جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
زن در نگاه و نهضت امام خميني(رحمت الله عليه)
-(3 نفر) 
زن در نگاه و نهضت امام خميني(رحمت الله عليه)
بازدید 584
گروه: دنياي فن آوري
گذشته از برخي چهره‏هاي ماندگار در عرصه‏هاي ابتکار و خلاقيت و ادبيات و حماسه و تعهد اجتماعي، که «زن بودن» را همان «انسان بودن» تلقي کرده و آمادگي‏هاي فطري و ذاتي‏شان را ظاهر ساخته‏اند، بيشتر چنين است که زن با گذار از سنت و مذهب هم نتوانسته است در دوران تجدد، به تغيير و تحولي درخور انسانيتِ خويش نايل شود؛ چرا که در اين دگرگوني‏ها، تنها شکل و شمايلِ ظاهري‏اش عوض شده است.
انقلاب 57، يک بار در تاريخ کشورمان نشان داد که مي‏توان از جامعه زنانِ ايراني و مسلمان، انتظار قبول جايگاه انساني و آرماني خود را داشت. مهم اين است که زمينه‏ها و انگيزه‏هاي کمال‏جويانه را در دنياي زنان به وجود آورده و آنان را در سير و پويه خودآگاهانه خويش ياري کرد.
در اين مقاله، با ارايه نمونه‏هايي از رفتار و گفتار حضرت امام خميني قدس‏سره ، به ارزيابي پديده بازگشتِ زنان ايراني در برهه‏اي تعيين کننده از تاريخ کشور خواهيم پرداخت.
البته در يادکردهاي تاريخي از زنان، مي‏بايست بدين مهم نظر داشت که چه ميزان، زنان در درازناي نهضت و انقلاب به حقوق انساني و اجتماعي خويش دست يافته‏اند؟ به هر حال اين همه، در حکم زمينه‏سازي بوده و بايد به احقاق حقوق زنان منتهي شود. انقلابي که بر دوشِ استوار و لطيفِ زن، به پيروزي گل بر گلوله نايل شده و نظامي خودکامه را به موزه تاريخ فرستاده است، اينک بايد انتظارهاي حقوقي و مطالبات عادلانه جامعه زنان ايراني را پاسخ دهد.
ديدگاهي که تنها تکليف زن در قبال کشور و انقلاب و نظام را مطرح کرده و از انديشه‏گري و نهادينه‏شدنِ راه‏کارهاي دست‏يابي زن به حقوق و جايگاهش مي‏گريزد، به نوعي ديگر بر وي جفا مي‏کند. چنان که از آموزه‏هاي اصيل ديني بر مي‏آيد، رعايتِ متقابل حقوق، سبب تحکيم پيوندها و تضمين حرکت‏ها و نهضت خواهد بود. از اين رو رهبران و جنبش‏هايي، کارآمد و کام‏ياب خواهند بود که ديده ابزاري نسبت به زنان نداشته و در هموارسازي طريق نيل به حقوق و آزادي‏هاي انساني‏شان بکوشند.
انفعال و نوميدي و دل‏سردي جامعه زنان در برابر تهديدها و آسيب‏هاي اجتماعي، بي‏گمان محصول بي‏اعتنايي به خواسته‏هاي فطري و کمال‏گرايانه آنان است که بيشتر در شعارها مي‏ماند و اثري بر عينيت زندگي بر جاي نمي‏گذارد.

