جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
آيت بصيرت
-(0 Body) 
آيت بصيرت
Visitor 370
Category: دنياي فن آوري

ولادت

روزهاي ماه ذيحجه 1321 ق يکي پس از ديگري مي‏گذشت و دل‏هاي شيفتگان بيت اللّه‏ در هواي حرم با صفاي الهي لبيک عشق سر مي‏داد. ياد عرفات و نام مشعر، الهام‏بخش مناجات با پروردگار و راز و نياز با خالق هستي بود. ناگهان کعبه کرامت الهي چهره‏اي نوراني را در آغوش پدر و مادري مهربان نهاد. گويي بار ديگر زمزمِ لطفِ خداوندي رخ نشان داده بود. آري طفلي ديده به جهان گشود که نور سيادت بر سيماي بلورينش آينده‏اي روشن را خبر مي‏داد. نام او را «محمدحسين» نهادند. خاندان محمدحسين، خانواده‏اي اصيل بوده که همواره پرچم هدايت و رهبري انسان‏ها را در دست داشته و شهر تبريز از نام آنان لبريز بوده است.

دوران کودکي و آغاز تحصيل

دوران کودکي محمدحسين طباطبايي با طوفان حوادث و بلا همراه بود. بيش از پنج بهار از عمر عزيزش نگذشته بود که مادر مهربان و با فضيلت خود را از دست داد. اندوه بي‏مادري او را رها نکرده بود که گرد يتيمي بر وجودش سنگيني کرد و از ديدن روي پدر بزرگوارش محروم شد. او همراه با برادر کوچک‏تر خود تنها ماند امّا همواره دست لطف خداوندي سايه‏بان مرحمتي بر سر او بود. مدت زيادي از تحصيل او نمي‏گذشت که علاوه بر قرآن مجيد، کتاب‏هاي گلستان، بوستان، اخلاق مصوّر، تاريخ معجم، نصاب الصبيان، ارشاد الحساب و ديگر کتاب‏هاي متداول در مدارس آن روز را فرا گرفت. صرف و نحو و معاني و بيان را نزد استاد خويش، مرحوم شيخ محمدعلي سرابي، آموخت و پس از آن با گامي بلند و همّتي فراتر، دروس عاليِ فقه، اصول، فلسفه و کلام را در زادگاه خود نزد استادان آن خطه فرا گرفت.

حکايت علامّه درباره تحصيل

با سپري شدن دوران سخت کودکيِ سيدمحمدحسين طباطبايي، شکوفه‏هاي رشد و تکامل بر شاخسار وجود وي نمايان شد. وي از سال 1297 تا 1304 ش دانش‏هاي بسياري آموخت. در اين مدت، تمامي درس‏هاي مربوط به سطح را فرا گرفت و با عشق و علاقه فراوان کتاب‏هاي مربوط به ادبيات، فقه، اصول، کلام و معارف اسلامي را آموخت. او خود از آن روزگار چنين حکايت مي‏کند: «در اوايل تحصيل که به نحو و صرف اشتغال داشتم علاقه زيادي به ادامه تحصيل نداشتم و از اين روي هرچه مي‏خواندم نمي‏فهميدم... پس از آن يک بار عنايت خدايي دامن‏گيرم شده، عوضم کرد. در خود يک نوع شيفتگي و بي‏تابي نسبت به تحصيل کمال حسّ نمودم، به طوري که از همان روز تا پايان تحصيل که تقريبا هيجده سال طول کشيد، هرگز نسبت به تعليم و تفکر، احساس خستگي و دل‏سردي نکردم و زشت و زيباي جهان را فراموش کردم... بسيار مي‏شد ـ به‏ويژه در بهار و تابستان ـ که شب را تا طلوع آفتاب با مطالعه مي‏گذراندم...».

