زمينه، آمار رسمي منتشر نشده است .
آنچه فرا روي ما قرار دارد، سرنوشت نسل آينده کشور است . اغلب مادران نسل آينده، در شمار زنان تحصيل کرده و فرهيخته هستند و خواهان حضور فعال در جامعه و به عهده گرفتن مسؤوليت و اشتغال ميباشند . بيشتر زنان تحصيلکرده حوزه و يا دانشگاه، عليرغم تفاوت آموزههايي که فرا ميگيرند، در اين خواسته با يکديگر مشترک هستند و بلافاصله پس از اتمام تحصيلات خود در مدارس حوزوي يا دانشگاهها، درصدد برمي آيند تا به گونهاي وارد بازار کار شوند .
اين روند در حالي اتفاق ميافتد که حدود 24 سال از پيروزي انقلاب اسلامي ايران ميگذرد . انقلابي که به رهبري امام خميني (ره) ، با همياري مردم و براي تغيير ساختارهاي فرهنگي آن دوران پا گرفت و با خون شهيدان به ثمر نشست . حضرت امام (ره) نه تنها يک رهبر سياسي و مذهبي، که يک مصلح و حکيم فرزانه بودند و ديدگاه اصلاحي ايشان، تمامي حوزهها را در برميگرفت . اما شايد بتوان ادعا کرد: امام خميني (ره) در محدوده مسائل زنان، بزرگترين و اساسيترين تحولات را ايجاد کردند .
انديشه امام (ره) هم تندرويهاي ضد دينيغربگرا و هم کندرويهاي متحجرين را کنترل نمود و الگويي نوين براي زن مسلمان عصر حاضر ارائه کرد . بررسي مباني برگزيده حضرت امام (ره) در مورد حضور اجتماعي زنان بويژه در زمينه اشتغال، ميتواند ما را در ترسيم الگويي صحيح از خواستههاي اصيل مبتني بر آموزههاي ديني ياري رساند .
امام خميني (ره) و حضور اجتماعي زنان اصليترين مباني مورد نظر امام را ميتوان در سه محور دستهبندي کرد:
الف . تعريف نسبتبين زن و مرد:
دهه پنجاه در ايران، دهه برخورد افکار و عقايد گوناگون و گاه متضاد در مورد زن بود . عدهاي با نام دين، زن را مهجور و فاقد هر گونه حق و حقوقي ميدانستند و گروهي نيز با نام آزادي و تجددخواهي، هر گونه قيد و بند براي زن را غيرضروري دانسته و لااباليگري را ترويج ميکردند . اما حضرت امام (ره) تصويري جديد از زن مسلمان ايراني ارائه دادند . از ديدگاه ايشان در اسلام، زن و مرد نسبت تساوي دارند، هر چند که هر يک احکام خاص خود را دارند: «اسلام زنها را در مقابل مردها قرار داده، نسبتبا آنها تساوي دارند . البته يک احکام خاص به مرد است که مناسب با مرد است، يک احکام خاص به زن است، مناسب با زن است . اين، نه اين است که اسلام نسبتبه زن و مرد فرقي گذاشته است .» (3)
زن و مرد حقوقي مشابه با يکديگر دارند، هر دو صاحب اختيار هستند، حق تحصيل، حق مالکيت، حق انتخاب و راي دادن و راي گرفتن دارند . (4) در عين حال، براي هر دو محدوديتهايي وجود دارد . هر دو بايد محدوديتهاي شرعي و الهي را رعايت کنند . (5) اين محدوديتها مانع از فساد و تباهي زن و مرد ميشود و به صلاح خود و جامعه ايشان است (6) و موجب ميشود تا هم زن و هم مرد، رشد طبيعي و سازنده خود را پيدا کنند . (7)
