جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
علّامه عصر
-(4 Body) 
علّامه عصر
Visitor 611
Category: دنياي فن آوري

اشاره

24 آبان، سالروز درگذشت فرزانه‏اي فرهيخته و عارفي کامل است که عمر 79 ساله خود را، براي شکوفايي معارف ديني و گسترش آن در جامعه انساني هديه نموده و با گذر از دانه و دام دنيايي، سبکبال با توشه‏اي گران‏سنگ چون تفسير الميزان، به سوي يار پرکشيد. بزرگداشت بزرگ‏مردي چون علامه سيد محمدحسين طباطبايي، ارج گزاري به تمامي عالمان و دانشمندان ديني است که با سخت‏کوشي‏هاي خود، دانش، معنويت و روحانيت را به انسان‏ها تقديم مي‏دارند. روح پاکش مهمان سفره رحمت الهي باد.

حقيقت‏طلبي علّامه

يکي از ويژگي‏هاي علمي علامه طباطبايي، حقيقت‏طلبي ايشان بود. در اين باره نوشته‏اند: «مرحوم علامه طباطبايي، زندگي و سرمايه عمر خود را در راه حقيقت‏طلبي صرف کرد. ايشان، پيش از آنکه به دنبال جريان‏هاي رايج باشد، به دنبال حقيقت بود و هر گاه حقيقت را مي‏يافت و با تأمل و تحقيق، چيزي را کشف مي‏کرد، در بيان و اظهار آن ترديد روا نمي‏داشت. ايشان، اهل هياهو و جوسازي هم نبود و تنها از راه تدريس و گفتار و نوشتار معارف، نظرات خود را مطرح مي‏ساخت».

روش تدريس

برخي از ويژگي‏هاي مربوط به تدريس علامه طباطبايي را مي‏توان در پرهيز از پراکنده گويي؛ بيان مطالب عالي با عبارات کوتاه و رسا؛ تکريم مقام دانشمندان و احترام به مقام علمي آنان؛ توجه کامل به اشکال شاگردان و رعايت احترام آنان؛ فروتني و متانت در پاسخ به پرسش‏ها و شتاب نکردن در جوابگويي و نکاتي مانند آن، بيان کرد.

توجه به انديشه‏هاي متفکران غيرمسلمان

يکي از ويژگي‏هاي علامه طباطبايي، توجه به تحقيقات و يافته‏هاي ديگر دانشمندان در دانش‏هاي گوناگونِ روز بود. ايشان در عين تسلّط بر فلسفه و عرفان و متون اسلامي، هرگز خود را در اين محدوده محصور نساخت، بلکه مرزهاي معرفت و تحقيق را تا منابع غيراسلامي نيز گسترش داد و معتقد بود که «بايد جهان را شناخت و نبايد خود را در برج‏هاي خويش محصور و منزوي کرد». آشنايي علامه با معارف ديگر مکتب‏ها و حوزه‏هاي فکري ديگر، سطحي نبود و عمق و غناي بالايي داشت.

ترويج نويسندگي

يکي از خدمات بزرگ علامه طباطبايي به جامعه ديني زمان خود، پرورش و تربيت تني چند از نويسندگان بود. يکي از شاگردان ايشان مي‏گويد: «در سال 1335که حملات و تبليغاتِ مادي‏گري در ايران افزايش يافته بود و هيچ مقاله ديني و نشريه علمي در ايران وجود نداشت که پاسخ‏گوي نيازهاي روز باشد، استاد (علامه طباطبايي) انجمني متشکل از فضلاي آن روز حوزه به وجود آورد و از آنان، نويسندگي و تنظيم مقالات در موضوعات مختلف را درخواست کرد. طرح موضوع توسط خود استاد انجام مي‏گرفت و نگارش مقالات بر عهده ديگران بود که شهيد مطهري، شهيد قدوسي وامام موسي صدر از شمار کساني بودند که اولين مقالات را تهيه و تنظيم کردند».

عيب‏پوشي

يکي از شاگردان علامه طباطبايي مي‏گويد:
«از خصوصيات علامه طباطبايي، اين بود که هيچ‏گاه از کسي بدگويي نمي‏کردند. در طي 35 سال ارتباط با ايشان، جز بدگويي از دربار و رژيم طاغوت، حتي يک‏بار هم بدگويي کسي را از ايشان نشنيدم ؛ علّامه، عيب کار کسي را اظهار نمي‏کرد.
همچنين از جمله درس هايي که من از اين مرد بزرگ گرفتم، اين بود که در همه لحظات، مراقب خويش بود و کنترل خود را به دست داشت. خدا شاهد و گواه است که در اين مدت از ايشان، حتي يک بار غيبت کسي و يا کلمه‏اي تعريف و تمجيد از خودشان نشنيدم».

