جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
تربيت جوان از ديدگاه معصومين عليهم السلام
-(1 Body) 
تربيت جوان از ديدگاه معصومين عليهم السلام
Visitor 555
Category: دنياي فن آوري

ابزارهاى مهم تربيت دينى و معنوى:

الف- زمينه درونى جوانان

جوانان سرزمينهاى آماده و حاصلخيز براى افشاندن بذر ايمان ومعنويت‏شمرده مى‏شوند و بيش از ديگران زمينه پذيرش ايمان ومعنويت دارند. رسول خدا(صلي الله عليه واله) فرموده است: «شما را به نيكى درباره جوانان سفارش مى‏كنم. به درستى كه قلوب آنان نرمتر ومهربانتر است. (براى پذيرش فضيلتها آماده‏تر است) (وقتى)خداوند مرا، بشارت دهنده و انذاركننده بر انگيخت، جوانان بامن پيمان بستند و پيران به مخالفت‏برخاستند...» (1) اسماعيل بن فضل هاشمى مى‏گويد: به امام باقر(عليه السلام) گفتم: مرا ازسبب تفاوت يعقوب و يوسف آگاه ساز. هنگامى كه فرزندان يعقوب(عليه السلام) به او گفتند: اى پدر! بر تقصيراتمان آمرزش طلب كه ما درباره‏يوسف گناه كرديم. يعقوب(عليه السلام) فرمود: بزودى از درگاه خدا براى‏شما آمرزش مى طلبم; (2) ولى هنگامى كه به يوسف(عليه السلام) گفتند: خداوند شما را بر ما مقدم داشت و ما خطا كرديم; يوسف(عليه السلام) فرمود: امروز شرمنده نباشيد، من عفو كردم، خداوند گناه شما را ببخشد كه او مهربانترين مهربانان است. (3) امام(عليه السلام)فرمود: علت اينكه يوسف‏ بى‏درنگ بخشيد ، آن است كه قلب جوان نرمتر و مهربانتر ازكهنسال است. درطول تاريخ اسلام بسيارى از جوانان به مقامات‏بالاى معنويت دست‏يافتند. (4)

ب- قرآن

قرآن كتاب هدايت است و هر انسان با سوادى ، به فراخور ظرفيت‏خود، از آن بهره مى‏گيرد. جوان، به خاطر ويژگيهاى خاص خود ، بيشتر به انس با قرآن نياز دارد تا در پرتو آن براى طى مسير پر پيچ و خم زندگى ره توشه‏اى مطمئن فراهم آورد. امام صادق(عليه السلام) فرمود: كسى كه قرآن تلاوت مى‏كند ، اگر جوان مومن باشد ، قرآن باگوشت و خونش آميخته مى‏شود. (6)

ج- عبادت

عبادت و پرستش لازمه بندگى است. عبادت اوج ارتباط بنده و معبوداست. عبادت منبعى مطمئن براى آرامش است. جوانى دوره حساس و پرمخاطره زندگى است. اضطرابها ، نگرانيها ، ناكاميها و... همه‏ در پرتو عبادت و بندگى از زندگى پرتلاطم جوان رخت ‏بر مى‏بندد و زندگى‏اش از اطمينان و اميد سرشار مى‏شود. پيامبر اكرم(صلي الله عليه واله)فرمود: «خداوند به سبب جوان عبادت كننده بر فرشتگان مباهات‏ مى‏كند و مى‏فرمايد: بنده‏ام را بنگريد كه چگونه به خاطر من ازخواهش نفسانى‏اش گذشت.» (7) آن حضرت همچنين فرمود: «در روزى كه‏سايه‏اى جز سايه الهى نيست، هفت دسته در سايه عرش الهى قراردارند: امام عادل، جوانى كه در عبادت خداوند رشد كرده باشد و...» (8)

د- شناخت دين

آگاهى جوان از دين در تربيت او نقشى مهم دارد. بر جوان مسلمان‏ضرورى است كه با علوم دينى و مسايل آن آشنا باشد و احكام الهى‏را بداند. امام باقر(عليه السلام) فرموده است: «اگر جوان شيعه‏اى را نزد من آورند كه تفقه در دين نمى‏كند، او را با مجازاتى دردناك‏كيفر خواهم داد.» (9)
شناخت دين و احكام آن تا آنجا اهميت داردكه در روايات مرحله‏اى از مراحل تربيت‏شمرده شده است. امام‏صادق(عليه السلام) فرمود: «فرزند آدم هفت‏سال اول بازى مى‏كند، هفت‏سال‏دوم نوشتن فرا مى‏گيرد و هفت‏سال سوم مسايل حلال و حرام‏مى‏آموزد.»