اما شايد زيباترين برداشتحضرت امام، مربوط به بعد مظلوميت انسان، بويژه زنان باشد: تاريخ چند هزار ساله بشر، همواره حکايت از مظالم بيشماري دارد که بر نوع بشر رفته است و زن به دليل ويژگيهاي جسمي و روحي که دارد، در اين تندبادها بيشتر آسيب ديده است . اين امر موجب گشته تا نهضتهاي متعددي از سوي زنان، براي کسب آزادي و برابري با مردان شکل بگيرد . اغلب اين نحلههاي فکري، مقصر اصلي را مردان ميدانند و براي حل مشکلات خويش جامعه را به دو قسمت مردانه و زنانه تقسيم ميکنند، زنان را در تقابل و رو در رو با مردان قرار ميدهند و جبران تمامي مظالمي که بر ايشان رفته است را از جنس مذکر ميخواهند . در فمينيسم نيز - که امروزه به عنوان پيشروترين نهضت زنانه در دنيا شناخته ميشود - زن برتر از مرد است و براي احقاق حقوقش بايد با تمام قوا در مقابل مرد بايستد و جامعه ايدهآل آن، جامعه يک جنسيتي و زنانه است . اما حضرت امام (ره) معتقدند که در نظام طاغوتي زن و مرد هر دو، مورد ظلم و اجحاف قرار ميگيرند: «شاه نه آزادي به زنان داده است و نه به مردان، ما به همه آزادي خواهيم داد» . (8) بنابر اين، هم زن و هم مرد را دعوت به مبارزه با طاغوت ميکنند . فمينيسم براي جبران مظلوميت زن، مرد را هدف تهاجم خويش قرار داده است، اما حضرت امام، علت اصلي مظلوميت انسان را، که همان حکومت طاغوت و استثمار است، هدف قرار دادهاند . ايشان تمامي انرژي و استعداد نهفته در زنان و همچنين مردان را سمت و سوي طاغوت ستيزي ميدهند .
ب - تکليفگرايي:
از منظر حضرت امام، اقدامات انسان دو گونهاند: برخي از سوي پروردگار تعيين شدهاند و اوامر و تکاليف الهي هستند . در اين امور نتيجه و عاقبت کار اهميتي نداشته و آنچه که مهم است، قيام به انجام تکليف است . بعضي ديگر از امور در زمره اين تکاليف نيست، پس بايد نتايج و عاقبت کار و راهرسيدن به آن را سنجيد (9) و در نهايت، بايد نيت و انگيزه هر کاري «خدا» باشد . (10) اين نظر حکايت از ديد ويژه امام در انجام وظيفه در مقابل خداوند دارد . ايشان در جاي ديگر ميفرمايند: «انسان مامور به وظيفه است، نه نتيجه» . (11) از اين ديدگاه به «تکليفگرايي» تعبير ميشود .
تکليفگرايي به معناي توجه به عمل و حرکتبه سوي آن، به انگيزه انجام اوامر خداوند و کسب رضايت اوست، از اين جهت تکليف گرايي، خود، عمل خاصي نيست، بلکه روش ويژهاي در انجام عمل است . تکليفگرا در انجام همه اقدامات خود، قبل از هر چيز، به محبوب و مبغوض بودن عمل در نظر خداوند و جايگاه آن در حوزه اوامر و نواهي مکتب توجه ميکند و همين نکته محرک اقدام يا ترک اقدام وي ميشود . چنان که انگيزه اصلي که در «طول» همه انگيزهها بود و جوهره حرکت امام را تشکيل ميداد، انگيزه «اداي تکليف الهي و «انجام وظيفه شرعي» و «اطاعت پروردگار» بود . امام خميني (ره) تکاليف را «الطافي الهي» ميدانستند که براي تکميل و ترقي فرد و تنظيم جامعه بايد به آنها عمل کرد (12) و آن که در اين جهاد و تلاش منتفع ميشود، بيشک انسان عامل است; زيرا «آنچه مسلم است اين است که اين جولانها پايان دارد و خداوند تعالي (خود) حفظ کيان اسلام را خواهد نمود» . (13)
مجموعه معيارهاي برگزيده در ديدگاه يک انسان تکليف گرا، گاه عملي را که از جهتسياسي داراي برد و پيروزي قطعي يا حتي احتمالي نيست، از جهت مکتب و عقيدهاش مطلوب و انجام آن را لازم ميداند . به همين سبب، امام خميني (ره) با توجه به اين ديدگاه، در بعضي از مقاطع حساس، دستبه کارهايي ميزدند که از ديد عرفي و علمي سياستمداران شايسته نمينمود .
