جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
حقوق و وظايف متقابل همسران از ديدگاه قرآن (قسمت دوم و پاياني)
-(2 Body) 
حقوق و وظايف متقابل همسران از ديدگاه قرآن (قسمت دوم و پاياني)
Visitor 346
Category: دنياي فن آوري

3. رعايت حقوق همسري:

در مبحث آيين مهرورزي اشاره خواهيم كرد كه رفتارهاي ما به دو بخش رفتارهاي عادلانه و محسنانه تقسيم مي‌شود. رفتارهاي عادلانه همان رعايت حقوق ديگران است، دختر و پسري كه با هم ارتباطي ندارند رابطه حقوقي متقابل آنان بسان ساير افراد اجتماع است اما وقتي با يكديگر پيمان ازدواج مي بندند(همان پيماني كه خداوند از آن با عنوان«ميثاق غليظ» ياد كرده)،1 بايد بدانند كه از اين پس هر يك از آنان با دارا شدن حقوقي خاص، موظف به ايفاي آن‌اند. اما در اين ميان، كم نيستند زنان يا مرداني كه با تكيه بر همرازي و علاقه متقابل حقوق يكديگر را ضايع مي‌كنند غافل از آنكه همسري و همرازي مي‌بايد افزون بر رفتارهاي عادلانه و اداي حقوق، به رفتارهاي محسنانه نيز بينجامد، نه آنكه بهانه‌اي باشد براي تضييع حق يكديگر. قرآن در اين باره مي‌فرمايد:
«وَ لَهُنّ مِثلُ الّذي عَلَيهِنّ بِالمَعروفِ»2
و مانند همان[وظايفي] كه بر عهده زنان است، به طور شايسته، به نفع آنان[بر عهده‌ي مردان] است.
در اينجا به بررسي برخي از اين حقوق مي پردازيم:
يك. تأمين نيازهاي اقتصادي زندگي مشترك:
يكي از حقوق اساسي زن، حق خوراك، پوشاك و مسكن است. فقها متفق‌اند كه اين حقوق تابع شئونات همسر است؛ يعني اگر او در خانواده‌اي مي‌زيسته كه از نوع خوراك، پوشاك يا مسكن عالي بهره‌مند بوده، شوهر او نيز مي‌بايد امكاناتي در اين سطح براي او فراهم سازد.3 خداوند تأمين نيازهاي مالي خانواده- اعم از زن و فرزندان- را بر عهده‌ي شوهر نهاده است؛ تا جايي كه زن براي شير دادن به فرزند خود نيز مي‌تواند از شوهر خود مزد مطالبه كند. به گفته‌ي فقيهان، زنان ملزم و مجبور به انجام كارهاي خانه نيستند و حتي مي‌توانند براي اين كارها مزد دريافت دارند.4 هرچند هيچ همسري براي انجام اين امور از شوهرش مزدي نمي‌طلبد، با اين حال اسلام از تبيين چارچوب‌هاي حقوق همسران ابا نكرده است.
اموال زنان كه از طريق ارث يا مهر و يا كار به دست آنان رسيده، حق خصوصي آنهاست؛ به گونه‌اي كه شوهران نمي‌توانند آنان را براي مشاركت در تأمين نيازهاي اقتصادي خانواده تحت فشار بگذارند.
بنابراين تأمين نيازهاي مالي زن از وظايف شوهر است و در صورت عدم رعايت، آن مرد ناشز5 خواهد شد و زن مي‌تواند از او نزد حاكم شكايت برد. با اين همه يكي از شرايط مورد نظر اسلام«تأمين نيازهاي اقتصادي خانواده، توانمندي و داشتن قدرت مالي» اعلام شده است. سخن قرآن در اين باره چنين است:
«وَ عَلي المَولود لَهُ رِزقُهُنّ وَ كِسوَتُهُنّ بِالمَعروفِ لا تُكَلّفُ نَفسٌ اَلّا وُسعَها.6»
و خوراك و پوشاك آنان[مادران] به طور شايسته، بر عهده‌ي پدر است. هيچ‌كس جز به قدر وسعش مكلف نمي‌شود.