سرگذشتِ زن ايراني

از ديدگاه امام خميني قدس‏سره ، زنان در دوره پهلوي، بيش از مردان، از حقوق انساني و اجتماعي‏شان محروم بودند و مورد آزار و بيداد قرار گرفتند؛ زيرا که زن تا مرز کالاي تجاري سقوط کرده و ابزار سياست‏هاي استبدادي و استعماري وقت درآمده بود. تماس با غرب، فقط در بهره‏گيري منفي و انحطاطي بود، و هرگز زنان ايراني را از دست‏آوردهاي علمي و فکري معاصر در مغرب زمين آگاه و برخوردار نساختند.
«اين‏ها [حاکمان] تربيتِ انساني را از ايران به کلي از بين بردند و تربيت‏هاي غربي، نه آن هم تربيت‏هاي صحيح غربي، [بلکه] تربيت‏هاي فاسد غربي در بين ما رواج دادند.»(1)
«من مي‏توانم بگويم که در زمان اين پدر و پسر [پهلوي‏ها] به بانوانِ ما، بيشتر ظلم شد، تا به ساير اقشار.(2) قلم‏هاي مسمومِ خطاکار و گفتار گويندگان بي‏فرهنگ در اين نيم قرن سياه اسارت‏بارِ عصر ننگينِ پهلوي، زن را به منزله کالايي خواستند درآورند.(3) نسبت به زن، اين قشرِ انسان‏پرور و آموزگار چه ظلم‏ها و خيانت‏هايي در ظاهرِ فريبنده‏اي به اسم زنِ مترقي روا داشتند.»(4)
از گفتار و مواضع رهبري ـ حتي در دهه‏هاي پيش از انقلاب ـ به دست مي‏آيد که وي بيش از هر چيز، دغدغه حجاب و معاشرت زنان را داشته است. امام خميني از اين که رژيم پيشين، در ماجراي کشف حجاب، به زور و خشونت توسل مي‏جست و بسا که موجب سقط جنين مي‏شد، سخت رنج مي‏برد. در کتاب کشف الاسرار، و نيز خطابه‏ها و اعلاميه‏هاي وي در طي نهضت و انقلاب، هرگاه از زن مسلمان ايراني و سرگذشتِ غم‏بار او يادي رفته است، پوشش اجباري و شرکت در جشن‏هاي شاهانه ـ که منافي با عفت زنان بوده است ـ در شمار بيدادهاي پهلوي آمده است.
«به اسم کشف حجاب، چه کارها کردند! چه پرده‏ها دريدند از اين مملکت! چه زورگويي‏ها کردند و چه بچه‏ها سقط شد در اثر حمله‏هايي که اين‏ها مي‏کردند به زن‏ها که چادر را از سرشان بکشند.»(5)
موضع‏گيري رهبر فقيد انقلاب، پيش از قيام 15 خرداد، به هنگام کسب خبر در جهت نکوداشتِ جشن هفده دي از سوي زنان گرد آمده در آرامگاه رضاشاه، حاکي از اهميت حجاب از ديدگاه وي بوده است. امام خميني، با خاطرنشان کردن فاجعه خونين مسجد گوهرشاد ـ که به حمايت از حجاب زنان صورت گرفت ـ به دولت وقت هشدار مي‏دهد که ملت را به بزرگ‏داشتِ خاطره قيام گوهرشادِ مشهد، فراخواهد خواند. بدين سان، مي‏توان گفت که رهبري انقلاب، به دليل خاستگاه روحاني‏اش، همواره رابطه زن و حجاب وي را منظور داشته است.
«شايد همان سالِ آخري بود که 15 خرداد، بعدش پيش آمد. من شنيدم که زن‏ها مي‏خواهند بروند سرِ قبر رضاشاه و راجع به همين قضيه کشف حجاب تظاهرات بکنند ... گفتم ... اگر اين کار را بکنيد، من به ملت مي‏گويم که عزا بگيرند براي روزي که قتل عام کرديد در مسجد گوهرشاد!»(6)
رهبري انقلاب در جاي ديگر، فلسفه مبارزه با کشف حجاب و حمايت از زنان ايراني را، همانا حفظ قدرت و مديريتِ سازندگي جامعه از رهگذر عفاف و تلاش آنان بر مي‏شمرد.
«نقشه اين بود که با توطئه کشف حجابِ مفتضح در زمان قُلدر [رضاخان] اين قشر عزيز [زنان] را که جامعه را بايد بسازند، تبديل کنند به يک قشري که فاسد کنند جامعه را.»(7)
زنان در دورانِ استبداد، اندک اندک متوجه مقام و حقوق سياسي و اجتماعي خويش شدند.
امام خميني بر اين باور بود که شاه هر چند از آزادي زن، يا آزادزنان و آزادمردان در اجتماع ايراني سخن مي‏راند، در واقع هيچ زنِ خودآگاه و روشن فکري نمي‏تواند به نقدِ سياست‏هاي شاه بپردازد. امام خميني، زن ديروزِ ايراني را، اسير شهوت و خيابان مي‏نگريست و يا گرفتار خشونت و زندان.
«رژيمِ شاه است که با غرق کردن آن‏ها [زنان] در امور خلاف اخلاق مي‏کوشد تا مانع آن شود که زنان آزاد باشند ... زنان، مانند مردان زندان‏هاي ايران را پر کرده‏اند.(8) شاه از آزادي زنان صحبت مي‏کند. آزادي کدام زن؟ در ايران زنان با شخصيت که خواستار حقوق انساني خود هستند ... مي‏دانند که آزادي زن در منطق شاه، يعني به انحطاط کشانيدن زن از مقام انساني او، و در حد يک وسيله با او رفتار کردن. آزادي زن در منطقِ شاه، يعني پر کردن زندان‏ها از زنان ايراني که حاضر نيستند به پستي‏هاي اخلاقي شاهانه تَن بدهند.»(9)
امام خميني، زن پيش از انقلاب را که مي‏خواست بازگشت به خويشتنِ خويش داشته و جامعه و فضايي آکنده از روشنايي و عدالت و فضيلت پديد آورد، دچار خشم و کينه شاهانه مي‏نگرد. هيچ زني، بهره‏اي از آزادي انديشه و بيان و قلم و فعاليت سياسي و اصلاح‏گرانه نداشت و به کم‏ترين بهانه‏اي دستگير و روانه زندان مي‏شد. بدين سان رهبر فقيد انقلاب، گستره زن‏ستيزي و در واقع خودکامگي حاکم بر مردان و زنانِ آزادانديش ايراني را يادآور مي‏شود.
«[زنان و مردان] آزاد نيستند که يک قلم برخلاف آن‏ها [حاکمان] و بنا به مصلحتِ مملکت بنويسند. آزاد نيستند يک کلمه راجع به او [شاه] بگويند!(10) کدام زن توانست راجع به مسايل روز يک کلمه بگويد؟ ... زن‏ها آزاد نبودند که راجع به مسايلِ جامعه فعاليت کنند يا حرف بزنند؛ راجع به گرفتاري‏هاي ملت.»(11)