زندگي قرآني

اُنس و آشنايي علامه طباطبايي با ژرفاي معارف قرآني، از او عالمي ربّاني ساخته بود که جلوه‏هاي رفتاري‏اش، همگي از تأثيرپذيري از قرآن حکايت داشت. همراهان علامه و شاگردان ايشان در باره استاد خود چنين مي‏گويند: «سيره زندگي علامه طباطبايي با قرآن آميخته بود؛ يعني با قرآن زندگي مي‏کرد، با قرآن مي‏انديشيد، شاگرد خوب قرآن بود، با قرآن معارف الهي را در مي‏يافت، با قرآن سخن مي‏گفت، و با قرآن مطلب مي‏نوشت ؛ يعني تمام شئون زندگي اين عالم رباني را، وحي خدا رهبري مي‏کرد».

دگرگوني با تلاوت آيات

يکي از همراهان علامه طباطبايي که در نگارش و ترجمه تفسير الميزان در کنار علامه بود، درباره تأثيرپذيري علامه طباطبايي مي‏نويسد: «علامه طباطبايي، قرآن را در خود پياده کرده بود. وقتي در تفسير قرآن کريم به آيات رحمت يا غضب و يا آيات توبه برمي‏خورديم، ايشان متقلب مي‏شد و اشکش جاري مي‏گشت و سعي مي‏کرد آن را از من مخفي نگه دارد. يک‏بار در زمستان، پشت کرسي نشسته بوديم و به مقابله تفسير فارسي با عربي مي‏پرداختيم که به آيه‏اي در باب توبه و رحمت پروردگار و آمرزش گناهان رسيديم، ايشان نتوانست به گريه بي‏صدا بسنده کند و سرش را پشت کرسي پايين آورد و شروع کرد به بلند گريه کردن».

افتادگي‏آموز اگر طالب فيضي

مرحوم علامه جعفري، درباره يکي از ملاقات‏هايش با علامه طباطبايي، خاطره‏اي شيرين دارد: «روزي به قصد ديدار علامه طباطبايي به منزلشان رفتم و درِ خانه را زدم. پيرمري در را باز کرد. گفتم: آقا تشريف دارند. گفتند: بله. گفتم: به ايشان عرض کنيد اگر حالشان مساعد باشد، به خدمت ايشان برسم. آن شخص رفت و پس از بازگشت مرا به يک اتاق راهنمايي کرد. پس از لحظاتي مرحوم علامه آمدند و پس از سلام و احوال پرسي گفتند: چون در حال تشرف به مشهد مقدس هستم، فرش‏هاي اتاق را جمع کرده‏ايم. صبر کنيد بروم و قاليچه‏اي بياورم تا روي آن بنشينيم. من دست ايشان را گرفتم و گفتم: نيازي نيست و عبا را از دوش خود برداشتم و پهن کردم و گفتم: بفرماييد. آن انسان وارسته با يک قيافه ملکوتي که هرگز از ياد نمي‏برم فرمود: «در اين موقع عمرم، درس آموزنده‏اي به من آموختي». من عرض کردم: اين جمله هشداردهنده شما، خيلي آموزنده‏تر و سازنده‏تر از سخن من بود.

دلداده خاندان وحي

درباره علاقه بسيار علامه طباطبايي به اهل بيت عليهم‏السلام نوشته‏اند: علامه طباطبايي، علاقه و شيفتگي خاصي نسبت به ائمه طاهرين عليهم‏السلام داشتند. وقتي نام يکي از آنها برده مي‏شد، اظهار تواضع و ادب در چهره ايشان نمايان مي‏شد. ايشان نسبت به امام زمان(عج) تجليل خاصي داشتند و مقام و منزلت حضرت رسول‏اللّه‏ و حضرت صديقه کبري را فوق تصور مي‏دانستند و يک نحو خضوع واقعي نسبت به آن بزرگان داشتند و مقام و منزلت آنان را ملکوتي دانسته و به سيره و تاريخ آنها کاملاً آگاه بودند.