«مولودله» پدر است و مقصود از «معروف» نيز حد متعارف مي‌باشد؛ يعني تأمين نيازهاي مالي و لباس همسران در سطح متعارف بر عهده‌ي مردان است. جمله‌ي«لا تكلّف نفسٌ الّا وُسعَها» نيز تأكيدي بر كلمه‌ي«معروف» است، بدين معنا كه اساساً خداوند تكليفي فراتر از توان اشخاص برعهده‌ي آنان ننهاده است.7 خداوند در آيه‌اي ديگر، معيار رسيدگي به حقوق همسران را بر اساس تنگ‌دستي يا گشاده‌دستي شوهرانشان دانسته است:
«وَ مَتّعوهُنّ عَلي الموسِعِ قَدَرُهُ وَ عَل المُقتِر قَدَرُهُ متاعاَ بالمَعروفِ.8»
و آنان را به طور پسنديده، به نوعي بهره‌مند كنيد- توانگر به اندازه‌ي[توان] خود، و تنگدست به اندازه‌ي[وسع] خود.
«موسع» كسي است كه وسعت و توان مالي دارد؛ حال آنكه«مقتر» به كسي مي‌گويند كه دچار مضيقه و تنگ‌دستي است.9 گرچه اين آيه ناظر به رسيدگي مالي به زنان مطلقه است، از نظر ملاك بيانگر قانون عام«لزوم رسيدگي مالي به اندازه‌ي توان» است. بنابراين زن بايد ميزان توان اقتصادي شوهر خود را در نظر داشته، تقاضاهاي خود را بر اين اساس مطرح كند. بي‌توجهي به اين نكته و اصرار بر پاره‌اي از خواسته‌هاي مالي چه بسا زندگي زناشويي را به چالش بكشاند. كم نيستند مرداني كه به دليل اصرارهاي نابجاي زن و تحميل هزينه‌هاي فراتر از توان مالي شان- كه گاه هم‌ چشمي‌ها منشأ آن است- روانه‌ي زندان شده، يا كارشان به جدايي كشيده است. از اين سو برخي از مردان نيز با وجود امكانات مالي، در تأمين نيازهاي مالي همسر و خانواده‌ي خود كوتاهي مي‌كنند كه اين خود به پيوند خانواده صدمات جبران ناپذيري وارد مي‌سازد.
دو. تمكين و تأمين نيازهاي جنسي طرفين:
در برابر حق تأمين نيازهاي اقتصادي و به اصطلاح نفقه كه كه خداوند بر عهده ي مردان نهاده، تمكين و تأمين نيازهاي غريزي همسر را نيز بر دوش زنان گذاشته است. تمكين اصطلاحي است فقهي و حقوقي كه در برابر آن اصطلاح نشوز قرار دارد و ناشزه«زوجه‌اي است كه حقوق ناشي از نكاح را كه براي زوج حاصل شده، ايفا نكند»10
گذشته از نگاه فقهي و حقوقي به اين امر، از نگاه قرآن يكي از زمينه‌هاي شكل‌گيري بنيان خانواده تأمين مشروع نيازهاي غريزي است كه ما در مبحث«ازدواج» گفتيم يكي از معاني سكون و ارامش همسران در كنار يكديگر(لِتَسكُنو اِلَيها)11 سكون و آرامشي است كه در پي برآورده شدن اين دست از نيازها به دست مي‌آيد. در سوره‌ي بقره امده است:
«هُنّ لِباسٌ لَكم وَ اَنتُم لِباسٌ لَهُنّ.12»
آنان براي شما لباسي هستند و شما براي آنان لباسي هستيد. درباره‌ي مفهوم لباس بودن زن براي مرد، و مرد براي زن، ديدگاههاي مختلفي بيان شده است. مفسران عموماً گفته‌اند هر يك از زوجين با زندگي زناشويي و تأمين نيازهاي غريزي، بسان لباسي كه زشتي ‌هاي شخص را مي پوشاند، ديگري را از در غلتيدن در زشتي‌هاي گناه باز مي‌دارد.13