سفر به نجف اشرف

علامه طباطبايي به تحصيل دانش و کمال علاقه زياد داشت و همين عشق به تحصيل و تکامل وي را بر آن داشت که از شهر خود به سوي حوزه علميه نجف اشرف هجرت کند تا از شراب عشق مولايش حضرت اميرالمؤمنين علي عليه‏السلام جامي بنوشد و طريق معرفت و راه رستگاري را بهتر و بيشتر بپيمايد. او با اوّلين نگاه به حرم با صفاي مولاي پرهيزگاران، علي عليه‏السلام ، مي‏فرمايد: «يا علي! من براي ادامه تحصيل به محضر شما شرفياب شده‏ام، ولي نمي‏دانم چه روشي پيش گيرم... از شما مي‏خواهم که در آنچه صلاح است، مرا راهنمايي کنيد». چند روزي نمي‏گذرد که لطف الهي شامل حال علامّه مي‏شود و شخصيت وارسته‏اي چون حاج ميرزا علي آقاي قاضي رحمه‏الله به سراغ وي آمده، مي‏گويد: «کسي که به قصد تحصيل به نجف مي‏آيد، خوب است علا وه بر تحصيل، از فکر تهذيب خود غافل نماند». بدين ترتيب کيمياي وجود مرحوم قاضي، روح علامّه را دگرگون مي‏سازد و برنامه‏اي روشن و نوراني براي آينده او ترسيم مي‏کند.

استادان علامه

مفسر گران‏قدر شيعه، علاّمه طباطبايي، مدت يازده سال در کنار مرقد مطهر بزرگ‏مرد حماسه و ايمان، حضرت علي عليه‏السلام ، کسب فيض کرد و از ذخاير گران‏سنگ آن حوزه بهره برد. علامّه بيشترين استفاده را از فرصت به دست آمده نمود و فقه، اصول، فلسفه، رياضيات و رجال را از محضر استادان بزرگ حوزه نجف فرا گرفت. استادان به نام و معماران علمي و معنوي علامّه طباطبايي در حوزه نجف عبارت بودند از: آيت اللّه‏ ناييني، سيدابوالحسن اصفهاني، سيد حسين بادکوبه‏اي، سيد ابوالقاسم خوانساري، آيت اللّه‏ حجّت، حاج ميرزا علي ايرواني و ميرزا علي اصغر مالکي. سرسلسله استادان علامّه مرحوم قاضي بود؛ شخصيتي که «سيدمحمدحسين» را «علامّه» ساخت و جام وجود اين انسان پاک طينت و بلندانديش را جرعه‏هاي حيات ابدي و معنويت جاودانه بخشيد. خود علامّه درباره استادش مرحوم قاضي چنين مي‏گويد: «ما هرچه داريم... از مرحوم قاضي داريم؛ چه آنچه را که در حال حياتش از او تعليم گرفتيم و از محضرش استفاده کرديم و چه طريقي که خودمان داريم و از مرحوم قاضي گرفته‏ايم».

اوّلين غنچه‏هاي الميزان

علامّه طباطبايي رحمه‏الله پس از سال‏ها اندوختن معارف ديني در سال 1314 ش از حوزه علميه نجف به زادگاه خويش بازگشت. دوران تلخ‏کامي و دوري از مهد دانش از اين زمان شروع شد، امّا مدتي نگذشت که لطف خفّي الهي چهره خود را از پس سراپرده حکمت خداوندي نشان داد.
کار تدريس و تحقيق شروع شد و اوّلين غنچه‏هاي الميزان بر شاخسار وجود علامّه روييد.

دعوت دولت آمريکا از علاّمه

علامّه طباطبايي رحمه‏الله در عصر خود يکي از شخصيت‏هاي شهير و خوش‏نام به شمار مي‏رفت. هر روز که سپري مي‏شد ابعاد علمي و چهره چشم‏گير وي بيشتر از گذشته نمايان مي‏شد. شعاع شخصيت اين استاد فرزانه به داخل کشور محدود نبود و انديشمندان بسياري را از خارج کشور به سوي خويش کشاند. اين عظمت بدان‏جا انجاميد که دولت آمريکا از طريق شاه ايران از علامّه دعوت رسمي کرد تا در دانشگاه‏هاي آن کشور فلسفه شرق تدريس نمايد. روح بلند و بينش کم‏نظير علامّه دست رد به آن همه اصرار زد. او زندگي محقّرانه در قم و جلسات درس و حشر و نشر با طلاّب و تربيت شاگردان فاضل را بر تمامي ظواهر فريبنده ترجيح داد.