از آثار بسيار مطلوب تکليفگرايي از ديدگاه روانشناختي احساس پيروزي دائم است، چرا که در اين منظر نفس انجام تکليف، خود نتيجه است . حال اگر نتيجه مورد نظر نيز حاصل شود، پيروزي دو چندان گرديده و اگر نه، پيروزي توفيق انجام تکليف به جاي خود باقي است . اما توفيق انجام وظيفه در پيشگاه خداوند قابل مقايسه با ديگر نتايج و پيروزيها نيست . پس احساس فرح و آرامشي که نصيب فرد تکليف گرا ميشود، حد و حسابي ندارد و اما نگراني وقتي است که انسان به تکليف الهي عمل نکند . (14) پس بايد در مقابل ناملايمات پايداري کرد و با شرايط تازه به گونهاي برخورد کرد که اصل وظيفه اهمال نشود، هر چند که به شخصيت صوري انسان ضربه وارد آيد . (15) و حضرت امام به اين اصل، از آغاز روزهاي مبارزه تا پايان وفادار ماندند .
اهميت اين ديدگاه حضرت امام (ره) در اين است که بسياري از زنان شاغل، انگيزه حضور خود در جامعه و کسب و کار را «انجام وظيفه» ميدانند . با پايان يافتن دوره تحصيلات در دانشگاهها يا مدارس علميه، بسياري از زنان تحصيلکرده احساس ميکنند که اگر به انجام وظايف مادري در خانه اکتفا نمايند، از ديگر همسانان خود - که مشغول به کار در خارج از خانه هستند - عقب ميمانند و دچار خسران ميشوند .
بيگمان حضور زنان تحصيلکرده با فضيلت، در سازندگي جامعه، علاوه بر آنکه بر آنان تکليف است، زمينه رشد و شکوفايي کشور را نيز فراهم ميآورد . اما در اين هنگام، وظيفه خطير تربيت و پرورش فرزند بر عهده چه کسي خواهد بود؟ شايد بتوان در حوزههاي مختلف سازندگي کشور جانشيني براي زنان تحصيلکرده يافت، اما مادر، موجودي بيبديل است و بدون شک سرنوشت و آينده هر کشور، در دست فرزندان آن کشور است . اگر در ترتيب وظايف يک زن، مهمترين وظيفه را پرورش و تربيت کودک بدانيم، تنها با قبول ديدگاه «تکليفگرايي» است که يک زن ميتواند بر تمامي جاذبههاي کار در خارج خانه غلبه کند و عليرغم تحصيلات عاليه، در خانه به پرورش کودک خود بپردازد . البته هستند مادران زحمتکشي که نه براي «نام» ، که براي کسب «نان» و تامين معيشت منزل، به اجبار خانه را ترک ميکنند و حمايت از اينگونه مادران و فرزندان ايشان را دولتبايد عهدهدار شود .
ج - مبارزه با شيءوارگي زن:
يکي از اصول اساسي مورد نظر امام خميني (ره)، در مورد حضور زن در صحنههاي اجتماعي و اقتصادي، ممانعت از «شيءوارگي» زن است . شيء وارگي محصول نظام استثمارگر است که هم زن و هم مرد را مورد سودجويي قرار ميدهد . زن به دليل ويژگيهاي جسمي و قدرتي که در توليد مثل و فرزندزايي دارد، بيش از مردان، در نظامهاي طاغوتي مورد ستم قرار ميگيرد . زن يا هر انسان «شيءواره» ، کسي است که از وجود او بهرهبرداري شود و به صورت اقتصادي، سياسي يا جنسي مورد استثمار قرار گيرد .