همان‌گونه كه در مبحث ازدواج آورديم، منطقي‌ترين برخورد با غرايز جنسي- براي فرو نيفتادن در گناه- ازدواج است. از اين رو، كاربرد كنايي لباس براي هر يك از زن و مرد بسيار معنادار است. نكته دقيق‌تر كه قرآن بدان توجه كرده و در مباحث فقهي كمتر به آن پرداخته شده، اين است كه اهتمام به تأمين نيازهاي غريزي تنها بر عهده زنان نهاده نشده، هرچند كه مسئوليت زنان در اين زمينه بيش از مردان است. در واقع از همين روست كه لباس بودن به هر دو تن اطلاق شده است. از سوي ديگر، نيازهاي غريزي را نبايد در تمكين خلاصه كرد، بلكه بخشي از اين نيازها مربوط به زيبايي شناختي است. توضيح اينكه، همه انسان‌ها فطرتاً زيباگرايند، از اين رو هر يك از مرد و زن نيز مي‌بايد تأمين كننده‌ي اين نياز براي ديگري باشد. راز اينكه در روايات توصيه شده كه زن بايد هماره در خانه با لباسهاي مرتب و با زيورآلات و سر و وضعي آراسته در برابر شوهر ظاهر شود، همين نكته است.14 اگر مرد همسر خود را چنين آراسته و جذاب ببيند، ديگر زمينه‌اي پيش نخواهد آمد تا با ديدن زيبارويان و مهوشان خود آراسته دل ببازد. البته روي سخن با عموم مردم است كه در حد طبيعي از سلامت دل و رفتار برخوردارند. اما درباره‌ي كساني كه به تعبير قرآن بيمار دل‌اند و با ديدن هر منظره‌اي يا حتي با شنيدن آوايي دلشان مي‌لرزد،15 بايد چاره‌اي ديگر انديشيد بي شك يكي از معاني روايت معروف«جهادُ المَرأه حُسنُ التّبَعُلِ،16 جهاد زن خوب شوهرداري است.» همين نكته است كه زن مي‌بايد چنان در شوهرداري هنرمند و كارآمد باشد كه هرگز مرغ دل او بر هيچ آشيان بيگانه‌اي ننشيند. اما وظيفه‌ي زيبا‌منشي و خودآراستگي ظاهر، تنها متوجه زنان نيست، بلكه در مرتبه‌اي فروتر مردان نيز موظف‌اند آراسته و معطر و با لباسي مناسب نزد همسرانشان ظاهر شوند.17
در روايتي اين وظيفه‌ي زن و شوهر به نيكي بازنمايانده شده:
حسن ‌بن ‌جهم مي‌گويد:«امام رضا عليه‌السلام را ديدم كه خضاب مي‌كرد. به ايشان گفتم: فدايت شوم! آيا خضاب مي‌كنيد؟ امام فرمود: آري، آراستگي بر عفت زنان مي افزايد؛ زنان چون شوهرانشان آراستگي را ترك نموده‌اند، عفت را رها كرده‌اند. آن‌گاه فرمود: اگر آراسته نباشي، آيا دوست داري كه همسرت نيز مانند تو آراسته نباشد؟ گفتم: نه. فرمود: او نيز چنين است.»18
چند نكته در اين روايت در خور توجه است:
1. خضاب: يعني استفاده از حنا يا رنگ براي آراسته كردن موها، محاسن و ناخن‌ها- يكي از ابزارهاي آراستگي مردان(و نيز زنان) است كه در روايات به مداومت بر آن توصيه شده است.
2. از آنجا كه راوي اين حديث بسان بسياري ديگر از مردان، خودآرايي و آراستگي ظاهر را مخصوص زنان مي‌دانست، خضاب كردن امام رضا عليه‌السلام براي او شگفت آمد، از اين رو از امام عليه‌السلام علت آن را پرسيد.
3. امام رضا عليه‌السلام به صراحت اعلام كرد كه آراستگي مردان باعث تقويت عفت زنان مي‌شود و غفلت از آن نيز سبب بي‌عفتي برخي از آنان. توجه به ريشه‌ي برخي گناهان در روابط زناشويي- كه اين چنين دقيق در گفتار امام رضا عليه‌السلام آمده- از ژرف نگري و واقع‌بيني اهل‌بيت عليهم‌السلام نسبت به مسائل اجتماعي حكايت دارد. باري، همان‌گونه كه برخي از مردان با غفلت همسرانشان در رعايت حس زيباشناختي و خودآرايي، ناخودآگاه شيفته‌ي زنان خود آرا مي‌شوند، چنين خطري در پيش روي برخي زنان نيز هست كه بر اثر غفلت مردان از آراستگي ظاهر آنان، دل در گرو مرداني آراسته ببندند.