حقوق انساني و اجتماعي زنان

در نگاه رهبر فقيد انقلاب ـ که از جهان‏بيني و شناخت‏هاي توحيدي حکايت دارد ـ زن همچون مرد، انساني است آزاد و مسؤول در قبالِ سرنوشت خود و جامعه.
«زن‏ها اختيار دارند؛ همان طوري که مردها اختيار دارند. خداوند شما زنان را با کرامت خلق کرده است، آزاد خلق کرده است.»(12)
چنان که از تاريخ صدر اسلام به دست مي‏آيد، زنان به دنبال ظهور پيامبر، به تولدي ديگر دست يافتند. کارنامه زنان مسلمان پيش از هجرت و تأسيس جامعه آرماني مدينه و پس از آن، حتي در روزگار خلفاي اموي و عباسي، حاکي از نحوه نگرشي نوين در عرصه حيات و فعاليتِ زنان است.
امام خميني، اسلام را آييني واقع‏بينانه و مدافع زنان و حقوق و تساوي آنان با مردان مي‏شناسد.
«اسلام در وقتي که ظهور کرد در جزيرة‏العرب، بانوان حيثيت خودشان را پيش مردان از دست داده بودند. اسلام آن‏ها [زنان] را سربلند و سرافراز کرد. اسلام آن‏ها را با مردان مساوي کرد.»(13)
رهبر فقيد انقلاب در مصاحبه با روزنامه آلماني دنياي سوم، اسلام و به خصوص نگرش شيعي را با مشارکت فعال زنان در جامعه و سياست مغاير تلقي نمي‏کند و با نقدِ منصفانه فرهنگ و تمدن غرب، رويکرد جهان معاصر نسبت به حضور و تساوي زن و مرد را در عرصه زندگي مي‏پذيرد:
س: شنيده‏ايم که تشيع، سبکِ زندگي غربي را براي اين که با سنت‏هاي مذهبي توافق ندارد، رد مي‏کند. آيا ممکن است شما نظر خود را درباره اين مسأله براساس مذهب تشيع بيان کنيد؟
ج: تشيع که مکتبي است انقلابي و ادامه اسلام راستين پيامبر است ... نه تنها زنان را از صحنه زندگي اجتماعي طرد نمي‏کند، بلکه آنان را در جامعه در جايگاه رفيع انساني خود قرار مي‏دهد. ما پيشرفت‏هاي دنياي غرب را مي‏پذيريم، ولي فسادِ غرب را که خود آنان از آن ناله مي‏کنند نه.(14)
در پاسخ ديگر، گونه‏گوني حقوق زنان در نظام سياسي برآمده از اسلام خاطرنشان شده و آشکارا امکان حضور در انتخاباتِ تعيين کننده سرنوشت کشور، بيان شده است. اين نوع موضع‏گيري‏ها، از هم‏خواني رهبري با مطالبات مشروع و قانوني و تاريخي ملتي بزرگ در طي نهضت‏ها و تجربه‏هاي گران‏قدرِ گذشته، حکايت مي‏کرد. به همين سبب، انقلاب 57، جاذبه‏اش چنان بود که کم‏تر عنصر و جماعتي حاضر بود از حمايت و همراهي با آن، دريغ ورزد. در اين ميانه، به ويژه جامعه مظلوم و محرومِ زنان ايراني را مي‏بايد در نظر گرفت که همواره چشم به راه گشوده شدن ميدان‏ها و افق‏هاي اميدبخش زندگي جمعي بوده‏اند.
درست در همين مواضع واقع‏گرايانه است که انسجام و حرکتِ شگرف زنان ايراني شکل مي‏گيرد و در واقع آينده نهضت اخير مردم مسلمان ايران را رقم مي‏زند. امام خميني با بيان مقام و حقوق زن در اسلام، و نفي ستم و خشونت درباره زنان، در عين حال دين و فرهنگ و تمدنِ ايرانيان به ستوه آمده از فريب و بيدادِ شاهانه را احيا کرد.
س: زنان، توده عظيمي از مسلمانان را تشکيل مي‏دهند، چه نقشي و چه حقي شما براي زن در نظام اسلامي قايل هستيد؟