حضرت امام در اين مورد صريحا ميفرمايند: «ما هرگز اجازه نميدهيم که زنان فقط شيء براي مردان و آلت هوسراني باشند» ; (16) چرا که «اسلام با مفهوم زن شيء شده و به عنوان شيء مخالفت کرده و شرافت و حيثيت وي را به وي باز داده است» . (17) مطابق همين اصل است که برخوردهاي متفاوت و گاه متضاد امام قابل توجيه ميشود . در سالهاي آغازين دهه چهل و در ابتداي نهضت، مخالفت صريح حضرت امام با حق راي زنان (اشاره به لايحه دولت اسدالله علم مبني بر شرکتبانوان در انتخابات) و نيز تساوي حقوق زنان و سربازي بردن دختران، برخاسته از همين است، چنانکه ايشان خود ميگويند: «مگر با چهار تا زن فرستادن به مجلس ترقي حاصل ميشود؟ مگر مردها که تا حالا بودند، ترقي براي شما درست کردند تا زنهايتان ترقي درست کنند؟ . . . ما با ترقي زنان مخالف نيستيم، با اين فحشا مخالفيم، با اين کارهاي غلط مخالفيم .» (18)
اما پس از پيروزي انقلاب و تغيير شرايط اجتماعي، از آنجا که حضرت امام زمينه را براي رشد و حضور سازنده زنان آماده ميبينند، خواستار حضور فعال آنان در صحنههاي مختلف ميشوند:
«شما هم (زنان) بايد راي بدهيد، شما هم با سايرين فرقي نداريد، بلکه شما مقدميد بر مردها» . (19)
زن و کار در منظر امام خميني (رحمت الله عليه)
بررسي تاريخ صدر اسلام، نشان ميدهد که زنان به فراخور نيازهاي آن دوران، به کسب و کار مشغول بودهاند . برخي محققين مشاغلي که زنان در دوره اوليه ظهور و گسترش اسلام، بدان ميپرداختهاند را، حدود 30 مورد بر شمردهاند . تعدادي از اين مشاغل عبارتند از: جراحي، طبابت، خياطي، خرازي، رنگرزي، آشپزي و فروش غذا، شيريني فروشي، آرايشگري، دباغي، نجاري، سقايي . پس از پيروزي انقلاب، بسياري سوء تعبيرها از اسلام، موجب شده بود تا اين تصور در جامعه بوجود آيد که زن حق دخالت در امور اجتماعي و اقتصادي و . . . و از جمله اشتغال را ندارد . بيگانگان غربي و نيز غربزدگان و ناآشنايان با اسلام اصيل در داخل کشور، رژيم جمهوري اسلامي را چيزي شبيه آنچه که در عربستان وجود دارد، ميپنداشتند . (20) متحجرين نيز از اين ديدگاه استقبال ميکردند . اما حضرت امام (ره)، خط بطلان بر اين عقايد باطل کشيدند و فرمودند: «زن همان حقوقي را دارد که مرد دارد، حق تحصيل، حق کار، حق مالکيت . . . در تمامي جهاتي که مرد حق دارد، زن هم حق دارد .» (21) و «شغل صحيح براي زن هيچ مانعي ندارد .» (22)
حضرت امام، زن را در انتخاب شغل و کار کردن و کسب مال حلال آزاد ميدانند: «از غرب بالاتر است اين مسائلي که براي زنها ما قايل هستيم . . . تمام معاملاتشان به اختيار خودشان هست و آزاد هستند، اختيار شغل را، آزاد هستند» . (23) ايشان زنان را دعوت ميکنند تا دوشادوش مردان به ترميم خرابيها و سازندگي بپردازند: «زنان شيردل و متعهد، همدوش مردان عزيز به ساختن ايران عزيز پرداخته، چنانکه به ساختن خود در علم و فرهنگ پرداختهاند» . (24) حتي در جايي که عزت و سربلندي اسلام و کشور مطرح ميشود، امام حضور زنان را در صحنههاي مختلف اجتماعي، سياسي و اقتصادي، واجب و تکليف شرعي ميدانند: (اين کشور) وقتي به حسب واقع جمهوري اسلامي ميشود که شما خانمها به وظيفهتان عمل کنيد و اين آقايان هم به وظيفهشان و همه ما خودمان را وظيفهدار و مکلف بدانيم .» (25)