شروع درس تفسير و فلسفه

علامّه طباطبايي در مدت اقامت خود در حوزه علميه قم از فرصت‏هاي پيش‏آمده به طور کامل استفاده نمود. او نيازهاي جامعه را سنجيد و بر طبق آنها، برنامه‏اي منظم و کارآمد تنظيم کرد. تفسير و فلسفه درس‏هايي بود که بر اساس احساس وظيفه شروع شد و تعجب بسياري را برانگيخت؛ چرا که تدريس تفسير دانشي دور از تحقيق تلقي مي‏شد. امّا پشتکار و اخلاص علامّه کار را بدان‏جا رساند که الميزان حاصل سال‏هاي تلاش و تدريس گرديد. درس فلسفه نيز در آن ايّام خوش‏نام نبود. از اين رو تلاش‏هاي بسياري براي تعطيل کردن اين درس به انجام مي‏رسيد، امّا رفتار مؤدبانه استاد و برخورد مهربانانه آيت اللّه‏ بروجردي ابرهاي تيره سوء تفاهم را کنار زد و تلاش‏هاي غير منطقي را بي‏اثر ساخت. تشکيل جلسات عمومي و خصوصي اين عالم فرهيخته و حضور شاگردان انديشمندي چون آيت‏اللّه‏ مطهري باعث به نقد کشيدن و بررسي فلسفه‏هاي غربي ـ مخصوصا ماترياليسم و يالکتيک ـ گرديد و آثار و برکات جاودانه‏اي در تدوين کتب فلسفي به همراه آورد.

علاقه و محبت مردم به علاّمه

رسيدگي به ضعيفان، دستگيري از مستمندان و تلاش در پي رفع گرفتاري نيازمندان از صفات بارز علامّه طباطبايي رحمه‏الله بود. او چون پدري دل‏سوز، به بسياري از يتيمان درمانده محبت مي‏کرد و آنان را از هداياي خويش بهره‏مند مي‏ساخت. قدرت معنوي، نفوذ کلام، پيوند با مردم و شجاعت علامّه در برابر ستم‏کيشان، از وي شخصيتي محبوب و پرآوازه ساخته بود.
علامّه طباطبايي رحمه‏الله در قلب همه جاي داشت به گونه‏اي که علاقه و محبت دروني مردم به اين انديشمند سترگ و مفسر گران‏مايه در تمام حالات کاملاً هويدا بود.

اخلاق قرآني

علاّمه طباطبايي رحمه‏الله مرد عبادت و نجوا با آفريدگار هستي و اسوه‏اي اخلاقي بود. او از مرز مراعات واجبات و مستحبات پا فراتر نهاده و خود را مقيّد به ترک اولي کرده بود. همواره ذکر الهي بر لب داشت و هيچ وقت از توجه به حضرت حق غافل نمي‏شد. «اخلاق ايشان اخلاقي قرآني بود... هر آيه‏اي که خداوند در قرآن نصب العين انسان کامل مي‏داند ما در حد انساني که بتواند مبين و مفسر قرآن باشد در اين مرد بزرگ مي‏يافتيم. مجلس ايشان، مجلس ادب اسلامي و خلق الهي بود و ترک اولي در ايشان کم‏تر اتفاق مي‏افتاد. نام کسي را به بدي نمي‏برد. بدِ کسي را نمي‏خواست و سعي مي‏کرد خير و سعادت همگان را مسئلت کند.»