ج: ... در نظام اسلامي، زن همان حقوقي را دارد که مرد دارد: حق تحصيل و حق کار و حق مالکيت و حق رأي دادن و حق رأي گرفتن. در تمام جهاتي که مرد حق دارد، زن هم حق دارد ... اين که در خارج منعکس کرده‏اند که در اسلام با زنان با خشونت رفتار مي‏شود، امر غيرصحيحي است و تبليغات باطلي است.(15)
رهبري انقلاب در روزهاي آغازين پيروزي، اثرآفريني زنان در جنبش‏هاي سده اخيرِ ايران را يادآور شده و آنان را به تداوم حرکتِ سياسي و اجتماعي در قبال خودکامگي‏ها فرامي‏خواند.
«زن بايد در مقدرات اساسي مملکت دخالت کند. شما [زنان] همان گونه که در نهضت‏ها، نقش اساسي داشته‏ايد و سهيم بوده‏ايد، اکنون هم باز بايد در پيروزي سهيم باشيد و فراموش نکنيد که هر موقع که اقتضا کند، نهضت کنيد و قيام کنيد.»(16)
امام خميني، در آستانه پيروزي انقلاب، در جهت مقابله با تبليغاتِ مخالفانِ تحول در نظام سياسي ايران، به صراحت از آزادي‏هاي زنان در عرصه‏هاي تحصيل و اشتغال و سياست و مسافرت و نحوه پوشش، ياد مي‏کند. اين موضع‏گيري شفافِ رهبري، بي‏گمان جذب نيروهاي گوناگونِ جامعه زنان ايراني، به خصوص دانشجويان و دانشگاهيان را ـ که پيوسته بسترسازي نهضت‏هاي آزادي‏خواهانه و استقلال‏طلبانه را بر عهده داشته‏اند ـ سبب شد. تحجرستيزي امام خميني درباره حقوق و حضور زنان مسلمان ايراني، گام بلندي بود که نويدبخش فرداي سرافرازي براي کشور به شمار مي‏آمد.
«خيال مي‏کنند اسلام آمده است که فقط زن را خانه‏نشين کند! چرا با درس خواندنِ زن مخالف باشيم؟ چرا با کار کردنِ او مخالف باشيم؟ چرا زن نتواند کارهاي دولتي انجام دهد؟ چرا با مسافرت کردن زن مخالفت کنيم؟ زن چون مرد، در تمام اين‏ها آزاد است. زن هرگز با مرد فرقي ندارد. آري در اسلام، زن بايد حجاب داشته باشد، ولي لازم نيست که چادر باشد، بلکه زن مي‏تواند هر لباسي را که حجابش را به وجود آورد، اختيار کند.»(17)
در مورد زناشويي و متارکه، چنان که تاريخ حاکي است، جور و جفاي بسياري بر نيم پيکره انساني جامعه ايراني رفته است. امام خميني، با مشروط ساختن عقد و نکاح به وکالت در متارکه از سوي زن، آزادي و حقوق وي را در اسلام نشان مي‏دهد. بدين گونه هر زني مي‏تواند در صورت عدم تمايل از همسرش جدا شود، به خصوص که شاهد اجحاف او بوده و خود را در بند يافته باشد.
در آمدنِ حق طلاق از صورت يک طرفه ـ که مورد سوء استفاده پاره‏اي از مردان سودجو و ستمگر قرار گرفته است ـ به ميزان زيادي از فاجعه زناشويي‏هاي تحميلي و ناموفق مي‏کاهد و زنان را از بيماري‏هاي رواني و اخلاقي نجات مي‏بخشد.
«براي زنان محترم، شارع مقدس راه سهل معين فرموده است تا خودشان زمام طلاق را به دست گيرند. به اين معني که در ضمنِ عقد و نکاح اگر شرط کنند که وکيل باشند در طلاق به صورتِ مطلق؛ يعني هر موقعي که دلشان خواست طلاق بگيرند و يا به صورتِ مشروط؛ يعني اگر مرد بدرفتاري کرد يا مثلاً زن ديگري گرفت، زن وکيل باشد که خود را طلاق بدهد، ديگر اشکالي براي خانم‏ها پيش نمي‏آيد و مي‏توانند خود را طلاق بدهند.»(18)

