اشاره: جامعه بشرى بافت و ترکيبى از روابط گوناگون دارد و دوستى و محبت جزيى از زندگى اجتماعى آنان محسوب مىشود. چگونگى اين روابط در سعادت و رفاه و ترقى و تکامل زندگى اجتماعى انسانها سهم بسزايى دارد و از آنجا که قانونگذار اسلام به زيست اجتماعى و روابط بين افراد اهميت فراوان داده است نگارنده در نظر دارد به تجزيه و تحليل اين روابط و چگونگى تاثير آن در زندگى اجتماعى بپردازد. در اين مقاله سخن از پيوندى نيرومند و موثر به نام رابطه دوستى و محبت در خانواده به ميان مىآيد که بسيار بااهميت و سازنده است و اگر در چارچوب درست به کار نرود ويران کننده است، در اين مقاله از کتابها و منابع مختلف استفاده شده و انشاءالله براى تمام طبقات جامعه مفيد بوده و در راه رشد و ترقى آنان موثر باشد؛
روش محبت
هيچ روشى چون روش محبت در تربيت آدمى موثر نيست و مفيدترين روشهاى تربيت نيز با نيروى اعجابانگيز محبت کارايى پيدا مىکنند. نيروى محبت از نظر تربيتى نيروى عظيم و کارسازى است و بهترين تربيت آن است که بدين روش تحقق يابد. خداى سبحان پيامبر گرامىاش را به زينت محبت به تمامى مخلوقات آراسته بود و آن حضرت با چنين روشى در تربيت انسانها توفيق يافت. قرآن کريم مىفرمايد:
“فبما رحمه من الله لنت لهم و لو کنت فظا غليظ القلب لانفضوا من حولک فاعف عنهم و استغفرلهم.”پس به لطف و رحمت الهى با آنان نرمخو و پرمهر شدى واگر تندخو و سخت دل بودى هر آئينه از پيرامونت پراکنده مىشدند. پس از آنان درگذر و برايشان آمرزش بخواه.
سنت محبت
هستى به رحمت و محبت وجود يافته است و بر اين مبنا تربيت مىيابد. وجود رحمت حق است و هر موجودى به سبب رحمت رحيميه حق به کمال شايسته خود مىرسد. خداوند در سرشت هر موجودى عشق ذاتى سير به سوى کمال خود را ايجاد کرده است و روش محبت در تربيت بر اين حقيقت وجودى استوار است.
خداوند در قرآن مىفرمايد:
“و رحمتى وسعت کل شي”. و رحمت من همه چيز را فرا گرفته است.
خداى رحمان درباره خود فرموده است:
“کتب و تکلم على نفسه الرحمه”.پروردگارتان مهر و رحمت را بر خود مقرر کرده است.
جهان آفرينش براساس رحمت و محبت سامان يافته است و بدان کمال مىيابد و پيامبراکرم(ص) جلوه تام رحمت و محبت الهى روش تربيتش بر رحمت و محبت استوار بود.
خداى متعال آن حضرت را چنين معرفى مىکند؛
“و ما ارسلناک الا رحمه اللعالمين”.و ما تو را جز رحمتى براى جهانيان نفرستاديم.
رسول خدا(ص) مردمان را با محبت از رذايل دور ساخت و به فضايل آراست. از علي(ع) نقل شده است که از رسول خدا(ص) درباره روش و سنت آن حضرت پرسيدم، فرمود: “والحب اساسي” محبت بنياد و اساس از روش و سنت من است. پيامبر اکرم(ص) با روش محبت توانست سرسختترين مردمان را متحول و منقلب سازد و به صفات الهى متصف نمايد. “انس بن مالک” در توصيف آن حضرت چنين گفته است:
“کان رسولالله(ص) من اشد الناس لطفا بالناس” رسول خدا(ص)بيشترين لطف و محبت را به مردم داشته است.
نقش محبت در تربيت
انسان به فطرت خود نيازمند محبت است و با هيچ چيز چون محبت نمىتوان آدمى را متحول ساخت و او را به سوى کمال سير داد. محبت سرمنشاء تربيت نفوس و نرم شدن دلهاى سخت است، زيرا با هيچ چيز ديگر مانند محبت نمىتوان در دل آدميان راه برد و دل ايشان را به دست آورد و آنان را از سرکشى و نادرستى و پليدى بازداشت و به بندگى و راستى و درستى واداشت. به بيان استاد شهيدمطهري:
“
تاثير نيروى محبت و ارادت در زايل کردن رذايل اخلاقى از دل از قبيل تاثير مواد شيميايى بر روى فلزات است، مثلا يک کليشه ساز با تيزاب اطراف حروف را از بين مىبرد نه با ناخن و يا سرچاقو و يا چيزى از اين قبيل اما تاثير نيروى عقل در اصلاح مفاسد اخلاقى مانند کار کسى است که بخواهد ذرات آهن را از خاک با دست جدا کند چقدر رنج و زحمت دارد؟ اگر يک آهنرباى قوى در دست داشته باشد ممکن است با يک گردش همه آنها را جدا کند، نيروى ارادت و محبت مانند آهن ربا صفات رذيله را جمع مىکند و دور مىريزد. به عقيده اهل عرفان، محبت و ارادت پاکان و کملين همچون دستگاه خودکارى خود به خود رذايل را جمع مىکند و بيرون مىريزد. حالت مجذوبيت اگر جا بيفتد از بهترين حالات است واين است که تصفيهگر و نبوغ بخش است.
هرکه را جامه زعشقى چاک شد
او زحرص و عيب کلى پاک شد
شادباش اى عشق خوش سوداى ما
اى طبيب جمله علتهاى ما
اى دواى نخوت و ناموس ما
اى تو افلاطون و جالينوس ما
جسم خاک از عشق برافلاک شد
کوه در رقص آمد و چالاک شد