بر آستان کوي دوست

يکي از ويژگي‏هاي علامه طباطبايي، ارادت و احترام ويژه نسبت به اهل‏بيت عليهم‏السلام بود. يکي از شاگردان ايشان در اين باره مي‏گويد: «علامه، نسبت به اهل‏بيت، به ويژه حضرت علي عليه‏السلام تا سر حد عشق دلبستگي داشتند. هيچ به خاطر ندارم که از اسم هر يک از ائمه عليهم‏السلام بدون اداي احترام گذشته باشند. در مشهد که همه ساله مشرف مي‏شدند و تابستان را در آنجا مي‏ماندند، وقتي وارد صحن حرم رضا عليه‏السلام مي‏شدند، بارها مي‏ديدم که دست‏هاي لرزان را روي آستانه در مي‏گذاشتند و آستان در را مي‏بوسيدند. گاهي که از محضرشان التماس دعايي در خواست مي‏شد، مي‏گفتند: «برويد از حضرت بگيريد، ما اينجا کاره‏اي نيستيم، همه چيز اينجاست».

دليل علاقه شهيد مطهري رحمت ‏الله عليه

استاد شهيد مرتضي مطهري، چنان از علامه طباطبايي تمجيد مي‏کردند که در هنگام ياد از علامه، تعبير «روح و جانم فداي او» از ايشان شنيده مي‏شد. خود شهيد مطهري درباره علت علاقه و ارادت به علامه طباطبايي مي‏گويند: من فيلسوف و عارف بسيار ديده‏ام و احترام مخصوص من به ايشان (علامه طباطبايي) نه به خاطر اين است که ايشان يک فيلسوف است، بلکه احترامم به اين جهت است که او عاشق و دلباخته اهل‏بيت است. علامه در ماه رمضان، روزه خود را با بوسه بر ضريح مقدس حضرت معصومه عليهاالسلام افطار مي‏کرد. ابتدا پياده به حرم مطهر مشرف مي‏شد، ضريح مقدس را مي‏بوسيد، سپس به خانه مي‏رفت و غذا مي‏خورد. اين ويژگي اوست که مرا به شدت شيفته ايشان نموده است».

شوخ‏طبعي

يکي از دانش‏پژوهان محضر علامه طباطبايي، درباره شوخ‏طبعي علامه، خاطره‏اي چنين دارد: در مشهد مقدس، روزي براي ديدن علامه وارد منزل ايشان شدم. ديدم ايشان روي تشکي در اتاق نشسته‏اند. با ورود من، علامه از روي تشک برخاست و مرا به نشستن روي آن تعارف کرد ولي من از نشستن خودداري کردم. من و ايشان مدتي هر دو ايستاده بوديم تا اينکه علامه فرمودند: بنشينيد تا من جمله‏اي عرض کنم. من ادب کرده و اطاعت کردم و روي تشک نشستم. ايشان نيز روي زمين نشسته و فرمودند: «جمله‏اي را که مي‏خواستم عرض کنم اين است که آنجا نرم‏تر است».

نظم علامه

يکي از شاگردان علامه طباطبايي درباره نظم استادشان مي‏گويد: علامه طباطبايي بسيار منظم بود. غالبا قبل از شاگردان در کلاس درس حاضر مي‏شد. دقيقه‏اي تخلف نمي‏کردند و تا دقيقه آخر هم درس مي‏دادند و اين برنامه دايمي ايشان بود. در برف و سرما، در طول ده و دوازده سال يادم نمي‏آيد که ايشان يک‏دفعه هم درس را تعطيل کند. اتفاق مي‏افتاد که ساعت‏ها مطالعه يا فکر مي‏کرد و يا مي‏نوشت. نظم و پشتکار زيادي داشت.

انضباط در فراگيري علم

مرحوم آيت‏اللّه‏ احمدي ميانجي، درباره يکي از خاطراتش از علامه طباطبايي مي‏گويد: يکي از خاطراتي که از ايشان (علامه طباطبايي) به ياد دارم، اين است که مي‏فرمود: دوازده سال نجف بودم و در اين سال‏ها، تنها دوازده روز درس را تعطيل کردم، يعني سالي يک روز. در طول سال فقط روز عاشورا را تعطيل مي‏کردم. به ايشان عرض کردم: خسته نمي‏شويد؟ فرمود: علم همچون باغ است. اگر در اين باغ خسته شوم، به باغ ديگر مي‏روم. ايشان وقت را مثل طلا مي‏دانست و از اوقاتش در نجف و قم استفاده کامل مي‏کرد. روزي مي‏فرمود: من در شبانه‏روز شش ساعت را صرف خوردن، خوابيدن و عبادات مي‏کنم و هيجده ساعت هم مشغول تفکر هستم.