زن، خانواده و جامعه

زن، پيوند سالم يا ناسالم خانواده و جامعه را سبب مي‏شود. نقش و تأثيري که زنان ميان اين کانون کوچک و بزرگ دارند، بي‏شک مردان نخواهند داشت. شايد بتوان وجود عواطف سرشار زن و لطافت روحي و فکري وي را باعث اين برتري تلقي کرد. به هر حال، براي اين که بتوان از جامعه‏اي در حال رشد و طراوت و تکامل برخوردار شد و آزادي و استقلال فرهنگي و سياسي و اجتماعي و اقتصادي آن را فراچنگ آورد، بايد نهاد خانواده را در بستر سالمي قرار داد.
چه در شرق و چه در غرب، در حقيقت، بينش ابزاري ـ که زن را موجودي مکلف و برده واسير نشان مي‏دهد ـ سبب ناکامي زنان در برقراري رابطه معقول و مقبول ميان خانواده و جامعه مي‏شود. در آن جا که زن به حقوق انساني‏اش آشنايي يافته و براساس آن ازدواج مي‏کند و به تعليم و تربيت فرزندانش همت مي‏گمارد، مي‏نگريم که او به خاطر خودآگاهي اجتماعي وتاريخي‏اش، در عينِ همسر و مادر بودن، عنصري تأثيرگذار در حرکت جامعه شناخته مي‏شود. اين که در عصر حاضر ـ خانواده‏هاي شرقي و غربي، و به تبع آن جامعه‏ها و نظام‏ها، با بحران‏هاي فرساينده و فزاينده‏اي روبه‏رو شده‏اند، از ناتواني در ايجاد تعادل ميان اين کانون‏هاي خرد و کلان حکايت دارد. فرار نگران کننده دختران و پسران از خانه و آوارگي و سرگرداني روحي وبزه‏کاري‏هاي در حال رشد، نشان مي‏دهد که گرايش به تجرد نتوانسته مانع گسست و بحران اخلاقي باشد.
امام خميني، رهبري، زمينه‏سازي تربيت و اصلاح و پيشرفت جامعه، و آزادي‏خواهي و استقلال‏طلبي را ـ که جوهره نهضت‏هاي مردمي است ـ محصول نهاد تأثيرگذار خانواده تلقي مي‏کند.
«نقش خانواده و خصوص مادر در نونهالان، و پدر در نوجوانان بسيار حساس است ... اساساً تربيت از دامان پاکِ مادر، و جوار پدر شروع مي‏شود و با تربيت اسلامي وصحيحِ آنان، استقلال وآزادي و تعهد به مصالح کشور پايه‏ريزي مي‏شود.»(19)