پس از تبيين و تفسير امام (ره) از حقوق و اختيارات زن در زمينه اشتغال، زمينه براي حضور فعال و سازنده زن در نظام اسلامي فراهم شد . اما هم متحجرين و هم روشنفکران غربزده، تعارف جديد را بر نميتابيدند و به نوعي با آن به مخالفت پرداختند . در اين مرحله، امام به تعديل نظرات مختلف ميپردازند . مخاطبين امام در اينجا همگان هستند، بويژه آنان که نظرشان هماهنگ با امام نيست: «آنهايي که کارشکني ميکنند (اشاره به کساني که به بهانههاي مختلف با فعاليتهاي اجتماعي زنان مخالفت ميکردند)، اگر مسلمان هستند، اين خدمتبزرگي که اين خانمها و اين بانوان دارند ميکنند و پيش خدا خدمتشايسته است، از معاصي کبيره است که کارشکني در اين موضوع بکنند و اگر چنانچه آنها هستند که پايبند به اسلام نيستند و ميخواهند هرزگي بکنند، فصل هرزگي گذشت، ديگر به شما اجازه نميدهند بانوان ايران که کارهايي که سابق ميکرديد، اين کارها را اعاده بدهيد .» (26)
حضرت امام با فروتني از فعاليتهاي سازنده زنان مسلمان ايران تشکر ميکنند و بذر اميد و دلگرمي را در دل زنان مسلمان ايراني ميکارند: «و شما بحمدالله زحمت کشيديد، رنجبرديد و در همه مراحل پايداري کرديد و بانوان ايران در همه جا فعاليت کردند، چه فعاليتهاي فرهنگي و چه فعاليتهاي اقتصادي; که قشر کثيري از آنها در کشاورزي دخالت دارند و قشر کثيري از آنها در صنعت دخالت دارند و قشر کثيري در فرهنگ و ادب و علم و هنر . و همه اينها پيش خداي تبارک و تعالي مشکور است و شماها مورد عنايتحق تعالي ان شاءالله هستيد و مادامي که به تعهد باقي باشيد، خداي تبارک و تعالي شما را نصرت ميکند .» (27)
آنچه را که تئوريهاي خشک و مادي «توسعه» با بايدها و نبايدها و اگرها و شايدها بر زنان تحميل ميکنند، متضمن سعادت حتمي ايشان در دنيا نميباشد و به همين سبب، در بسياري از کشورها، حرکتبه سمت توسعه با سختي و کندي صورت ميگيرد . در حالي که مباني مستحکم ديني و اخلاقي حضرت امام، امکان پيريزي بهترين زير ساختساختهاي توسع را فراهم ميآورد . توسعهاي که براي گسترش استعدادهاي انسان و رشد و فلاح وي برنامهريزي ميکند . هر چند که اين توسعه به خودي خود، توسعه اقتصادي و مادي را نيز به دنبال ميآورد . در اين منظر زن يا مرد بودن ملاک نيست، ملاک عمل به وظيفه است و هرکه مؤمنتر بود، او جلودار ميشود: «من وقتي که در تلويزيون ميبينم اين بانوان محترم را که اشتغال دارند به همراهي کردن و پشتيباني کردن از لشکر و از قواي مسلح، ارزشي براي آنها در دلم احساس ميکنم که براي کس ديگري نميتوانم اين طور ارزش قائل بشوم . آنها کارهايي که ميکنند، يک کارهايي است که دنبالش توقع اين که يک مقامي داشته باشند يا يک پستي را اشغال کنند يا يک چيزي را از مردم خواهش کنند، هيچ اين مسائل نيست، بلکه سربازان گمنامي هستند که در جبههها بايد گفت مشغول به جهاد هستند . . . و ما بايد قدر اين نعمت را بدانيم و اقتدا کنيم به اين زنها و بانوان و بچههاي پشت جبهه و آنهايي که در خود شهرهاي مخروبه، نيمه مخروبه حاضرند . ما بايد از اينها اخلاق اسلامي و ايمان و توجه به خدا را ياد بگيريم .» (28)