ه- توبه

جوان در معرض لغزشها و خطاهاست و دامهاى شيطان براى فريب او مهياتر است. بدين سبب به ارتباط با خداوند و حضور در مجالس‏دعا ، انابه و استغفار بيشتر نياز دارد. جوان با آب زلال توبه‏روح و جان غبار گرفته‏اش را شتسشو مى‏دهد و خود را براى پيمودن‏سريعتر مسير تكامل آماده مى‏سازد. فراهم كردن زمينه توبه وتوجه دادن جوان به اين عنصر سازنده بخشى از تربيت دينى ومعنوى اوست. رسول اكرم(صلي الله عليه واله)مى‏فرمايد:«خداوند جوان توبه كننده را دوست دارد.» (11)
آن حضرت همچنين‏فرمود: «هيچ كس نزد خداوند از جوان توبه كننده محبوبتر نيست؛ و هيچ كس نزد خداوند ازكهنسالى كه بر گناهانش باقى است، مبغوض‏تر نيست.» (12)

شيوه‏هاى تربيت جوان

1- روش درك واقعيات جوانى
بى ترديد جوانى از حساسترين و پرمخاطره ترين دوران زندگى است.جوان با همه تواناييها، به خاطر حساسيت مقطع سنى، مشكلات،كمبودها و واقعيات انكار ناپذير دارد. عدم درك جوان و بى‏توجهى به واقعيات طبيعى‏اش چه بسا، به جاى تربيت، سبب گمراهى‏جوان مى‏شود. بدين جهت، بايد متوليان امر تربيت جوان راموردتوجه قرار دهند; واقعياتى كه اشاره به برخى از آنها سودمندمى‏نمايد:

الف) شديد بودن غريزه جنسى

شديد بودن غريزه جنسى از واقعيات‏انكار ناپذير دوره جوانى است. اين غريزه در جوان طوفانى است.بويژه امروزه كه جوانان اولين هدف تهاجم فرهنگى‏اند و زمينه‏هاى‏تحريك غريزه جنسى در آنان بيشتر مهيا است.

ب) محدوديت آگاهى و تجارب

جوان به تدريج‏ به اطلاعات و آگاهيهادست مى‏يابد و اندوخته‏هاى ناقص خود را تكميل مى‏كند. توجه‏والدين و مربيان به محدوديت معلومات مفيد و تجارب عملى جوان‏سطح توقعات آنان را كاهش مى‏دهد و معتدل مى‏سازد. على(عليه السلام) مى‏فرمايد: «نادانى جوان معذور و علم و آگاهى‏اش محدوداست.» (13)
بدين سبب انديشه و نظر سنجيده كهنسالان از نيروى جوان برتراست. على(عليه السلام) فرموده است: «نظر سالخورده از نيرومندى جوان نزدمن محبوبتر است.» (14)

ج) تكامل تدريجى عقل

جوان در مسير تكامل عقلى است و انديشه‏اش به تدريج تكامل‏مى‏يابد. على(عليه السلام) مى‏فرمايد: «انسان تا 28 سالگى درحال تكامل‏عقلى است.» آن حضرت همچنين مى‏فرمايد: «عقل جوان در 35 سالگى‏به نهايت كمال خود مى‏رسد و آنچه پس از آن به دست مى‏آورد ، تجربه است.» (16)
بدين سبب بايد در حد معقول از جوان انتظار داشت ‏و اين ويژگى را در رفتار و موضعگيريهايش مورد توجه قرار داد.اين وضعيت ، بويژه تا سن 18 سالگى ، بيشتر آشكار است. على(عليه السلام)مى‏فرمايد: «پيوسته عقل و حماقت‏با يكديگر در تعارضند تااينكه شخص به 18 سالگى مى‏رسد. در اين هنگام ، يكى بر ديگرى‏پيروز مى‏شود.» (17)