زنان و انقلاب

تاريخ ايران، حاکي از نهضت‏هايي است که رکن اصلي آن را زنان تشکيل داده‏اند. از قيام اصلاح‏طلبانه سيد جمال‏الدين اسدآبادي به بعد که شاهد جنبش‏هاي مردمي تنباکو و مشروطيت و ملي شدن صنعت نفت و 15 خرداد بوديم، به روشني حضور انکارناپذير زنان را مي‏نگريم. پژوهش‏هاي سياسي ـ تاريخي نشان مي‏دهد که سرگذشت زن ايراني، همواره با انقلاب و حرکت ظلم‏ستيزانه پيوند خورده است.
پديده انقلاب 57، در ميان تجربه‏هاي پيشين، برجستگي بارزي دارد؛ چرا که زنان، فضاي بي‏فرهنگي عصر استبداد را حس کرده و بر اثر آشنايي و تماس با فرهنگ و تمدن، امکانِ سنجش و گزينش الگوي مناسب رفتاري و شخصيتي را به دست آورده بودند. گستره حضور زنان مسلمان ايراني در جريان انقلاب، بدون هيچ دعوت واپس‏گرايانه‏اي صورت گرفت. در حقيقت موج برآمده از انقلاب چنان خرد و کلان را به خودجوشي برانگيخته بود که متوليانِ سنت و ارتجاع و تحجر، توان مقابله با آن همه را از کف داده بودند. امام خميني، که زنان را دوشادوش مردان به حمايت از انقلاب، تشويق مي‏کرد، بدين نکته نظر داشت و آزادي اجتماعي و سياسي زنان را زمينه‏ساز پيروزي انقلاب برشمرد.
«[در ماجراي انقلاب، اين طور نبود که بگويند: شما زنان] بيرون نرويد! در بين مردم نرويد! فرياد نزنيد! مظالم را نگوييد! با همين فعاليتِ شما و آزادي شما بود که اين پيروزي براي ملت ما نصيب شد.»(20)
امام خميني، تأثيرگذاري حرکت و مشارکتِ سياسي زنان را، بيش از آن مي‏داند که در ظاهر به چشم مي‏خورد.
«شما [زنان] در آتيه براي مملکتِ ما پشتوانه هستيد.»(21)
«ما نهضت خودمان را مديون زنان‏ها مي‏دانيم. مردها به تبع زن‏ها در خيابان‏ها مي‏ريختند. تشويق مي‏کردند زن‏ها مردان را. خودشان در صف‏هاي جلو بودند.»(22)
«بانوان اين نهضت را پيش‏بردند. براي‏اين که بانوان‏ريختند توي‏خيابان‏ها. در صورتي که بانوان بنابراين نبود که بريزند در خيابان‏ها، [اما] ريختند توي خيابان‏ها.»(23)
«[زنان] پيشرو اين نهضت اسلامي بودند. رشد سياسي خودشان را اثبات کردند. نهضت را راهنمايي کردند. شما رهبرانِ نهضت هستيد ... من شما [زنان] را به رهبري قبول دارم و خدمت‏گذار شمايم.»(24)
«ملتي که بانوانش در صف مقدم براي پيشبرد مقاصد اسلامي هست، آسيب نخواهد ديد.»(25)
بنيان‏گذار جمهوري اسلامي، حضور و مشارکت زنان در انقلاب را، ناشي از آموزه‏هاي ديني و انگيزه‏هاي ايماني دانسته است.
«اين اسلام و قرآن است که خانم‏ها را آورده است بيرون، و هم‏دوش مردها بلکه جلوتر از مردها وارد در صحنه سياست کرد.(26) شما در چه تاريخي چنين ديده‏ايد؟ امروز زن‏هاي شيردل، طفل خود را در آغوش کشيده و به ميدان مسلسل و تانک دژخيمان رژيم مي‏روند.(27) زندان‏هاي شاه از زنان شيردل و شجاع مملو است ... جلسات سياسي که زنان در شهرهاي مختلف ايران به پا مي‏کنند کم نيست.(28) اگر اين‏ها [زنان و مردان مبارز] نبودند، ما هيچ قدمي برنمي‏داشتيم. اين‏هايند که من را وادار مي‏کنند به قدم برداشتن.»(29)