امام (رحمت الله عليه) و شرط توسعه
از نظريات امام (رحمت الله عليه) چنين بر ميآيد که زن حق حضور در تمامي صحنههاي اجتماع، فعاليت و اشتغال را دارد . از سوي ديگر، نظام نوپاي جمهوري اسلامي، هنوز براي ساختن خرابيهاي دوران ستم شاهي به درستي قد علم نکرده بود که شياطين، جنگ، خرابي و ويراني را برايش تدارک ديدند . اداره هشتسال دفاع، يکه و تنها در مقابل دشمني که از جانب تمامي ابرقدرتهاي جهان تامين ميشد و پس از آن لزوم ساختن خرابهها و ويرانههاي حاصل از جنگ، شرايط را براي حضور اجتماعي زنان هر چه بيشتر آماده ميکند . اما بايد توجه داشت که ديدگاه حضرت امام، عرصه فعاليت انسان اعم از زن و مرد را، محدود به حدود الهي و شرعي ميداند تا بدين وسيله سلامت جامعه و امکان توسعه کشور فراهم شود . هر جا سخن از حضور زن در جامعه و اشتغال وي است، امام خميني (ره) تاکيد مينمايند که: «امروز بايد خانمها وظايف اجتماعي و وظايف ديني خودشان را عمل بکنند و عفت عمومي را حفظ بکنند و روي آن عفت عمومي، کارهاي اجتماعي و سياسي را انجام بدهند» . (29) شرط اصلي، پرهيز از شيءوارگي زن و رعايتحدود شرع و علتحضور، انجام تکليف و وظيفه است .
مهمترين تکليف
وقتي صحبت از تکليف به ميان ميآيد، منظور محدوده وسيعي از وظايفي است که بر عهده انسان ميباشد . آدمي در مقابل خالق، خانواده، اقوام، همشهريان، هموطنان و هم دينان خود و در نهايت، در مقابل همنوعان خود، وظايف متعددي را بر عهده دارد که کسب و کار، تنها محدوده بسيار کوچکي از آن را در بر ميگيرد . در نهاد خانواده، بنا بر قوانين اسلامي، تامين نيازهاي خانواده بر عهده مرد ميباشد و مرد مکلف استبراي رفع نيازهاي معقول و منطقي خانواده خود تلاش کند . اما زن در اين زمينه هيچ مسؤوليتي بر عهده ندارد . (30) در مقابل، اسلام وظيفه حمل و زايش و نگهداري و تربيت فرزند را بر عهده زن نهاده است . حضرت امام نيز ميفرمايند: «شغل تربيت فرزند از همه شغلها بالاتر است .» (31)
در اينجا مقصود از سخن، چگونگي تربيت کودک نيست، بلکه نفس «تربيت کردن» مورد نظر است . نه ماه همراهي کودک و مادر با هم و سپس وابستگي شديد کودک به مادر براي غذا و مراقبتبه همراه مهر و عطوفت مادر، موجب ميشود تا مادر جايگاه ويژهاي در تربيت کودک و شکلگيري شخصيت وي داشته باشد . انسانهاي بزرگ پرورش يافته دامان مادران بزرگ هستند . تاريخ گواهي ميدهد که پيامبران اولوالعزم الهي همچون ابراهيم، موسي و عيسي ( عليهم السلام) و حضرت محمد (صليالله عليه و آله) همه از نعمت وجود مادر و تربيت در دامان وي بهرهمند بودهاند .