د) جنون جوانى

جنون جوانى يكى از بيماريهاى روانى است كه هنگام بلوغ در برخى‏از جوانان آشكار مى‏شود. رسول گرامى اسلام مى‏فرمايد: «جوانى‏شعبه‏اى از ديوانگى است.» (18)
مستى جوانى حالت ديگرى است كه دراين مقطع سنى پديد مى‏آيد. على(عليه السلام) انواع مستى را چهار نوع(مستى جوانى، مستى ثروت، مستى خواب و مستى رياست (19) شمرده ، مى‏فرمايد: «شايسته است انسان عاقل خويشتن را از مستى ثروت ومستى قدرت و مستى علم و مستى تمجيد و چاپلوسى مستى جوانى دورنگاه دارد; زيرا هريك از اين مستى‏ها بادهاى مسموم و پليدى‏دارد كه عقل را مى‏ربايد و آدمى را سبك مى‏سازد.» (20)

ه ) نوگرايى و شيك پوشى

نوگرايى و نوجويى از ويژگيهاى جوان است. جوان دوست دارد خودرا نشان دهد و مورد توجه ديگران واقع شود. والدين بايد اين‏واقعيت را بپذيرند ، در حد امكان به خواسته‏هاى معقول جوان پاسخ‏مثبت دهند و از سختگيرى و نه گفتن‏هاى غير ضرورى، كه به كدورت‏جوان مى‏انجامد، بپرهيزند. على(عليه السلام) همراه قنبر به بازار رفت واز فروشنده‏اى پرسيد: آيا دو لباس به قيمت پنج درهم داريد؟مرد پاسخ داد: آرى، اى اميرمومنان. با اين پاسخ حضرت دريافت‏كه فروشنده وى را شناخته است.
پس آنجا را ترك گفت، نزد ديگرى رفت و همين پرسش را تكراركرد. فروشنده دوم جواب داد: آرى، دولباس دارم; يكى بهتر است وسه درهم مى‏ارزد و ديگرى دو درهم. حضرت آنها را خريد و لباس سه‏درهمى را به قنبر داد. قنبر گفت: شما به آن سزاوارتريد:شمابالاى منبر مى‏رويد و خطبه مى‏خوانيد.
حضرت فرمود: «انت‏شاب و لك شره الشباب ...; تو جوانى و ميل‏جوانى دارى. من از پروردگارم شرم دارم و خود را بر تو ترجيح‏دهم.» (21) طبق اين روايت على(عليه السلام) به خاطر جوانى قنبر و ميل جوان‏به نوپوشى (به اصطلاح امروز «شيك پوشى‏») لباس بهتر و گرانتررا به او داد.

ى ) روش احترام و مسووليت دادن به جوان

احترام به شخصيت جوان و مسووليت دادن به او از شيوه‏هاى مهم‏تربيتى شمرده مى‏شود. جوان، با همه مشكلات و واقعيات دوره‏جوانى، براى ايفاى نقش و انجام مسووليتهاى مختلف توانايى‏بسيار دارد. عدم اعتماد به جوان و بى‏توجهى به تواناييهاى اومانع شكوفايى استعدادهاست و در نتيجه به عدم رشد مطلوب جوان‏مى‏انجامد.
سيره گرانسنگ رسول گرامى(صلي الله عليه واله) در مسير دشوار تربيت ، بهترين‏سرمشق شمرده مى‏شود. آن بزرگوار به جوانان اعتماد مى‏كرد وكارهايى بس مهم بدانان مى‏سپرد.
در اين بخش به نمونه‏هايى ازاين روش پيامبر(صلي الله عليه واله) اشاره مى‏شود.

الف- عتاب بن اسيد و ولايت مكه

رسول اكرم عتاب بن اسيد را كه‏بيست و يك سال داشت، والى مكه ساخت. و امر فرمود با مردم نمازبگزارد. عتاب بن اسيد اولين امرى بود كه پس از فتح مكه در مكه‏نماز جماعت اقامه كرد. (22)