زنان و جنگ

رهبر فقيد انقلاب، در يادکردِ مجاهدت زنان مسلمان ايراني در جبهه‏هاي جنگِ تحميلي، اشارتي به تفسير و طرز تلقي‏هاي متحجرانه قاعدين زمانه دارد که همواره مزاحم پيشرفت جامعه بوده‏اند و سنگ حمايت از اسلام و ايمان نيز به سينه زده‏اند.
«ما مفتخريم که بانوان و زنان پيرو جوان، و خرد و کلان در صحنه‏هاي فرهنگي و اقتصادي و نظامي حاضر و هم‏دوشِ مردان يا بهتر از آنان در راه تعالي اسلام و مقاصد قرآن کريم فعاليت دارند. و آنان که توانِ جنگ دارند در آموزش نظامي ـ که براي دفاع از اسلام و کشور اسلامي، از واجبات مهم است ـ شرکت [کرده] و از محروميت‏هايي که توطئه دشمنان و ناآشنايي دوستان از احکام اسلام و قرآن بر آن‏ها، بلکه بر اسلام و مسلمانان تحميل نمودند، شجاعانه و متعهدانه خود را رهانده و از قيد خرافاتي که دشمنان براي منافع خود به دست نادانان و بعضي آخوندهاي بي‏اطلاع از مصالح مسلمين به وجود آورده بودند، خارج نموده‏اند.»(30)
«و درودِ خداوند بر زناني که در اين انقلاب و در دفاع از ميهن، به درجه والاي شهادت نايل گشته‏اند.»(31)
آري، در ايام جنگ و دفاع از ايران و اسلام، باز زنان را مي‏نگريم که پيشتاز نبرد و استقامت بوده و به مردان نيرو بخشيده‏اند. اين بار، ميهن‏دوستي زنان ايراني نشان داد که آنان از نهضت و حرکتِ توحيدي و انبيايي برنگشته و هم‏چنان بدان وفادار مانده‏اند. سخت‏کوشي‏هاي زنان در جبهه و پشت جبهه، به راستي جاي کم‏ترين ترديد و انکاري را در گرايش اجتماعي و متعهدانه آنان بر جاي نگذاشته است. البته اين همه بار سنگيني را بر دوش حاکميت و مديريت کلانِ نظام مي‏گذارد تا به تکليف خود در جهت تأمين حقوق و تحقق مطالبات زنان، رفتار کنند.

پي نوشت :

1- صحيفه نور، ج 7، ص 248.
2- همان.
3- همان، ج 12، ص 72.
4- همان، ج 16، ص 126.
5- همان، ج 10، ص 139.
6- همان، ج 13، ص 69.
7- همان، ج 14، ص 130.
8- همان، ج 2، ص 44.
9- همان، ج 22، ص 153.
10- همان، ج 9، ص 155.
11- همان، ص 231.
12- همان، ج 11، ص 254.
13- همان.
14- همان، ج 3، ص 159.
15- همان، ج 4، ص 34.
16- همان، ج 5، ص 153.
17- همان، ج 4، ص 103.
18- همان، ج 10، ص 78.
19- همان، ج 15، ص 161.
20- همان، ج 9، ص 230.
21- همان، ج 6، ص 185.
22- همان، ج 6، ص 185.
23- همان، ج 7، ص 47.
24- همان، ج 6، ص 85.
25- همان، ج 13، ص 31.
26- همان، ج 12، ص 236.
27- همان، ج 2، ص 143.
28- همان، ج 3، ص 102.
29- همان، ج 5، ص 16.
30- همان، ج 21، ص 172.
31- همان، ج 14، ص 202.

منبع:ماهنامه فرهنگ جهاد ، شماره 29
اضافه کردن نظر
نام:
پست الکترونيک:
نظرات کاربران:
کد امنیتی: تصویر امنیتیتغییر عکس