رفتار علامّه در منزل

دختر علامه طباطبايي رفتار پدر را در ميان خانواده اين‏گونه توصيف مي‏کند: اخلاق و رفتار ايشان در منزل «محمدي» بود. هرگز عصباني نمي‏شدند و هيچ وقت صداي بلند ايشان را در حرف زدن نشنيدم. در عين ملايمت، بسيار قاطع و استوار بودند و مقيّد به نماز اوّل وقت، بيداري شب‏هاي ماه رمضان، قرائت قرآن با صداي بلند و نظم در کارها بودند. دست رد به سينه کسي نمي‏زدند و اين به سبب عاطفه شديد و رقت قلب بسيار ايشان بود... بسيار کم حرف بودند. پرحرفي را موجب کمي حافظه مي‏دانستند. بسيار ساده صحبت مي‏کردند، به طوري که گاهي آدم گمان مي‏کرد اين يک فردِ عادي و عامي است... مي‏گفتند شخصيت را بايد خدا بدهد و با چيزهاي دنيوي هرگز انسان شخصيت کسب نمي‏کند... آرام و صبور با مسايل برخورد مي‏کردند... رفتارشان با مادرم بسيار احترام‏آميز و دوستانه بود. هميشه طوري رفتار مي‏کردند که گويي مشتاق ديدار مادرم هستند. ما هرگز بگومگو و اختلافي بين آن دو نديديم».

رابطه دوستانه امام و علاّمه

از ديرزمان ارادت بسياري بين علامّه طباطبايي و حضرت امام خميني رحمه‏الله برقرار بوده است؛ چرا که هر دو از هوا و هوس به دور بودند و نسبت به يکديگر احترام مي‏گذاشتند. «رابطه دوستانه آن دو بزرگوار از قديم برقرار و علامّه نسبت به حضرت امام احترام قائل بود. وي نسبت به اوضاع جامعه بسيار ناراضي و از شاه و رژيم او منزجر بود. يک‏بار به ايشان گفته شد که شاه تصميم گرفته است دکتراي فلسفه به شما بدهند. ايشان خيلي ناراحت شدند و اعلام کردند به هيچ وجه تن به قبول چنين چيزي نخواهند داد... و در پايان، پس از اصرار زيادِ رئيس دانشکده الهيات آن زمان گفتند: «من از شاه هيچ ترسي ندارم و حاضر به قبول دکترا نيستم».

پاسخ به شبهات

توجه به جهان اسلام و بررسي وضعيت حال و آينده مسلمانان از نشانه‏هاي بارز مفسر و فيلسوف فرزانه، مرحوم علامه طباطبايي رحمه‏الله بود. او در سال‏هاي دهه بيست و سي نقش حساسي در هدايت جامعه داشت. با هجوم شبهاتِ دشمنان دين و اهل بيت عصمت و طهارت عليه‏السلام سلاح قلم به دست گرفت و در برابر توطئه‏هاي فرهنگي معاندان مردانه ايستاد و زيرکانه شبهات را پاسخ گفت و فلسفه مادي و افکار غربي را پوچ و بي‏مقدار جلوه داد. هدايت گروه‏هاي مختلف جامعه، به‏ويژه جوانان، کار کم‏نظيري بود که «علامّه» ياراي آن را داشت و به خوبي از عهده آن برآمد. پس از رحلت آية اللّه‏ بروجردي رحمه‏الله حکومت اسلامي موضوع درس علامّه گرديد و مقالاتي در اين زمينه نگاشت و در آن‏ها توانايي حکومت اسلامي را در اداره جامعه اثبات کرد.

خصوصيات اخلاقي علاّمه

آيت اللّه‏ ابراهيم اميني که مدت سي سال با علامّه طباطبايي مأنوس بوده و افتخار شاگردي علامّه را دارد، درباره خصوصيات اخلاقي آن انديشمند کم‏نظير جهان تشيع چنين نوشته است: «علامّه انساني وارسته، مهذّب، خوش اخلاق، مهربان، عفيف، متواضع، مخلص، بي‏هوا و هوس، صبور، بردبار، شيرين و خوش مجلس بود. من در حدود سي سال با استاد حشر و نشر داشتم... به ياد ندارم که در طول اين مدت حتي يک بار عصباني شده باشد و بر سر شاگردان داد بزند يا کوچک‏ترين سخن تند يا توهين‏آميزي را بر زبان جاري سازد. خيلي آرام و متين درس مي‏گفت و هيچ‏گاه داد و فرياد نمي‏کرد. خيلي زود با افراد انس مي‏گرفت و صميمي مي‏شد... گاهي که به عنوان استاد مورد خطاب قرار مي‏گرفت مي‏فرمود: «اين تعبير را دوست ندارم. ما اين‏جا گرد آمده‏ايم تا با تعاون و هم‏فکري، حقايق و معارف اسلامي را دريابيم».