ب - مصعب بن عمير و تعليم قرآن در مدينه

اسعد بن زراره وزكوان بن عبد قيس از قبيله خزرج در مكه خدمت رسول اكرم(صلي الله عليه واله)رسيدند و پس از پذيزش اسلام، از حضرت خواستند كسى را با آنهابه مدينه بفرستد تا به مردم قرآن بياموزد و آنان را به آئين‏اسلام دعوت كند. پيغمبر اكرم(صلي الله عليه واله) به مصعب بن عمير، كه جوانى‏نورس مى‏نمود و بيشتر قرآن را فراگرفته بود، امر فرمود همراه‏آنان به سوى مدينه حركت كند. مصعب به مدينه رفت و ماموريتش‏را بخوبى انجام داد. او اولين كسى بود كه در مدينه نماز جمعه‏و جماعت‏بر گزار كرد. اسيد بن خضير و سعد بن معاذ به وسيله اومسلمان شدند. او در جنگ بدر در ركاب پيغمبر اكرم(صلي الله عليه واله) بود. درجنگ احد پرچم مخصوص پيامبر را در دست داشت و در همان جنگ به‏شهادت رسيد. (23)

ج اسامه بن زيد و فرماندهى لشكر

پيامبر اكرم(صلي الله عليه واله) در روزهاى‏پايانى زندگى‏اش مسلمانان را براى جنگ با روم بسيج كرد. افسران‏ارشد و بزرگان مهاجر و انصار و شيوخ عرب در آن سپاه حاضربودند. پيغمبر(صلي الله عليه واله) براى مشاهده سپاه به خارج شهر رفت و با آنكه‏بزرگان حضور داشتند، اسامه‏بن زيد را به فرماندهى برگزيد. برخى‏بر اين انتخاب اعتراض كردند و ناخشنود شدند. رسول اكرم(صلي الله عليه واله) ازشنيدن سخنان آنان خشمگين شد.منبر رفت و پس از ستايش خداوند فرمود: مردم، اين چه سخنى است‏كه بعضى شما در باره فرماندهى اسامه مى‏گوييد؟ اگر شما امروزبه فرماندهى اسامه معترضيد پيشتر در باره فرماندهى پدرش نيزاعتراض كرديد. به خداوند سوگند، ديروز زيد بن حارثه براى‏فرماندهى لشكر شايسته بود و امروز فرزندش اسامه شايستگى دارد.بايد همه شما از او اطاعت كنيد. (24)
3 روش محبت و رفاقت
محبت داروى بى‏نظير بسيارى از دردهاست. محبت‏بسيارى مشكلات‏عاطفى و اجتماعى را از ميان مى‏برد. محبت موثرترين شيوه تربيتى‏است. جوان كانون عاطفه و احساسات است و تشنه محبت صادقانه. (25) ايجاد رابطه عاطفى و صميمى در تربيت او بسيار سودمند است. درطريق تربيت، تندى، سختگيرى و فشارهاى روانى نه تنها مفيدنيست، بلكه سبب رنجش جوان و لجاجت‏بيشتر او مى‏شود. جوانى،بويژه آغاز آن، زمان دوستى و دوست‏يابى است و جوان شديدا ازدوستان خود تاثير مى‏پذيرد. اين ويژگى ايجاب مى‏كند كه والدين‏فرزندان خود را در انتخاب دوستان صالح يارى كنند و مهمتراينكه خود براى او دوستى صميمى باشند، آنها بايد ضمن انجام‏دادن وظيفه پدرى و مادرى، دوستانى خوب و صميمى براى جوانشان‏باشند. محبت و رفاقت صميمانه با فرزند چنان مهم است كه امام‏صادق(عليه السلام) آن را راه درست تربيت در هفت‏ساله سوم زندگى مى‏داند.آن حضرت مى‏فرمايد: بگذار فرزندت هفت‏سال بازى كند; هفت‏سال اورا با آداب و روشهاى مفيد تربيت كن و در هفت‏سال سوم ماننددوست صميمى با وى همراه باش.» (26)
4 روش موعظه
موعظه از شيوه‏هاى موثر در تربيت فرزندان جوان است. اگر اندرزبا منطق و عطوفت همراه باشد، بسيار موثر و كار ساز است.معصومان(عليهم السلام) از اين شيوه بسيار بهره مى‏بردند; براى‏مثال امام سجاد(عليه السلام) به فرزندش چنين اندرز مى‏دهد:
فرزندم، آگاه باش. با پنج گروه همنشين نشوى، سخن نگويى و درمسافرت دوستى نكنى. فرزند عرض كرد: پدرجان، آنان كيانند؟
حضرت فرمود: از همنشينى با دروغگو بپرهيز; زيرا او مانند سراب‏است، دور را نزديك و نزديك را دور جلوه مى‏دهد. از رفاقت‏باگناهكار ولاابالى اجتناب كن; زيرا او تو را به يك لقمه يا كمتراز آن مى‏فروشد. از دوستى با بخيل بپرهيز; زيرا او درضرورى‏ترين وقتها از يارى‏ات سرباز مى‏زند. از رفاقت‏با احمق‏اجتناب كن; چون در پى‏سود رسانى به تو است ولى به خاطر نادانى‏زيان مى‏رساند. از مصاحبت‏با آن كه قطع رحم كرده بپرهيز; زيرادر كتاب آسمانى مورد لعن و نفرين قرار گرفته است. (27)
على(عليه السلام) نيزفرزندش امام حسين(عليه السلام) را چنين موعظه كرده است: فرزندم، تو رابه تقواى الهى، در نيازمندى و بى‏نيازى، و سخن حق، هنگام‏خشنودى وخشم، و ميانه روى، در فقر و بى‏نيازى، و عدالت، دررفتار با دوست و دشمن، و كار و تلاش، هنگام نشاط و بى‏حالى، وخشنود بودن از خداوند، در سختى و گشايش و... سفارش مى‏كنم. (28)
5- روش احترام به شخصيت
جوان براى شخصيت‏خود اهميت‏بسيار قائل است، هرنوع كم توجهى‏را بى‏احترامى به شخصيت‏خود مى‏داند. و چه بسا واكنش نشان‏مى‏دهد. احترام به شخصيت جوان در تربيت او بسيار موثر است. اگرجوان خود را بى‏مقدار و حقير بشمارد، احساس كند در نظر ديگران‏اعتبار و جايگاهى ندارد و نزد ديگران از احترام و ارزش برخوردار نيست، تلاش در جهت رشد و تربيت‏خود را بى‏ثمر مى‏داند و چه‏بسا رفتارهاى نابهنجار بروز مى‏دهد.امام هادى(ع) مى‏فرمايد: «از شر كسى كه خود را خوار مى‏داند،ايمن مباش.» (29)
مشورت كردن با جوان نشان دهنده احترام به اوست;زيرا سبب مى‏شود بيشتر براى خود ارزش قائل شود، بيشتر احساس‏مسووليت كند و در نتيجه در راه تربيت‏خود بيشتر بكوشد. رسول‏اكرم(صلي الله عليه واله) مى‏فرمايد: فرزندم آدمى در هفت‏سال اول آقا و سرور والدين است ، در هفت‏سال دوم بنده فرمانبردار و در هفت‏سال سوم ‏وزير و مشاور آنان شمرده مى‏شود. (30)