امام خميني (ره) همانند ديگر رهبران سياسي جهان، قصد دادن شعار و جلب آراء و افکار را نداشتند، براي جلب رضاي خداوند سخن ميگفتند و در مسير اجراي دستورات الهي گام بر ميداشتند . انقلاب اسلامي ايران در سال 1357، نه براي رسيدن به وضعيت مادي و اقتصادي بهتر، که براي کسب عزت و شرافت و کرامت مردماني بود که سالها زير يوغ چکمههاي ستمگران تاريخ لگدکوب شده بودند . پرورش نسلي کريم و شريف نيازمند وجود مادراني فاضل و فرهيخته است و امام در جايجاي کلام خويش، اولا بر خلاف تمامي جريانهاي روشنفکري آن روز (که شعار آزادي زنان و رهايي ايشان از قيود همسري و مادري را ميدادند)، بر نقش «مادري» زن تاکيد کردند و دوم آن که ابعاد اين مقام را روشن ساختند .
امام خميني (ره) در مقايسه بين نقش قرآن و مادر ميفرمايند: «قرآن کريم انسانساز است و زنان نيز انسانساز» . (32) ايشان وظيفه مادر را با انبياي الهي يکي دانسته و سعادت و شقاوت ملت، کشور و دين را در گرو تربيت مادران ميشمارند: «خداوند شما را حفظ کند و شما را براي تربيت انسانها که شغل انبياست، حفظ کند» . (33) و «اگر يک بچه خوب تربيت کنيد، ممکن است که سعادت يک ملت را همان يک بچه تامين کند . اگر يک بچه بد هم خداي نخواسته در دامن شما بزرگ بشود، ممکن است که يک فساد در جامعه پيدا بشود .» (34)
در سختيها و تنگناها، در اوج درد و رنج، اولين پناهگاه کودک، مادر است . «مادري که بچهاش گرفتاري دارد و ميخواهد او را نجات دهد، آن قدري که الطاف اين مادر او را آرام ميکند، مداوا، آن قدر تاثير در او ندارد، اين الان احتياج به اين دارد که روحش آرام بشود، مادر اين را آرامش ميدهد» . (35) گويي مادران برگزيدگان خدايند در ميان کودکان تا با هر لقمهاي که بر دهان ايشان ميگذارند، جان آنان را با دين حق و روحشان را با سکينه آشنا سازند . «تجسم عطوفت و رحمت در ديدگان نوراني مادر، بارقه رحمت و عطوفت رب العالمين است . خداوند تبارک و تعالي قلب و جان مادر را با نور رحمت ربوبيتخود آميخته، آن گونه که وصف آن را کس نتوان کرد و به شناخت کسي جز مادران در نيايد .» (36)
انقلاب سفيد و مادران سياه
در دوران رژيم پهلوي، پس از ماجراي کشف حجاب 17 دي 1314، برنامهريزي به گونهاي ميشد تا زنان بيحجاب به عنوان مظاهر تمدن و تجدد رژيم شاهنشاهي، هر چه بيشتر در مجالس و مجامع و ادارات حاضر شوند و در معرض ديد قرار گيرند . سمت و سوي تبليغات رژيم، زنان بيحجاب و شاغل را «زنان برتر» معرفي ميکرد و در عوض، نگهداري و مراقبت و پرورش کودک را امري سهل و پيشپا افتاده مينمود که ميتوان آن را با خيال راحت به مهدهاي کودک سپرد .