طراحي مدرسه

يکي از ويژگي‏هاي علامه طباطبايي، تسلط بر برخي از دانش‏ها مانند رياضي و نجوم بود تا آنجا که در طراحي يکي از مدارس بزرگ حوزه علميه قم، به نام مدرسه حجتيه، که هم‏اکنون ينز محل تحصيل طلاب علوم ديني است، نقش به سزايي داشتند. مهندسان، نقشه ساختمانيِ اين مدرسه را زير نظر ايشان طرح و اجرا مي‏کردند و ايشان بر کارشان نظارت داشت، نقشه‏ها را مي‏ديد و اشکالات آنان را متذکر مي‏شد.

تجليل از همسر

دختر بزرگوار علامه طباطبايي، درباره ارتباط عاطفي ايشان با همسر خود مي‏گويد: رفتار علامه با مادرم بسيار احترام‏آميز و دوستانه بود. هميشه طوري رفتار مي‏کردند که گويي مشتاق ديدار مادرم هستند و ما هرگز اختلافي بين آن دو نديديم. پدرم هميشه از گذشت و تحمل مادرم تمجيد مي‏کرد و مي‏گفت: از اول ازدواج، هميشه با هم يک‏رنگ و يک دل بوده‏ايم. پدرم هرگز از رفتار خوب خود حرفي نمي‏زد و همه خوبي‏ها را به مادرم نسبت مي‏داد. حتي بعد از فوت مادر، ايشان هميشه از مادرم به نيکي ياد مي‏کردند و مي‏گفتند: اين زن بود که مرا به اينجا رساند. او شريک من بوده است و هر چه کتاب نوشته‏ام، نصفش مال اين خانم است.

عظمت علامه

يکي از بزرگان که از جرعه نوشان محضر علامه طباطبايي بوده، مي‏گويد: در روز عيدي، عده‏اي از افراد از قشرهاي مختلف، نزد علامه آمده بودند. کنارم جواني بود که محو عظمت علامه شده بود. چند دقيقه مجلس به سکوت برگزار شد و ابهت خاصي در آن بود. يک وقت آن جوان بي‏اختيار اشک از چشمانش جاري شد و گفت: من تعجب مي‏کنم که چگونه زمين سنگيني اين مرد (علامه طباطبايي) را تحمل مي‏کند. اين جمله عجيبي بود که من از آن جوان شنيدم و حقيقت هم همين بود. انسان يک احساس عظمت و ابهتي در وجود علامه مي‏کرد که وصف‏کردني نيست.

آخرين نصيحت

يکي از استادان اخلاق، در خاطره‏اي از آخرين ملاقات با استاد خود، علامه طباطبايي مي‏گويد: آخرين جلسه‏اي بود که با گروهي از بزرگان، خدمت علامه رفتيم. حال ايشان خوب نبود. به احترام جمع نشست، ولي حرف نمي‏زد. جلسه طول کشيد. بعداز آن جلسه، حال ايشان بد شد و ايشان را به بيمارستان بردند. لحظات آخر عمر شريف علامه بود که به ملاقات ايشان رفتيم. ما که از اتاق بيرون آمديم، از قول خانم ايشان نقل کردند که لحظه مرگ، ايشان چشم‏ها را باز کرد و به گوشه‏اي خيره شد و آن گاه سه مرتبه فرمود: توجه! توجه! توجه! و از دنيا رفتند. اين جمله، يادآور نصيحت هميشگي ايشان بود که شاگردان خود را به مراقبت و پاسباني از حريم دل دعوت مي‏کردند و آن را چون تخم سعادتي مي‏دانستند که مي‏بايست در مزرعه دل کاشت.

مجموعه معارف

مقام معظم رهبري، حضرت آيت‏اللّه‏ خامنه‏اي، در قسمتي از پيام خود به مناسبت سالگرد ارتحال علامه طباطبايي، ايشان را چنين ستودند: «او (علامه طباطبايي) مجموعه‏اي از معارف و فرهنگ اسلام بود، فقيه بود، حکيم بود، آگاه از اندوخته‏هاي فلسفي شرق و غرب بود، مفسّر قرآن بود، از علوم اسلامي، يعني علومي که از اسلام نشأت گرفته، يا از آن تغذيه کرده است، مطلع بود... شخصيت او، در لابه لاي اين دانستني‏هاي بسيار، به کمک رياضتي مداوم و درازمدت پرورده، صيقل يافته و پرداخته شده بود. از کساني‏بودکه‏تنها مکتب‏جامعي چون اسلام مي‏تواندامثال او را در دامان پربرکت خويش پرورش دهد».
منبع: ماهنامه گلبرگ

معرفي سايت مرتبط با اين مقاله
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image