پي نوشت :

1- الحديث، ج 1،ص 349.
2- يوسف، آيه 97 و 98.
3- همان، آيه 92.
4- بحار، ج 12، ص 280، ح 57.
5- همان، ح 22، ص 385 و ج 67، ص 159 و ج 6، ص 130 و 131.
6- همان، ج 7، ص 305، ح 78.
7- كنز العمال، ج 15، ص 776.
8- بحار، ج 71، ص 353، ح 28.
9- همان، ج 1، ص 214، ح 16.
10- ميزان الحكمة، ج 5، ص 8.
11- وسائل الشيعه، ج 15، ص 194، ح 1.
12- ميزان الحكمة، ج 5، ص 8.
13- كنز العمال، ج 4، ص 217.
14- ميزان الحكمة، ج 5، ص 6.
15- بحار، ج 72، ص 105،(پاورقى).
16- مستدرك الوسائل، ج 2، ص 625.
17- گفتار فلسفى جوان، ج 1، ص 129.
18- همان، ص 132.
19- ميزان الحكمة، ج 5، ص 6.
20- گفتار فلسفى جوان، ج 1، ص 136.
21- همان.
22- بحار، ج 100آ ص 92- 94.
23- همان، ص 89.
24- همان، ص 344 و 345.
25- همان، ص 21- 23.
26- وسائل الشيعه، ج 15، ص 194 و 195.
27- گفتار فلسفى جوان،ج 1،ص 457.
28- تحف العقول، ص 64.
29- همان، ص 483.
30- گفتار فلسفى جوان ج 1،ص 441.

منبع:ماهنامه كوثر شماره 25
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image