4. اينكه امام فرمود: همانگونه كه تو دوست نداري همسرت نامرتب باشد، او نيز چنين انتظاري از تو دارد، بيانگر حس مشترك زيباشناسي در زوجين و ضرورت پاسخگويي به آن از سوي هر دو است. بر همين اساس در روايات آمده كه پيامبر اكرم صلي‌الله‌عليه‌و‌آله حتي بيشتر از غذا، از عطر استفاده مي‌كرد.19

4. نيك‌رفتاري:

بخشي از رفتارهاي زوجين كه به تحكيم روابط خانوادگي كمك مي‌كند، رفتارهايي است كه مي‌بايد فراتر از رفتارهاي عادلانه و رعايت حقوق متقابل زوجين، از آن ياد كرد؛ به اين معنا كه هر يك از زن و مرد ممكن است از نظر برخورداري از صفات و سجاياي اخلاقي يا رفتارهاي ارزشي، داراي كاستي‌ها و ضعف‌هايي باشند. باور اينكه گل بي‌خار تنها خداوند است و ما انسان‌ها در كنار خوبي‌ها و كمالات بدي‌ها و كاستي‌هايي نيز داريم، براي درك واقع‌بينانه از زندگي مشترك زناشويي بسيار كارآمد و گره‌گشاست. دختران و پسران جوان كه در آستانه ي ازدواج‌اند، بايد باور كنند كه كاميابي آنان زماني است كه بدانند خوبي‌هاي همسر آينده‌شان بيشتر از بدي‌هايش است، نه آنكه انتظار داشته باشند همسرشان خير مطلق باشد. در واقع آيا خود خير مطلق‌اند كه چنين انتظاري از ديگران دارند؟
بر اين اساس، هر يك از زوجين ممكن است در اداي حقوق همسري و رفتارهاي زناشويي ضعف‌هايي داشته باشند. آنچه محيط خانواده را در چنين شرايطي از سراشيبي سقوط نجات مي‌دهد، رفتار محسنانه و همراه با گذشت در برابر ضعف‌هاي طرف مقابل، و از اين سو يافتن راهي معقول براي برطرف كردن اين ضعف‌هاست.
ما در اين بحث به دليل رعايت اختصار چهار وظيفه را براي زن و مرد برشمرديم حال اگر يكي از اين دو در برآوردن نيازهاي مذكور كوتاهي كند، طرف مقابل بايد چه راهي پيش گيرد؟ در اينجا سه راه حل به نظر مي‌رسد:
1. با قاطعيت در برابر همسر خود ايستاده، با زبان تند از حق خود دفاع كند؛
2. بي‌آنكه كار را به مشاجره بكشاند، با بي‌اعتنايي كامل با ضعف‌هاي زندگي‌اش برخورد كرده، بدون دنبال كردن راهي براي حل معضل، به راه حل‌هاي ديگر كه گاه با پنهان‌كاري همراه است، روي آورد. مثلاً مردي كه با بي‌توجهي همسر خود در تأمين نيازهاي غريزي روبرو شده، به رفتارهاي پرخطر پنهاني روي آورد.
3. در كنار حلم و خويشتن‌داري و پرهيز از مشاجره، در پي راه حلهايي منطقي و معقول برآيد.
در ارزشيابي اين سه راه حل، بدترين نوع آن راه حل نخست، و بهترين آن نيز راه حل سوم است. تجربه نشان داده كه برخورد حقوقي همراه با مشاجره، به جاي حل كردن مشكل فقط به تعميق شكاف‌ها مي‌انجامد. چنين رفتاري سبب مي شود كه روابط گرم خانواده به سردي گرايد. زيان رفتارهاي خشن و ستيزگرايانه درآنجا كه فرزندان نيز حضور دارند، از هر جهت زيان‌بارتر است. سرخوردگي و افسردگي شديد فرزندان و در مواردي فرار از خانه، از پيامدهاي تلخ چنين رفتارهايي است. راه حل دوم نيز پذيرفتني نيست؛ زيرا به آن مي‌ماند كه انسان به جاي معالجه‌ي غده‌اي بيماري‌زا، به غلط بدن خود را رها ساخته، در فكر تهيه‌ي بدن ديگري باشد. با صرف نظر از اينكه انتخاب راه حل‌هاي پنهان- كه اغلب با خيانت و گناه همراه است- تا چه اندازه عملي است، زيان باقي نهادن نقاط ضعف در زندگي مشترك نيز همچنان دامن او را خواهد گرفت.
راه حل سوم راهي است كه مورد تأكيد قرآن و روايات بوده و در سيره‌ي عملي پيشوايان ديني هم به روشني آشكار است. قرآن در فرماني نغز از مردان مي‌خواهد كه با همسرانشان به معروف و نيك رفتاري معاشرت كنند:«وَ عاشِروهُنّ بِالمَعروفِ20، و با آنها به شايستگي رفتار كنيد.»
روايات در كنار تأكيد بر خوش رفتاري با همسران و حرام دانستن آزار آنان و از سويي توصيه به مردان براي خدمتگزاري به همسران21، از هر يك از مرد و زن خواسته كه نسبت به رفتار بد همسر خود خويشتن‌داري پيشه كنند.