شاگردان علاّمه

علامّه طباطبايي رحمه‏الله در مدت عمر گران‏مايه خود خدمات ارزنده‏اي به عالم تشيع تقديم کرده. وي پس از کسب علوم عالي، بر کرسي تدريس نشست و با کمال دقت و حوصله مسائل و مباحث علمي را به شاگردان خويش تعليم داد. در پاي درس اين انديشمند پرآوازه جويندگان خوش استعدادي مي‏نشستند و از نور علم و معرفت دل‏هاي خود را جلا مي‏دادند. شهيد مرتضي مطهري، شهيد سيدمحمّد حسيني بهشتي، امام موسي صدر، آيت‏اللّه‏ ناصر مکارم شيرازي، شهيد محمد مفتح، آيت اللّه‏ محمدتقي مصباح يزدي، آيت‏اللّه‏ حسن حسن‏زاده آملي، آيت‏اللّه‏ عبداللّه‏ جوادي آملي، آيت اللّه‏ ابراهيم اميني و ده‏ها نفر از بزرگان و فرهيختگان کنوني حوزه‏هاي علميه شيعه از جمله شاگردان علامه طباطبايي رحمه‏الله مي‏باشند.

تأليفات گران‏سنگ علامّه

علامّه طباطبايي رحمه‏الله در دوران حيات ارزشمند خويش، به رغم فرصت کم و مشاغل زياد، توانست آثار ماندگاري از خويش به يادگار بگذارد، که تفسير گران‏سنگ الميزان به دليل اهميت فوق‏العاده آن بيش از همه مورد توجه انديشمندان و پژوهشگران قرار گرفته است. اين اثر ماندگار ثمره بيست‏سال تلاش شبانه‏روزي علامّه است. نقطه آغازين اين تأليف به برکت ژرف‏نگري در روايات بحارالانوار بود. علامّه سبک اين تفسير را از مرحوم قاضي آموخت و در قم عملي ساخت. ديگر اندوخته‏هاي علمي و تأليفات گران‏سنگ علامّه که به نسل‏هاي پس از خويش هديه کرده است عبارتند از: بداية الحکمة، نهاية الحکمة، اصول فلسفه و روش رئاليسم، حاشيه بر کفاية، شيعه در اسلام، خلاصه تعاليم اسلام، روابط اجتماعي در اسلام، بررسي‏هاي اسلامي، آموزش دين، سُنَن النبي، لُبّ اللّباب، حاشيه بر اسفار و... که هريک به‏سان مشعلي فروزان مي‏درخشند و مايه هدايت طالبان حقيقت مي‏باشند.

وفات علاّمه

بيست و چهارم آبانماه 1360 ش بود که خبر وفات مفسر بزرگ و انديشمند سترگ، علامه طباطبايي به گوش همگان رسيد. اين خبر اندوهبار، امت خداجو و فضلا و دانشوران حوزوي را آشفته ساخت. حضرت امام خميني رحمه‏الله ضمن اظهار هم‏دردي، با برپايي مجلس ختم براي مرحوم علاّمه، اين ضايعه اسفناک را تسليت گفتند و در پي آن ديگر مراجع و شخصيت‏هاي علمي، مذهبي و اجتماعي در اين ما تم جانکاه به سوگ نشسته، مراسم بسياري برپا کردند.
منبع: ماهنامه گلبرگ

معرفي سايت مرتبط با اين مقاله
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image