زنان نيروي کار ارزان و فرمانبرداري هستند که راحتتر از مردان ميتوان از آنان کار کشيد و هم از جاذبههاي ويژه آنان به رايگان بهره برد . پس از «انقلاب سفيد» شاه، تبليغات با کم بها کردن وظايف زن در نهاد خانواده و بي ارزش دانستن وظايف مادري، چهرهاي سياه از زن و مادر خانهدار به تصوير کشيدند . بيشتر مادران جوان مايل بودند به جاي قبول مسؤوليت در خانه و خانواده به جامعه باز و آزاد آن روز وارد شوند و تجربههاي جديدي در زمينه اشتغال و استقلال مالي کسب نمايند . غافل از اينکه شاخههاي نورس کودک، نيازمند باران محبت و توجه مادر است تا جوانههاي استعداد و خلاقيت و کمال بر آن شکوفه زند: «در طول اين سلطنت، اينها کوشش کردند که مادران را از بچهها جدا کنند، به مادرها تزريق کردند که بچهداري چيزي نيست، شما توي ادارات بياييد . و اينها بچههاي معصوم را جدا کردند از دامن مادران و بردند در پرورشگاهها و جاهاي ديگر، و اشخاص اجنبي و غير رحيم آنها را به تربيت فاسد تربيت ميکردند . بچهاي که از مادرش جدا شد، پيش هر که باشد، عقده پيدا ميکند . عقده که پيدا کرد، مبداء بسياري از مفاسد ميشود . بسياري از قتلهايي که واقع ميشود، از روي همين عقدههايي است که پيدا ميشود، و بسياري از عقدهها از اين پيدا ميشود .» (37)
پيروزي انقلاب اسلامي ايران اين مکان را فراهم آورد تا زنان و مادران ايراني، روي کردي دوباره به شان و جايگاه مادر در نهاد خانواده داشته باشند . ارزش گذاري الهي حضرت امام (ره) بر نقش مادران در انقلاب و دفاع مقدس هشتساله و ايثار و شهادت و حماسههايي که اين شير زنان در اين دوران آفريدند، شاهدي بر مدعاي ما هستند .
پي نوشت :
1) ر . ک: روزنامه جام جم، 5/9/81 و 23/9/81 .
2) ر . ک: روزنامه جام جم، 23/9/81، به نقل از رئيس سازمان سنجش و آموزش کشور .
3) جايگاه زن در انديشه امام خميني (ره)، تبيان هشتم، چاپ چهارم، موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني (ره)، 1376، تهران، ص60
4) ر . ک: همان، ص 61- 60
5) ر . ک: همان، ص 62- 61
6) ر . ک: همان، ص 63 .
7) ر . ک: همان، ص 70- 69
8) همان، ص 87 .
9) لوح فشرده صحيفه امام (ره)، ج5، ص18 .
10) همان، ج2، ص 339 .
11) همان، ج2، ص 86 .
12) همان، ج3، ص237 .
13) همان، ج2، ص 171 .
14) همان، ج2، ص 159 .
15) همان، ج2، ص 224 .
16) تبيان هشتم، ص 86 .
17) همان، ص 83 .
18) همان، ص 247 .
19) همان، ص 68 .
20) چنانکه تاريخ نشان داده، نبود يک رهبر مصلح و حکيم در راس يک نهضتبه ظاهر ديني، موجب ظهور رژيمي بدتر از حکومت عربستان خواهد شد . طالبان تا هميشه تاريخ، لکه ننگي بر دامان بشريتخواهند بود .
21) تبيان هشتم، ص 60 .
22) همان، ص 135 .
23) همان، ص61 .
24) همان، ص78 .
25) همان، ص71 .
26) همان، ص75 .
27) همان، ص82 .
28) همان، ص217 .
29) همان، ص72 .
30) هر چند مقتضيات زمان و شرايط عصر حاضر به گونهاي است که گاه زن و مرد هر دو، بايد براي تامين معاش تلاش کنند، اما آنچه زن در اين حال انجام ميدهد، حکايت از لطف و همدلي وي با همسر و خانوادهاش دارد و نه انجام وظيفه .
31) تبيان هشتم، ص 122 .
32) همان، ص119 .
33) همان، ص122 .
34) همان، ص121 .
35) همان، ص 129- 128 .
36) همان، ص124 .
37) همان، ص137- 136 .
منبع: ماهنامه ياس، شماره 15