رسول اكرم صلي‌الله‌عليه‌و‌آله درباره‌ي خويشتن‌داري مردان در برابر اخلاق سوء همسرانشان چنين فرموده است:
«مَن صَبَرَ علي سوءِ خُلقِ اِمرَأَتِهَ وَ احتسبه أَعطاهُ الله تعالي بِكُلّ يَومٍ وَلَيلَهٍ يصبر عَلَيها مِن الثّوابِ ما اعطي ايّوب علي بَلَائِه.22»
هر مردي كه به خاطر خدا و به اميد پاداش او در برابر بداخلاقي همسرش صبر كند، خداي متعال براي هر روز و شبي كه شكيبايي مي‌ورزد، همان ثوابي را به او مي‌دهد كه به ايوب در قبال بلايي كه ديد، عطا كرد.
از اين سو، درباره‌ي خويشتن‌داري زنان در برابر سوء خلق همسرانشان نيز چنين فرمود:
«مَن صَبَرَت علي سُوءِ خُلقِ زوجِها أعطاها مِثلَ [ثواب] آسيه بِنتِ مزاحم.23»
هر زني كه در برابر بداخلاقي شوهرش بردباري پيشه كند، خداوند بسان پاداش آسيه، دختر مزاحم[= همسر فرعون] به او پاداش مي‌دهد.
برخي از همسران پيامبر صلي‌الله‌عليه‌وآله بنا به نقل قرآن زمينه‌هاي آزار پيامبر (صلي‌الله ‌عليه‌و‌آله وسلم) را فراهم ساخته، يا اسرار ايشان را فاش مي‌كردند،24 اما هيچ‌گاه نشد كه آن حضرت با آنان پرخاشگري كند، بلكه همان‌گونه كه خود توصيه كرده، با حلم و خويشتن‌داري پيوسته براي تربيت آنان تلاش مي‌كرد.

پي‌نوشت‌ها:

1. «وَ أَخَذنَ مِنكم ميثاقاً غليظاً: و آنان از شما پيماني استوار گرفته‌اند؟.» (نساء(4):21.) علامه طباطبايي معتقد است مقصود از«ميثاق غليظ» همان علقه‌اي است كه مرد با بستن عقد نكاح آن را استحكام بخشيده است.(بنگريد به: الميزان، ج4، ص 258.)
2. بقره(2):228.
3. اين مبحث در كتابهاي فقهي استدلالي در فصل«نكاح» آمده و در رساله‌هاي عملي نيز حكم آن اغلب در مسئله‌ي 2062 ذكر شده است.
4. در رساله‌هاي عملي اين حكم معمولاً با رقم 2064 آمده است.
5. ناشز شوهري است كه حقوق ناشي از نكاح را كه براي ز وجه حاصل شده، ايفا نكند. اين حقوق عبارت است از: دادن نفقه و پوشاك و داشتن حسن سلوك.(ترمينولوژي حقوق، ص706.)
6. بقره(2):233.
7. براي آگاهي بيشتر بنگريد به: الميزان، ج2، ص240- 241.
8. بقره(2):236.
9. براي آگاهي بيشتر بنگريد به: الميزان، ج2، ص245؛ نيز: تفسير بيضاوي، ج1، ص127.
10. ترمينولوژي حقوق، ص706.
11. روم(30):21.
12. بقره(2):187.
13. براي آگاهي بيشتر بنگريد به: تفسير كبير، ج3، ص115؛ نيز: روح‌المعاني، ج2، ص98.
14. بنگريد به: الكافي، ج2، ص515.
15. آيه‌ي «فلا تَخضَعنَ بالقولِ فَيطمعَ الّذي في قلبِهِ مرضٌ»(احزاب(33):32) به اين دست از بيمار دلان اشاره دارد.
16. الكافي، ج5، ص9.
17. براي آگاهي بيشتر در اين زمينه بنگريد به: بهشت خانواده.
18. ميزان‌الحكمة، ج2، ص1185.
19. «عن ابي عبدالله عليه‌السلام قال: كَانَ رَسولُ اللهِ صلي‌الله‌عليه‌و‌آله يُنفِقُ في الطّيبِ اَكثرَ ممّا يُنفِقُ في الطّعامِ.»(سنن‌النبي، ص98)
20. نساء(4):19.
21. براي آگاهي بيشتر درباره‌ي اين دست روايات بنگريد به: ميزان‌الحكمة، ج2، ص1184- 1188.
22. ميزان‌الحكمة، ج2، ص1187.
23. همان.
24. بنگريد به: تحريم(66):3- 4.

منبع: ماه‌نامه‌ي راه قرآن

معرفي سايت مرتبط با اين مقاله
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image